کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۳

*******************

بخوان به نـام خـدایـت کـه آفـریده تـو را

بخوان ! بـهانه ی خـلقت خدا خریده تو را
 
به رغم سنگ ابوجهل و خدعه های قریش

برای ختـم نبــوت کـه بــرگزیـده تـو را
 
اگر چـه سیـره ی مردم تباهی محض است

بخوان سـرود رهـایی بخوان ، وزیده تو را
   
تـو ســرقـبیـله ی عشــقی و بـر چکاد حرا

بخوان،که چشمه ی نور و قلم رسیده تو را
 
بخوان امین ِخدا ،این فرشته ی وحی است

قسم به روح امین ، تـا کـمر خمیده تو را
 
سـتوده ! نـام تــو را در ازل کتـاب خــدا

به روی لــوح حقیقت تو را کشیده ! تو را
 
تـو در غـزل که نگنجی و طبع من خشکید

سـزد خـدا بسـرایـد بـه صد قصیده تـو را

رضا محــمدصالحی

****************************

لطف و احسان و کرم ممتد که باشد بهتر است

شعله های عشق بیش از حد که باشد بهتر است

کفترانِ مست روی منحنی سر می خورند

پس به  روی خانه ها گنبد که باشد بهتر است

چهارده قرن است مست بچه هایِ حیدریم

میکده داری جد اندر جد که باشد بهتر است

دین اگر معنا و مفهومش ولایِ مرتضی است

بانیِ دین مبین احمد که باشد بهتر است

هر حیاط از این حرم، یک حوض دارد کوثری

پس بهشت ما همان مشهد که باشد بهتر است

لیلة المحیا نجف قسمت نشد مشهد که شد

روح از اینجا تا نجف پرواز دارد خود به خود

***

کاش جان را کمتر از اینها تلف می ساختند

جای خون در رگ رگ قلبم صدف می ساختند

خاکم اما خاک مرغوب کف پای علی

رسّ ما را در حرم، کاشی کف می ساختند

من مسلمان نگاه حیدرم شایسته بود

کعبه را همرنگ ایوان نجف می ساختند

عالم ذر شیعه با این شیوه می شد انتخاب

غمزه میفرمود علی، از کشته صف می ساختند

در کفم چیزی نمی بینم خریدارش شوم

کاش در دستم کلافی از کنف  می ساختند

سائل دست علی مرتضایم راضیم

معتکف در گوشۀ صحن رضایم راضیم

***

دین به نامِ احمد است اما تجلی حیدر است

زهد و تقوا و تبری و تولی حیدر است

یک پرِ کاهم اگر محشر شود کوه عمل

حداکثر ساز این حداقلی حیدر است

پشتِ اوادنی اگر باشد کسی پیش خدا

مدعیِ اول این هم محلی حیدر است

هر زمان که مصطفی اندوه قلبش را گرفت

دید دردِ سینه را تنها تسلی حیدر است

هفت شهر عرش را احمدنگاهی کرد و گفت:

حق والانصاف اینجا  هم تجلی حیدر است

هرکه از روز ازل مِی  خورده از جام علی

میکند پرواز  رویِ عرش ، با نام علی

***

آنکه بین آسمانها میل هفتم می کند

خاصّان را یهتدی سویِ هداکم می کند

از بیابان عدم رد میشدم دیدم علی

آب و گِل دستش گرفته کشت گندم می کند

احمد مختار می فهمد علی را ، خضر هم

زیر بار این تجلی دست و پا گم می کند

این رسالت روی دوش آن رسولی هست که

بیش تر از حد خودش را خرج مردم می کند

دردها را،غصه ها را، رنج ها را، یک به یک

مصطفی با مرتضی، امشب تفاهم می کند

ای بزرگ خاندان آب، ای عالیجناب

ما همه سلمان محضیم و خراب بوتراب

***

هر که امشب محرم سِر شد خدایی می شود

نوکر مخلص از امشب کربلایی می شود

کعبه با اهل و عیالش میرود سوی عراق

نیمۀ شب در مدینه جابجایی می شود

بوسۀ  ام البنین بر دستِ زینب می خورد

بوسه ای که ابتدایِ این جدایی می شود

بانگ جبریل است که پیچیده بین آسمان

کیست که در راه مولایش فدایی می شود

لحظۀ سخت سفر از پیش مادر میرسد

در کنار قبر او حال و هوایی می شود

مهربان مادر زمان رفتن من آمده

پیش من باش آن زمانی را که دشمن آمده

حسین قربانچه

****************************

*******************

سیاه چشم دو عالم، خرام آهوی عشق

نبیِ سوسن و مریم، طبیب و داروی عشق

دوگونه ات نمکین و نگاه، یوسف کش

وخال کنج لبت وزنه ترازوی عشق

نفس بزن که دوعالم بگیرد عطر تورا

قدم بزن که بگیرد ترانه ام بوی عشق

توپلک می زنی و دهر می رود ز نفس

ونام توست از آغاز هست بر روی عشق

نشان حضرت لولاک از ملک پرسید

دلم، نشانی او داد برسر کوی عشق

پیمبری و دوعالم اسیر معجزه ات

نشسته عقل به پیش تو با دوزانوی عشق

بخوان که حضرت داوود محضرت شاگرد

بخوان به سبک حجازی کلام دلجوی عشق

صنم تویی بت عیار، کعبه ام چشمت

نوای ما به طواف تو هست "یا هوی" عشق

نبی! پیاله بیافشان، علیست ساقی تو

بیا و دست بکش برسیاه گیسوی عشق

تویک نفس زدی و آن نفس علی می گفت

تو راس عشق شدی و علیست بازوی عشق

نبی شدی که خدا دست بر قلم بشود

خودت بهانه شدی تا علی عَلَم بشود

***

خوش آنشبی که ببینیم مست ، خواب تورا

به جان و دل بنشانیم ما کتاب تورا

به چشم خسته کشانیم ذره ای از آن

غبار کهنه پای ابی تراب تورا

و کاش جمعه ای از سرزمین آمدنت

ببیند این دل ما باز آفتاب تورا

خداکند که خداوند باز هم بکشد

دمی زسایه خود برسرم سحاب تورا

کجا رود ز سر مست گر به لب بزند

نمی ز قطره ای از ساغر شراب تورا

خدا کند که به عالم علم شود دینت

و بشنود دل خسته کلام ناب تورا

به کیش خویش کشانی یهود و ترسا را

اگر که باد بگیرد ز رخ نقاب تورا

تورا چگونه سرایم یتیمِ شاه شده

غبار تو به سما رفت،حال ماه شده

محــمد علی رضاپور

****************************

بر سر آشفته ام زلف پریشان ریخته

در دل حیران من آیات حیران ریخته

نیستم ناراحت از این که شهیدم کرده اند

خون من گر ریخته در پای جانان ریخته

سفره ی دل باز کردن پیش مهمان بهتر است

پس دلم هر آن چه دارد پای مهمان ریخته

تا مقام قاب قوسین ابتلا باید کشید

در بیابان طلب خار مغیلان ریخته

گاه باید بیشتر همرنگ شد، مثل اویس

نذر یک دندان جانان، چند دندان ریخته

هر دو عالم، عالمی دارند پیش مقدمت

آن یکی دل ریخته است و این یکی جان ریخته

گر چه آدم، گر چه عیسی، گر چه موسی... باز هم

کمتر از درهای دربار تو دربان ریخته

بس که خاطرخواه داری و عزیزی که خدا

جای گل روی سرت آیات قرآن ریخته

نذر این پیغمبری خوب است ذبحی رد کنی

عید مبعث در ضمیرش عید قربان ریخته

آن قدر ذات خدا در تو تجلی کرده است

زآن همه یک جلوه اش را در خراسان ریخته

با علی بودن فقط راه مسلمان بودن است

ور نه از این نامسلمان ها فراوان ریخته

شب، شب مبعث ولی یاد نجف افتاده ام

بس که از روی لبت ذکر علی جان ریخته

یا نبی و یا نبی و یا نبی یا مصطفی

یا علی و یا علی و یا علی و یا مرتضی

علی اکبر لطیفیان

****************************

می رسید از قله های کوه نور

از بلندای تشرف در حضور

فرش استقبال راهش می شدند

هر چه جن و هر چه انس و هر چه حور

کوه ها هم در تشهد آمدند

از تجلایی که شد در کوه نور

او چراغ شرع را آورده بود

بر سر این جاده های سوت و کور

تزکیه می داد روح خاک را

چشمه چشمه با سخن های طهور

مثل دریا رودها را جمع کرد

رودهایی از قبایل های دور

وحی می آرود تا آنجا که عقل

در خودش می کرد احساس شعور

شرح صدرش را کسی تخمین نزد

تا بفهمد کیست این سنگ صبور

و کتابی بود با خط خدا

تا بشر خود را کند با آن مرور

ای کتاب قل هو الله احد

لم یلد یولد و لم کفوا احد

***

تا شعاع مهرت عالم تاب شد

مهربانی از خجالت آب شد

این زمین دیگر کویر تشنه نیست

زنده شد، آباد شد، شاداب شد

فارغ از نسل و نژاد و رنگ و بو

هر غلامی با تو بود ارباب شد

تو همانی که بلال مسجدت

گل عرق هایش گلاب ناب شد

هر که با تو با علی راضی نشد

وصل بر دریا نشد مرداب شد

از زلال چشمه های وحی تو

تشنه ای همچون علی سیراب شد

این علی که مست پیغمبر شده

با دعای مصطفی حیدر شده

بعد از این افسار دنیا دست تو

ضرب و جمع و کسر و منها دست تو

بعد از این دین های دنیا باطل است

دین آدم تا به خاتم دست تو

هل اتی که شرح زهرا و علیست

گشته نازل منتها با دست تو

سیزده ماهند در منظومه ات

گردش این سیزده تا دست تو

فوق ایدیهم تویی یا مصطفی

هیچ دستی نیست بالا دست تو

رحمه للعالمین تنها تویی

پس حساب روز فردا دست تو

پرچم حمد خدا دست علیست

اختیار پرچم اما دست تو

هر چه ما داریم دست فاطمه است

چون که باشد دست زهرا دست تو

تو خودت گفتی حسینت از من است

پس حسین و کربلا ها دست تو

جلوه کردی در علی اکبر ولی

جلوه های این تماشا دست تو

دست تو دست خداوند است و بس

سهم ما یکبار لبخند است و بس

***

از حرا می آیی و جان می بری

روی دوشت بار قرآن می بری

سفره می اندازی و در خانه ات

مثل ابراهیم مهمان می بری

گاه موسی می شوی و با خودت

آیه های آل عمران می بری

گاه کشتی می شوی و نوح را

از دل امواج طوفان می بری

گاه از شوق علی می باری و

شوق خود را زیر باران می بری

نیمه شب ها روی دوش مرتضی

نان و خرمای یتیمان می بری

گاه در سلمان تنزل می کنی

عشق حیدر را به ایران می بری

گاه یاد بضعه ات می افتی و

زیر لب نام خراسان می بری

می رسد روزی که خود می آیی و

یوسف ما را به کنعان می بری

ای سحر خیز مدینه العجل

ای شفای زخم سینه العجل

***

ای سرای چشم هایت با صفا

امتداد چشم هایت تا خدا

غار تاریک مرا روشن کنید

مرده ام در بین این ظلمت سرا

لیله المحیای شب های حسین

ای رسول گریه های کربلا

کاروان سمت محرم می رود

کاش من هم جا نمانم از شما

از همان سر نیزه ای که می چکید

خون تازه روی خاک کوچه ها

سنگ ها آمد... سری افتاد وای

خواهری می گشت زیر دست و پا

یک گلی گم کرده بود ای وای من

عمه شد آن جا کبود ای وای من

رحمان نوازنی

**********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی