کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲۰

*******************

پیمبران همه از جای خود قیام کنید

نماز رو بـه سوی مسجدالحـرام کنید

ز نـام نامــیِ پیغمبــر احتـرام کنید

می طهور به دست خدا به جام کنید

سپس به غار حرا رفته، ازدحام کنید

ز جان و دل به رسول خدا سلام کنید

شب امید شمـا و شب نویـد شماست

ادب کنید که عید خدا و عید شماست

پیــام فتــح و نویــد ظفــر مبارک باد

دعــای عمــر شمــا را اثــر مبارک باد

خجسته عیـد بشـر بــر بشـر مبارک باد

تمام شـد شـب هجـران سحر مبارک باد

خجستـه بــعثت پیغامبــر مبــارک باد

به جن و انس و ملک، این خبر مبارک باد

خبر دهید که عید اخوّت آمده است

خزان گذشت، بهار نبوّت آمده است

خبر دهید امم را که فتح باب شماست

خبر دهید که پایان اضطـراب شماست

خبر دهید که آغــاز انقـلاب شماست

خبر دهید که توفیق بی‌حساب شماست

خبر دهید که اسلام دین ناب شماست

خبر دهید کتـاب خـدا کتاب شماست

خبر دهید که ختم رسل بشیر شماست 

خبر دهید که مـولا علی امیر شماست

خبر دهید که «اقرء» بـه مکه نازل شد

خبر دهید که «اضرب» شعارِ باطل شد

خبر دهید که قانـون عدل، کامل شد

خبر دهید که قرآن چراغ محفل شد

خبر دهید: مریدان! مراد حـاصل شد

نــزول ســورۀ «یـا ایّها المزمّل» شد

رسد زکوه و در و دشت و سنگ و نخل و گیاه

صــدای زمزمـۀ لا الــه الا الله

بخــوان محــمد! آوای تــو صــدای خداست

بخوان کــه هـر چـه بخوانی، پیام آخرِ ماست

بخوان‌بخوان که هماهنگ با تو ارض و سماست

بخوان بخوان که از اوّل بشر تو را می‌خواست

قیـام کـن کـه قیــامت قیــامتِ کبــراست

قیام کــن کــه کنـد عدل با تو قامت راست

تو را دهند ندا راهیـان وادی نـور

تو را زنند صدا دختران زنده به گور

تو منجـی همـه بـا انقراض دنیایی

تو بـا فـروغ خداییـت عالـم‌آرایـی

تو تا قیــام قیـامت، پیمبــرِ مایی

تو یار خلق به دنیایی و بـه عقبایی

تو رهبر همگانـی، اگر چـه تنهایی

تو در تمـام ملل، مـاه انجمن‌هایی

 بخوان که قدر و مقام و جلالتت دادیم 

رُسـل نیامده، حکم رسـالتت دادیم

محــمد ای به تو از ذات پـاک حیِّ ودود

همـاره بــاد سـلام و همـاره بـاد درود

خدای بود و تو بودی، جهان نبـود نبود

عدم به میمنت خلقت تـو یـافت وجود

خدا به نور تو از روی خویش پرده گشود

بشر به یمن تو بر خاک، روی طاعت سود

جزیره العرب از نظم تو گرفت نظام

جمال تـوست چراغ تجلّیِ اسلام

پیمبـران عظمـت یافتنــد بـا نامت

دمیده در همه عـالم فروغ اسـلامت

رسید سنگ ملامت ز هر در و بامت

زدند طعنه و دادند سخت دشنامت

زهی مکارم اخلاق و لطف و اکرامت

نگشت تلخ ز بیداد دشمنان کامت

اگر چه سنگ عدو گشت پاسخ سخنت

زدی تبسم و خون بود جاری از دهنت

چهارده صده روشن چراغ حکمت توست

چهارده صده قـرآن پیـام وحـدت توست

چهارده صده جاری بحـار رحـمت توست

چهارده صده پاینــده نـام امّـت تـوست

چهارده صده بر کف لوای عتـرت توست

چهارده صده بر امّت ایـن وصیّت توست

 که ای تمامی امـت منـم پیمبرتان 

منم پیمبر و مولا علی است رهبرتان

علی وصی مـن است و علـی ولـی خداست

علی ســراج منیــر و علــی چراغ هداست

علی رکوع و سجود و علی سـلام و دعاست

علی است با حق و حق در پی علی پویاست

علی حقیقت حـق، حـق بـدون او تنهاست

علی، علی، علـی آری علـی امــام شماست

بنای دین بقایش که هست عالمگیر

یکـی ز غار حرا دیگری بود ز غدیر

یقین کنید که مشکل‌گشا علی است علی

یقین کنید که دست خدا علی است علی

یقین کنید فقـط مقتــدا علی است علی

یقین کنید که شمس‌الضحا علی است علی

یقین کنید که صاحب لوا علی است علی

یقین کنید امــام شمـا علـی اسـت علی

قسم به ذات خدایی کز اوست هرچه که هست

یقین کنید کـه اسـلام بــی‌ علی کفــر است

حقیقتی است که کتمان آن بـوَد تـکفیر

قسم بــه آل محــمد، بـه آیــۀ تطـهیر

قسم بـه آنچـه قلـم کـرده از ازل تحـریر

کـه دســت قـدرت پـروردگار حـیِّ قدیر

شناسنامـۀ مــا را زده اسـت مهــر غدیر

علی همان شب بعثت به خلق گشت امیر

قسم بـه ذات خـداوندگار لم یزلـی

تمام دین محــمد علی، علی‌ست، علی

غلامرضاسازگار

**********************

نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم

بر سفره ی کریم تو مهمان نمی شدم

 

لطف محــمدی تو بر من مقام داد

ورنه ز نسل حضرت سلمان نمی شدم

 

اصلا اگر دعای تو پشت سرم نبود

بر خانواده ی تو ثناخوان نمی شدم

 

من از عنایت تو که بهره نداشتم

گر دوستدار عترت و قرآن نمی شدم

 

حرف از خدا زدی تو ، ولی گر علی نبود

هرگز مطیع و گوش به فرمان نمی شدم

 

قم یا رسول صوت جلی را شروع کن

قرآن بخوان و مدح علی را شروع کن

 

قرآن بخوان که بی خبران را خبر کنی

بر قلب سنگ ، با سخن خود اثر کنی

 

قرآن بخوان ، زجهل ، خلایق رها شوند

روشن فضای ظلمت محض بشر کنی

 

قرآن بخوان و در دل مردم نمک بریز

تا اینکه دوستان خدا بیشتر کنی

 

قرآن بخوان بشارت و انذار کن رسول

قرآن بخوان که شام جوانان سحر کنی

 

قرآن بخوان ، به جلوه ی تو سجده می کنند

سنگ و گیاه ، چونکه ز هر جا گذر کنی

 

عرش است محو خواندن آیات تو رسول

ای عقل کل ، عقول همه مات تو رسول

 

دارایی ام تمام برایت نوشته شد

جان من از ازل به فدایت نوشته شد

 

دل آفریده شد که گرفتارتان شود

این دل اسیر آل عبایت نوشته شد

 

"غیر از علی به قلب تو کس نیست و" همین...

...بر جای جای غار حرایت نوشته شد

 

باران نور آیه سر مردمان چکید

تا جبرئیل و وحی به پایت نوشته شد

 

این آیه ها نبود که گمراه می شدیم

تو آمدی کتاب هدایت نوشته شد

 

امشب سر تو تاج نبوت گذاشتند

در زیر پات کرسی عزت گذاشتند

 

از این به بعد یاور تو مرتضی علیست

تنها امیر لشکر تو مرتضی علیست

 

بین عشیره دست به دوش علی گذار

برگو فقط برادر تو مرتضی علیست

 

پروردگار عزوجل امر کرده است

همسر برای دختر تو مرتضی علیست

 

او بی تو ، تو بدون علی ، نه نمی شود

روح میان پیکر تو مرتضی علیست

 

در هر کجای عرش خدا دیدی ای رسول 

هر جا روی برابر تو مرتضی علیست

 

اول نماز خوانده به پشت سرت علیست

وحی خدا علیست ، پیام آورت علیست

 

رضا رسول زاده

*********************

عید است و باز موسم شادی مردم است

روی لب تمامی گل ها تبسم است

 

تقویم من دوباره نشان میدهد که باز

وقت نماز محضر آقای هشتم است

 

مبعث رسیده است و دلم زائر رضاست

در مشت های کودکی ام باز گندم است

 

هی میشمارم از من و تو ماه مهربان

حالا خودت بگو که مرا بار چندم است

 

اینکه دوباره پر زدم و مشهدی شدم

اینکه دلم دوباره کجای حرم گُم است

 

آقا چون آهویی که سر زده آمد سرای تو

من نذر کرده ام که بمیرم برای تو

 

عمریست نقش جان و تنم مشهد الرضاست

اوج تمام پر زدنم مشهد الرضاست

 

هرجا سوال شد که دلت در کجا خوش است؟

بی اختیار بر دهنم مشهد الرضاست

 

مبعث ،غدیر ،ماه صفر ،باز زائرم

 یعنی تمام پنج تنم مشهد الرضاست

 

اینجا مدینه ی دل ما کربلای ماست

یعنی حسین و هم حسنم مشهد الرضاست

 

من مانده ام نماز شکسته برای چیست؟

وقتی حقیقتا وطنم مشهد الرضاست

 

با تو دلم به سمت خدا پر گرفته است

از کاسه های صحن تو ساغر گرفته است

 

یا ایها الرسول بخوان عاشقانه را

وحی رسیده از نفس جاودانه را

 

با حسن خُلق و طبع ملیحانه ات بگیر

از دست این جماعت سرکش بهانه را

 

یا ایها المزمل و یا ایها النبی

تبلیغ کن شریعت ربّ یگانه را

 

با دست های بت شکن شاه لافتی

بشکن غرور بتکده های زمانه را

 

بسپار در تلاطم خندق شب احد

دست علی عالی اعلی میانه را

 

ما داده ایم دست علی ذوالفقار را

ما داده ایم دست علی اختیار را

 

حالا دوباره ما همه حیران تان شدیم

سرگشته های زلف پریشان تان شدیم

 

از انتظار مرد قرن یاد کرده و

آوارگان دشت و بیابان تان شدیم

 

با اشتیاق اینکه تو منّایمان کنی

همشهریان حضرت سلمان تان شدیم

 

فرقی نمیکند چه مدینه چه شهر طوس

در آستان فاطمه مهمان تان شدیم

 

مهمان نواز شهر مدینه مرا بخر

تا آسمان گنبد خضرا مرا ببر

محــمدمهدی عظیمی

***********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی