کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام مهدی(ع) مناجات» ثبت شده است

شعر مناجاتی امام زمان(عج)

****************

دلم بگرفت تا دور از تو گشتم

جدا از راه پرنور تو گشتم

زمانی آشنای درد بودم

شبیه تو بیابانگرد بودم

زمانی حرف من حرف دلت یود

دلم یک گوشه ی ظرف دلت بود

زمانی در پی عصیان نبودم

چنین بیگانه با قرآن نبودم

زمانی نام زهرا زینتم بود

به فکر تو تمام همّتم بود

علی

شعر مناجاتی امام زمان(عج)

****************

مرا با انتخابت زنده کردی

از این خوبی مرا شرمنده کردی

میان این همه ما را خریدی

برای مکتب خود بنده کردی

گرفتی دست من با دست گرمت

ز مهر خود دلم آکنده کردی

به تضمین تو شادم تا قیامت

مرا آسوده از  آینده کردی

بدون تو ندارم ارزش خاک

تو بودی که مرا ارزنده کردی

علی

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)


**************************

تضمین غزل عراقی


بیا که تا نزند عشق، کوس رسوایی


بیا که تا نرود سَر، قلوب دریایی


بیا که تا نشود خَلق، مست و هرجایی


«بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی


نمانده صبر و مرا بیش از این شکیبایی»


 


به موج های بلا جز تو کیست فُلک نجات؟


از این جهنمِ ظلمت به دست کیست برات؟


کجا رَوَم نشوم بین حق و باطل مات؟


«بیا که جان مرا بی تو نیست برگ حیات


بیا که چشم مرا بی تو نیست بینایی»

علی

مناجات با امام مهدی (عج) در محرم

********************

ما از ازل اسیر پریشانی توایم

دنبال دیدن رخ نورانی توایم

ما ورشکسته ایم... نگاهی، ترحّمی

محتاج یک عطای سلیمانی توایم

کو خیمه ات که رو به حریمت بیاوریم؟

آواره ی بهشت بیابانی توایم

ای مجری حدود الهی بیا که ما

لب تشنه ی مرامِ مسلمانی توایم

علی

مناجات با امام مهدی (عج) در محرم

********************

به بزم ماتم جدّت ، بیا اباصالح

شده محرّم جدّت ، بیا اباصالح

شعار صبح ظهور تو یالثارات است

به زیر پرچم جدّت ، بیا اباصالح

به اشک چشم محبان سیدالشهدا

که ریخت در غم جدّت ، بیا اباصالح

هنوز خون گلوی حسین می جوشد

به حُرمت دَم جدّت ، بیا اباصالح

علی
اشعار شهادت حضرت رقیه 
****************** 
با امام زمان عج 
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز 
به تمنای نگاهت دل ما مانده هنوز 
بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد 
لب به امید همین بوسه به پا مانده هنوز 
فقرا پیش کریمان که معطل نشوند
منتظر برسر راه تو گدا مانده هنوز 
در نبودت ز دلم صدق وصفا کم کم رفت 
مِهرت اما به دلم، شکر خدا مانده هنوز 
علی

غزل ولایی استاد سازگار

********************

یا مهدی (عج)

بیا پا بر سرم بگذار تا خاک درت گردم 
غبارم کن، به بادم ده، بگو دور سرت گردم

اگر چه کم تر از سنگم، بیا آیینه ام گردان 
که یک شب رو به رو با روی ازگل بهترت گردم

به جای آنکه باشم کوه آتش، هیزم خشکم 
سرا پا آتشم کن تا مگر خاکسترت گردم

نگاهم مرده،ای چشم خدا، اینک نگاهم کن 
که هر دم زنده از فیض نگاه دیگرت گردم

نه من آن قدر دارم تا شوم خاک سپاه تو 
مگر خاکم کنی تا پایمال لشکرت گردم

علی

غبار کف پای تو

  • ۷۵۷ نمایش
  • غبار کف پای تو

    گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست
    روضه و اشک نباشند دعا کافی نیست..
    روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد
    درس تقوا بدهد شور و نوا کافی نیست
    باید این دغدغه ی روز و شب ما باشد
    ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست
    نرسد فرصت دیدار به پابند گناه
    ابر باید برود حال و هوا کافی نیست..
    عذر و توجیه و بهانه که بدردی نخورد
    عاشق یار شدن جز به بها کافی نیست
    توبه وقتیست موثر که به همت باشد
    صرف خسته شدن از خبط و خطا کافی نیست
    درد ما قلب سلیم است خدا میداند
    حاجت دنیوی و دست گدا کافی نیست..
    باید از طایفه عشق اطاعت آموخت
    زدن کوچه بنام شهدا کافی نیست
    آخرش پیر شدم از غم دوری حرم
    تا به کی دوری از کرببلا؟کافی نیست؟
    همه عمر به جد تو اگر گریه کنم
    خون ببارد ز دوچشمم بخدا کافی نیست
    گریه صبح و مسائت ز دل زینب بود
    علت اشک مدام تو غم زینب بود
    سید پوریا هاشمی

    *****************************

    هرکس به غبار کف پای تو رسیده
    مانند کسی هست که تا عرش پریده
    انگار نشسته است خدا را به تماشا
    هرکس به تماشای نگاه تو رسیده
    با میل به پابوسی آن قامت طوبا
    هر سرو خرامان بشود سرو خمیده
    هرشب به تمنای وصال قدم تو
    جارو شده با مژۀ من صحن دو دیده
    تا جلب کنم دیدۀ صیاد دلم را
    در جست گریزم چو غزالی که رمیده
    دریا شده غرق دل آنکس که به دستش
    یک قطره کرم از سر دست تو چکیده
    در عالم زر خاطر من نیست چه دیدم
    کاینگونه شده از سرمن عقل پریده
    مست است جهان از سخن شیخ مفیدت
    میخانه شده آن که صدای تو شنیده
    مو سی علیمردانی

    **********

    علی
    اشعار مهدوی- مفتقر (آیت الله کمپانی)
    قسمت دوم

    ************

    آن کیست که بسته بند تو نیست

    یا آنکه اسیر کمند تو نیست

    آن دل نه دلست که از خامی

    در آتش عشق سپند تو نیست

    از راه سعادت گمراه است

    آنکس که ارادتمند تو نیست

    علی

    اشعار مهدوی- مفتقر (آیت الله کمپانی)

    آیت الله شیخ محمد حسین غروی مشهور به کمپانی از فقیهان بزرگ نجف در سده ی اخیر است؛ عارف و حکیم و مفسر و ادیب و استاد بسیاری از مراجع و بزرگان از جمله علامه طباطبایی و آیت الله العظمی بهجت است. آیت الله کمپانی در شعر طبعی روان داشت و مفتقر تخلص می کرد. فصلی شورانگیز از دیوان اشعار آن بزرگ ویژه ی غزل های مهدوی است؛ غزل های مهجوری و مشتاقی و انتظار.

    بخشی از این فصل، غزل های پیوسته ای است خطاب به حضرت حجت(عج). از این باغستان چند خوشه غزل چیده ایم.

    ***************

    ای شمع جهان افروز بیا

    وی شاهد عالم سوز بیا

    ای مهر سپهر قلمرو غیب

    شد روز ظهور و بروز بیا

    ای طائر اسعد فرخ رخ

    امروز توئی پیروز بیا

    روزم همه از شب تیره تر است

    ای خود شب ما را روز بیا

    علی

    زمزمه های مناجات با امام زمان عجل الله فرجه

    ************

    خوش آن صبح وصالی که هجران به سر آید
    خوش آن جمعه که بر ما ز مهدی خبر آید
    بگویید و بگردید به دریا و به صحرا
    کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا
    خوش آن لحظة شیرین که روی تو ببینیم
    سر راه تو همچون گدایان بنشینیم
    ببوسیم رهت را، ببینیم رخت را
    کجایی  گل زهرا ، کجایی گل زهرا 

    علی

    اشعار راز و نیاز با امام عصرعجل الله تعالی فرجه

    ************
    ای یادگار عترت طاها، ظهور کن

    آرام جان زهره ی زهرا، ظهور کن
    از رخ بگیر معجر غیبت، عزیز دل
    روشن ترین ستاره ی دنیا، ظهور کن
    عمری در انتظار نگاهت نشسته ایم
    ای تکسوار سینه ی سینا، ظهور کن
    ای آنکه عرش، بسته به پایت کمند خویش
    وی باده نوش ساغر ادنی، ظهور کن

    علی
    شعر مناجات با حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

    ************

    چه باید کرد تا یارم بیاید

    همان که کرده بیمارم بیاید

    حبیب نازنینى که از اول

    به خود کرده گرفتارم بیاید

    ***

    الهى یار را راضى ز ما کن

    به هر جا مى رود ما را صدا کن

    دل او را ز ما بشکسته مپسند

    بر آنچه دوست دارد آشنا کن

    علی

    اشعار مناجات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه

    ************

    ای غائب از نظرها کی می شود بیائی

    برقع زرخ بگیری صورت به ما گشائی

    هم دست تو ببوسیم هم دور تو بگردیم

    هم رونما ستانی هم روبه بما نمائی

    آیا به کوه رضوی آیابه طور سینا

    آیا به بیت الاقصی آیا به ذی طوائی

    در مکه یا مدینه یا در نجف مقیمی

    در شهر کاظمینی یا سرّ من رآئی

    در کعبه در طوافی یازائر بقیعی

    در مشهد  مقدس یا دشت کربلائی

    علی

    اشعار مناجات با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

    ************

    ای آخرین توسل سبز دعای ما

    آیا نمی رسد به حضورت صدای ما

    شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین

    بی تو چه زود می گذرد هفته های ما

    در این فراق تا که ببینی چه می کشیم

    بگذار چشم های خودت را به جای ما

    موعود خانواده کی از راه می رسی؟

    کی مستجاب می شود آقا بیای ما؟

    کی می شود بیایی و از پشت ابرها

    خورشیدهای تازه بیاری برای ما

    علی

    اشعار مناجات با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

    ************

    سید هاشم وفایی

    در موج بلا عاشق خود را نگذاری

    این غمزده را در دل دریا نگذاری

    هر روز دَهَم وعدۀ دیدار تو بر خویش

    امروز دگر وعده به فردا نگذاری

    دنبال تو میگردم و بیخود شدم از خود

    دیوانۀ خود را به تماشا نگذاری

    ما تشنه لب جرعۀ دیدار تو هستیم

    داغی به دل تشنه لب ما نگذاری

    با دست تهی چشم به الطاف تو دارم

    مسکین درت را به تمنا نگذاری

    علی

    اشعار مناجات با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

    ************

    سید محمد میرهاشمی

    حیف از حریم توست که من زائرش شوم

    حیف از جمال توست که من ناظرش شوم

    ای خادمی کوی تو برتر ز سلطنت

    حیف از غلام توست که من چاکرش شوم

    از من مخواه پا بکشم از سرای تو

    چیزی طلب نمای که من قادرش شوم

    علی

    انتظار

  • ۱۰۲۳ نمایش
  • انتظار


    مُردم در انتظار رخت ای امام دل

    آیا شود عنایت چشمت به کام دل؟

    نه قابلم که دیدن رویت طلب کنم

    نه طاقتی که دست کشم از مرام دل

    در سوز هجر، جان صبوری به لب رسید

    از دست من برون شده دیگر زمام دل

    عمرم به سر رسید و نمانده است فرصتی

    گویا خدا نموده نگاهت حرام دل

    در حسرت وصال تو طی شد تمام عمر

    ممکن نشد برای تو گویم کلام دل

    این درد را علاج نباشد به روزگار

    باخود به گور می برم آخر پیام دل

    24-3-92 عارف

    ×××××××××××××××××××

    علی

    نذر جمال تو

  • ۳۴۹ نمایش
  • نذر جمال تو

    گر قسمتم شود که به کویت گذر کنم
    از هرچه جز هوای تو صرف نظر کنم

    تا در هوای میکده جان را جلا دهم
    آسیمه سر هزار بیابان سفر کنم

    در آرزوی جرعه ای از باده وصال
    نذر جمال تو دل بی پا وسر کنم

    آیا شود که نیم نگاهی کنی به من
    تا رونمای تو سر و جان سر به سر کنم
    «عارف» ۱۲/۷/۸۴

      ×××××××××××××
    علی

    بهار بی تو

  • ۳۷۴ نمایش
  • میلادمهدی زهرا مبارک باد

     

      بهار بی تو

        بهار بی تو ندارد بهایی ای مهدی 
      
    جمال توست بهارم کجایی ای مهدی

       اگر که دور ز دیدار و محضرت باشم

       حضور لاله ندارد صفایی ای مهدی 
     

        مریض عشق ندارد طبیب جز وصلت

        تمام درد و توتنها دوایی ای مهدی 
     

       رفیق راه رضا و توکل ورحمت

       مراد و مرشد عبد خدایی ای مهدی 
     

       حلاوت ثمر صبر سرخ برلب تو

       تو نغمه خوان سرود وفایی ای مهدی 
     

       توروح صوم وصلواتی تورکن ایمانی

       تو معنی نبأ و هل أتایی ای مهدی 
     

       سپیده از لب سجاده تو شد طالع

       قمر ز روی تواش روشنایی ای مهدی 

       الا که رنج سفر در مسیر تو شیرین

       زپا فتاده ام از این جدایی ای مهدی

     

       زپشت پنجره انتظارکن نظری

       که دل دوباره بیابد نوایی ای مهدی


       به سوی وادی حیرت بتاب ای خورشید

       یقین ببخش که کان ولایی ای مهدی 
     

       به نام دوست که احلی من العسل باشد

       بخوان برای ظهورت دعایی ای مهدی  
     « عارف »

     ×××××××××××××
    علی