کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین(ع) مرثیه» ثبت شده است

ترکیب بند صباحی بیدگلی

 

بند یکم

افتاد شامگه به کنار افق نگون

خور، چون سر بریده ازین طشت واژگون

افکند چرخ، مغفر زرین و از شفق

در خون کشید دامن خفتان نیلگون

اجزای روزگار ز بس دید انقلاب

گردید چرخ، بی‌حرکت، خاک، بی‌سکون

کند امهات اربعه ز آبای سبعه دل

گفتی خلل فتاد به ترکیب کاف و نون

آماده قیامت موعود، هرکسی

کایزد وفا به وعده مگر می کند کنون!

گفتم محرم است و نمود از شفق هلال

چون ناخنی که غمزده آلایدش به خون

یا گوشواره ای که سپهرش ز گوش عرش

هر ساله در عزای شه دین کند برون

یا ساغری است پیش لب آورده آفتاب

بر یاد شاه تشنه لبان کرده سرنگون

جان امیــــــــر بدر و روان شـه حنین

سالار سروران سر ازتن جدا، حسین

علی

ترکیب بند عاشق اصفهانی

 

بند ۱

امروز، روز تعزیهی آل مصطفی است

امروز، روز ماتم سلطان کربلاست

روزی است این که نخل فتوّت ز پا فتاد

روزی است اینکه شور قیامت به پای خاست

بر گرد عرش، مرثیهخوان است، جبرییل

در آسمان، به حلقهی کرّوبیان عزاست

خامُش نشسته بلبل از این غم به طرْف باغ

وز بانگ نوحه سربهسر آفاق، پُرصداست

بر لب حدیثشان، غم فرزند فاطمه است

حور و پری که بر تنشان، پیرهن، قباست

 از مصطفی و آل، حیا در جفا نکرد
با ما زمانه را سر و برگ وفا کجاست؟
جمعی که عالم است، طفیل وجودشان

بنْگر به حالشان ز جفا و ستم، چه هاست

چون خون نور دیدهی زهرا به خاک ریخت

خون گر رَود ز دیدهی گریان ما، رواست

از غصّه لب ببندم و گریم در این عزا

خود طاقت شنیدن این ماجرا که راست؟

جنّ و ملک به نوحه درآمد، عزای کیست؟

این شور در زمین و فلک از برای کیست؟

علی

ترکیب بند حــزین لاهیجــی

بند یکم

طوفان خون ز چشم جهان جوش می‌زند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می‌زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست؟
امشب که برق آه، ره هوش می‌زند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟
صبحی که دم ز شام سیه پوش می‌زند
آیا غم که تنگ کشیده‌ست در کنار؟
چاک دلم که خنده آغوش می‌زند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش می‌زند
ساکن نمی‌شود نفس ناتوان من
زین دشنه‌ها که بر لب خاموش می‌زند
گویا به یاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش می‌زند
تنها نه من، که بر لب جبریل نوحه‌هاست
گویا عـــزای شاه شــــــهیدان کربلاست

علی

ترکیب بند عاشورایی
نیّر تبریزِی

*****

بند اول

چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب
افتـــاد در ثوابت و ســـیاره انقـــــلاب
غارتگران شام به یغما گشود دست
بگسیخت از سرادق زر تار خور، طناب
کرد از مجره چاک، فلک پرده ی شکیب
بارید از ستاره به رخساره خون خضاب
کردند سر ز پرده برون دختران نعش
با گیسوی بریده، سراسیمه، بی نقاب
گفتی شکسته مجمر گردون و از شفق
آتش گرفته دامن این نیلگون قباب
علی

ترکیب بند وحشی بافقی

*****

اول

روزیست اینکه حادثه کوس بلازده‌ست

کوس بلا به معرکه ی  کربلا زده‌ست

روزیست اینکه دست ستم ، تیشه جفا

بر پای گلبن چمن مصطفا زده‌ست

روزیست اینکه بسته تتق آه اهل بیت

چتر سیاه بر سر آل عبا زده‌ست

روزیست اینکه خشک شد از تاب تشنگی

آن چشمه‌ای که خنده بر آب بقا زده‌ست

روزیست اینکه کشته ی  بیداد کربلا

زانوی داد در حرم کبریا زده‌ست

علی

ترکیب بند وصال شیرازی
*****
اول

این جامه سیاه فلک در عزای کیست؟

وین جیب چاک گشته صبح از برای کیست؟

این جوی خون که از مژه خلق جاری‌ست

تا در مصبیت که و در ماجرای کیست؟

این آه شعله‌ور که ز دلها رود به چرخ

ز اندوه دل گداز و غم جانگزای کیست؟

خونی اگر نه دامن دلها گرفته است

این لخت دل به دامن ما خونبهای کیست؟

گر نیست حشرو در غم خویش است هر کسی

در آفرینش این همه غوغا برای کیست؟

شد خلق مختلف ز چه در نوحه متفق؟

زین گونه جنّ و انس و ملک در عزای کیست؟

علی

مناجات امام حسین علیه السلام

********************

شناخت هر که تو را جز خدا بجوید نه

بغیر راه توراهی دگر بپوید نه

اسیر عشق توآزادیش در این بند است

شکسته از غم تو مومیا بجوید نه

نسیم مهر تو در بوستان اگر ندمد

گل از گیاه و گیاه از زمین بروید نه

اگر که عطر تو را از بهشت برگیرند

دگر محب تو یک گل از آن ببوید نه

علی

مناجات امام حسین علیه السلام

********************

محمود ژولیده

 

عجیب هیئتِ تو بوی کربلا دارد

چقدر حال و هوای حرم صفا دارد

میان روضۀ تو بوی سیب میآید

و بعد، رایحۀ قتلگاه را دارد

صدای نالۀ زهرا بگوشِ دل برسد

نوای مادرتان ذکر آشنا دارد

علی

مناجات امام حسین علیه السلام

********************

محمود ژولیده

بگذرید از گنهم من خجل اربابم

هر چه باشد نمی از خاک و گل اربابم

بین ما گرچه زمین تا به سما فاصله است

نیستم دور،که من متصل اربابم

حور و قلمان جنان هم دل من را نبرند

من فقط مشتری روی گل اربابم

هر کسی روز جزا همره ارباب خود است

علی

مناجات امام حسین علیه السلام

********************

رحمان نوازنی


روضه شروع شد ؛ همه پر در بیاورید

از این بهشت میوه ی نوبر بیاورید

حالا که حوض کوثر ما گریه بر شماست

یک کاسه اشک ناب ،از آن ور بیاورید

ما گریه می کنیم که دل شستشو کنیم

پس از گلاب جاریِ قمصر بیاورید

در هیئتی که حال و هوای حرم پُر است

یکشب مرا به شکل کبوتر بیاورید

علی

مناجات امام حسین علیه السلام

********************

قاسم نعمتی

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

بیدلی اول راه است خدا را عشق است

دل ز ما دلبری از یار ز همکاری ماست

هو کشان قد علم اندر صفِ رندان کردیم

چوبۀ دار فقط مسند سرداریِ ماست

هرکجا جلوۀ یاراست همانجا عرش است

نمک خانه اش اسباب گرفتاری ماست

دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین

می حسین باده حسین ساغر و پیمانه حسین

علی

غزل حسینی- استاد سازگار

 

 

**********************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

ما بهر ولای تو خریدیم بلا را 
یک لحظه کشیدیم به آتش یم لارا

 

 

دادیم حیات ابدی بر شرف و خون 
کشتیم از اول به هوای تو هوا را

 

 

روزی که نبودیم و نبودند خلایق 
خوردیم ز لعل لب تو آب بقا را

 

 

والله قسم چشم به عالم نگشوده 
در آینة روی تو دیدیم خدا را

علی

غزل حسینی- استاد سازگار

 

 

********************

 

 

السلام علی الحسین

 

 

یک سجده که از من بپذیرند ندارم 
بگذار که رو بر روی خاک تو گذارم

 

 

با هر دمم از چشمه خورشید دمد گل 
یک آه اگر در غمت از سینه برآرم

 

 

هر کس هدفی داشته از آمدن خویش 
من آمده ام درغم تو اشک ببارم

 

 

رضوان من و خلد من و حور من این است 
تو دل ببری از من و من جان بسپارم

علی

نوحه اربعین امام حسین علیه السلام

نوحه

به ناله آن عترت بی قرینه/می رود از کرببلا مدینه

بود علمدار دین/سید الساجدین

عازم بُود به شور و احساس/قافله بی حسین و عباس

واویلا واویلا واویلا...

 

نور دل فاطمه بنت الحیدر/قدش خمیده از غم برادر

بانوی عالمین/دیده داغ حسین

عازم بُوَد به دیده ی تر/به تربت مخفی مادر

واویلا واویلا واویلا...

علی

نوحه های اربعین اباعبدالله علیه السلام

*****

یا اخا سوغاتی از بازار شام آورده ام

از سه ساله دخترت عرض سلام آورده ام

یابن زهرا یا حسین واحسینا وا حسین

معجر خاکی من شد جامة احرام من

ثبت شد در بین زوار تو اول نام من

یابن زهرا یا حسین واحسینا وا حسین

این چهل روز آتش هجر تو آبم کرده است

صوت قرآنت به نوک نی کبابم کرده است

یابن زهرا یا حسین واحسینا وا حسین

علی

نوحه های اربعین اباعبدالله علیه السلام

*****

اربعین حسینی - زمینه

باز هم ، صدای یه کاروان میاد

زینب ، با یه قامت کمان میاد

کاروان غم

بی علی اکبر و بدون قاسمه (میون واهمه)2

خواهر حسین

باز میخواد پیاده شه    چه کسی رکاب بشه

داداش عباسش که نیست   کی باید حجاب بشه

یا حسین یاحسین

علی

نوحه های اربعین اباعبدالله علیه السلام

*****

میثم میرزایی

ای رهبر نیزه نشینم  ای دلستان مه جبینم
خدا قسمت کرده برادر   زائر تو در اربعینم
نرفت از یاد من غوغای گودال     چهل روز غمت گشته چهل سال
رنگم زرده؛ دلم پر درده
دشمنت زینب و آواره کرده
دیدن سرها روز عاشورا
 برادر ما رأیت الّا جمیلا
حسین   وای
علی

اشعار اربعین حضرت اباعبدالله علیه السلام

 زینب از سوی شام برگشته

یابه بیت الحرام برگشته

پی عرض سلام برگشته

وه چه بااحترام برگشته

آمده بوسه بر حجر بزند

آمده بر حسین سر بزند

رفت و خصم پلید را لرزاند

ناله هایش حدید را لرزاند

آنکه خنجر کشید را لرزاند

رفت و کاخ یزید را لرزاند

علی

اشعار اربعین حضرت اباعبدالله علیه السلام

**********

 اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم

مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم

شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم

رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم

بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر

برای روضه مان در عزای یکدیگر

من از گلوی تو نالم... تو هم ز چشم ترم

من از جبین تو گریم ...تو هم به زخم سرم

علی

شعر اربعین حضرت سید الشهدا علیه السلام

 *************************** 

کوچه به کوچه پشت نی از بس دویده ام

 باور نمی کنم سر قبرت رسیده ام

 مهمان خسته آمده از جا بلند شو

دیگر توان نمانده مرا قد خمیده ام

 چشمی نمانده تا که تماشا کنم تو را

سویی نمانده بهر من ای نور دیده ام

 شاید نمی شناسی مرا پیر تر شدم

 من زینبم که داغ غمت را کشیده ام

علی

اشعار اربعین امام حسین علیه السلام

******

باور نمی کنم که رسیدم کنار تو

باور نمی کنم من و خاک دیار تو

یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم

یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو

یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق

یک اربعین دچار فراقم دچار تو

یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام

دنبال ناله های یتیمان زار تو

علی

اشعار اربعین امام حسین علیه السلام


بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد      دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند    که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد

به یاد کاروان اربعین با گریه می گوید        به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد

اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون        ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد

به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد

اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش        همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...

عبدالعلی نگارنده

علی

مناجات با امام حسین علیه السلام

****
محمد فردوسی

تا میان روضه ات ما را مکان دادی حسین

دست ما گریه کنان برگ امان دادی حسین

تو نوشتی خواهرت هم پای آن را مُهر کرد

اشک دادی و به ما سود کلان دادی حسین

روضه خانه : طور سینا ، ما : کلیم گریه کن

در مناجات خودت ما را زبان دادی حسین

این دهه با سیل اشک ما مشخّص می شود

برکتی را که به شیر مادران دادی حسین

من : حبیب بن مظاهر ، تو : مسیح اهل بیت

لطف کردی و به این دل مرده جان دادی حسین

تا بریزد از سر و رویم غبار معصیت

مثل یک پرچم وجودم را تکان دادی حسین

رقّت قلبم زیاد و جسم و روحم شُسته شد

تا ز چای روضه ات یک استکان دادی حسین

من نمک گیر تو و اجداد و اولاد توام

چون به دست خالی من آب و نان دادی حسین

دست بالا بردی و از پشت در خیرت رسید

هر چه را که خواستم ، تو بیش از آن دادی حسین

دوست و دشمن ندارد ، بخشش تو حیدری ست

خاتمت را هم به دست ساربان دادی حسین

*********************

علی

نوحه های روز عاشورا

**********

نوحه ۱

کمی آهسته تر ای جان خواهر

صدایت می کنم با دیده تر

کمی آهسته تر تا که بیایم

گلویت را ببوسم جان مادر

مکش دامن از دستانم – مرو ای آرام جانم

نگاهم کن سر گردانم

بمان پیشم  –  برادر جان   – حبیب من

بدون تو  – چه سازم ای  – غریب من

وای حسین وای

ز نایم بشنو آه نینوائی / قرار ما نبوده این جدائی

تو می دانی که من طاقت ندارم

ببینم ماه روی نیزه هائی

نظر کن ای جان زینب – به چشم باران زینب

بمان ای مهمان زینب

به گیسوی   – پریشانت  – اسیرم من

دعائی کن   – که قبل از تو  – بمیرم من

وای حسین وای

علی

اشعار روز عاشورا

  • ۱۲۳۱ نمایش
  • اشعار روز عاشورا

    *****************

    آرام دل ستاره هفت آسمان من

    آتش مزن به هر قدم خود به جان من

    آهسته تر برو که تماشا کنم تورا

    دامن مکش ز دست من ای مهربان من

    این ناله های بی کسی ات می کشد مرا

    ذکر انا الغریب تو برده توان من

    علی

    نوحه های شب عاشورا

    *****

    زاده ی ام البنین امشب علمداری کند

    شاه را یاری کند

    بهر شش ماهه ز دیده اشک و خون جاری کند

    شاه را یاری کند

    *****************

    تماشا

    زینب امشب دلبرِ خود را تماشا می‌کند

    عصرِ فردا قتلگه را دشتِ غوغا می‌کند

    زینب امشب در میان خیمه‌ی عشقِ حسین

    خود نظاره بر قد و بالای زیبا می‌کند

    زینب امشب دردِ دل گوید به شاهِ کربلا

    عصر فردا عقده‌ی این ناله را وا می‌کند

    علی

    اشعار و مرثیه شب عاشورا

    ********

    همه اهل حرم دوروبَرت جمع شدند

    مسلم و عون و حبیب و پسرت جمع شدند

    با ندایِ ساقی و سر لشکرت جمع شدند

    اهلِ پرواز همه زیر پَرَت جمع شدند

    چون شنیدند دلِ زینب کبری خون است

    همه گفتند که خون دادنِ ما قانون است

    این یکی گفت که جانها به فدای سرِ تو

    آن یکی گفت شهادت حسرتِ نوکرِ تو

    علی

    ترکیب بند محتشم کاشانی

    ************

    اول

    باز این چه شورش است که در خلق عالم است

    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

    باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

    بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

    این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

    کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

    گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب

    کاشوب در تمامی ذرات عالم است

    گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

    این رستخیز عام که نامش محرم است

    در بارگاه قدس که جای ملال نیست

    سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

    علی

    مناجات و مرثیه امام حسین علیه السلام

    ***********

    مقام حسین(ع) 

    به ملتی که مرامش بود مرام حسین

    من احترام گذارم به احترام حسین

    ازآن جهت شده دیوان کربلا دل من

    که افتتاح شده از ازل به نام حسین

    هنوز تشنه، بگرید چو آب می نوشد

    هنوز می شنود گوش دل نوای حسین

    زبان به موعظه بگشود و من نمی گویم

    چه روی داد و چرا قطع شد کلام حسین

    علی

    مناجات و مرثیه امام حسین علیه السلام

    ***********

    اسطوره‌ها

    خوش آن سرها که بگذشتند در راهت زسامان ها

    خوش آن تن ها که بخشیدند پیش مقدمت جان ها

    فدای همت آن تشنگان کاندر لب دریا

    ننوشیدند جز آب از دم شمشیر و پیکان ها

    سعادت یار آن اسطوره های عشق و جانبازی

    که بند از بندشان بگسست و نگسستند پیمان ها

    گلی از گلشن عصمت فتاد از پا  ز بی آبی

    که بر تن چاک کردند از غمش گل ها گریبان ها

    علی

    مناجات و مرثیه امام حسین علیه السلام

    ***********

    کیمیای عشق 

    خیمه زد بر هر دلی سلطان عشق

    بست با جان رشته پیمان عشق

    عاشقان ترک سر و جان کرده اند

    جان فدای مهر جانان کرده اند

    ای برادر کیمیا دانی که چیست

    کیمیا عشق است غیر از عشق نیست

    کیمیا گر عاشق دلسوخته ست

    شمع جان از نور حق افروخته ست

    عاشق آن باشد که در میدان عشق

    جان شیرین می کند قربان عشق

    علی

    حضرت زینب (س)

     تا جسمِ سر جدای تو را دیدم ای حسین!

    بر خویش از فراق تو لرزیدم ای حسین!

    وقت جدایی از تو که با تازیانه بود

    چون چشمههای زخم تو جوشیدم ای حسین!

    ما گام در طریق اسارت زدیم و حال

    ختمِ رسالتی ست که بُگزیدم ای حسین!

    من زینبم که عشق تو بُردم به شهر شام

    این راه را به پای تو پوییدم ای حسین!

    رفتم به شام بهر قیام دگر ولی

    هر جا قدم نهاده خروشیدم ای حسین!

    نخلی که کاشتی تو به خون اندر این زمین

    در شام و کوفه میوه از آن چیدم ای حسین!

    بودم اگر اسیر ولی مشت انتقام

    بر فرق دشمنان تو کوبیدم ای حسین!

    دادم شکست دولت شب را که چون تو من

    بنیانگر حکومت خورشیدم ای حسین!

    نقش از تو یافت واقعهی کربلا و من

    تفسیر آن حماسهی جاویدم ای حسین!

    ترسم که لرزه بر تن صد پارهات فتد

    گویم اگر که بی تو چه ها دیدم ای حسین!

    توام به اشک دیدهی من بود و خون دل

    آبی اگر بدون تو نوشیدم ای حسین!

    تا کودکان غم زده کمتر کتک خورند

    بر خود ز تازیانه بپیچیدم ای حسین!

    چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود

    با دست بسته چهره بپوشیدم ای حسین!

    زود آمدی و خطبهی من ناتمام ماند

    ای اوستاد مکتب توحیدم ای حسین!

    آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت

    پروانه وار گِرد تو گردیدم ای حسین!

    دیدم رقیه از همه عاشقترت بود

    آن نازدانه را به تو بخشیدم ای حسین!

    داغِ رقیه طاقت ما را تمام کرد

    زین غم خدا گواست چه ها دیدم ای حسین!

    مشکلتر از فراق تو ترک مزار توست

    این جا چو هست کعبهی امیدم ای حسین!

    لطف تو و "موید" بشکسته حال ما

    کاشعار اوست مورد تاییدم ای حسین!

    سید رضا موید

    **************************

    علی

    محرم نامه

  • ۸۹۸ نمایش
  • محرم نامه


    کعبه را بگذار رو کن سوی یار
    حائل است این خانه بنگر روی یار  
    رو به سوی قبله عشاق کن     
    شوق را دروصل او مشتاق کن

    کاروان عشق آنک سر رسید
    عارفی سر تا به پا محشر رسید
    جمله زیبا رخان در هلهله
    ماه در خجلت شد از این قافله

    خیمه معراج را بر پا ببین
    باز سبحان الذی اسری ببین 
    مسجد الا قصی نه، اینجا کربلاست
    این تماشا خانه قالوا بلی است

    این منای ذبح اسماعیل نیست
    قوس ادنی مسکن جبریل نیست
    نی زبان اینجا توانا بر سخن
    نی قلم اینجا چراغ انجمن

    این زمین کربلا یا محشر است !؟
    این ظهورستان عشق داور است !
    هر که این می خانه آمد مست شد
    وآن دگر سر مست شد، بی دست شد

    دست وسر دیگر حجاب ساقی است
    ساقی اینجا تشنه تر از باقی است
    ای ملائک چشم خود را وا کنید
    طفل دردی نوش را معنا کنید

    کودک اینجا اگر نابالغ است 
    رهبر نام آوران عاشق است
    تشنگی اینجا برای آب نیست
    گاه وصل آمد، کسی را تاب نیست

    این که جان تقدیم جانان می کند
    عرشیان را مات و حیران می کند
    رمز انی اعلم اینجا بر ملاست
    این حسین آباد عرش کبریاست

    ای ملائک سجده بر آدم کنید
    دیگر این چون  وچراها کم کنید
    این محرم نامه را امضا دهید
    جام را بر ساقی جان ها دهید

    در نوا با تعزیه داران شوید
    انجمن های قلم گریان شوید 
    این محرم نامه خونین نامه شد
    کربلا ورد زبان خامه شد

    از محرم عشق جوشان می شود
    رود غیرتها خروشان می شود
    از محرم دل جلا پیدا کند
    تکیه بر پیدا و ناپیدا کند

    پیر ما در کربلا پیرانه شد 
    با محرم فاضل و فرزانه شد
    پیر ما می گفت مکتب کربلاست
    داستان کربلا در روضه هاست

    کربلا را خون عاشق بیمه کرد
    خون مگر شمشیرها را نیمه کرد!
    این سیاهی ها که بر دیوارها است
    رمز استمرار در پیکارها است

    این سیه پوشان گریان وغمین
    نوحه خوانان شقایق زاردین
    از فرات آب عطشان آمدند
    مست و سیراب از می جان آمدند

    این محرم نامه ها احیا گرند 
    نوحه ها بیداد را رسوا گرند
    سینه زن ها محو عترت می شوند
    غرق دریای محبت می شوند

    این محرم ها بسیجی پرور است
    هر نم اشکی شهیدی دیگر است 
    شاهد ما خاکریز عاشقان
    کربلایی های بی نام و نشان

    نینوائی زادگان جبهه ها
    راویان قصه قالوا بلی
    وه که عشق اینجا عجب زیباستی! 
    قصه جف القلم اینجاستی!
         « عارف »

    ×××××××××××××××××××
    علی

    حسین جان

  • ۱۶۳۲ نمایش
  • حسین جان

    ای سلیمان وجود! مورچه ای ناچیز ران ملخی را برایت هدیه آورده   
    یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ

    امید لطف 
    غم عشقت به دل دارم حسین جان
    زهجران تو بیمارم حسین جان
    زشوق وصل رویت هر شب و روز
    به لب نام تورا دارم حسین جان

    بود نام تو شیرین تر زشکر
    همی ذکرت شده کارم حسین جان
    تویی آرام جان و قلب عاشق
    تویی آگه زاسرارم حسین جان

    تهی دستم  ،  فقیرم ،  ناتوانم
    گنه کارم ، گنه کارم، حسین جان
    بسوزان جان و دل را در عزایت
    زدیده اشک غم بارم حسین جان

    اگرچه روسیاهم از گناهان
    ولی حب تورا دارم حسین جان
    به روز حشر  و در میزان اعمال
    به راهت دیدة زارم حسین جان

    مکن نومیدم از فیض شفاعت
    امید لطف تودارم حسین جان
    «عارف»

    ×××××××××××××××××××

    شفای جان
    تو بردرد دلها دوایی حسین جان 
    مرض های جان را شفایی حسین جان 
    تویی رمز عشق و تویی جان هستی 
    تومحبوب خلق و خدایی حسین جان

    تویی خون حق در رگ و جان هستی 
    تو فرزند خون خدایی حسین جان 
    به قلبم نظرکن  مریض گناهم 
    بده جان و دل را  صفایی حسین جان

    قیامت چه آید کتابم  به دستت 
    مبادا که خوارم  نمایی حسین جان 
    به میزان و   هنگام  تبلی السرائر 
    به جز تو ندارم رجایی  حسین جان

    اگر حق در آنجا  نبندد  زبانم
    به فریاد گویم کجایی حسین جان

     «عارف»

    ×××××××××××××××××××

    علی