کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۲

*******************

می‌اندازند بت‌ها از قلم نام پیمبر را

مگر خاموش گردانند آن نور مطهر را

هزارو چارصد سال است خون بر تیغ پیروز است

نبازد شیعه هرگز این نبرد نابرابر را

بکش تیغ شقاوت را بزن سنگ ملامت را

که من حاشا اگر خالی کنم از عشق سنگر را

دوباره موج غصه میخورد بر صخره ی ایمان

خداوندا مگیری این دل در خون شناور را

صدای اشهد انت النبی در عرش می پیچد

مگر نشنیده گوش عالم این بانگ معطر را

محــمد یا محــمد یا محــمد یا رسول الله

مگیر از من خدا یک لحظه این قند مکرر را

ادامه دارد این جنگی که بین باطل و حق است

بیا و باز کن با ذکر یا زهرات معبر را

صدای لا فتی الا علی از عرش می‌آید

گمانم در خطر دیده خدا اسم پیمبر  را

فاطمه بیرامی

****************************

به به که چه روز خرم آمد

مبعوث نبى اکرم آمد

بس عید فرا رسید بى شک

عیدى نبود چنین مبارک

از بعثت او جهان جوان شد

گیتى چو بهشت جاودان شد

این عید به اهل دین مبارک 

بر جمله مسلمین مبارک

از غیب ندا رسید او را

  آن ذات خجسته نکو را

کاى ذات نکو پیمبرى کن

برخیز و به خلق رهبرى کن

چون قدر و مقام رهبرى یافت

در کوه «حرا» پیمبرى یافت

بشنید چو این ندا محــمد (ص(

شد خاتم انبیا  محــمد (ص(

هر روح که دور از بدى شد 

با آمدنش محــمدى شد

قانون حیات و هستى آورد 

آیین خدا پرستى آورد

پیدا چو شد آن جمال هستى

بشکست اساس بت پرستى

با بعثت آن نبى مرسل

بتخانه به کعبه شد مبدل

هر دم صلوات بر جمالش

بر احمد و بر على و آلش

صد شکر به دین آن جنابم

قرآن مقدسش کتابم

خوشبخت کسى که امت اوست

 در سایه دین و رحمت اوست

از عرش ملک دهد سلامش

شد ختم پیمبرى به نامش

اى داده ز ماه تا به ماهى

بر پاکى ذات تو گواهى

در شأن تو گفت ایزدپاک

لولاک لما خلقت الافلاک

اى بر سر هر پیمبرى تاج

یک قصه توست شام معراج‏

قرآن کریم حجت توست

خوشبخت کسى کز امت توست

گر زانکه تو بت نمى‏شکستى

اسلام نبود و حق پرستى

توحید به ما تو یاد دادى

بتخانه و بت به باد دادى

اى معنى ممکنات دریاب

 اى خواجه کائنات در یاب

ما غیر تو دادرس نداریم

دریاب که هیچ کس نداریم

اى آنکه تو یار بینوائى

فریاد رس و گره گشائى

دریاب که ما گناهکاریم

 امید شفاعت از تو داریم

تنها نه منم به غم گرفتار

 غم از دل هر که هست بردار

اى جان جهان فداى جانت

«شهرى» است غلام آستانت

 عباس شهرى

****************************

*******************

امشب دلم از عالم اسرار خبر یافت 
شد بی خبر از خویش و ز دلدار خبر یافت 
از گمشدۀ خویش دگر بار خبر یافت 
در دشت کویر از گُل بی خار خبر یافت 
وز مهر فروزان به شب تار خبر یافت 
در غار حرا پر زد و از یار خبر یافت 
صحرای کویر آمده گلزار نبوّت 
امشب شده ام غرق در انوار نبوّت

***
تنزیل ملایک به زمین باد مبارک 
تهلیل به جبریل امین باد مبارک 
تسبیح خداوند مبین باد مبارک 
رحمت زیسار و ز یمین باد مبارک 
بر اهل یقین نور یقین باد مبارک 
بر ختم رسل رایت دین باد مبارک 
بت ها همه اقرار به توحید نمودند 
یکباره لب خویش به تکبیر گشودند

***
ای شهر خدا این همه تمجید مبارک 
ای ظلمت شب پرتو خورشید مبارک 
ای مکّه به خاکت گل امّید مبارک 
ای کودک در گور نهان عید مبارک 
ای غار حرا جلوۀ توحید مبارک 
انوار خدا در تو درخشید مبارک
ای دّر یتیم از صدفت جلوه گری کن 
بیرون شو و ابناء بشر را پدری کن

***
این نغمۀ وحی است به پا خیز محــمد 
تا چند بود تیغ ستم تیز محــمد
از خون شده جام همه لبریز محــمد 
برخیز و برافروز و برانگیز محــمد 
بت های حرم را تو فرو ریز محــمد
تو با حق و حق با تو بود نیز محــمد 
از جانب ما منجی ابناء بشر باش
بارید اگر سنگ تو با خنده سپر باش

***
تو با سخن زندۀ خود مصحف نوری 
تو صبح امید همه را شمس ظهوری 
تو رهبر جنّ و ملک و آدم و حوری 
تو در دل تاریکی غم برق سروری 
تو منجی هر دخترک زنده به گوری 
تو ریشه کن ظلم و فساد و زر و زوری 
فریاد برآور که بشیریّ و نذیری 
تا حشر رسولی و سراجّی و منیری 
***

پیغامبران دست به دامان تو بودند 
در بین کتب پیرو قرآن تو بودند 
گمگشتۀ صحرا و بیابان تو بودند 
گلهای خدا بوی گلستان تو بودند 
پیش از تو همه در خط فرمان تو بودند 
آری همه شاگرد دبستان تو بودند 
پیش از گِل آدم گُل این باغ تو بودی 
تعلیم ده بلبل این باغ تو بودی

***
تا چند خرد بسته به زنجیر جهالت 
تا چند بشر دستخوش کفر و ضلالت 
تا کی گذرد عمر خلایق به بطالت 
تا چند زند پست ترین، لاف جلالت 
تا چند شود طعمۀ بیداد، عدالت 
ای بر سرت از جانب حق تاج رسالت 
شب رو به زوال است و سحر منتظر تو است 
از غار برون آ که بشر منتظر تو است

***
ای مکتب توحیدِ تو تا حشر سر افراز 
ای روح خرد بر سر کوی تو به پرواز 
ای کرده خدا حکم نبوّت به تو ابراز 
دین و سخن و حکم و کتابت همه اعجاز 
آیین تو در کلّ ملل هست بشر ساز 
اسلام تو با آیه اقراء شده آغاز 
جز تو نتواند نتواند نتواند 
از جهل بشر را برهاند برهاند

***
ای ختم رسل باز نگر امّت خود را 
پا مال قلم ها بنگر حرمت خود را 
دادند زکف امّت تو وحدت خود را 
مظلوم تر از پیش ببین عترت خود را 
نادیده گرفتند بسی عزّت خود را 
کردند فراموش همه قدرت خود را 
شیطان ز کمین گاه بر آورده سر امروز 
بسته است به نابودی قرآن کمر امروز

***
برخیز و دعا کن که شب هجر سر آید 
شاید سحری گردد و صبحی دگر آید 
برخیز و دعا کن که بشیری ز درآید 
از یوسف گمگشتۀ قرآن خبر آید 
از دیدۀ شیعه همه خون جگر آید 
کز قلب شب آن مهر فروزنده در آید 
دین، علم، نبوّت، سه گرامی اثر تو است 
این هر سه، کمالش به ظهور پسر تواست

***
مهدی است که تکمیل کند مکتب دین را 
مهدی است که بخشد به بشر نور یقین را 
مهدی است که آرد به جهان فتح مبین را 
مهدی است که پر می کند از عدل زمین را 
مهدی است که پیروز کند اهل یقین را 
مهدی است که کوبد سر شیطان لعین را 
از بعثت پیغمبر، تا نهضت مهدی 
بوده همه جا صحبت، از دولت مهدی

***
شیعه است که در موج بلا زندۀ مهدی است 
شیعه است که پوینده و پایندۀ مهدی است 
شیعه است که پیدا به لبش خندۀ مهدی است 
شیعه است که فریاد خروشندۀ مهدی است 
شیعه است که جان بر کف و رزمندۀ مهدی است 
شیعه گلی از گلشن فرخندۀ مهدی است 
«میثم» که بود منتظر روز ظهورش 
باشد که شود قسمت او فیض حضورش 
غلامرضا سازگار

****************************

آن شب سکوتِ خلوتِ غار حرا شکست

 با آن شکست، قامت لات و عُزی شکست

آمد به گوش ختم رسولان ندا بخوان

 مهر سکوت لعل بشر زان ندا شکست

با خواندن نخوانده الفبا طلسم جهل

در سرزمین رکن و مقام عصا شکست

آدم به باغ خُلد، خدا را سپاس گفت

 تا سدّ ظلم و فقر به ام القری شکست

نوح نبى به ساحل رحمت رسید و خورد

 طوفان به پاس حرمت خیرالوری شکست

بر تخت گُل نشست در آتش خلیل حق

 تا ختم الانبیا گل لبخند را شکست

عیسى مسیح مُهر نبوّت به او سپرد

 زیرا که نیست دین ورا تا جزا شکست

آمد برون ز غار حرا میر کائنات

 آن سان که جام خنده باد صبا شکست

در خانه رفت و دید خدیجه که مى دهد

 از بوى خویش مُشک غزال ختا شکست

بر دور خویش کهنه گلیمى گرفت و خفت

 آمد ندا که داد به خوابش ندا شکست

یا «ایّها المدّثر»ش آمد به گوش و گفت

 باید که سدّ درد ز هر بى نوا شکست

قانون مرگ زنده به گوران به گور کن

 کز مرگ دختران نرسد بر بقا شکست

آماده بهر گفتن تکبیر کن بلال

چون مى دهد به معرکه خصم دغا شکست

اینک به خلق دعوت خود آشکار کن

هرگز نمى خورد به جهان دین ما شکست

برخیز و بت شکن ، که على دستیار توست

 کز بُت نمى خورد على مرتضى شکست

طعن ابى لهب نکند رنجه خاطرت

 کو مى خورد ز آیه «تبّت یدا» شکست

«ژولیده» گفت از اثر وحى ذات حق

 آن شب سکوتِ خلوتِ غار حرا شکست

ژولیده نیشابوری

****************************

مکه امشب غرق شوری دیگر است
آسمان روشن ز نوری دیگراست
شب بود آبستن رازی بزرگ
در حجاب مکه اعجازی بزرگ
سر به سوی کوه و صحرا می کشد
انتظار صبح فردا می کشد 
پای تا سر شوق و سر تاپا نگاه
شاهد مردی که می آید ز راه
شاهد مردی که خود رهبر شده است
او امین بودست پیغمبر شده است
راد مردی کو بود خیرُ الورا
آفتابی که بتابد از حرا
ساحت غار حرا عرش نماز
گلشن بشکفتن گلهای راز
محفل اُنس خلیلی دیگر است
گو حبیب،او از خلیل اولی تر است
چون شود گرم مناجات و دعا
گم شود در جذبه عشق خدا
آیدش در جلوه نور کردگار
وز میان نور بانگی آشکار
کی محــمد ای رسول ما بخوان
خیزو باسم رَبک الاعلی بخوان
تو رسول استی و قرآنت کتاب
انبیا چون انجم و تو آفتاب
کن سخن آغاز از ربِّ الفلق
آنکه انسان آفریده از علق
آن ندا وحی و منادی جبرئیل
پیک پیغام خلیلی بر خلیل
احمد اُمّی لقب ، لب باز کرد
با منادی هم ندا آواز کرد
روح عالم جان گرفت از جان وحی
شد دهانش چشمه جوشان وحی
صبح رویش مطلعُ الانوار شد
سینه او مخزن الاسرار شد
در حرا فرمان حرّیت گرفت
وز خدا تاج عبودیّت گرفت
بنده حق محرم در گاه شد
ابن عبدالله ، عبدالله شد
از عبادت با خدا همراز گشت
در میان انبیاء ممتاز گشت
بهترین وصفش کمال بندگی است
چون محــمد ذات حق را بنده کیست
ای محــمد ای بزرگ رهبران
عقل اوّل آخر پیغمبران
ای رخت در محفل توحید شمع
حسن و لطف و عدل و رحمت در تو جمع 
ناسخ هر دین و آئین دین توست
وحی منزل گفته و فرمان تو
ای وجودت رحمةاللعالمین
فیض عامت شامل مستضعفین
بخش عزّت امت اسلام را
سر فرازی بخش خاص و عام را
بر مؤید کن نظر ای فیض عام
تا نلغزد پایش از خط امام

سید رضا موید

********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی