کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار عید مبعث رسول الله(ص)۱۳

*******************

آنچه در دل بود هوس دارم

هوس او به هر نفَس دارم

مبریدم ز کوى او به رحیل

کاروانى پر از جرس دارم

بى مغیلان هواى کعبه چه سود

در رهش میل خار و خس دارم

گر شوم صید ابرویت، سوگند

رغبت گوشه قفس دارم

آنچنانم به زلف تو دربند

نه ره پیش و راه پس دارم

 

آرزویم زیارت است بیا

دل مهیّاى غارت است بیا

 ***

بى تو روح الامین چه سود دهد؟

بى جمالت یقین چه سود دهد؟

دستگیرم نباشد ار شالت

لفظ حبل‏المتین چه سود دهد؟

گر نباشد على خطیب دلم

خطبه متّقین چه سود دهد؟

گر تو چوپانى مرا نکنى

لقبى چون امین چه سود دهد؟

نرود گر سرم به مقدم دوست

پینه‏هاى جبین چه سود دهد؟

 

بى عروج تو بهر من هر شب

دست، کوتاه و بر نخیل، رطب

 ***

کو خلیلى که نار باز شود

در لطف از کنار باز شود

امر کن دلبر خدیجه پسند

تا دلم سوى یار باز شود

در مقامى که شاهد است على

کى لبم سوى کار باز شود

گر، به غم مونس توأم اى کاش

درِ غم صدهزار باز شود

تو، به دارم کشى و من ترسم

نکند حبلِ دار باز شود

 

کاش من هم قتیل تو باشم

یا که ابن‏السبیل تو باشم

*** 

اى سقایت به دوش تو ارباب

تشنه‏ام تشنه پیاله آب

دیده شد جویها تماشا کن

رفت خاکسترم مرا دریاب

همه جا صُنع گوشه لب توست

پس چه حاجت که بینمت درخواب

اى که پیچیده‏اى به حب على

«قم فأنذر» که سوخته محراب

دل قوى‏دار، مرتضى دارى

نفْسِ تو کرده‏اند فصل خطاب

 

صوت حیدر چو گشت رشته وحى

بالها سوزد از فرشته وحى

 ***

کهف من خانه گلین شماست

کلب این خانه مستکین شماست

دین تو گر شکستن دلهاست

دل من بیقرار دین شماست

آنچه معراج مى‏برد ما را

خطى از صفحه جبین شماست

فرع بر اصل خود رجوع کند

زوجم از مانده‏هاى تین شماست

چهارده نور اگر یکى دانم

دل من از موحدین شماست

 

اى به ارض و سماء، نور نخست

عرش را محدقین، سلاله توست

 ***

کوه نور از پگاه تو پر نور

صد حراء در نگاه تو مستور

زادگاه على است قبله تو

قدس، کى بود، کعبه معمور

تا امامت کند زکات و رکوع

صبر کن تا غدیر و وقت حضور

مرتضى شاهد تو و جبریل

کیست غیر از على حضور و ظهور

با «اَرِحْنى» بخوان بلالت را

تا کند نام تو ز سینه عبور

 

مرتضى منتهى رسالت توست

امر بر حب او عدالت توست

 ***

اى رها گشته‏ات به عالم تک

اى گرفتارت انس و جن و ملک

وعده یک دو بوسه مى‏خواهم

تا بسنجم عیار قند و نمک

اى که گفتى ز یوسفم «اَمْلَح»

ناز کن تا زنم به ناز محک

رب تویى مالک حیات تویى

کافرم گر کنم به مُلک تو شک

پیش از این بر لبت دعا بودم

استجابت شده دعا اینک

 

پى یک بوسه حلال توام

گوییا کاسه سفال توام

***

اى به تأدیبِ بنده به ز پدر

وى به ما مهربانتر از مادر

اى علمدار حُسن تو حمزه

وى سفیر ملاحتت جعفر

غزوه موى توست در دل من

حال اسیر توأم بکُش دیگر

دخترت را بخوان که پاک کند

خون ز تیغ دو پهلوى حیدر

تا کند پاک جاى این احسان

مرتضى خون ز پهلوى همسر

 

غیر احسان جواب احسان نیست

کار حیدر به غیر جبران نیست

 محــمد سهرابی

***********************

خیزید و خم آرید ، خمارید و خمارید

وز بام فلک باده ی گلرنگ ببارید

گولم مزنید این همه با هوش مضاعف

انگور مرا دزد نبرده است ، بیارید

تا پیر درختان دمد از مقبره ی ما

مارا وسط باغ کرامات بکارید

از گریه نگیرید مرا تا دم محشر

اسفنج مرا تا دم آخر بفشارید

در کشف و کرامات همین است تفاوت

ما کفش نداریم و شما مرد سوارید

خاکیم،نه در دست شما بلکه کف پا

ما را نکند بر سر سجاده شمارید

کِی راه کُنَد گم جَرَیانی که فهیم است

با خاطر آسوده به اشکم بسپارید

 

نقاشی این مرز جنون بوم ندارد

بد مستی ما موقع معلوم ندارد

***

ما جمله کمانیم چه بسیار تویی تو

زآن شمس شعاییم چو پرگار تویی تو

در محضر تو جز تو ندیدیم کسی را

دیدار تویی یار تویی غار تویی تو

هرجا خبر آمد که سری رفت ز تو رفت

در معرکه ها تیغ جگر دار تویی تو

در پیش و پس لشگر تو جز تو کسی نیست

این حمزه تجلی است ، علمدار تویی تو

گویند که تکرار نباشد به تجلی

زهرا تویی و حیدر کرار تویی تو

نسبت به کسی دادن این سایه روا نیست

خورشید تویی،سایه و دیوار تویی تو

این نُه فلک و هفت زمین نیم پیاله است

ای حضرت خُم ، جلوه ی سرشار تویی تو

حیدر نفسی تازه کند تا تو بجنگی

در غزوه ی حق تیغ جگر دارد تویی تو

 

تو جلوه ی تامی و تمام است حضورت

پنهان شده اوصاف تو از شدّت نورت

***

در بحر نمک ، زار زدن کار ندارد

دل جز رخ خوب تو نمکزار ندارد

 تو کعبه ی ما باش که از خشت ملولیم

«آئینه ی ما روی به دیوار ندارد»

دستور بده خلقْ علی را بپرستند

بهر تو که رو کردن حق کار ندارد

در بستر قتل تو علی خفت و عیان کرد

این خانه جز او خفته ی بیدار ندارد

بردار از این شانه ی ما بار گران را

این نخل بدن غیر هوس بار ندارد

بر شانه ی خود ره بده حیدر بزند پای

این کعبه جز او مرد تبردار ندارد

با چشم اشارت کن و گو حیدر امیر است

توحید به افعال که گفتار ندارد

 

چوپان سرشب به که خوابد ، تو کجایی

شب نیمه شد و نیمه سحر گشت،نیایی؟

*** 

فوّاره ی معناست جمالی که تو داری

غدّاره ی جانهاست جلالی که تو داری

بگذار که جبریل ببالد به دو بالش

جبریل وبال است به بالی که تو داری

اندیشه ی نازک که نوشتند تویی تو

بکر است همه فکر و خیالی که تو داری

گویند که رنگی نَبُوَد رویِ سیاهی

خورشید بُوَد ظِلِّ بلالی که تو داری

دور تو گلیم است و کلیم است زبانت

لو رفت خداوند ز حالی که تو داری

بگشا یقه تا سینه ی الله ببوسم

حایل شده پیراهن و شالی که تو داری

بت سوختی و بت زدی و بت شدی امروز

درمانده ام  از امر محالی که تو داری

این دشت پُر از گردن آهوی تماشاست

تنها سر ابروی هلالی که تو داری

بنشین و بزن در سر فرصت سر مارا

باز است چو زلف تو مجالی که تو داری

در غار،تورا یار مگو ، بلکه چو بار است

گوساله ی قوم است وبالی که تو داری

 

عید است بیا پهن نما سوری و ساتی

از معنی توحید و صفات و صلواتی

 محــمد سهرابی

 *******************

ز انواری که تابان است امشب

حرا آیینه بندان است امشب

حرا آن غار متروک زمان ها

تجلی گاه قرآن است امشب

حرا آن غار دور افتاده از شهر

ز شوکت قبله جان است امشب

حرا هر قلبه سنگش نقش قبریست

که همچون اشک لرزان است امشب

حرا سر برده در دامن نداند

که خورشیدش به دامان است امشب

ز خورشیدی که او دارد به دامان

جهانی نور باران است امشب

ز اعجازی که او دارد پیاپی

حرا مبهوت و حیران است امشب

شروع عصر ناب حق پرستی

طلوع ماه ایمان است امشب

حرا آن معبد مأنوس احمد

ز نور وحی رخشان است امشب

حرا طور تجلی هست و او را

امین وحی مهمان است امشب

به مأموریتی جبریل تا أرض

روان از سوی یزدان است امشب

به کف لوحی ز اسرار الهی

به لب آیات رحمان است امشب

که این آیات بر خوان یا محــمد

بِاِسم ربک الأعلی محــمد  

سیدرضاموید

******************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی