کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

غزل حسینی- استاد سازگار

 

 

**********************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
یک لحظه کشیدیم به آتش یم لارا

 

 

دادیم حیات ابدی بر شرف و خون
کشتیم از اول به هوای تو هوا را

 

 

روزی که نبودیم و نبودند خلایق
خوردیم ز لعل لب تو آب بقا را

 

 

والله قسم چشم به عالم نگشوده
در آینة روی تو دیدیم خدا را

 

 

از تیغ ولایت سر تسلیم نگیریم
صد بار اگر خصم بگیرد سر ما را

 

 

از مروه اگر پای کشیدیم چه بهتر
در خاک سر کوی تو دیدیم صفا را

 

 

رفع عطش ماست زجام عطش تو
بر دیده نهادیم از آن تیر بلا را

 

 

جز زخم دم تیغ تو مرهم نپذیریم
جز درد تو بر درد نخواهیم دوا را

 

 

آن روز که دانشگه ما عالم زر بود
عباس تو آموخت به ما درس وفا را

 

 

یک موی تو را بر همه عالم نفروشیم
بخشند به ما گر همة ارض و سما را

 

 

حق است که با گفتن میثم بخشیم
به تو اجر و ثواب شهدا را

 

 

***********************

 

 

السلام علی الحسین

 

 

دوای درد عالم یا حسین است
شفای روح آدم یا حسین است

 

 

به لوح آفرینش با خط نور
نوشته اسم اعظم یا حسین است

 

 

اگر باشد تمام عمر یک دم
همان یک دم مرا، دم یا حسین است

 

 

اگر بر مرده جان بخشد عجب نیست
دم عیسی بن مریم یا حسین است

 

 

پس از ذکر خداوند تعالی
زهر ذکری مقدّم یا حسین است

 

 

نجات اهل محشر، روز محشر
خموشی جهنم یا حسین است

 

 

به یاد آن لب عطشان هماره
صدای آب زمزم یا حسین است

 

 

نوار قلب کل سینه زن ها
نفس های محرّم یا حسین است

 

 

درون سینه آهم یا ابالفضل
به صورت نقش اشکم یا حسین است

 

 

نسیم نینوا، پیک شهادت
صدای کربلا هم یا حسین است

 

 

کتاب “نخل میثم” را بخوانید
تمام نخل میثم یا حسین است

 

 

************************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

شرار سینة دل ها حسین است
بهار دامن صحرا حسین است

 

 

به هر زخمش بود ذکر سلامی
زیارتنامة زهرا حسین است

 

 

مگو در گوشه گودال تنهاست
تمام خلق عالم با حسین است

 

 

امامی که شفا در تربت اوست
به پیغمبر قسم، تنها حسین است

 

 

نجات کل خلقت روز محشر
به فریاد رسا یک یا حسین است

 

 

شهیدی که وضو بگرفت از خون
به مقتل ظهر عاشورا حسین است

 

 

به روی قلب هر مؤمن نوشته
که بر هر مؤمنی، مولا حسین است

 

 

خدا داده به شیعه بال معراج
عروج شیعه از خون تا حسین است

 

 

هراسی نیست از تاریکی حشر
چراغ سبز این صحرا حسین است

 

 

بدانید ای تمام اهل عالم
مرا دنیا حسین، عقبا حسین است

 

 

امام و رهبر و مولای میثم
در این دنیا و آن دنیا حسین است

 

 

*************************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

هزار بار اگر از تنم بر آری پوست
به دوستیت قسم! جز تو را ندارم دوست

 

 

هزار شکر خدا را که در غمت شب و روز
دلم بود یم خون، چشم چشمه، مژگان جوست

 

 

سری که خاک تو شد، سجده واجب است برآن
دلی که جای تو شد، کعبه مقدس هوست

 

 

طبیب بی تو اگر دارویم دهد، درد است
وگر تو درد، کرامت کنی، به از داروست

 

 

کنار تربت تو، صحبت بهشت خطاست
خیال روضه تو، رشک روضه مینوست

 

 

ز یک اشارة چشم تو بر فراز سنان
نهفته در دل تنگم، هزار سرّ مگوست

 

 

ز خار راه تو فیضی اگر به من برسد
هزار مرتبه خوشبوتر از گل خوشبوست

 

 

تو کعبه ای، تو صفایی، تو مروه، تو حرمی
تو قبلة دل مایی و قبله از یک سوست

 

 

هزار شکر خدا را که چارده قرن است
که زخم تو به دلم، بغض گریه ات به گلوست

 

 

عنایتی کن و خون کن سرشک “میثم” را
به آن خدای عظیمی که خونبهای تو، اوست

 

 

************************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست
جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست

 

 

درمان درد من نبود غیر درد دوست
دردم دوا کنید که درمانم آرزوست

 

 

با سیل اشک تا که به دریای خون روم
شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست

 

 

از چار گوشة دو جهان دست شسته ام
شش گوشة امام شهیدانم آرزوست

 

 

با یاد کام خشک علمدار کربلا
در موج بحر، سینه سوزانم آرزوست

 

 

پاداش گریه های همه عمر بر حسین
یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست

 

 

صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم
تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست

 

 

از دامنی که سوخت به صحرای کربلا
یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست

 

 

تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم
از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست

 

 

در انتظار منتقم خون پاک او
دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست

 

 

****************************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

کوفه میدان نبرد و سر نی سنگر توست
علم نصر خدا تا صف محشر سر توست

 

 

محشری کرده به پا قصه عاشورایت
که جهان تا صف محشر همه جا محشر توست

 

 

فاش می خواندم و می گفتم اگر کفر نبود
که خدا شیفته روی خدا منظر توست

 

 

تا خدایی خدا در رگ قرآن جاری
خون پاکی است که سرچشمه اش ازحنجر توست

 

 

با وجودی که کند گریه به تو چشم وجود
خنده فتح به لب های علی اصغر توست

 

 

به علمداری و سقایی عباس قسم
در رگ نسل جوان خون علی اکبر توست

 

 

کس نگوید که تو تنها و غریبی، هرگز
که همه عالم ایجاد پر از لشگر توست

 

 

تو خداوند جهادی به خداوند قسم
زینب فاطمه تا حشر پیام آور توست

 

 

هفت دریا نستانیم به یک قطره اشک
دیده ما صدف، این قطره همان گوهر توست

 

 

چه شود دست کرم بر سر “میثم” بکشی
ای که بر نوک سنان دست خدا بر سر توست

 

 

*********************

 

 

السلام علی الحسین

 

 

آفرینش ز ازل سر به گریبان تو بود
چرخ گردون، چو یکی گوی به دامان تو بود

 

 

خاک پای تو گِل آدم و حوّا گردید
خضر از خانه به دوشان بیابان تو بود

 

 

رفت فرزند فدای تو کند ابراهیم
 نوح را در دل دریا، غم طوفان تو بود

 

 

موسی آن دم که عصا بر دل دریا میزد
یکی از سوختگان لب عطشان تو بود

 

 

عیسی آن لحظه که بر اوج سما کرد عروج
نگهش سوی زمین، بر تن عریان تو بود

 

 

چشم یعقوب که بر یوسف خود می افتاد
یاد داغ پسر و دیده گریان تو بود

 

 

عضو عضو بدنت را چو نبی می بوسید
نگهش یکسره بر زخم فراوان تو بود

 

 

تن پاک تو به گودال و سرت زیب تنور
یاد آن شب، که دو جا فاطمه مهمان تو بود

 

 

نه فقط غربت تو بود شب یازدهم
صبح هم صحنه ای از شام غریبان تو بود

 

 

بعد از آنی که پیمبر دو لبت را بوسید
چوب، عاشق پی بوسیدن دندان تو بود

 

 

تا شبستان ابد یار و نگهدارش باش م
یثم” از صبح ازل، دست به دامان تو بود

 

 

*************************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

من از باب عطایت لحظه ای گردم جدا، هرگز
تو دست رد گذاری بر روی قلب گدا، هرگز

 

 

من از این در شوم دور و در دیگر زنم، هیهات
تو گردانی مرا سوی در دیگر رها، هرگز

 

 

تو از لطف و کرامت، درگشودی و مرا خواندی
من از غفلت بگیرم، دامن غیر تو را، هرگز

 

 

مرا درد تو درمان است، ای دردت به جان من
نمی گیرم ز دست دیگران هرگز دوا، هرگز

 

 

گرفتم جای گل، روید مسیح از دامن صحرا
نمی گیرم جز از خاک سر کویت شفا، هرگز

 

 

دلی را که به دستت دادم از دستت نمی گیرم
خطاها سر زده از من ولیکن این خطا، هرگز

 

 

نه تو از خویش رانی، نه من از کویت روم جایی
تو و ازکوی خود راندن، من و این ناروا، هرگز

 

 

تو پیش از ابتدای خلقتم دل بردی از دستم
 نباشم، گر نباشم با غمت تا انتها، هرگز

 

 

خدا را داده ام از دست گر دست از تو بردارم
 تو را دارم به رویم در نمی بندد خدا، هرگز

 

 

تو کز “میثم” رضا گردی خدا از او رضا گردد
نگردد بی رضای تو خدا از من رضا، هرگز

 

 

***********************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

خاموشم و سر تا قدم، پر از هیاهوی توام
چشم از دو عالم بسته ام، محو گل روی توام

 

 

هر گه که بردارم سری، باشد سرم خاک رهت
هر جا که بگذارم قدم، آوارة کوی توام

 

 

خندد به اشکم هر کسی، دیوانه ام خواند بسی
دیوانه ام دیوانه زنجیری کوی توام

 

 

من با توام تو با منی، مانند جانم در تنی
از بس که نزدیکی به من، گویی که پهلوی توام

 

 

هم بستة بند توام، هم مست لبخند توام
هم کشتة خُلق توام، هم زندة خوی توام

 

 

با آنکه می باشد کمش، جان می دهم در مقدمش
از کعبه چون وقت سحر، باد آورد بوی توام

 

 

با سینة صحرایی ام، دل داده بر دام غمت
با دیدة دریایی ام، لب تشنه جوی توام

 

 

ناگفته حرف دل بسی، پاسخ شنیدم از لبت
نادیده محو جلوة رخسار دلجوی توام

 

 

تو احمدی من عاشقم ،برخَلق و برخُوی خوشت
تو حیدری من بوسه زن، بردست وبازوی توام

 

 

من “میثم” ناقابلم، تو چون علی شمع دلم
تا در دهان دارم زبان، دائم ثناگوی توام

 

 

**********************

 

 

 السلام علی الحسین

 

 

امروز نبُردی دل دیوانه ز دستم
روزی که نه دل بود و نه من، دل به تو بستم

 

 

بگذار مرا مردم عالم بشناسند
من عبد نمک خوار نمکدان شکن استم

 

 

تو باب عنایات خدا بودی و هستی
من بر در این خانه گدا بودم و هستم

 

 

روزی که نهادی به سرم، تاج گدایی
غیر از در این خانه، به جایی ننشستم

 

 

دریاب دلی را که ربودی و شکستی
بپذیر سری را که به سنگ تو شکستم

 

 

با مهر شما آمدن و ماندن و رفتن
عهدی است که از روز ازل بستی و بستم

 

 

روزی که نه می بود و نه ساقی و نه ساغر
کردند به یک گردش چشمان تو مستم

 

 

توحید من این است که چون روی تو دیدم
با دیدن روی تو خدا را بپرستم

 

 

زان پیش که در سلسله عشق، نهم پای
از غیر شما رشته پیوند گسستم

 

 

من “میثمم” و دستخط نوکری ام را
با دست علمدار تو دادند، به دستم

 

 

**************************

 

 

السلام علی الحسین

 

 

با دست تهی جز شرر آه چه دارم؟
ای دل! بشکن بلکه کمی اشک ببارم

 

 

در اوّل پرونده جرمم بنویسید
سرمایه به جزعفو خداوند ندارم

 

 

حتّی به جحیمم که بسوزند محال است
از دامن اولاد علی دست بدارم

 

 

من خاک غلامان غلامان حسینم
این را بنویسید، روی سنگ مزارم

 

 

جاری است دو زمزم ز دو چشمم، به دو گونه
باکی نبود از شرر شعله نارم

 

 

من خانه به دوش پسر فاطمه بودم
یک عمر گذشته است، چنین لیل و نهارم

 

 

از سوختنم شرم کند آتش دوزخ
کز خاک حسین است، به رخ، نقش غبارم

 

 

ای اشک! فرو ریز چو باران بهاری
تا با تو شود دوزخ من، باغ و بهارم

 

 

مولای کریمم نگذارد، نگذارد
من پا به سر آتش دوزخ بگذارم

 

 

شک نیست که هر جا شده باشم متولّد
تا شام ابد، شهرحسین است دیارم

 

 

من “میثم” آل علی ام با سخن شعر
بگذار که هر بیت شود، چوبه دارم

 

 

*************************

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی