کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-9

**************

سید هاشم وفایی

 

همچنان موجی که بر یک صخره خود را بشکند

جای دارد از هجوم غم دل ما بشکند

 

باز طوفان غمی آمد که با غوغای خود

کشتی دل را میان موج دریا بشکند

 

کعبه با پیغمبر رحمت سیه پوشیده است

بیم آن دارم که طاق عرش اعلا بشکند

 

زلزله افتاد بر بطحا از این داغ عظیم

شیشه های مکه جا دارد که یکجا بشکند

 

در عزای بانوی ایثار و ایمان و خلوص

هر دلی نشکست در امروز فردا بشکند

 

گر دل خلق جهانی بشکند زین غم رواست

ای خدا مگذار امشب قلب زهرا بشکند

 

نکهت غم آسمان را چون زمین پر می کند

شاخۀ این گل اگر از باد غم ها بشکند

 

رحمت این غم برای تو درستی آورد

ای «وفائی» گر دل تو بی محابا بشکند

********************

میثم مومنی نژاد

 

اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت

عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت

 

آن سال های سخت اگر با نبی نبود

گویی سپاه دین علی بت شکن نداشت

 

جز دامن بهشتی آن مادر شریف

گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت

 

غار حراست چله نشین طعام او

جز او رسول مَحرم سِر و علن نداشت

 

سرمایه دار اول شهر حجاز بود

اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت

 

زخم زبان شهر به جانش خرید و باز

باکی ز جان فشانیش آن شیر زن نداشت

 

چشم رسول در غم او بارها گریست

گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت

 ****************************

میثم مومنی نژاد

 

ای بانویی که زنده شد عصمت ز نام تو

پیک خداست حامل عرض سلام تو

 

ای  آفتاب لم یزلی  همنشین تان

ای کوثر بهشت نبی هم کلام تو

 

بیت الحرام معتکف مسجد شماست

غار حراست چله نشین طعام تو

 

پیراهن رسول کفن شد که گل کند

تا روز حشر عطر نبی در مشام تو

 

ای سید زنان بهشتی که می گریست

چشمان سید الشهدا در مقام تو

 

سال عزاست چون تو به پرواز می رسی

ای مطلع غم همه حسن ختام تو

 

 " تا بر فراز ماذنه ها نام مصطفی است"

"ثبت است بر جریده عالم دوام تو"

  ****************************

میثم مومنی نژاد

 

تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید

حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید

 

تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد

فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید

 

تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش

طلوع  زهره ی زهرا  ز دامن تو دمید

 

تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز

سلام بر تو ز خالق ز جبرییل رسید

 

تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام

خدا تمامی اسلام را به تو بخشید

 

نمانده است به جز آه در بساطت اگر

کفن برای تو گردید جامه ی خورشید

 

قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن

که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید

 

 ****************************

علی صالحی

 

لحظاتی که نشستی بغل بستر من

این قَدَر گریه نکن فاطمه جان در بر من

 

دیدن اشک تو والله برایم سخت است

پس عذابم نده در این نفس آخر من

 

تو اجازه نده تنها بشود پیغمبر

بعد من باش کنار پدرت دختر من

 

صَرف دین پدرت شد لحظات عمرم

وقف شد دار و ندارم به ره همسر من

 

همه‌ی زندگی‌ام خرجیِ اسلام شده

جان من نیز فدای سر پیغمبر من

 

از همه ثروت من که به هوای دین رفت

یک کفن نیست بپیچند بر این پیکر من

 

این همه سال غمی در دل من راه نیافت

ولی امشب غم فردای تو آمد سر من

 

می‌روم زود ز پیش تو دلیلش این است

که نبینم چه می‌آید به سر کوثر من

 

می‌روم تا که نبینم که به ضرب سیلی

چه می‌آرند به روز گل نیلوفر من

 

پدرت گفته که پهلوی تو را می‌شکنند

وای از صدمه‌ی مسمار و گل پرپر من

 

وسط هجمه‌ی مردم تو صدا خواهی زد

محسنم کشته شد ای وای بیا مادر من

****************************

محسن حنیفی

 

مادری پر غصه و درد آشنا دلواپس است

عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است

 

مادری افتاده در بستر به حال احتضار

دختری کوچک، شده غرق دعا، دلواپس است

 

بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک

ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است

 

دخترش خورده زمین امروز، تعبیرش بد است

از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است

 

شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب

گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است

 

او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود

تشنه، یاد تشنۀ کرببلا دلواپس است

 

او که مرهم روی زخم سنگ ها بگذاشته

خوب می فهمد هجوم سنگ را، دلواپس است

 

من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد

بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است

  ****************************

گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است
یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد، بس است

 

مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست
هم نشین رحمهٌللعالمین باشد بس است
در نگاه شوم مردم بدترین باشد، ولى
در دل پیغمبر خود بهترین باشد بس است

 

دیگران هم همسر پیغمبرند اما فقط
مادر زهرا که «أمّ المؤمنین» باشد بس است

 

دخترش زهرا کجا و دختران این و آن ؟!
حاصل عمرش اگر تنها همین باشد بس است

 

دختر او مادرى کرده براى شیعیان
مادرى مثل خدیجه در زمین باشد بس است

ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله …نه
نام ما تنهاى «گداى خوشه چین» باشد بس است

 

واژه هاى گنگ و بى معنا چه مى فهمند از او؟
انتهاى شعر باید نقطه چین باشد … بس است

 

محـمد میرزایی

****************************

زنی که خواست مردش”رَحمهٌ للعالمین”باشد
سزاوار ست در القابَـــش “أمُّ المؤمنین”باشد

 

محـمد در حرا مبعوث شد امّا قرار این بود
از اوّل خانه ی پُر برکت او مَهـدِ دین باشد
خدیجه ذکرِ لبهای محـمد بود و این یعنی
چِقدر این اِسمِ زیبا می تواند دلنشین باشد

 

لغت نامه نوشته معنی اش را”اَبرِباران زا
که نام نامی اش بابَرکت و رحمت قرین باشد
اَمانت بود نور فاطمه در باطنش ، آری
اَمینه”می تواند مادر”بنتُ الأمین” باشد

 

ازاین مادر که کوثر پرورانده دامن پاکش
تَوقّع می رود تا حشر عصمت آفرین باشد

 

قسم بر وصله های چادر زهرای مظلومه
نخی از ریشه های چادرش حَبلُ المتین باشد

 

شهادت می دهد حکّاک،زهرادوست می دارد
-
عقیقی را که نام مادرش ، نقشِ نگین باشد

 

تنم جای کفن در حُلّه ای از نور می خوابد
اگر مُهر غلامـی اش مرا نقش جبین باشد

 

برای مریم عذرا چه فخری برتر از اینکه
به رضوان باخدیجه همکلام وهمنشین باشد

 

اگرچه سالها پیش از غدیر از این جهان رفته
شهادت داده که حیدر امیرالؤمنین باشد

 

شبیهِ مادرش،زهرامصیبت دیده ی طفل است
رُباب از خرمِن داغِ خدیجه خوشه چین باشد
خدیجه رفته،چون مادر ندارد تاب این راکه
ببیند در جوانی دخترش نقش زمین باشد

 

خدایا چادری که یادگار مادر زهراست
نباید زیر دست و پای نامردی لعین باشد

محـمد قاسمی

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی