کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۹

*******************

سینه ی پاکم شده غار حرا

پیک خدا آمده در این سرا

نای وجودم دم احمد گرفت

تا نفسم بوی محــمد گرفت

از طرف داور ربّ جلیل

روح شدم با نفس جبرئیل

بوی خدا خیزد از آب و گلم

آیه ی «اقرا» شده ذکر دلم

من سفر غـار حرا کرده‌ام

من ز محــمد خبر آورده‌ام

غار حرا مرکز وحی خداست

مشرق خورشید سپهر هداست

ای ملک وحی سخن ‌ساز کن

عقده ی نگشوده ز دل باز کن

آن چه که گفتند به احمد بگو

حکم خدا را به محــمد بگو

محــمد ای بر تو سلام خدا

بخوان بخوان بخوان به نام خدا

بخوان بخوان به نام ربّ‌ الفلق

کـو خلـق‌ الانسـان مـن علق

بخوان بنام خالق ذوالکرم

بخوان به نام علّم بالقلم

به نام آن که عِلم از او شد عَلَم

«علَّم‌ الانسانَ ما لم یعلم»

چند می و مطربی و سرخوشی

چند پدرها پی دختر کشی

چند روی تخته ی سنگ حرا

ای به تو محتاج جهانی برآ

چند جفا چند ستم چند جنگ

چنـد خدایـان بشـر چوب و سنگ

آینه‌ات را سپر سنگ کن

خنده بزن چهره ز خون رنگ کن

حافظ دین تو خداوند توست

اسلحه ی تو گل لبخند توست

ما به تو حکم ازلی داده‌ایم

بت‌شکنی مثل علی داده‌ایم

ای بشریت همه مرهون تو

کتاب ما کتاب قانون تو

مکتب تـو فاطمـه می‌پرورد

فاطمه ای که حسنین آورد

مکتب تو مربی زینب است

زینب تو حافظ این مکتب است

مکتب تو کلاس عمارهاست

مربی میثم تمارهاست

پیمبران جمله بشیر تواند

بشیر بعثت و غدیر تواند

تو نور اول، نبی آخری

تو از تمام انبیا برتری

آدم خاکی کفی از خاک توست

تو یـم نـور، او گهر پاک توست

خیز و بزن بر همه عالم صلا

تا برهانی همه را از بلا

مشعل تابنده ی این جمع باش

آب شو و خنده کن و شمع باش

رهبر کل، رسول کل، عقل کل

عقل نخستینی و ختم رُسُل

ای ز ازل امام پیغمبران

خوب‌تر از تمام پیغمبران

مسند بعد تو جای علی است

دین تو امضا به ولای علی است

کیست علی دست تو شمشیر توست

یک تنه در جنگ احد شیر توست

بازوی شیرافکن تو حیدر است

فاتح بدر و احد و خیبر است

تو شهر علم استی و حیدر درت

کیست علی تمامی لشکرت

علی همان حیدر کرار توست

تیغه ی شمشیر شرر بار توست

کفـه و شـاهین عـدالت علی است

لحم و دم و روح رسالت علی است

نجاتِ امت تو دریا علی است

تمامِ لشکر تو تنها علی است

این سخن از لوح خدا منجلی است

کیست علی احمد و احمد علی است

بعد تو بر خلق علی امام است

بعثت بی ‌غدیر ناتمام است

تا به ولایت نشود متکی

نیست ره واحد امت یکی

هر که به کف دامن حیدر گرفت

دسـت ورا دسـت پیمبـر گرفت

لحم و دم و نفس پیمبر علی است

روز جزا ساقی کوثر علی است

آینه ی طلعت داور علی است

شوهر صدیقه ی اطهر علی است

مهر علی تمامِ آئین ماست

حب علی حقیقتِ دین ماست

این طپش هر نفسِ میثم است

حکم خداوند همه عالم است

آنکه بـه مـا اول و آخر ولی است

بعد خدا محــمد است و علی است

 *************************

نور جهانگیر نبوت رسید 

عید بزرگ بشریت رسید 

عید خدا عید جهان وجود 

عید قیام است و رکوع و سجود 

عید رسول دو سرا آمده 

منجی عالم ز حرا آمده 

سید افلاک سلام علیک 

خواجة لولاک سلام علیک 

ای شده لبریز پیام خدا 

بخوان، بخوان، بخوان به نام خدا 

بخوان، بخوان ای به دو عالم علم 

به نام آنکه آفریده قلم 

بخوان که هستی به تو دارد نیاز 

بخوان که خلقت به تو آرد نماز 

بخوان که آغاز پیام‌آوری است 

بخوان که پایان ستم گستری است 

بخوان که نابودی نااهل‌هاست 

بخوان که ناکامی بوجهل‌هاست 

بخوان که توحید کشد ناز تو 

بخوان که عدل است سر افراز تو 

بخوان و خود را سپر سنگ کن 

بخوان و رخساره ز خون رنگ کن 

غار حرا نه، همه جا طور تو است 

زمین و آسمان پر از نور تو است 

نکته به نکته رو به رو مو به مو 

آنچه که بایست بگویی بگو 

بگو هو الحی و هو الهو، بگو 

بگو خدا نیست به جز او، بگو 

بگو همه خداپرستی کنید 

ترک گناه و جهل و پستی کنید 

بگو بتان دم از خدا می‌زنند 

خدا، خدا، خدا صدا می‌زنند 

بگو ندای من ندای خداست 

بگو که این صدا صدای خداست 

بگو که توحید نجات شماست 

بگو که اسلام حیات شماست 

ما به تو حکم ازلی داده‌ایم 

ما به تو قرآن و علی داده‌ایم 

قلب تو از تابش ما منجلی است 

پیش تو ما، پشت سر تو علی است 

حبیب ما تو اول و آخری 

تو بر پیمبران پیام‌آوری 

بعد تو پیغامبری نیست نیست 

حکم و کتاب دگری نیست نیست 

ای ز تو انبیا همه سر بلند 

کیست که بعد از تو کند سر بلند 

اگر چه بر پیمبران خاتمی 

پیشتر از عالمی و آدمی 

تو از تمام انبیا برتری 

تو یک پیمبر علی پروری 

طلعت تو شمع ره انبیاست 

وزیر تو پادشه انبیاست 

کیست علی روح در آغوش تو 

کیست علی بت‌شکن دوش تو 

کیست علی، علی است، ما را ولی 

کیست علی، علی است تو، تو علی 

علی بود تمام تفسیر تو 

علی است شیر ما و شمشیر تو 

جسم تو و جان تو یعنی علی 

تمام قرآن تو یعنی علی 

ساقه پیکان تو در شست اوست 

دست ید اللهی ما دست اوست 

خیل ملک محو جلال تو اند 

شیفته صوت بلال تو اند 

بوذر و مقداد مسلمان تو است 

جنت ما عاشق سلمان تو است 

مهر به درگاه تو باشد مقیم 

ماه به انگشت تو گردد دو نیم 

هر نفس پاک تو تکبیر ماست 

حیدر خیبر شکنت شیر ماست 

روح بشر تشنه تعلیم تو است 

خلقت ما یکسره تسلیم تو است 

خیز و به جان و تن عالم بدم 

در نفس خسته میثم بدم

غلامرضا سازگار

********************

غلامرضا سازگار

در آن روزگاران از شب سیه تر

که بر تیرگی ها جهان بود بستر

ستم بود و بیداد و کفر و ضلالت

جفا بود و خونریزی و فتنه و شر

قبایل بسی کارشان کینه توزی

طوایف همی بینشان تیر و خنجر

جوانان در آغوش دیو تباهی

چو پیران که بر بالش جهلشان سر

کسان را نه عز و شرف پیش ناکس

زنان را نه قدر و بها نزد شوهر

پسر طعمه کام دیو جهالت

چنان کز ستم زنده در گور دختر

سیه میشدش چهره از خشم و نفرت

پدر را اگر دختری زاد مادر

نه فرهنگ ، نه دین ، نه ایمان ، نه تقوی

نه دانش نه بینش نه قانون نه دفتر

همه درد اما نه درمان مهیا

همه رنج لیکن نه آسایش اندر

چنین شد مشیت که از چاه غفلت

برآرد بشر را خداوند اکبر

فرستاد از پیش ختم رسل را

محــمد iرسول امین عقل کل را

فرستاد وحی اش که پیغمبری کن

بشر را که گم کرده ره ، رهبری کن

درون را ز فریاد مخفی مسوزان

برون آ ، برون آی و روشنگری کن

چو دشنام آید به پاسخ دعاگو

چو بیداد دیدی عدالت گری کن

اگر سنگ  آمد سپر کن بدن را

و گردشمنی یافتی یاوری کن

جهان گر شود خصم رو بر مگردان

پیام آور استی پیام آوری کن

ستم گستران را عدالت گری ده

ستیزه همی با ستم گستری کن

به پاکی و وحدت امم را فراخوان

زشرک و دوروئی بشر را بری کن

بگیر امتیاز سفید و سیه را

میان خلایق به حق داوری کن

به خلق خوشت دوست را جان ببخشا

به لبخند از دشمنان دلبری کن

بت شرک با دست توحید بشکن

به نابودی کفر ، دین پروری کن

برون شو ز غار حرا یا محــمد

به گردن رسان حکم ما را محــمد

چو آن مهر تابنده عام جان

درخشید یکباره بر ملک امکان

چو ماه فروزان که از جیب مشرق

چو مهر درخشان که بربام کیهان

همه نخل ها پیش سرو قدش خم

همه سخره ها در مدیحش ثنا خوان

همه آفریننده اش آفرین گو

همه آفرینش ورا تحت فرمان

همه مردگان را بدو زندگانی

همه زندگان را نثار رهش جان

شرار عظیمش به دل بهر امت

شعار نجاتش به لب بهر انشان

در آن ریگزار تباهی  و غفلت

در آن کوهسار تعدی و عصیان

در آن پرتگاه خطا و ضلالت

در آن سرزمین بت و بت پرستان

به پا خواست بهر نجات بشرها

محــمد که جان بشرهاش قربان

ترش روئی خلق را دارد پاسخ

به گفتار شیرین و لب های خندان

ستم دید و آورد از قعر پستی

بشر را به اوج حقیقت پرستی

در آغاز بعثت بر این دین و آیین

چه خون ها که خوردند مردان حق بین

چه دلها که خون گشت از آل طاها

چه جانها که دادند اولاد یاسین

چه بدر و احدها که گردید بر پا

چه عمارها که فدا شد به صفین

چه پاکیزگان را که بستند بهتان

چه بد سیرتان را که گفتند تحسین

چه صف ها کشیدند از حق و باطل

چه کشتارها گشت از آن و از این

چه آزادگان را که شد حبس منزل

چه رزمندگان را که شد خاک بالین

چه پیش حوادث چه زیر شکنجه

نرفتند راهی به غیر از ره دین

زهر قطره خونی که دادند آنان

به پاکان دعا و به ناپاک نفرین

مسلمان به پاس هدف جان فشاند

دهد جان خود را که قرآن بماند

به قرآن و آیات بس جا و دانش

به پیغمبر اکرم و خاندانش

به زهرا که در راه این دین و آیین

فدا گشت ، ششماهه در آستانش

به خونین قیام بزرگ حسینی

که آزادگی خیزد از داستانش

به اشگ حبیبش به خون زهیرش

به حلقوم طفلش به فرق جوانش

به حجر و رشید و سعید و ابوذر

به میثم که شد قطع ، دست و زبانش

به سجاد و زید شهید و به یحیی

که آمد سیه چال زندان مکانش

به خون شهیدان هر عصر اسلام

زمان حسین و حسین زمانش

به زندان نشینی که زیر شکنجه

نبودی به جز فتح دین آرمانش

به رزمنده سرباز اسلام و قرآن

که قرآن سخن گفته در مدح و شانش

به آن پاکبازی که پیش گلوله

فدا گشت در راه اسلام ، جانش

رسیده است دور ستم سوزی ما

خدا وعده داده به پیروزی ما

اگر آتش از خاک ایران برآید

وگر از تن ملتش جان برآید

گر از مرز و بوم وطن چون فلسطین

ز بمب شرر خیز نیران برآید

گر از خاک ایران به مرگ عزیزان

فغان ها دمادم چو افغان برآید

اگر بهر کشتار مرد و زن ما

ز حلقوم بیگانه فرمان برآید

اگر غرب ، پیوسته با ما ستیزد

وگر از سوی شرق طوفان برآید

اگر اشک از چشم پیران ببارد

و گر خون ز کام جوانان برآید

اگر جان آزادگان ره دوست

بسان سعیدی به زندان برآید

اگر قم شود قتلگاه عزیزان

وگر خون ز خاک خراسان برآید

محال است از قلب این پاک امت

شعاری بجز حکم قرآن برآید

به خون شهیدان به روح خمینی

بود مکتب ما حسینی حسینی

 *******************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی