کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسول خدا(ص)مدح» ثبت شده است

اشعار ولادت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله-25

********************

سید هاشم وفایی

روزی که شور عشق را تفسیر کردند

ملک دل عشاق را تسخیر کردند

هستی ز نور تو منّور شد در آن روز

تا آیۀ نام تو را تفسیر کردند

عکسی ز رویت را نشان مهر دادند

خورشید را مبهوت آن تصویر کردند

آوازۀ حُسن تو در آفاق پیچید

نام تو را یکباره عالمگیر کردند

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله-24

********************

علی اکبر لطیفیان

بر سر آشفته ام زلف پریشان ریخته

در دل حیران من آیات حیران ریخته

نیستم ناراحت از این که شهیدم کرده اند

خون من گر ریخته در پای جانان ریخته

سفره ی دل باز کردن پیش مهمان بهتر است

پس دلم هر آن چه دارد پای مهمان ریخته

تا مقام قاب قوسین ابتلا باید کشید

در بیابان طلب خار مغیلان ریخته

گاه باید بیشتر همرنگ شد، مثل اویس

نذر یک دندان جانان، چند دندان ریخته

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله-23

********************

علی بهرامیان

اتفاقی خاص در عرش عظیم افتاده بود

لرزه بر اندام شیطان رجیم افتاده بود

چون که بر پیشانی مولود پاک امنه

نقش بسم الله الرحمن الرحیم افتاده بود

در نخستین جزء قرآن هم به پایش با خضوع

معنی رمز الف با لام و میم افتاده بود

از ازل در آخرین جام می پیغمبری

عکس زیبای رخ طفلی یتیم افتاده بود

روی بام شهر مکه در شب میلاد نور

بقچه بوی گل از دست نسیم افتاده بود

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله-22

********************

محــمدرضا آغاسی

 دست ساقی چون سر خم را گشود

جز محمد هیچ کس آنجا نبود

جام آن آیینه را سیراب کرد

وز جمالش خویش را بیتاب کرد

موج زلف مصطفی را تاب داد

ذوالفقار غیرتش را آب داد

در پی احمد علی آمد پدید

بر کف او بود میزان و حدید

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله-21

********************

سعدی شیرازی

کَریمُ السَّجایا جَمیلُ الشِّیَم

نبیُّ البَّرایا شَفیعُ الاُمَم

امام رسل، پیشوای سبیل

امین خدا مهبط جبرئیل

شفیع الوری، خواجة بعث ونشر

امام الهدی صدر دیوان حشر

کلیمی که چرخ  فلک طور اوست

مه نورها پرتو نور اوست

شفیع و مطاع نبی کریم

قسیم جسیم نسیم و سیم

یتیمی که ناکرده قرآن درست

کتب خانه چند ملت بشست

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله-20

********************

اى خواجه عالم همه عالم به فدایت

چون کرده خدا، خلقت عالم ز برایت

ذات تو بود علّت و عالم همه معلول

در حقّ تو لولاک از آن گفته خدایت

شد ختم رسالت به تو این جامه زیبا

خیّاط ازل دوخته بر قدّ رسایت

در روز جزا جمله رسولان مکرّم

از آدم و عیسى همه در تحت لوایت

هنگام سخا چون به عطا دست گشائى

صد حاتم طائى شده درویش و گدایت

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲۴

*******************

رحمان نوازنی

آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد

در زیر پای مرد خدا جا نماز شد

 

کعبه خودش میان جماعت به صف نشست

آمد امام قبله و وقت نماز شد

 

دریاچه های آتش نمرود خشک شد

باران گرفت و خاک زمین دل نواز شد

 

کم کم نگاه رود به دریا رسیده بود

چون پستی و بلندی دنیا تراز شد

 

آئینه ای که قدّ خدا ایستاده بود

پا بر زمین نهاد و زمین سرفراز شد

 

دیگر خدا برای زمین نامه می نوشت

با آن کبوتری که رسول حجاز شد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲۳

*******************

از خاک تا به خاک ، قیمت فرق دارد
جنّات هم جنّت به جنّت فرق دارد

ما سَعیمان این است این شبها نَمیریم
در مسلک عاشق ، ریاضت فرق دارد

پائی که مشهد می‌رود ، رفته مدینه
هر چند به ظاهر این مسافت فرق دارد

هر روزِ مبعوث نماز صبح ، صحنی
پیش رضا ، صور قیامت فرق دارد

یک غار کوچک ، عرش را جا داده در خود
با چشم باطن ، وُسع و وسعت فرق دارد

وقتی وظیفه ، گفتن از اوصاف مولاست
پس مطمئناً این نبوت فرق دارد
علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲۲

*******************

غلامرضا سازگار

نور اقرأ تابد از آیینه ام

کیست در غار حرای سینه ام

رگ رگم پیغام احمد می دهد

سینه ام روی محــمد می دهد

گل دمد از آتش تاب و تبم

معجز روح القدس دارد لبم

من سخن گویم ولی من نیستم

این منم یا او ندانم کیستم

جبرئیل امشب دمد در نای من

قدسیان خوانند با آوای من

ای بتان کعبه در هم بشکنید

با من امشب از محــمد دم زنید

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲۱

*******************

قلم به دست گرفتم دوباره بنویسم

نهاد عشق شدم تا گزاره بنویسم

حروف شمسی خود با ستاره بنویسم

توان گرفته ام از یک عصاره بنویسم

عصاره ای که زمین و زمان به نامش بود

بطور قطع و یقین ،عرش، مست جامش بود

در آن زمان که بشر محو بت پرستی بود

تمام فرصتشان صرف عیش و مستی بود

بقای نسل به تدریج رو به پستی بود

بنای بتکده ها حُکم چیره دستی بود

یکی رسید که توحید ، کوله بارش بود

«بگو خداست احد» این فقط شعارش بود

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲۰

*******************

پیمبران همه از جای خود قیام کنید

نماز رو بـه سوی مسجدالحـرام کنید

ز نـام نامــیِ پیغمبــر احتـرام کنید

می طهور به دست خدا به جام کنید

سپس به غار حرا رفته، ازدحام کنید

ز جان و دل به رسول خدا سلام کنید

شب امید شمـا و شب نویـد شماست

ادب کنید که عید خدا و عید شماست

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۹

*******************

عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است

مجنون ترین صحابی دوران نوشته است

این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی است

دست مرا برای گریبان نوشته است

از دست اختیار تو راه فرار نیست

این جبر را خدات به پامان نوشته است

مانند تو امیر فقط یک نفر ولی

مانند من اسیر فراوان نوشته است

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۶

×××××××××××××××××××

دل مثه یه نی می مونه
هر چی قدیمی تر باشه
نوای بهتر می زنه
هر کی که دونه بریزه
کبوترای بیشتری
دور خونه اش پر میزنه
وقتی امام زمون بیاد
رو پیرهن قیام شهر
اسم پیمبر میزنه
هر کی اسلام بیاره به دین او برادر ِ
آیه های رو لبش مثل ِ طلوع سحر ِ
ریشه و درخت معصومین ِ پاک و اطهر ِ
خطبه های منبرش اصل حقوق ِ بشر ِ
همیشه
دلای مثه شیشه
تو آینه داره ریشه
نه حرف ِ کم و بیشه
هیچ کسی پیش خدا
مصطفی نمیشه
مولانا،مولانا،مولانا رسول الله
علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۵

×××××××××××××××××××

  رسول اکرم/تمام عالم/بُود همچون سائلی درکوی تو

دلم شد روشن/چو گل در گلشن/رسد بر مشام جانم بوی تو

ز یُمن بعثتت/وَدر این فجر نور/دگر جاهلیت/شده زنده به گور

ابالزهرا مدد...

عطوف دلها/رئوف دلها/تویی خورشید آسمان رحمت

به حقّ حیدر/وَ حقّ کوثر/به ما امشب کن از کَرَم عنایت

دعا کن تا کنیم/خدایی زندگی/به راه حق کنیم/چو خوبان بندگی

ابالزهرا مدد...


علی

سرود ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله-5

************************
رسول میثمی
ای رحمت دنیا  محــمد
ای پدر زهرا  محــمد
پر کشیده این دل دوباره
تا گنبد خضرا  محــمد
غرق شادی شده بزم اهل یقین
زد قدم درجهان خاتم المرسلین
شده ذکر هر لب یا حبیبنا یا  محــمد
همه شادن امشب یا حبیبنا یا  محــمد
مولا ابا الزهرا مدد
******
میرسه باز عطر شقایق
جلوه زده نور حقایق
تو مدینه جشن و سروره
ازمقدم امام صادق
دلبر حیدری مظهر داوری
زنده از تو شده مذهب جعفری
دلم شد هوایی واسه زیارت تو مدینه
ایشالله که شیعه یه روزی تو صحنت میشینه
یا سیدی مولا مدد

علی

سرود ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله-4


************************


مظاهر کثیری نژاد


 


می‌باره رحمت خدا ، چه زیاد از آسمون


(چه زیاد از آسمون)2


هلهله ی فرشته هاست ، که میاد از آسمون


(که میاد از آسمون)2


دل من و هوای کرمش


سر منه به پای قدمش


رسیده ، دم سپیده ، خبر که اومد


کسی که مثلشو دنیا ندیده


که جبریل ، می خونه ترتیل ، تمومه انجیل


شب صاحب قرآن مجیده


صل الله علیک نبی الله


******


وقتی سپیده بزنه ، وقت رفتن شبه


(وقت رفتن شبه)2


پای رکابش عجمان ، اون که فخر عربه


(اون که فخر عربه)2


بیا بخر سحر دل من و


به یه نگاه ببر دل من و


یه نوکر که از خداشه به پات فناشه


بدون تو می خوام دنیا نباشه


نه که من ، که دوست و دشمن ، دارن می خندن


آخه فاطمه خنده رو لباشه


صل الله علیک نبی الله

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)19

************************

حافظ

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا

فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

به صدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست

گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

طربسرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

کرشمه تو شرابی به عارفان پیمود

که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد

چو زر عزیز وجودست شعر من آری

قبول دولتیان کیمیای این مس شد

خیال آب خضر بست و جام کیخسرو

به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

ز راه میکده یاران عنان بگردانید

چرا که حافظ از این ره برفت و مفلس شد

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)18

************************

این شعر نیست رقص جنون‏خیز واژه‏هاست

یک مثنوى شمیم دل‏انگیز واژه‏هاست

این شعر در معاشقه‏اى جاودانه است

ساقى بریز مستى من عارفانه است

من مست مستم از قدح پر شراب «او»

لبریزم از ترانه بده از سبوى «هو»

دف مى‏زند کسى به دلم شور ریختند

صد چلچراغ از آینه و نور ریختند

امشب سروش مستى عالم سرودنى ست

در آسمان، خروش ملائک شنیدنى ست

از لامکان ضیاء شعاعم رسیده است

اى عشق دف بزن که سماعم رسیده است

«لولاک‏» از فراز زمین نور مى‏رسد

مردى شبیه حادثه «طور» مى‏رسد

مردى که آفتاب جبینش همیشگى ست

انوار کبریایى دینش همیشگى ست

خورشید، وامدار شعاع نگاه اوست

شرجى‏ترین قنوت سحر در پگاه اوست

از نور پاک اوست که «شق‏ القمر» شده است

بازار گرم شمس و قمر بى‏اثر شده است

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)17

************************

ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است

سلمانمان کنید که منا شدن خوش است

یا حضرت رسول فدای ملاحتت

با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است

از برکت تو سفرۀ ما برکتی گرفت

پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است

ما گم شدیم در دل دنیای بی کسی

پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است

خوب است پیش دشمن تو قد علم کنیم

اما مقابل قد تو تا شدن خوش است

خاک در تو از دُر و زر قیمتی تر است

پس خاک پای حضرت زهرا شدن خوش است

ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی

تو مصطفایی احمدی آقا محمدی

با خلقت وجود تو خلقت شروع شد

با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد

سجاده پهن شد که تو باشی و ذات حق

از آن به بعد بود رفاقت شروع شد

عالم برای بوسه به دست تو آمدند

یک واژه ای بنام ارادت شروع شد

دست تو را که داد به دستان سعدیه

در آن قبیله بارش رحمت شروع شد

با بودنت حلیمۀ سعدیه دید که

لحظه به لحظه برکت و نعمت شروع شد

دستی نبود تا که نگیرد دعای آن

با مقدم تو سیل اجابت شروع شد

پیغمبرانه بود حضوری که داشتی

آقا نمک به سفرۀ آنها گذاشتی

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)16

************************

غلامرضا سازگار

 

بامداد امید بود و نوید

خنده زن سر زد از افق خورشید

با خط نور در سپهر نوشت

صبح دانش به شام جهل دمید

شب به پایان رسید انسانها

صبح قرآن دمید انسانها

قطره ها ذره ها به لحن فصیح

ریگ ها سنگ ها بصوت ملیح

همه بانگ رسایشان تکبیر

همه ذکر مدامشان  تسبیح

خیزد از دشت و باغئ نخل و گیاه

نغمه لا اله الا الله

عید امید و عید وجد و سرور

مردن تیرگی ولادت نور

عید مستضعفان ودای ظلم

عید مه طلعتان زنده بگور

عید رشد جوان و عزت پیر

عید آزادی زنان اسیر

عید میلاد سید عرب است

شب حق روز و روز کفر شب است

تن حماله الحطب در نار

عید تبت یدا ابی لهب است

عید وحدت که در صف توحید

عزلت مسلمین شود تجدید

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)15

************************

محمد جواد شیرازی

 

شمس رویت همیشه تابنده است

ابرویت ذوالفقارِ برنده است

دلت از مهر و عشق آکنده است

نام احمد تو را برازنده است

یا محمد که هر دو زیبنده است

مست جامت شدم خدا را شکر

صید دامت شدم خدا را شکر

بعد، رامت شدم خدا را شکر

من بنامت شدم خدا را شکر

هر اسیری به تو پناهنده است

خانواده به خانه محتاج است

مو پریشان به شانه محتاج است

مرغ، بر آب و دانه محتاج است

نوکرت بی بهانه محتاج است

دستِ لطفت زِ بس که بخشنده است

زینت دوش تو حسین و حسن

عطر تو برده عطر و بوی وطن

شاهد حرف من اویسِ قرن

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)14
************************
  موسی علیمردانی
 
عشق تو در سینه ما از ازل دیرین تر است
این مدال مهر از خور شید هم زرین تر است
 
میشوم فرهاد و بر کوه غزل حک می کنم
شور تو در شعر هایم از عسل شیرین تر است
 
با غزل تا قاب قوسین خدا گر پر کشم
باز هم از وصف خاک پای تو پایین تر است
 
می نویسم از شکست واژها در وصف تو
قدر کاه کوی تو از کوهها سنگین تراست
 
چون که برتو دختری مانند زهرا داده اند
خون تو از خون هر پیغمبری رنگین تر است

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)13
************************
امیرعظیمی
عاقبت زلف تو را باد به‌هم می‌ریزد
دل از این لطف خداداد به‌هم می‌ریزد
حرف شیرین شده، فرهاد به‌هم می‌ریزد
ایکه می‌آیی و رخساره بر افروخته‌ای
نکند باز دل غمزده‌ای سوخته‌ای
گیس آشفته‌ کن ای یار، نوازش با من
تو فقط قبله‌ی من باش، نیایش با من
رحمت‌الواسعه‌بودن ز تو، خواهش با من
من همان طفل یتیمم که تو بابای منی
ماهی کوچک تو هستم و دریای منی
خالق اینبار چه‌ها ساخته با صورت تو
چارده‌مرتبه دل باخته با صورت تو
پرده از خویش بر انداخته با صورت تو
آمده مست و غزل‌خوان و صراحی در دست
جلوه‌ای کرد که از آن کمر کفر شکست
گفت ای بنده‌ی من، مست نشو، مهر بورز
به خم میکده پابست نشو، مهر بورز
کمتر از ذرّه نه‌ای، پست نشو، مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید” همین نزدیکی است
اولین قبله‌ی توحید” همین نزدیکی است

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۴

 ××××××××××××××××

رسیده   فصل  شادی و(بهار بندگی)2

شکوفه داده شاخه های (باغ زندگی)2

نسیم عشق می وزه دوباره شاده آسمون

شده چکاوک دلم ترانه خون

(یا حبیبی یا محــمد)

به خاطر توباز مدینه( با صفا شده)2

درای رحمت خدا (دوباره وا شده)2

پره نشاطه سینه ها  دوباره ذکر تو دمه

حالا دیگه شب عروج آدمه

(یا حبیبی یا محــمد)

مسیر حق واعتبار( دین من تویی)2

سعادت وکرامت  (یقین من تویی)2

تویی دل ودلبرم همیشه یارو یاورم

تویی تو زندگی و عشق وباورم

(یا حبیبی یا محــمد)

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۸

*******************

ببین که قلب زمین شور دیگری دارد

و در نگاه خودش نور باوری دارد

همین که غار حرا مست لفظ  اقرأ شد

ز اعتبار نبی فکر دلبری دارد

ز های و هوی ملک گوش آسمان پر شد

و کنج سینه ی خود نور سروری دارد

تمام غار حرا مثل عرش اعلاء شد

دل رمیده ی او حال بهتری دارد

صدای حضرت جبریل می رسد بر گوش

هبوط کرده و حکم پیمبری دارد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۷

*******************

شما زمان شروع من ابتدای منید

مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید

اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد

ولی همیشه شما اشهد صدای منید

به شوق روی شما هست وقف محرابم

شما تهجدمید و شما دعای منید

شما برای خدایید و من برای خودم

نه من برای شما نه شما برای منید

گل اضافیتان بودم و اضافه شدم

به آفرینشتان پس شما خدای منید

شما بهار، شما آسمان، شما برکات

به خاندان شما اهل بیت حق صلوات

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۶

*******************

صفای زندگیم آیه های قرآنت

بیا به ما برکت ده به برکت نانت

تویی که کعبه به دور سر تو می گردد

رسول آینه ها! هستی ام به قربانت

کسی که عطر گدایت بر مشامش خورد

چنان اُویس قرن می شود پریشانت

تویی که ماه بود مُهر جانماز شبت

تویی که حضرت حیدر شده مسلمانت

شبی بیا و مرا زائر حریمت کن

چرا که عطر خدا می وزد ز ایوانت

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۵

*******************

رسول خدا از حرا می رسد

کلید در گنج لا می رسد

دل از شوق دیدار پر می زند

پرستوی مهر و وفا می رسد

ز دل عقدۀ درد وا می شود

طبیب دل و دردها می رسد

گرفته به کف رایت عدل را

به فریاد هر بینوا می رسد

درخت غم از ریشه بر می کند

به دل ها امید و رجا می رسد

ز دارالشفای خدا مرهمی

به زخم دل مبتلا می رسد


علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۴

*******************

ای جان جهان جان محــمد

با نام خدا بخوان محــمد

ای باعث ممکنات اقرأ

ای خواجه ی کائنات اقرأ

ای قدر و جلالتت مبارک

فرمان رسالتت مبارک

ای رشته ی نه فلک به چنگت

تا چند مکان به تخته سنگت

تو پیک مقدس نجاتی

تو روح حیات را حیاتی

ای درّ یتیم و باب خلقت

ای سینه ی تو کتاب خلقت

ای گمشده آفتاب، احمد

امشب ز حرا بتاب، احمد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۳

*******************

آنچه در دل بود هوس دارم

هوس او به هر نفَس دارم

مبریدم ز کوى او به رحیل

کاروانى پر از جرس دارم

بى مغیلان هواى کعبه چه سود

در رهش میل خار و خس دارم

گر شوم صید ابرویت، سوگند

رغبت گوشه قفس دارم

آنچنانم به زلف تو دربند

نه ره پیش و راه پس دارم

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۲

*******************

به نام خالق آئینه ها به نام خدا
به نام صاحب آدینه ها به نام خدا
به نام حضرت ایزد خدای عزوجل
به نام حضرت امجد خدای شعر و غزل
اگرچه با قلمی که شکسته بنویسم
به یمن این شب و روز خجسته بنویسم
خوشا به حال من و دفتر غزل خیزم
به شوق و شور و شعف واژه واژه میریزم
صدای بال و پر جبرییل می آید
صدای گام بلند خلیل می آید
علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۱

*******************

غلامرضا سازگار

به آن خدای که بخشد به انس و جان، جان را

به آن نبی که فروغش گرفت امکان را

اگر سعادت دنیا و آخرت خواهید

ز اهل بیت بگیرید حکم قرآن را

که اهلبیت، خدا را مظاهر حلمند

که اهلبیت همان راسخون فی العلمند

قسم به جان محــمد که سیّد دو سراست

قسم به سوره کوثر که سوره زهراست

که شیعه راست دو میلاد از کرامت حق

یکی به قلب غدیر و یکی به غار حراست

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۰

*******************

ای بشر را رهبر آگاه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

ای خدایت تا ابد همراه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

ای خلایق را چراغ راه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

یا محــمد یا رسول الله أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

آفتاب آفرینش چند در غار حرایی

مکّه نه، عالم سراسر چشم گشته تا بر آیی

ای سراج نور تا بی انتها روشنگری کن

ای دو عالم خاک پایت سر برآر و سروری کن

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۹

*******************

سینه ی پاکم شده غار حرا

پیک خدا آمده در این سرا

نای وجودم دم احمد گرفت

تا نفسم بوی محــمد گرفت

از طرف داور ربّ جلیل

روح شدم با نفس جبرئیل

بوی خدا خیزد از آب و گلم

آیه ی «اقرا» شده ذکر دلم

من سفر غـار حرا کرده‌ام

من ز محــمد خبر آورده‌ام

غار حرا مرکز وحی خداست

مشرق خورشید سپهر هداست

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۸

*******************

غلامرضا سازگار

ای خضر حیات جان، محــمد

با نام خدا بخوان، محــمد

ای مشعل نور تیره گی سوز

ای آیت روشنی بر افروز

روز همه شام تار تا کی

خورشید، درون غار تا کی؟

ای خاتم انبیا محــمد

از غار برون بیا، محــمد  

در کلّ وجود رهبری کن

بر عرش کمال محوری کن

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۷

*******************

دامن کوهسار و غار حراست

بانگ اقرأ بلند از همه جاست

دم روح القدس ترانه ی وحی

حکم اقرأ صدا صدای خداست

این سروش مبارک جبریل

این ندای نجات انسان هاست

یا محــمد زمان بعثت تواست

این ندا مژده ی نبّوت تواست

ای وجودت پر از پیام خدا

ای به جان و تنت سلام خدا

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۳

 ××××××××××××××××

محــمد زنجانی

دوباره شب عشق و شوره ، غصه دیگه از دلها دوره

آسمون مکه از امشب ، غرق سرورو و غرق نوره

نوبت شادی عاشقا اومده

چون شب بعثت حضرت احمده

دوباره میخونن تمومی دلهای شیدا

محــمد نبی شد امیر همه اهل دنیا

مولا ابالزهرا مدد

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۲

 ××××××××××××××××

جشن دلبر ، عید مبعث     کف بزن در ، عید مبعث

گلشن دین با صفا شد    با صفا شد

ذکر دل یا مصطفی شد مصطفی شد

ذکر دل یا مصطفی شد

یا ابا الزّهرا مدد

 ××××××

میرسد از ، حیّ سرمد    بانگ اقرأ ، یا محــمد

تو رسول کبریایی ، کبریایی

تو نبی تو مصطفایی  مصطفایی

تو نبی تو مصطفایی

یا ابا الزّهرا مدد

علی

سرود ولادت پیامبرمبر اکرم (صلی الله علیه وآله)3

************************

کعبه دلها محمــد(2)
عروه الوثقی محمــد
مظهر اسماء محمــد
ذکر این لبها محمــد
یا محمــد،یا محمــد یا محمــد یا محمــد
ای چراغ آسمانها روشن از برق نگاهت
شمع بزم آفرینش جلوه ای از روی ماهت
طفل خلقت از طفیلت سیر هستی در پناهت
عالم هستی شد از میلاد تو زیبا یا محمــد
یا محمــد،یا محمــد یا محمــد یا محمــد
یا رسول الله که فخر کائنات و ممکناتی
برترین نور هدائی بهترین فلک نجاتی
مظهر صلخ و صفائی معنی صوم و صلاتی
داده یزدان پیروی از دین تو بر ما محمــد
یا محمــد،یا محمــد یا محمــد یا محمــد
از فروغ روی ماهت،جلوه ها خورشید دارد
از کمالت سرفرازی،ملت توحید دازد
رحمتت نازم که شیطان هم از آن امید دارد
رحمه للعالمین،یاسین و طاهایی محمــد
یا محمــد،یا محمــد یا محمــد یا محمــد
ای رسول محترم ای خاتم و ختم رسولان
ویکه بعد از تو دگر پیغمبری نامد به دوران
جشن میلاد تو دارد ملت اسلام و قرآن
از شکوه جشن تو شادی بود ما را محمــد
یا محمــد،یا محمــد یا محمــد یا محمــد

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)12

************************

در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را

لطف تو گرفت از من بیچاره امان را

شد دشمن تو معترف انگار خداوند

در گوش تو گفته همه اسرار جهان را

با رایحۀ خطۀ سرسبز عبایت

کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را

با امر تو هر چند در آتش ندویدم

هر چند فدای تو نکردم سر و جان را

هر چند مرید تو شدن  شأن زراره است

ای کاش که این عاشق بی نام و نشان را

بگذار که تا ظل بنی ساعده یکبار

من جای تو بر دوش کشم کیسۀ نان را

ماندم که در خانه ات آن روز چرا سوخت

آتش که نسوزاند تن خادمتان را

با لحن حجازی شبی از حضرت موعود

خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)11

 ************************

تا آسمان ز ظهـر ظهور تــــــو مژده داد

چشم زمان ز بارش نور تـــــو مژده داد

جان زمین ز لمس حضور تـــو زنده شد

وقتی که کــــاروان ز عبور تـو مژده داد

ظلمت پرید از لب بام جهان ، عجــــــول

آیینه تــــا ز صبح صبور تــــو مژده داد

پشت تمــــام کنگــــــره‌های ستم شکست

وقتی زمـــــان ز تیغ جسور تو مژده داد

باران نوشت نام تـو را بـــــــر دل زمین

وقتــــی کـه آسمان ز سطور تو مژده داد

آمد فـــــــرود بر دلِ مـــــا جبرییل عشق

از سوره ی فصیح حضور تـــو مژده داد

می‌ مُردم از فرود فراقت، قسم به عشق !

شُکـــر خدا ، خدا ز ظهور تــــو مژده داد

رضا اسماعیلی

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)10

 ************************

در کشور عشق، معبدی می خواهم

یک سینه تهی ز هر بدی می خواهم

سهمی ز جهان اگر مرا می بخشید

باغی ز گل محمــدی می خواهم

***

ای عشق ! تو آمدی حیاتم دادی

از ظلمت و تیرگی نجاتم دادی

من تشنه ی یک سرود روشن بودم

جامـــــی ز زلال صلــــواتم دادی

***

ای دوست ! ندای « لا تخف » می آید

شب رفت ، صدای چنگ و دف می آید

شد چشم زمین به نور احمد روشن

از عرش ، فرشته ، صف به صف می آید

***

بوی تو ز بوستان من می آید

خورشید در آسمان من می آید

لب های مرا فرشتگان می بوسند

چون نام تو بر زبان من می آید

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)9

**********

در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند

آثاری از طلوع محبت گذاشتند

باخلقت تو ای همه ی آبروی خلق

منّت سر اهالی خلقت گذاشتند

تو آمدی که ما همگی متحد شویم

نام تو را منادی وحدت گذاشتند

باران لطف تو همه جا را فراگرفت

در ابر چشم های تو رحمت گذاشتند

اشفع لنای هرشب بارانی مرا

در نزد تو برای اجابت گذاشتند

روز ازل به پیش همه ... ایها النبی

روی سر تو تاج نبوت گذاشتند

از بارش کرامت بی حد نوشته ام

بر روی سینه نام محمــد نوشته ام

یاایها الرسول دلم را جلا بده

ای با صفا صفا به دل بی صفا بده

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)8

**********

 یا اهل بیت النبوه...

امروز نوشتند کبوتر شدنم را

پروازکنان راهى دلبر شدنم را

 

چشمان من از شوق، مهیاى شراب است

مدیون توأم لذت ساغر شدنم را

 

آنقدر نرفتم ز در خانه گرفتم

تا روز ابد سائل این در شدنم را

 

گفتند برو نوکر صاحب کرمى باش

دادم به شما نامه ى قنبر شدنم را

 

یک عمر به دور سر تو گرد طوافم

امضا بزن از اهل جهان سر شدنم را

 

باید که بگوش همه حالا برسانم

فوراً خبر مست پیمبر شدنم را

 

خوب است بدانید به دربار رسیدم

تا پشت در احمد مختار رسیدم

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)7

 ************************

 از حمد توست در فلک، اسماءِ احمدی

ای نقطه ی تلاقیِ دلهای ایزدی!

حبل المتینی و همه ی دست ها به توست1

تا دستِ رد به تفرقه ی دسته ها زدی

شرک است از جداییِ این جمع، دم زدن2

وقتی تو شمعِ محفلی  و نورِ بی حدی

وقتی پدر تویی , همه ی ما برادریم

سوی تو می دویم...که تنها تو مقصدی

بی اتحاد، جنسی از ایمان نمانده است

بی این دو یار، تحفه ی بازار شد بدی

گاهی برای گفتن یک بیت لازم است

شاهد بیاورم ز غزلهای  اوحدی

حاشا که جز هوای تو باشد هوس مرا"

شرب مدام شد صلوات محمــدی

عـارفه دهــقانی

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)6

 ************************

زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان ­آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان­ها را

دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفل­ها

دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی
دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما

دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد
یکی احمد یکی عالی یکی اعلا یکی صادق

یکی بنیانگر مکتب، یکی آرندة مذهب
یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا

یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا

یکی نور نبوت را به دل­ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا

رسد آوای قال الصادق و قال رسول­الله علیهماالسلام
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)5

 ************************

میلاد دو دلدار
انتظار آمد به سر اى بیقراران تهنیت
شد خزان سر، آمده فصل بهاران تهنیت
جلوه گر گردیده حق اى حق شعاران تهنیت
ساقى از ره مى‏رسد جمع خماران تهنیت
پرمشام جان شد از عطر نکوى تُفْلِحوُا
میگساران باده نوشید از سبوى تُفْلِحوُا
شد ربیع الاول و خوش رنگ و بو دارد ربیع
ازبهار و عیش و مستى گفتگو دارد ربیع
عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع
عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع
موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده
مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)4

 ************************

آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جا نماز شد
کعبه خودش میان جماعت به صف نشست
آمد امام قبله و وقت نماز شد
دریاچه های آتش نمرود خشک شد
باران گرفت و خاک زمین دل نواز شد
کم کم نگاه رود به دریا رسیده بود
چون پستی و بلندی دنیا تراز شد
آئینه ای که قدّ خدا ایستاده بود
پا بر زمین نهاد و زمین سرفراز شد
دیگر خدا برای زمین نامه می نوشت
با آن کبوتری که رسول حجاز شد
امشب همه به خاطر روی گل علی
صَلّوا علی النّبی و صلّوا علی علی

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)3

 ************************

امشب شب مبارک احیـای انبیاست

زیــرا شـبِ ولادت آقــای انبیـاست

در یک وجـود، جلوه کند عالم وجود؛

در یک جمال، صورت زیبای انبیاست

عید بزرگ جان جهـان و جهانِ جان،

عید خـدا و سیّد و مـولای انبیاست

دوران غـربت بشـریت سرآمده

یعنی شب ولادت پیغمبر آمده

***

امشب خدا به اهل زمین، آسمان دهد

ملک وجـود را شــرف جـاودان دهد

امشب خدا جمال دل‌آرای خویش را،

بـا روی دلربـای محمــد نشـان دهد

با پرتـو جمـال منیـر رسـول خویش،

تا صبح حشر، نور به چشم جهان دهد

جان در طبق نهید که میلاد احمد است

اعـلان کنیـد بـر همه: عیدِ محمــد است

علی

سرود عید مبعث رسول الله(ص)۱

 ×××××××××××××××××××

ستاره ای تابید و دل ، اسیر روی او شده

می تابه از غار حرا ، ذکر همه یا هو شده

جلوه های این ستاره ، به خدا نظیر نداره

آسمون هرچی که داره ، روی خاک پاش میذاره

وجه زیبای خدا مظهر بی بدیل سرمد

رحمه للعالمین خاتم انبیا محــمد

یا حبیبنا محــمد  یا اباالزهرا محــمد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۶

*******************

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد

زنده در گور غزلهای فراوان باشد

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت

نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن

مگذار این همه خورشید هراسان باشد

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۵

*******************

تازه مسلمانم مسلمانِ محــمد

عاشق شدم امشب به قرآنِ محــمد

معلوم شد سررشته کار دلِ ما

دست ابوذر بود و سلمانِ محــمد

محبوب اهل آسمان ها و زمین است

ذکر حسن جان و حسین جانِ محــمد

امیّد دارم که خدا ما را ببخشد

تنها به حقّ این عزیزانِ محــمد

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۴

*******************

همای نور شده راه مکه را پویید

به آب چشمۀ زمزم، زبان و دل شویید

سپس به زمزمۀ لا اله الا الله

دهید دست به هم لا شریک له گویید

ز خَلق بانگ هو الهو جدا جدا شنوید

درون کعبه ز بت‌ها خدا خدا شنوید

***

به چشم دل همه جا نقش جای پای خداست

به نی نوای وجودم چو نی، نوای خداست

الا تمام جهان گوش، گوش تا شنوید

زبان، زبان محــمد، صدا صدای خداست

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۳

*******************

بخوان به نـام خـدایـت کـه آفـریده تـو را

بخوان ! بـهانه ی خـلقت خدا خریده تو را
 
به رغم سنگ ابوجهل و خدعه های قریش

برای ختـم نبــوت کـه بــرگزیـده تـو را
 
اگر چـه سیـره ی مردم تباهی محض است

بخوان سـرود رهـایی بخوان ، وزیده تو را
   
تـو ســرقـبیـله ی عشــقی و بـر چکاد حرا

بخوان،که چشمه ی نور و قلم رسیده تو را
علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲

*******************

می‌اندازند بت‌ها از قلم نام پیمبر را

مگر خاموش گردانند آن نور مطهر را

هزارو چارصد سال است خون بر تیغ پیروز است

نبازد شیعه هرگز این نبرد نابرابر را

بکش تیغ شقاوت را بزن سنگ ملامت را

که من حاشا اگر خالی کنم از عشق سنگر را

دوباره موج غصه میخورد بر صخره ی ایمان

خداوندا مگیری این دل در خون شناور را

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)2

************************

در ارض و سما جلوۀ توحید، مبارک
ای اهـل ولا اهل ولا، عیـد، مبارک!
بــا چـرخ بگـویید فـرو ریـز ستاره
با مـاه بگوییـد که خورشید مبارک
ای مردم عالم شب میلاد محمــد
رویی که درخشید و ندیدید، مبارک
در هفـدهم ماه، مـه چـارده سر زد
یـا نـور خـداوند درخشیـد، مبارک
ای مکـه قدمگـاه پیمبر شدی امشب
ای آمنه تبریک! که مادر شدی امشب

***
این است که ملکِ دو جهان بسته به مویش
دیده است خدا صورت خود در گل رویش
سرهای نکویان همـه خاکِ کفِ پایش
دریای کمالات، یکـی قطـره ز جویش
پیغامبـران پیشتــر از صبــح ولادت
نوشیده همـه کوثر عرفـان ز سبویش
روید ز جهنم گـلِ " بَـرداً و سـلاماً "
افتد چو در آن قطره‌ای از آب وضویش
هر صبح و مسا بانگ اذان است سرودش
شغل ملک و شغل الهی ست درودش

علی

سرود میلاد پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله-2

************************

شب سرور آمد سپـاه نـور آمد

کلیـم عالم هـا ز کوه طور آمد

ام رســالت زهی جلالت که احمد آوردی

عصمت سرمد مـادر احمـد محمــد آوردی

سلام صلی الله علی رسول الله

و آله الاطهار

پیمبــران امشب همـه ز جـا خیزید

به پای احمد گل طبـق طبـق ریزید

می رسد امشب ز قلب مکه بـوی رسول الله

که می درخشد ز قلب مکه روی رسول الله

سلام صلی الله علی رسول الله

و آله الاطهار

علی

اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱

*******************
الا محــمد «اِقرء و ربُّک الاکرم»

بخوان به نام خداوندگار لوح و قلم

بخوان بخوان که تویی منجی همه عالم

بخوان که پیشتر و برتری تـو از آدم

بخوان که خوانده خدایت پیمبر اکرم

بخوان که هر سخن توست آیتی محکم

بخوان به نام خدایی ‌که آفرید تو را

علی

سرود میلاد پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله-1

************************

دریافت سبک
شدم ثناخوان ِ پیمبر اعظم/جانم به قربان ِ پیمبر اعظم
رسول خدا یا مولا فدای تو هستم
منم سائل و بر راهت ببین که نشستم
تواز همه سر آمدی/گل جمال سرمدی
ترانه ی جان و دلم/شده آقا خوش آمدی
مولا یا اباالزهرا...

شده ز میلادت ترنم هر دل/نوای جاء الحق وَ زهق الباطل
بُوَد یا نبی تا به ابد به جنگ ِ با ظلمت
پیام تو بر امت تو همدلی و وحدت
شده اعتقاد ما/در این عصر پر بلا
وهابیت بی حیا/بُود دشمن خدا
مولا یا اباالزهرا...

علی

اشعار ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)1

************************

چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌شوی

مثل گل می‌خندی و شب بوی باغش می‌شوی

شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش می‌شوی

می رسی از راه و پایان فراقش می‌شوی

غصه‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند

خوش بحال «آمنه» وقتی نگاهت می‌کند

با «حلیمه» می‌روی ، تا کوه تعظیمت کند

وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند

هر چه گل دارد زمین یکباره تقدیمت کند

ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند

خانه را با عطر زلفت تا معطر می‌کنی

دایه ها را هم ز مادر مهربان تر می‌کنی

علی