کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

مناجات امام حسین علیه السلام

********************

شناخت هر که تو را جز خدا بجوید نه

بغیر راه توراهی دگر بپوید نه

اسیر عشق توآزادیش در این بند است

شکسته از غم تو مومیا بجوید نه

نسیم مهر تو در بوستان اگر ندمد

گل از گیاه و گیاه از زمین بروید نه

اگر که عطر تو را از بهشت برگیرند

دگر محب تو یک گل از آن ببوید نه

بغیربارش اشک غمت دگر چیزی

سیاه نامه ما را توان بشوید نه

بخویش گفت موید چه می کنی که حسین ع

اگر به گاه شفاعت بمن بگوید نه

که مژده داد سروشم که آن تجلی لطف

بود محال که بر نوکرش بگوید بگوید نه

سید رضا موید

**************************

سیمحمد میرهاشمی

ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم
سوز سحر به صبح گلستان نمی‌دهیم

جان بر کفیم و دار به دوشی مرام ماست
تا اذن حضرتش نرسد، جان نمی‌دهیم

ما پشت پا به عشق و محبت نمی‌زنیم
این شهد را به تلخی عصیان نمی‌دهیم

عمری بود ز سینه ‌زنان ولایتیم
این دست را به بیعت شیطان نمی‌دهیم

از آبروی اشک، بصیرت گرفته‌ایم
این قطره را به زمزم جوشان نمی‌دهیم

تا ذوالفقار ذکر ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکر قرآن نمی‌دهیم

اهل ولایتیم و پریشان دلبریم
ما گوش جان به حرف پریشان نمی ‌دهیم

ما را فقیر کوی حسین آفریده‌اند
این فقر را به ملک سلیمان نمی‌دهیم

جز کربلا بهشت دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

عشق حسین و مهدی او ارث مادر است
این گنج، پربها بُوَد ، ارزان نمی‌دهیم
***************************

 سید محمد میرهاشمی

 

با مهر اعتبار امام شهیدها

شش دانگ عشق خورده به نام شهیدها

وقتی شهید نام خداوند عالم است

یعنی خدایی اند تمام شهیدها

دشمن شکن وصیتشان اقرا بسم رب

مانده زمین سلاح پیام شهیدها

بر سردر مجامع بین الملل زنید

منشور زندگی ست کلام شهیدها

فرماندهی کل قوا مهدی است و بس

روز ظهور، روز قیام شهیدها

یک زینبیه عشق خروشیده و عدو

گوید صد آفرین به مرام شهیدها

اینان حسینی اند به زینب قسم که نیست

احلی من الحسین به کام شهیدها

اهل حرم کنار دو آلاله منتظر

آیا خبر رسیده به مام شهیدها

درک برادر است که با حس خواهری

مادر نمی رود به خیام شهیدها

چیزی نمانده بود ز ابدان پاکشان

وقتی رسیده بود امام شهیدها

سرها جدافتاده بدنها جدا جدا

تنها نه این دوگل، که تمام شهیدها

***************************

محمدحسن بیات لو

سلام می کنم از دور بر تو و حرمت

سلام من به بلندای بیرق و علمت

سروده اند فراوان برای تو اما

هنوز نقش کتیبه است شعر محتشمت

اگر که سر به هوا هستم و پریشانم

زمین زدم دل خود را به احترام غمت

گدایی بر در این خانه سربلندم کرد

مرا جدا نکن از خیمه های محترمت

چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟

که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت

"زمان مرگ به راهت دخیل می بندم"

بیا که سر بگذارم به محضر قدمت

********************

حسن کردی

 

قرار سوته دلان است کربلای حسین

فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین

حسین منی طاها به روشنی فهماند

رضای حضرت حق هست در رضای حسین

خدا به غیر خدایی هر آنچه که دارد

تمام را هبه کرده فقط برای حسین

زمانه با همه پیچ و تاب نتواند

بگیرد از سر ما شور نینوای حسین

چه غم ز درد غریبی بُود کسی را که

به اشک معرفتش گشته آشنای حسین

به روز حشر ندارند حسرت آنها که...

گذاشتند جوانی خود به پای حسین

قرار نیست کسی تا ابد درون دلم

بیاید و بنشیند دمی به جای حسین

مَنی که نامه سیاهم چه میشود روزی

سپید مو بشوم پای روضه های حسین

خدا گواست که این قلب تنگ و نا آرام

همیشه میشود آرام با نوای حسین

*************************

محمد جواد شیرازی

اول شعر که یارب بشود خوب تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

سجده بر تربت ارباب سراسر نور است

سجده با اشک، مرکّب بشود خوب تر است

ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم

نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است

پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما

در حسینیه مورّب بشود خوب تر است

سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین

آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است

اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا

اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است

باده ی ناب حسین است و بدانید اگر

ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است

سائل روضه شریف است ولی سائل اگر

سائل حضرت زینب بشود خوب تر است

گر بنا هست کسی خادم این خانه شود

عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است

***

عمه گیسوی مرا شانه بزن، موی سرم

قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است

دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار

دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است...

**********************

محمد جواد شیرازی

 

در سینه، نیتم همه اش نذر تو حسین

حالِ عبادتم همه اش نذر تو حسین

خرده فروش نیستم و عمده می دهم

یکجا محبتم همه اش نذر تو حسین

روزِ ازل خدا گل من را که می سرشت

بنوشته قسمتم همه اش نذر تو حسین

تا زنده ام برای شما سینه می زنم

نیرو و قوتم همه اش نذر تو حسین

از لطف مادرم همه عمرم فقط شده

این جمله عادتم: "همه اش نذر تو حسین"

مادر، پدر، برادر و خواهر، قبیله ام

این جان و ثروتم همه اش نذر تو حسین

فرموده است پیر جماران به عالمی:

ارکان نهضتم همه اش نذر تو حسین

در اوج روضه، گاه فقط آه می کشم

این آه حسرتم همه اش نذر تو حسین

کنج خرابه بغض گلویش گرفت و گفت:

این اوج غربتم همه اش نذر تو حسین

مویم به یاد زلف تو بابا سپید شد

غرق شباهتم... همه اش نذر تو حسین

هر ضلع و هر وجب ز تنم درد می کند

دردِ مساحتم همه اش نذر تو حسین

لکنت زبان گرفته ام از بعدِ... بگذریم

اصلا فصاحتم همه اش نذر تو حسین

گفتم گله کنم ز تو اشکم امان نداد

خوردم شکایتم... همه اش نذر تو حسین

 ************************

 حسن کردی

 

دور از حسین زندگی ما چه فایده

اصلا نفس بدون تو مولا چه فایده

هرگز شعار نیست دلم داد میزند

دنیای بی حسین خدایا چه فایده

گیرم زمین بهشت شود نقطه نقطه اش

بی کربلا بهشت خدا را چه فایده

تا کربلای او ملکوت دل من است

گردش به قصد لذت دنیا چه فایده

وقتی قرار نیست که خرج عزا شود

دیگر تمام ثروت دنیا چه فایده

از داغ عشق چهره ما مهر خورده است

مهر ریا روی جبین ها چه فایده

چشمی که خشک مانده وبال پریدن است

بی اشک روضه چشم تماشا چه فایده

**********************

سعید پاشازاده

رمیده ایم بیا و شکار کن ما را

به نوکری خودت اختیار کن ما را

به پای آبله دار پیاده گان  حرم

بیا به کشتی عشقت سوار کن ما را

اگر چه چشمه اشک است چشم نوکرتان

به پای کوه غمت آبشار کن ما را

دو چشم اگر که بگریند تیغه دو لبند

به حرمت پدرت ذوالفقار کن ما را

عوض نمی شوم الا به کیمیای نگاه

چنان زهیر به عشقت دچار کن ما را

قسم به موی سپید حبیب،شاه غریب

شهید راه محبت دوبار کن ما را

اگر به درد خودت هم نخورد این دل سنگ

ببر مدینه و سنگ مزار کن ما را

به"مجلسی"که در آن از"بِحار"می خوانیم

به اذن مادرت ابر بهار کن ما را

مگر نه اینکه سرت دست نیزه دار افتاد

بیا و ملعبه نیزه دار کن ما را

**********************

امیر عظیمی

گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین

رفتم از گل بسرایم که چمن گفت حسین

چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش

فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین

زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید

باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین

از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس

کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین

نوکری مرد و غسال همین که او را

غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین

جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید

به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین

عمه جای همه بوسید گلو را، آن جا

هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین

************************

بهمن ترکمانی

وا نکردم سفرۀ دل پیش کَس الا حسین

فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین

روضه می خواند یکی من هم که کارم گریه است

کار ما رونق گرفت آنجا که گفتم یا حسین

اشک را مانند در فردای محشر می خرند

قطره ای را می خرد هم قیمت دریا حسین

جمعیت بالای سر اینجا همیشه کمتر است

چون که دارد جنت الاعلا به زیر پا حسین

نوکرش را از همان اول به نام خود نوشت

قبل دنیا آمدن پس بوده فکر ما حسین

دیر آمد خواهرش قاتل سرش را برده بود

ماند در گودال آخر پیکرش تنها حسین

دخترش در راه این را چند باری گفته است

باز افتاد از سر نیزه سر بابا حسین

************************

محسن ناصحی

 

اُخرُج اِلی العِراق که هرگز قرار نیست          
اینجا کنار حادثه غم پروری کنم

اُخرُج اِلی العِراق قرار است با سرم
تا سالهای سال فقط سروری کنم

اُخرُج اِلی العِراق  به من وحی می شود
مبعوث این رسالت بی انتها منم

اعجاز من سری است که قرآن می آورد
باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم

فرعون تر از همیشه جهان پُر شد از یزید
معروفهای جامعه از جنس منکرند

موسی تر از همیشه برانگیخته مرا
باید به نیل خون همه را رهبری کنم

وقت اَدای دِین خدایم رسیده است
هفتاد و دو امانت او مانده پیش من

چرخی چُنان میانه ی گودالم آرزوست
باید که دست و پا بزنم دلبری کنم

اصلاح کار امّت از این حرفها گذشت
اینک اُحد مقابل من قد کشیده است

حالا که ذوالفقار پدر مانده دست من
باید دوباره در اُحدش حیدری کنم

حج ناتمام مانده طوافی که ناقص است
دارد مسیر قبله عوض می شود ولی

کافی است با مکعّب شش گوش کربلا
در کعبه ی فنا شده احیا گری کنم

بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد
خورشید را سقیفه ای از آسمان گرفت

بر نیزه  ی خطابه رها می کنم سری
تا از غدیر گم شده یادآوری کنم

اُخرُج اِلی العِراق،که من خواب دیده ام
اینبارهم خلیل به قربانی آمده است

ذبجی عظیم منتظرم مانده لازم است
از امر وحی آمده فرمانبری کنم...

************************

با اسم خود هجا به هجا می کُشی مرا

در بین اسم های خودت آخرش حسین

با اسم سیدالشهدا می کُشی مرا

دائم مرا به روضه ی گودال می بری

یا می کِشی به روضه و یا می کُشی مرا

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی