کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۳۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

شعر شهادت امام علی علیه السلام-۲۸

*******************
یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی مانده است

شمشیر بر دارد هر آن کس با علی مانده است

دیشب تمام کوچه های کوفه را گشتم

تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده است

ای ماهتاب آهسته تر اینجا قدم بگذار!

در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده است

از خیل مردانی که می گفتند می مانیم

انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است

ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند

برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده است

علی

شعر شهادت امام علی علیه السلام-۲۷

*******************
اى تیغ همیشه بى خبر مى آیى

یک روز به شکل میخ در مى آیى

امروز تو شمشیرى و فردا قطعا

درقالب یک تیر سه پر مى آیى

***

یک مرتبه کم شتاب باشى خوب است

با قاعده با حساب باشى خوب است

فکر دل فاطمه نبودى اما

فکر جگر رباب باشى خوب است

علی

شعر شهادت امام علی علیه السلام-۲۶

*******************
باز هم لخته ىِ خون روىِ سَرَت مى بینم
من بمیرم ! چِقَدَر روىِ شما آشفته ست

تَرَکِ روىِ سَرَت خوب نشد…من چه کنم
از چه رو اینهمه گیسوى شما آشفته ست؟

 

امیرالمومنین علیه السلام :
دخترم!گریه مکن!دردِ من از زخمم نیست
پدرت سى  سال است که دیگر مُرده

از همان وقت که تابوت به دوشم بُردم
از همان وقت دگر جانِ پیمبر مُرده

حضرت زینب سلام الله :
قَسمت مى دهم اى برگِ گلم آرام شو
اینهمه گریه براىِ دردِ تو مرهم نیست

نفسم حبس شده…گریه نکن جانِ حسن
غصه ها بسیار است..اشک و ماتم کم نیست

علی

شعر شهادت امام علی علیه السلام-۲۵

*******************
چشم هایِ به رنگِ خونَت را
بر پرستارِ خود کمی وا کُن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کُن

 

گرچه بستم شکافِ زخمت را
خونِ تازه دوباره می ریزد
گرچه بر معجرم گره زده ام
لخته خون، پاره پاره می ریزد

بعدِ لبخندِ قاتلت بر من
تو چرا خنده می کنی بابا؟


علی

شعر شهادت امام علی علیه السلام-۲۴

*******************
کوفه امشب چه ساکت و سرد است
کوفه امشب چقدر پُر درد است


کوفه امشب نمیرود در خواب
کوفه گرچه عجیب نامرد است

چشمهایِ یتیمها پُر خون
سر راهِ امیر شبگرد است

کاسه ها خالی است از شیر و
چهره از فرطِ گریه ها زرد است

آه مادر، غریبه امشب نیست
نانِ ما را پدر نیاورد است

نذر دارم که خونجگر نشوم
من یتیمم یتیم تر نشوم

علی

شعر شهادت امام علی علیه السلام-۲۳

*******************
وجودم نخل از غم بارور بود

تمام حاصلم خون جگر بود

زهر شاخه هزاران میوه دادم

همانا پاسخم نیش تبر بود

دلم از طفل بر پستان مادر

به دیدار اجل مشتاق تر بود

اگر چه شاخه هایم را شکستند

به هر شاخه هزارانم ثمر بود

چه باک از تیغ زهرآلود دشمن

علی یک عمر در کام خطر بود

هزاران زخم در دل داشتم من

که بس کاری  تر از این زخم سر بود

علی

شعر شهادت امام علی علیه السلام-22

*******************
ای در سفینة دو جهان ناخدا علی

ممسوس در حقیقت ذات خدا علی

یار و برادر و وصی و نفس مصطفی

باب نبوتّی و ابوالاولیا علی

شمشیر و دست و چشم خدا کیست غیر تو

بر دوش مصطفی که نهد جز تو پا علی

در بدر، بدر بدری و در قدر، قدر قدر

هم هل اتاست مدح تو هم لا فتی علی

علی

نوحه شهادت امام علی علیه السلام - 15

***********************

میثم مومنی نژاد

نوحه

 

وای وای اجل زند صدا علی را

وای وای کوفه شده گریان مولا

فردا میان اشک و آهش

خون میچکد بر روی ماهش

سجاده گردد قتلگاهش

مولا علی اول مظلوم

******

وای وای غم روی غم دارد به سینه

وای وای از کوچه ی تنگ مدینه

لرزد زغم زانوی مولا

از دیدن قاتل زهرا

صبر علی دارد تماشا

مولا علی اول مظلوم

علی

نوحه شهادت امام علی علیه السلام - 14

***********************

رسول میثمی

زمینه

ضربت خوردن

 

داره میاد

صدای پای مردی، که باز

عاشقونه با سوز و گداز

روی لبشه راز و نیاز

داره می ره که فدایی بشه تو نماز

سی ساله که غمش ، غم فاطمست

سی ساله که دمش ، دم فاطمست

سی سال یاد قد ، خم فاطمست

یه عمره ، اشک چشماش ، می باره ، دونه دونه

تموم ، روضه ها رو ، یه عمره ، که می خونه

نگاهش ، اما امشب، به سمت ، آسمونه

ای وای ای وای ، شکسته شد فرق مرتضی

والله والله ، تهدمت ارکان الهدی

علی

شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام - 21

****************************

همین که رزق شب ما دعای حیدر شد

زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد

ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل

که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد

تبرکی خدیجه در آسمان چرخید

همین که فاطمه زمزم چشید و مادر شد

سلام خیل ملائک از آستانه عرش

به اولین نوه ی خانه ی پیمبر شد

به دست حور الامین تا که جان شد صدقات

صدای گریه ی کودک بلند شد ، صلوات

علی

شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام - 20

****************************

شکر خدا که اهل دعا لطف می کنند

فرقی نمی کند، همه جا، لطف می کنند

اینجا اگر یکی دو درم را طلب کنیم

پر می کنند کیسه ی ما، لطف می کنند

تنها بفکر آبروی سایل اند پس

بی منت و بدون صدا لطف می کنند

هرگز کسی ز درگهشان ناامید نیست

وقتی بجای نقره، طلا لطف می کنند

اینها که هیچ اهل تعلق نبوده اند

فرقی نمی کند که چه را لطف می کنند


ما ریزه خوار خوان کریمانه ی توییم
شکر خدا گدای در خانه ی توییم

علی

شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام - 19

****************************

 محـمد فردوسی

می نویسم جگر حیدر و زهرا آمد


آفتاب سحر حیدر و زهرا آمد


جلوه ای از هنر حیدر و زهرا آمد


اولین تاج سر حیدر و زهرا آمد


نیمۀ ماه خدا،قرص قمر پیدا شد


روزه ام با رطب نام ((حسن جان)) وا شد


چه جلال و جبروتی چه جمالی دارد


گوشۀ لعل لبش وه که چه خالی دارد


برترین سید دنیاست چه شالی دارد


زینت دوش نبی سیر کمالی دارد


مادرش فاطمه با خندۀ او می خندد


دور بازوش علی حرز نجف می بندد

علی

شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام - 18

****************************

   می شوم اشک در این قافیه دریا دریا


می روم آخر این بادیه دریا دریا


آمدم در گذری که شده مجنون مجنون


می نویسم لب این حاشیه لیلا لیلا


گوشه ای داده به من چشم تو پائین پائین


می برندم ز همین زاویه بالا بالا


سر من گرم شد از گفتن حیدر حیدر


و شنیدم ز همان ناحیه زهرا زهرا

علی

سرود میلاد امام حسن علیه السلام

************

میثم مومنی نژاد

ای روزه داران رحمت یزدان عمیم است


ماه ضیافت سفره اش دست کریم است


از بخشش او ، می‌بارد اعجاز


از خنده ی او ، گل میشود باز


بوی گل سرخ ، عطر چمن شد


عید حسن شد ، عید حسن شد

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-9

**************

سید هاشم وفایی

 

همچنان موجی که بر یک صخره خود را بشکند

جای دارد از هجوم غم دل ما بشکند

 

باز طوفان غمی آمد که با غوغای خود

کشتی دل را میان موج دریا بشکند

 

کعبه با پیغمبر رحمت سیه پوشیده است

بیم آن دارم که طاق عرش اعلا بشکند

 

زلزله افتاد بر بطحا از این داغ عظیم

شیشه های مکه جا دارد که یکجا بشکند

 

در عزای بانوی ایثار و ایمان و خلوص

هر دلی نشکست در امروز فردا بشکند

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-8

**************

محسن کاویانی

 

آنقدر بخشیدی که دستانت

بخشندگی را هم هوایی کرد

 

ثروت به پاهای تو افتاد و

از تو غرورش را گدایی کرد

 

 من هم کنار آسمان بودم

وقتی نماز نور را خواندی

 

در روزهای غربت و سختی

مردانه پای عشق خود ماندی

 

 بانو کسی دیگر نمی‌گوید

مردانگی در سیرت زن نیست

 

مردانگی ها را نشان دادی

مردانگی تنها به گفتن نیست

علی

نوحه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-2

*****************

ای شده وقف ِ ره ِ دین،یاور ِ حضرت طاها

جان ما فدای نامت،مادر امّ ابیها

مولاتی جلوه ی حقّ الیقین،مشتاقت آسمانها و زمین

که شما هستی اُمّ المؤمنین

یا حضرت ِ خدیجه

غصه دار ِ ماتم ِ تو،قلب ِ بی صبر و قرار است

ثروت ِ تو بهر ِ اسلام،همطراز ذوالفقار است

در طینت نور داور بوده ای،تا آخر یار رهبر بوده ای

به هر جا با پیمبر بوده ای

یا حضرت ِ خدیجه

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-7

**************

من کنیز آسمانی اله العالمینم
بانویی یکتا پرستم همدل اهل یقینم
خلقتم از صلب های پاک یک یک منتقل شد
تاج دارم در سیادت پاکدامان و متینم
بانویی هستم که جبریلش سلام آرد ز بالا
من مخاطب از خدا با خطبه ی روح الامینم
اولین درد آشنای آستان هل اتایم
اولین بانوی اسلامم سعادت را نگینم
محرم اسرار بعثت راز دار بیت وحی ام
همسر آزاده ی درگاه ختم المرسلینم
هستی ام نذر نبوت، ثروتم وقف رسالت
یاور پیغمبر اعظم امین مؤمنینم

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-6

**************

ای خو گرفته با نفست عطر احمدی

ای پیشتر ز بعثت احمد محمّدی

ای بارها سلام تو را بر رسول خود

ابلاغ کرده ذات خداوند سرمدی

چون شمع با فروغ نبوّت گداختی

پیش از نزول وحی نبی را شناختی

ای بر تو لحظه لحظه سلام پیمبران

خاک در تو سجده گه خیل سروران

پیش از پیمبری پیمبر به روی او

چشم تو دید آنچه ندیدند دیگران

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 15
*************************

یوسف رحیمی

نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو


دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟


جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما


جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو


 **********************
غلامرضا سازگار


کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی


باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی


نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم


نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی


در اگر باز نگردد نروم باز بجائی


پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی


تو کریمی و  دو صد کوه به یک کاه ببخشی

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 14
*************************

غلامرضا سازگار

کی ام من گنه کار بی بند و باری


ذلیلی خطا پیشه ای شرمساری


گرفتار و آلوده هر گناهی


سیه نامه ای سرکشی نابکاری


زخود گشته نومید از فرط عصیان


به درگاه عفو تو امیدواری


اگر پرده از جرم من می گشودی


به من بسته می شد در خلق آری


ندانم چه شد کآبرویم نبردی


و یا دادیم عزت و اعتباری


تو کردی عزیزم و گر نه عزیزان


مرا می شمردند کمتر زخاری

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 13
*************************

رضا اسماعیلی

باز هم باران بسم الله الرحمن الرحیم


سفره ی احسان بسم الله الرحمن الرحیم


خواندن آیات سرخ گل ز قرآن چمن


در بهارستان بسم الله الرحمن الرحیم


لقمه ای نان و نیایش در حضور آسمان


بر لب ایوان ِ بسم الله الرحمن الرحیم


خوردن سیبی بهشتی از درخت باغ نور


با لب و دندان ِ بسم الله الرحمن الرحیم


شب نشینی با ملائک در شبستان دعا


خواندن قرآن ِ بسم الله الرحمن الرحیم

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 12
*************************

علی سپهری

یک روز می رسد به خدا خوب می شوم


بیمارم و به طب شما خوب می شوم


تنها امید بنده ی عاصی نگاه توست


آخر به این امید و رجا خوب می شوم


از من دعا و از تو اجابت رسیدن است


در هر سحر به ذکر و دعا خوب می شوم


تنها سلاح عبد گنهکار گریه است


من با همین سلاح بکا خوب می شوم

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 10
**************

بر گوش دل از پیک خداوند، پیام است


هنگام قیام است قیام است قیام است


غافل شدن از دوست حرام است حرام است


شعبان اگر از دست شده، ماه صیام است


ظلمت ز میان رفته؛ مه رحمت و نور است


عالم همه جا بر همگان وادی طور است


****


خیزید که این ماه خداوند تعالی‌ست


خیزید که انوار الهی متجلاست


عالم همه‌جا بزم وصال است وصال است


در دست خدا ساغر لبریز تولّاست

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 9
**************

آرش براری

مثل طفلی می نشینم گریه زاری می کنم


تا در آغوشم نگیری بی قراری می کنم


با تو بعضی وقت ها ساز مخالف می زنم


با تو بعضی وقت ها ناسازگاری می کنم


هرچه هم اصرار کردم حاجت من را نده


شاید اصلا روی شرّی پافشاری می کنم


روزه می گیرم ولیکن چشم و گوشم روزه نیست


روزها من هم به نوعی روزه خواری می کنم


توبه با گریه ثمر دارد که من با اشک هام ...


بذر های توبه ام را آبیاری می کنم


جای من بین گلستان مناجات تو نیست


بین این گل ها چقدر احساس خاری می کنم

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 8
**************

آمد خبر که من خبری دست و پا کنم


برقلب مرده ام شرری دست و پا کنم


ماه خدا عیان شد و درمانده مانده ام


در چشم کور یک قمری دست و پا کنم


سوز و فضای عطر مناجات رو به راه


مستولی است تا جگری دست و پا کنم


آوای ربنا و ابوحمزه می رسد


باید که دیدگان تری دست و پا کنم

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 7
**************

دوباره در خونت اومد گدا
دوباره زدی بنده هاتو صدا
شده موقع رحمت عام تو
منم اومدم اومدم ای خدا!
***
ببین توشه ام خالی و در عوض
پرم از خجالت پرم از گناه
ندارم امیدی به جز تو خدا
من موسپید و من روسیاه
***


جز اینجا اگه جای دیگه برم
ردم می کنن با سرافکندگی
امیدم به لطفت نشه ناامید
دوباره بده رخصت بندگی
***


یه عمره گره خورده تو کار من
من اما هنوزم نمی فهممو
منو توی خوبا بخر ای خدا!
شبای دعا کم نکن سهممو

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 6
**************

مهرابی

ای که همیشه گوش دهی بر دعای من
دل می دهی به نغمه یا ربنای من
فهمیده ام که با همه عالم غریبه ام
فهمیده ام دگر که تویی آشنای من
تو رب عالمی و من عبد گناه کار
می آید از تو حرف زدن بر کجای من؟!
در روزگار معصیت آخرالزمان
شکرت خدا به کوی تو باز است پای من
این گونه ام مبین که گرفتار غفلتم
من دوست دارمت به خدا ای خدای من
از هیچ کس به جز تو ندارم من انتظار
بر دست های توست فقط چشم های من

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 5
**************


با آنکه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است


جرم مرا حساب و عفو تو بی حساب است


با لطف بی کرانت در پیشگاه عفوت


العفو یک گنه کار بالاترین ثواب است


عفو تو کوه خجلت بر شانه ام نهاده


بر روی دوشم این کوه سنگین ترین عذاب است


دستم به بند عصیان پایم به دام شیطان


قلبم هماره بیمار چشمم همیشه خواب است


چون لالۀ خزانی رفت از کفم جوانی


شرمنده پیریِ من از دوره شباب است

علی

اشعار مناجات ماه رمضان - 4
**************

بنده من چرا دگر خدا خدا نمی کنی؟
چرا مرا ز سوز دل دگر صدا نمی کنی؟
ریشه دوانده در دلت غفلت و لذت گناه
محبت تو کم شده به ما وفا نمی کنی؟
مگر خدای دیگری به غیر من گرفته ای
که با من غفور تو دگر صفا نمی کنی؟
مگر ز من چه دیده ای که این چنین بریده ای
منتظر تو مانده ام چرا نوا نمی کنی؟
چرا مرا ز خانه دلت برون نهاده ای
چرا دل شکسته را خانه ما نمی کنی؟
ز فاطمه به سوی تو سلام می رسد ولی
چرا برای مهدی اش کمی دعا نمی کنی؟

علی