کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 توراست شادی وصل و مرا غم هجران
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

 از شهدا که نمی شود چیزی گفت . شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان عند ربهم یرزقون اند، و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی پروردگارند. اینجا صحبت عشق است وعشق. و قلم درترسیمش بر خود می شکافد.

امام خمینی (ره) صحیفه نور-ج 21


زندگی نامه شهید غلامحسین فتحی

شهادت ۲۰/10/1365  شلمچه – عملیات کربلای 5

×××××××××××××××××××

 شهید غلامحسین فتحی در۱۴ مرداد سال ۱۳۴۴ شمسی در یکی از روستاهای اراک ، در خانواده ای مذهبی و اردتمند به اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به دنیا آمد.
در اوایل دوران کودکی اش همراه خانواده به اراک مهاجرت نمودند ، و او تحصیلات خود را در اراک آغاز نمود. در زمان نهضت اسلامی و انقلاب تاریخ ساز امام خمینی (ره) او دانش آموزی بود که در کنار تحصیل ، الفبای عشق و ایمان را می آموخت . و در همان زمان با توجه به فضای دینی و فرهنگی خانواده ، و زمینه های انقلابی جامعه ، عشق و علاقه و پیوند جاودانی با اسلام عزیز دل و جانش را سیراب می نمود. و در همین حال و هوا شاهد پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم ظلم و ستم شاهنشاهی بود.
با شروع جنگ تحمیلی بلافاصله در بسیج مدرسه و پایگاه مقاومت مسجد عضویت و همکاری خود را آغاز کرد، و از سوی دیگر حضور در مجالس و هیئتهای مذهبی که باعث افزایش آگاهی او نسبت به معارف اسلامی و آشنایی با امامان معصوم (علیهم السلام)  خصوصا شهیدان کربلا می شد ، برایش شیرین ترین کارها بود.
در سال 1361 به آموزش نظامی بسیج  و پس از آن به جبهه اعزام گردید. پس از دوبار شرکت در جبهه های جنوب و غرب ، در سال 1362 عضو تمام وقت  بسیج شد، و همکاری خود را با واحد آموزش عقیدتی سپاه ادامه داد.

شوق و علاقه وافر او به انقلاب اسلامی و وظیفه شناسی که داشت ، سبب شد که با توجه به حساسیت زمان و ضرورت دفاع از اسلام ، تحصیل خود را رها نموده و عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید، و خدمت عاشقانه خود را در لباس مقدس پاسداری ادامه داد.

با توجه به زمینه مناسب و علاقه و آمادگی که غلامحسین نسبت به معارف قرآن و اسلام داشت ، به دوره آموزش مربی قرآن در قم اعزام شد ، و پس از موفقیت در این دوره با تشکیل کلاسهای قرآن و عقیدتی برای پاسداران و بسیجیان فعالیت خود را ادامه داد . اما عطش سیری ناپذیر غلامحسین به جهاد و شهادت در راه خدا آرامش را از او سلب کرده بود ودر جستجوی گمشده و معشوقش همراه با گردان امام حسین (علیه السلام ) حضور خود را در جبهه بیشتر کرد . عملیات رمضان، ماموریت در مناطق کردستان ، بانه ، مهاباد ، عملیاتهای بدر ، والفجر 8 ، کربلای 4 ، و عملیات کربلای 5 ، صحنه های فداکاری و تلاش های عاشقانه او در راه رضایت محبوب است .

در عملیات کربلای چهار(دی ماه 1365)  مجروح و در بیمارستان بستری شد. اما پس از مدتی اندک در حالی که هنوز بهبود نیافته بود ، بیمارستان را ترک و حتی بدون مراجعه به منزل ، مسقیما به جبهه رفت ،و آماده شرکت در عملیات کربلای پنج شد.
در عملیات کربلای پنج معاون فرمانده گروهان بود ، و با مجروح شدن فرمانده، مسئولیت فرماندهی گروهان به او واگذار شد. او بوی وصل را استشمام می کرد، یار چهره ای به او نشان داده و قرارش را ربوده بود. شور و شوق وصال در سحرگاه روز بیستم دی ماه بی تابش کرد .و در ادامه عملیات کربلای پنج ، زمانی که فقط بیست ویک بهاردر عمرش دیده بود ، در حالی که نام مقدس حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را برلب داشت ، گلوله تیربار به سینه اش اصابت نمود و با سینه خونین به دیدار محبوب شتافت و به وصال رفیق اعلی رسید.

روحش شاد و یادش جاویدان

××××××××××××××××××××××××××××××××××
وصیتنامه شهید غلامحسین فتحی 

بسم الله الرحمن الرحیم

کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئا" و هو خیرلکم و عسی ان تحبوا شیئا" و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون.   (بقره/216) 

بنام الله و بیاد الله و برای الله و فتح و نصرت از الله و ستایش و پرستش مخصوص اوست که لباس هستی بر تن ما پوشانید و ما را از جهل و ظلمت بسوی معرفت و روشنایی هدایت کرد و بر ما منت نهاد که در این زمان از زنده کنندگان دین او باشیم و دین او را خفظ کنیم. . . . .  و هم اکنون که کفر سراسر دنیا را گرفته و تمامی کفر در برابر اسلام بسیج شده و صف آرایی کرده تا اسلام را محو کنند ، عده ای بسیار قلیل لباس جهاد و مبارزه را بر تن کرده اند و برای دفاع از اسلام از تمام هستی خود گذشته اند و به این امید می جنگند که تنها محب خدا هستند :

(ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله)

 و به این امید هستند که تکلیف خود را به نحو احسن انجام داده و رضایت خدای خویش را بدست آورند. و این حقیر که خداوند توفیق داده و منت نهاده که لباس سپاه را که لباس جهاد و شهادت است بر تن پوشیده تا از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع کنم، با کمال معرفت و شناخت کامل این راه را انتخاب کرده و تا آخرین لحظه زندگی و قطره خونم این راه را دامه داده تا به خیل عزیزان و دوستانم بپیوندم که فراقشان دلم را سوزانده و آتش عشق محبوبشان آرامش را از من گرفته و منتظر ندای حق تعالی هستم که :

(یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه
فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی) (فجر/27-30)

 آن عزیزانی که رفتند وظیفه خود را همچون مولا و سرورشان حسین ابن علی (ع) انجام دادند و جنگیدند و حسین وار به شهادت رسیدند و سلاح خونین و آتشین خود را به ما سپردند . و ما باید با قامتی استوار و با توکل بر خداوند انگیزه و هدف آنها را ادامه دهیم ، که اگر ما هم اکنون نفس می کشیم به واسطه خون این عزیزان است . و امروز که دفاع و جهاد بر هر فرد مسلمان واجب است این حقیر که در سنگر جهاد نشسته پیامی و وصیتی دارم که وظیفه خود می دانم تذکر بدهم:

امت حزب الله و شهید پرور! امروز انقلاب ما یک انقلاب اسلامی ،دفاع و جنگ ما دفاع از اسلام و احکام اسلام است . و اطاعت از فرمان حضرت امام بر تمامی مسلمانان خصوصا" شیعیان واجب و لازم است. چرا که امروز مسئله ، مسئله اسلام است و جز این نمی تواند باشد. و امام عزیز تکلیف ما را روشن کرده و هیچ عذری از هیچ کس پذیرفته نیست که مسئله اصلی جنگ است ، و از نماز و احکام اسلام بالاتر است. و این امر بر هیچ کس  پوشیده نیست و از خدا تشکر کنید تا این نعمت بزرگی که به مردم ما داده از ما نگیرد و آن حفظ دین خداست . و بدانید که تکلیف ما را سید الشهداء (ع) معلوم کرده و باید همچون شهدای کربلا از تمام هستی و وجود خود بگذریم که دین خدا را حفظ کنیم. که اگر سهل انگاری شود آنچنان اسلام سیلی می خورد که تا قرنها نمی تواند سرش را بلند کند ، و این عزتی که مسلمانان دارند از بین خواهد رفت. و دیگر اینکه هرگز امام خود را تنها نگذارید که تنها گذاشتن امام کنار گذاشتن اسلام و مسلمانی است. و تا آخرین قطره خون خود مطیع و فرمانبر او باشید. و دیگر اینکه اتحاد و وحدت خود را حفظ کنید که هر جا نفاق و دوگانگی بوجود آید به ضرر اسلام و انقلاب است و باعث شادی دشمنان اسلام خواهد شد.

ووصیت من عمل به وصیت و پیام شهدا است و از کلیه دوستان و آشنایان می خواهم که در زندگی اخلاص و توجه به خداوند را سر منشأ تمام کارها قرار دهید و از کاری که موجب خشم و غضب خداوند است بپرهیزید . و همدیگر را بیشتر دوست داشته باشید ، و منشأ دوستی را حب خداوند قرار دهید .و از غرائز بپرهیزید  و بدانید تنها چیزی که نجاتبخش آخرت ما خواهد شد عمل صالح و حسن عامل است.

و در آخر چند کلامی به پدر و مادر عزیز و مهربانم، که فرزند حقیرتان را حلال کنید، هر چند که حق فرزندی را بخوبی ادا نکردم ولی از شما خواهانم که تمام مشکلات و سختی های دنیایی را بخاطر خدا و رضایت او تحمل کنید. و بدانید که شیرینی آخرت از آن شما است و همه ما رفتنی هستیم . شما خوشحال باشید که فرزندتان بخاطر اسلام و قرآن رفته و شهادت را انتخاب کرده و خدای نخواسته چیزی جز آنکه امام بخواهد شما نخواهید.

از برادران عزیزم (ع- ا) و (م) نیز حلالیت می طلبم ، و از آنها خواهانم همانطور که تا بحال برای اسلام از هیچ چیز دریغ نکردید تا آخر زندگی در راه اسلام و انقلاب کوشا باشید، و از خواهرانم نیز حلالیت می طلبم و امیدوارم که در سنگر حجاب تا آخرین لحظه زندگی ،از انقلاب و اسلام دفاع کنید . و فرزندان خود را فقط برای اسلام ترببیت کنید و مانع خدمت آنها به اسلام و انقلاب نباشید .

 و برادران کوچکم (م) و (ر) را نیز به نحو احسن تربیت کنید. در آخر از شما می خواهم که برایم طلب مغفرت کنید و دعا کنید پاک از دنیا بروم و گناهانم مانع از رضایت خداوند نباشد.

وا لسلام علیکم و رحمه الله و برکاته - ۱۴/۱۰/۶۵ - غلامحسین فتحی

 روحش شاد و راهش پر رهرو

××××××××××××××××××××××××××××××××××

از نامه‌های شهید

 با عرض سلام و با صلوات بر روح مطهر شهدا، و درود به جانبازان و آزادگان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، قسمتهایی از نامه‌های شهید غلامحسین فتحی به دوستانش را تقدیم شما عزیزان می کنیم.

××××××××××××××××××

تاریخ 26/3/64 از اراک به لشکر:

آنکه خجلت زده از کوه گناه هست منم +++++ آنکه کم قیمتش از یک پر کاه است منم

همرهان با لب خندان بپریدن ز جهان +++++ آنکه وا مانده  زیارانو ز راه هست منم

 تکرار گناهان و معاصی ، شیرینی عبد واقعی بودن را از وجودم گرفته و انسانی بیخود و از خدا غافل شده ام ، و تکرار معاصی آنقدر زیاد شده که حتی از عبادت بجز عادت چیزی نصیبم نمی شود و اینست که محتاج به دعای بندگان عابد و عاشق هستم .

سلام بر میعادگاه عشق و ایثار ، شجاعت و توکل ، عبادت و زهد ، تعبد و تقرب ، سنگرهای مناجات و عبادت و نیایش که لحظه ای در آن مکان بودن، از عبادتها در مساجد و مراسم بهتر است.(وعده حق پیروزی است )

××××××××××××××××××

تاریخ 5/5/64 از اراک به لشکر:

همیشه و همه جا زمزمۀ ( خبر ز درد من و دل ، به آشنا بدهید ) در دعاها و ... در قلب این حقیر جلوه میکند و خدای را شکر که این توفیق را به من عطا کرده که اگر محب خدا نیستم ، اما محبین خدا را دوست دارم . لذا به این محبتی که به دوستان خدا دارم امیدوارم که در آخرت و قیامت همین محبتها به فریادم برسد .

یکی درد و یکی درمان پسندد +++++ یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران +++++ پسندم آنچه را جانان پسندد .

××××××××××××××××××

تاریخ 27/5/64 از اراک به لشکر:

ملال و اندوهی نمی باشد بجز هجران و دوری شما ، از آن مشکل تر سنگینی و سختی کوله بار گناه و معصیت که فقط یک چیز و یک وجود ، قدرت محو و پوشاندن آنها را دارد ، و آن رحمت و مغفرت خداوند می باشد. ولی رحمت خدا کجا و گناهان ما بندگان ( مَن سًئًلً الّله التُوفیقُ و لًم تًجتًهِد ، فًقًدِ استُهزِءً بِنَفسهِ ) « کسی که توفیق عملی را از خداوند بخواهد و خود کوشش نکند خودش را مسخره کرده » چطور می توانم امیدوار رحمت خدا باشم . دنبال عوامل رحمت خداوند نروم اینست که خداوند هر چه را به اهلش واگذار می کند . کافر را به گناهش، مومن را به ایمانش حساب می کند ولی در این میان کسانی هستند که نقص ایمان و یقین آنها شیرینی و محبت دنیا و آخرتشانرا میگیرد و خسرالدنیا و الاخره می شوند . چقدر سخت است که انسان مسلمان خیالی باشد که هم دنیا را بدست نیاورد و هم آخرت خود را .

××××××××××××××××××

تاریخ 26/6/ 64 از لشگر به اراک:

امیدوارم که در این ایام حزن و اندوه  اهلبیت و مومنین ، شما نیز در عشق مولا و سرور شهیدان بسوزید و بسوزانید.  و با یاد کردن مصائب و اندوه اهلبیت  (سلام ا... علیهم) اسلام و نهضت حسینی  زنده نگهدارید ، که شما با این عمل خیر، بهشت را برای خود واجب کردید. و ای کاش این حقیر در بین مجالس با عظمت و با شکوه شما بودم و از ناله ها و عزاداری های شما فیض میبردم و در اندوه اهلبیت با شما وکلیه مومنین به اندوه می نشستیم ، و در سوگ حسین (ع) و هجرعزیزانمان زانوهای غم و اندوه را در بغل گرفته و در آتش عشق آنها می سوختیم . و خداوند را شکر که محبت اهلبیت وبغض دشمنان آنها را در دل ما انداخت ، و امید که روز به روز بر این توفیق بیفزاید که این راه سعادت و کمال انسانی است ، که اگر تمام جن و انس در محبت علی (ع) بودند خداوند دوزخ و جهنم را نمی آفرید . امیدوارم که بدیها و خشونتهای ما را حلال کنید.

××××××××××××××××××

تاریخ 9/7/64 از لشگر به اراک:

در مجالس دعا و عزاداریتان این حقیر را فراموش نکنید که خیلی محتاجم .

××××××××××××××××××

تاریخ 21/7/64 از لشکر به اراک:

من آن عبد خطاکارم الـهـی +++++ که شـرم از فعل خـود دارم الـهی

ز بار معصیت پشتـم خمیـده +++++ جهان چون من خطارکاری ندیده

خداوند توفیق به همۀ ما دهد که همۀ کارها و اعمال و افکار ما  فقط برای او باشد، و بخاطر اوحرکت کنیم . و پاداش نیز از او بخواهیم و ایکاش وجود ما را فقط محبت او فرا می گرفت و بجز محبت و عشق او در دلهای تاریک و ظلمانی ما نبود، و تسلیم امر او و فرمان او بودیم .

خدایا ما را از بندگانی قرار بده که عشق تو و وصال کوی تو را با هیچ چیز تعویض نکنیم ، و تعلقات دنیا را از ما دور کن . امیدوارم که خدا ما را به وظایفمان آشنا بگرداند ، در آن حال عرفانی وعاشقی شبهای سه شنبه این حقیر را فراموش نکنید .

××××××××××××××××××

7/64 از لشکر به اراک:

اَلَم یأن للَّذِینَ آمَنوُا اَن تَخشَع قُلُوبُهُم لِذِکرِالله

با سلام بر ارواح طیبۀ شهدا که با خونشان به ما و زندگی ما و هدف ما و دوستان ما ، عشق و ایثار و حرکت نشان دادند و ما مردگان عمودی را از خواب غفلت و درماندگی نجات دادند .

محبت نسبت به اهلبیت عصمت و طهارت برای برتری کافی است ، و اگرهمین یک صفت را بخواهم با خود مقایسه کنم بسیار از غافله و کاروان محبان اهل بیت دور و غافل هستم . خودم به تنهایی و نفس ذلیل و خوارم شایستگی و لیاقت محبت آنها را ندارم ، و اگر از محبان آنها نیستم اما دوستان ِ دوستان آنها را دوست دارم .

××××××××××××××××××

تاریخ 7/8/64 از لشکر به اراک:

پرستش مخصوص او و حق اوست که به ما قرآن و عترت را عنایت فرمود و بواسطۀ نورانیتها و محبت اینها عشق و محبت در قلوب ما را زنده کرد . از خداوند میخواهم که محبت و عشق و شوق وشور و صفای دل ، نورانیت قلب شما را نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت بیشتر گرداند که با مقرب شدن شما به اهلبیت، ما بدون ثمر نخواهیم ماند و از محبت شما بهره ای خواهیم برد .

خودم که کوله بارمعصیت و گناه ، محبت و لذت همه چیز را از من گرفته و بنده ای ذلیل و سرگردان بیشتر نیستم و امیدوار دعا و مناجاتهای شما هستم .

××××××××××××××××××

تاریخ 20/3/65 از اراک به لشکر :

محبت را ز ماهی باید آموخت +++++ که از آبش برون آری بمیرد

ایام ماه مبارک رمضان و ماه ضیافت و مهمانی خداوند را پشت سر گذاشتم و سفره الهی به گستردگی زمین و آسمانها جمع شد و درهای جهنم و دوزخ باز شد و شیطانها از زنجیر آزاد شدند . ایامی که تمامی اینها در زنجیر و قفس بسر می بردند ، ما را از اینها رهایی مشکل و سخت بود و نمی توانستیم رهایی پیدا کنیم در این ایام که سهل است .

خوشا به حال آن بندگانی که مهمانی خدا را درک کردند و آنچه را می خواستند از اله و معبود خود گرفتند ، و ما باید در فراق ماه مبارک رمضان یازده ماه صبر کنیم تا ایامی دیگر زنده بمانیم یا نه.  وشقی و بدبخت از این ایام بیرون آمدیم و تا سال و ایام دیگر گناهانمان بخشیده نخواهد شد و فقط امید به دعاها و مناجاتهای شما شاید مارا رهایی بخشد ، چرا که فرمود دعایی که پشت سر برادر دینی خود بکنید رد نمی شود .

××××××××××××××××××

تاریخ 9/4/65 از اراک به لشکر:

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

امیدوارم که شما در آن حالات عرفانی و عاشقانه ای که در بین سنگرهای عرفان دارا هستید در مرحله اول اسلام و امام ، ودر آخر این حقیر روسیاه خدا را فراموش نکنید . در پشت جبهه زمزمه های جدید بگوش میرسد و به قول بچه ها بوی یک حرکت هایی می آید که انشاءا... شاهد آن عظمتها و رشادتهای لشگریان اسلام باشیم . افسوس که در بین آنها نیستم و شاید این امتحانی باشد.

××××××××××××××××××

تاریخ 18/6/65 از لشگر به اراک:

با درود و سلام به سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) که با نهضت خونینش اسلام را حفظ و به انسانها روش زندگی و هدف را نشان دادند . انشاالله با فرارسیدن ماه محرم و عشق  به حسین (ع) بر این اعمال اضافه شود. در این ماه است که محبت و عشق به حسین (ع) به حد اعلا رسیده و انسان در این روزهاست که  به مظلومیت حسین (ع) و اصحابش بیشتر پی میبرد امیدوارم که این حقیر را در این ایام فراموش نکنید . 

××××××××××××××××××

تاریخ 3/8/65 از لشکر به اراک:

امیدوارم که در راه تحقق بخشیدن به دستاوردهای انقلاب سعی و تلاش خود را بکنید .

از بس که ببستم و شکستم توبه +++++ فریاد همی کند ز دستم توبه

دیروز به توبه ای شکستم ساغر +++++ امروز به ساغری شکستم توبه

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .

×××××××××××

به روح نورانی همه شهدای انقلاب و دفاع مقدس ، بخصوص شهید غلامحسین فتحی صلوات و فاتحه تقدیم کنید