کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار مناجات با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

************

سید هاشم وفایی

در موج بلا عاشق خود را نگذاری

این غمزده را در دل دریا نگذاری

هر روز دَهَم وعدۀ دیدار تو بر خویش

امروز دگر وعده به فردا نگذاری

دنبال تو میگردم و بیخود شدم از خود

دیوانۀ خود را به تماشا نگذاری

ما تشنه لب جرعۀ دیدار تو هستیم

داغی به دل تشنه لب ما نگذاری

با دست تهی چشم به الطاف تو دارم

مسکین درت را به تمنا نگذاری

سوگند به زهرا که کسی جز تو ندارم

یک لحظه مرا بی کس و تنها نگذاری

ره دور و سفر سخت و مرا فرصت کوتاه

بی توشه مرا  روز مبادا نگذاری

تنها گره ما به نگاه تو شود باز

ما را به امید دگران وا نگذاری

هرگاه کنی عزم سفر سوی مدینه

از قافلۀ عشق مرا جا نگذاری

روشن نشود دیدۀ تاریک "وفائی"

بر روی دو چشمش قدمی تا نگذاری

************************
محمود ژولیده

آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم

با ناله های خویش دلت را رضا کنم

احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان

دل را چگونه با عرفه آشنا کنم

ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم

تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم

تَرویه چیست روز گرفتاری شماست

کاش ای غریب درد شما را دوا کنم

یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم

روزی رسد که حاجتتان را روا کنم

آخر گدای سامره مَرد خدا شود

یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم

آقا منم غلام سیاه سپاه تو

ناقابل است جان من ، اما فدا کنم

آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند

با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم

هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط

کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم

عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

با روضه های قافله دل های خسته را

ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم

************************
سید مجتبی شجاع

از تو هوس نگاه دارد دل من

چشمی به در و به راه دارد دل من

تا کی به فراق تو صبوری؟...برگرد

آقا ...به خدا گناه دارد دل من

************************
محمد فردوسی

هر چند غرق مشکلیم امّا به زودی

می آید آن حلال مشکل ها به زودی

پیداست پشت ابر غیبت روی خورشید

پس می شود روشن دو چشم ما به زودی

در پوست خود هم نمی گنجیم از شوق

چون که به زودی می رسد آقا به زودی

صبح ظهورش می رسد از سمت مکّه

دنیا گلستان می شود یکجا به زودی

صوت دل انگیز اذانش پخش گردد

مثل اذان اکبر لیلا به زودی

با اشهد انّ علیاً حجّة الله

خوشحال گردد مادرش زهرا به زودی

با ذکر «یا زهرا» رَود سمت مدینه

تا که بگیرد انتقامش را به زودی

با هیزمی که یادگاری مدینه است

یک کوه آتش می کند برپا به زودی

از خاک بیرون می کشد آن قاتلین را

حکم قصاصش می شود اجرا به زودی

شهر مدینه غرق در زوّار گردد

مثل خراسان می شود آن جا به زودی

گلدسته ... گنبد ... پنجره فولاد و مرقد

صحن بقیعش می شود زیبا به زودی

بالای سقاخانه ی آن می نویسد

یا عمّی العباس ، یا سقا .... به زودی

از دست زهرا ـ مادرش ـ می گیرم آخر

برگ برات کربلایم را به زودی

************************
سید محمد میرهاشمی

دور از دوست عبادات چه سودی دارد ؟

کثرت ذکر و مناجات چه سودی دارد ؟

نخل بی بار به گلزار چه لطفی دارد ؟

بی ثمر ، دوری از آفات چه سودی دارد ؟

دل دلدار اگر صاف نشد با دل ما

خلق را فخر و مباهات چه سودی دارد ؟

از کتاب فرجش خطّ لقاء  نا خوانده

خواندن سوره و آیات چه سودی دارد ؟

اصل این است به او معتقد از جان باشیم

سُست فکری و ملاقات چه سودی دارد ؟

اذن باید فقط از جانب او باشد و بس

ورنه غوغای لثارات چه سودی دارد ؟

با گنه گر دل آن دلشده را رنجانیم

خدمت محضر سادات چه سودی دارد ؟

ناله ی غمزدگان شب هجران این است

بی تو ای یار ، کرامات چه سودی دارد ؟

بی تو ای ساقی دلهای پر از یاد خدا

گذر از کوی خرابات چه سودی دارد ؟

************************

مصطفی تبریزی

بیرق نام تو بایسته ی افراختن است

نام تو معنی دل بردن و دل باختن است

قیمت دوستی ای دوست، اگر جان باشد

این خریدار تو آماده ی پرداختن است

تا زمانی که نیابیم تو را ،کار جهان

سنگ در برکه ی بیهودگی انداختن است

بشناسیم و نبینیم تو را حرفی نیست!

غصّه ی ما همه از دیدن و نشناختن است

با غم یار بسوزیم و بسازیم ولی

همه ی قصه مگر سوختن و ساختن است؟

************************

محمد فردوسی

از فراقت چشم هایم غرق باران می شود

عاشق هجران کشیده زود گریان می شود

درد غفلت یک طرف، درد جدایی یک طرف

مشکلاتم یک به یک دارد فراوان می شود

از خودم ناراضی ام از بس که دنیایی شدم

دل اگر شد جای غیر از یار، ویران می شود

داروی این درد بی درمان فقط در دست توست

درد من با بوسه بر پای تو درمان می شود

یابن الزهرا چاره ای کن مرگ دارد می رسد

آفتاب روی تو پس کی نمایان می شود؟

خوش به حال نوکری که پاک و بی آلایش است

این چنین شخصی در آغوش تو مهمان می شود

هر که از فعل حرام و شُبهه دوری می کند

مور هم باشد اگر، روزی سلیمان می شود

سربلند از امتحان عاشقی آید برون

عاشقی که همّت وصلش دو چندان می شود

کوری چشم حسودانی که طعنه می زنند

عاقبت می آیی و دنیا گلستان می شود

جزء بکّائین شدی با گریه بر جدّت حسین

اشک می ریزی و قلبت بیت الاحزان می شود

هر کسی که مُنکِر گریه برای جدّ توست

شک ندارم تغذیه از دست شیطان می شود

تا نفس در سینه ام باقی ست گریه می کنم

گریه ام خرج غم شاه شهیدان می شود

************************
علی صالحی

بیست شب هم سپری شد خبری از تو نشد

از اَجَل یک خبری شد، خبری از تو نشد

هر که را می نگرم سهمی از این سفره گرفت

سهمِ ما خونجگری شد، خبری از تو نشد

غالباً پشتِ درِ بسته خبرهائی هست

کارمان دربه دری شد، خبری از تو نشد

نشد آخر که دلم را به کسی نسپارم

خانه مال دگری شد، خبری از تو نشد

فالِ فرخنده شبِ قدرِ مرا حافظ خواند

چه مبارک سحری شد، خبری از تو نشد

************************
سید محمد میر هاشمی

بلبل از دوری گلزار نمیرد چه کند ؟

عاشق از دوری دلدار نمیرد چه کند ؟

خار از شاخه اگر گشت جدا می میرد

از غم دوری گل ، خار نمیرد چه کند ؟

دردمندی که سر کوی طبیبش نبرند

نا امیدانه دل زار نمیرد چه کند ؟

سایه انداخت ، اگر غربت و هجران به سری

دلش از حسرت دیدار نمیرد چه کند ؟

آنکه یک عمر به اغیار دلش خوش بوده

حالی از عشق رخ یار نمیرد چه کند ؟

هر زمان یاد ز الطاف خداوند کند

از سر شرم گنهکار نمیرد چه کند ؟

توبه گر دست دهد با دل این توبه شکن

تا شب از خجلت بسیار نمیرد چه کند ؟

مژده ، شد میکده بر پا و مِی اش حُبِّ علیست

مست این باده ی گلنار نمیرد چه کند ؟

هر دلی قابل آن نیست ، علی دوست شود

هر که شد محرم اسرار نمیرد چه کند ؟

پسر حیدر کرّار بیا ، یا مهدی

میثم شیعه سرِ دار نمیرد چه کند ؟

************************
علی صالحی

سفره دار خدا امام زمان

دگر امشب بیا امام زمان

شب قدر است هر کجا هستی

التماسِ دعا امام زمان

منکه امشب به یادِ تو هستم

یاد کن پس مرا امام زمان  

دست بر دامنت اگر نرنم

بروم پس کجا؟ امام زمان

آمدم آشتی دهی من را

باخودت، با خدا امام زمان

کاش قرآن به سر بگیرم من

یک شبِ قدر با امام زمان  

جای دوری نمی رود که کنی

گوشه چشمی به ما امام زمان

خوب شد در شبِ عزای علی

با تو هم هم صدا امام زمان

شبِ تقدیرِ من بیا بنویس

یک سفر کربلا امام زمان 

************************
موسی علیمرادی

ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم

در آسمانی نگاهت پر بگیرم

ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق

دست شما را جای قرآن سر بگیرم

ای کاش می شد لااقل یک بار در خواب

با دست آغوشم تو را در بر بگیرم

ای کاش پایم واشود در خیمه ای که

یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم

ای کاش در تقدیر من امشب نویسند

پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم

ای کاش می شد تا برای سجده از تو

مهری ز خاک تربت مادر بگیرم

تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم

ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم

من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید

ای کاش ها ر ا کاش از این در بگیرم

************************

موسی علیمرادی

امشب کجا آه ای مسافر بار بستی؟

امشب کجا احیا گرفتی با که هستی؟

امشب کجا بغض غریبی را شکستی؟

یا بین مایی گوشه ای تنها نشستی؟

هرجا که هستی مضطرم ، قرآن ناطق

دستی بکش روی سرم قرآن ناطق

در آتش شرم از شما آه ست دودم

ای کاش از شرم آب می شد این وجودم

هر جا تو بودی با من و من بی تو بودم

آنقدر بودی عاشق من من نبودم

از سرخی چشمان تو شرمنده هستم

خوردم نمک  اما نمکدان را شکستم

حق کدامین مهربانی ات ادا شد

از تو اجابت ها به دست بی دعا شد

برمن وفا کردی جواب تو جفا شد

بر بی حیایی های من چشمت حیا شد

ای تو به من نزدیک تر از رگ گردن

دشمن نکرده با تو آنچه کرده ام من

امشب حلالم کن به آن فرق دریده

برآن که بی زهرا خوشی دیگر ندیده

امشب حلالم کن به آن مرد بریده

برآن عزادار غم قامت خمیده

بر آن غمی که در دل حیدر نشسته

امشب حلالم کن به پهلوی شکسته

************************
غلامرضا سازگار

ندیده برده دل ز ما صورت دلربای تو

جلوه‌گر از نقاب، هم روی خدانمای تو

مصلح کل عالمی منجی نسل آدمی

دست خداست سیدی! دست گره‌گشای تو

پیش‌تر از ولادتم مهر تو بوده عادتم

تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو

همدم سینه‌خستگان! یاور دل‌شکستگان!

ای همه جا کنار من بگو کجاست جای تو

تو کعبه‌‌ای تو زمزمی ذکر بگو مگر دمی

رسد به گوش عالمی زمزمۀ دعای تو

چه می‌شود که دل برد دیدۀ تو ز دست ما

چه می‌شود که گل کند بوسۀ ما به پای تو

خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا

پرچم سرخ خویش را بر سر شانه‌های تو

رو به سوی مطاف کن طواف کن طواف کن

تا ببرد دل از حرم چهرۀ دلربای تو

صدایت از حرم رسد به گوش عالمی، ولی

خوشا کسی که در حرم می‌شنود صدای تو

سلطنت بهشت را خنده زنان رها کند

«میثم» اگر شبی شود پشت دری گدای تو

************************
موسی علیمرادی

خراب کرده ام آقا خودت درستش کن

امید آخر دنیا خودت درستش کن

نمانده پشت  سر من پلی که برگردم

خراب کرده ام آقا خودت درستش کن

ببین چگونه به هم  خورده کار من ماندم

به حق حضرت زهرا خودت درستش کن

گرفت دست مرا هرکسی ، زمینم زد

شکست بال و پرم را خودت درستش کن

سفال توبه خود را شکسته ام از بس

تر ک ترک شده اما خودت درستش کن

اگرچه پیش تو در خلوت آبرویم رفت

برای محشر کبری خودت درستش کن

ثمر نداده درخت الهی العفوم

به پیش  صاحب نجوا خودت درستش کن

شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است

سفر به کرببلا را خودت درستش کن

************************
محمد بیابانی

نفس به سینه مبدل به آه خواهد شد

بدون تو همه عمرم تباه خواهد شد

فدای آن رمضانی که با تو می آید

و با حضور تو شامش پگاه خواهد شد

اگرچه ماه خدا؛ باز بی تو خاموش است

به نور روی تو این ماه، ماه خواهد شد

کنار سفرۀ این افتتاح خوشحالم

که در کنار تو ماه افتتاح خواهد شد

فدای چشم رحیمت! دل سیاهم را

اگر نگاه کنی بی گناه خواهد شد

قدم گذار به چشمم که با رسیدن تو

نصیب چهرۀ من گرد راه خواهد شد

به هر که گفت رهایت کنم به او گفتم

گدا همیشه در این خانه شاه خواهد شد

دخیل دامن شش ماهۀ حسین شدیم

بساط گریه دوباره به راه خواهد شد

************************
وحید قاسمی

یک خواسته ی نه آن چنانی داریم!

یک حرفِ حساب خودمانی داریم

یک ماه ظهور را به تأخیر انداز!

آقای گلم ! جام جهانی داریم

************************
حسن کردی

بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد

یا دعا از سر سجاده به بالا برسد

زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو

کی به اخر نفس این شب یلدا برسد

چشم باران زده کوچه به راه است هنوز

کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد

حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب

تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد

سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده

نکند کار دوباره به اگر ها برسد

درد دیرینه یک قوم تو را می خواند

با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد

اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود

باید ان ثانیه حرف تو به دنیا برسد

شجره نامه ما مثل سحر معلوم است

چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد

************************

محمد کاظمی نیا

بی تو گذشت آن هیجانی که داشتیم

آن عشق پر شرار نهانی که داشتیم

روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...

ناکام ماند عمر جوانی که داشتیم

دارد به سمت قبر مرا می کشد کسی...

طی شد بــــدون یار زمانی که داشتیم

حتی "دعای عهد" مرا با وفا نکرد

سمت گنــاه رفت، توانی که داشتیم

از بس زبانمان به دعـــای تو لب نزد

"لکنت گرفت بی تو زبانی که داشتیم"

از بس گناه روی دلم را سیــاه کرد

پنهان شد آن عیار عیانی که داشتیم

این گرگ نفس آمد و ما را به خاک زد-

با دوری از حضــــور شبانی که داشتیم

بی تو چقـــــدر زندگی ما تبـــاه شد

مرداب شد همین جَرَیانی که داشتیم

با دوری از تو عمر به دردی نمی خورد

آجـــر شده است لقمه ی نانی که داشتیم

************************
محسن زعفرانیه

ای کاش دلم فرش عبورت گردد

یک روز شرفیاب حضورت گردد

تاریخ ولادتت شود زیباتر

این جمعه اگر روز ظهورت گردد

***

امشب که می خواهد دلم سامان بگیرد

باید که چشمانم کمی باران بگیرد

وقتی که شعری می نویسم روی کاغذ

شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد

مثل همیشه این غزل تا بیت آخر

حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد

با چشم گریان ندبه می خوانم برایت

شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد

آقا بیا تا در میان قلب شیعه

این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد

هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم

تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...

************************

حسین ایزدی

 بین من و تو، جز منِ من فاصله ای نیست

تو پیش منی، من ز تو دورم، گله ای نیست

 ما مدعی و نفس پرستیم و صد افسوس

در خیل مریدان که دل یکدله ای نیست

پا بند شد آن کس که ز کوی تو گذر کرد

با اینکه درِ خانه ی تو سلسله ای نیست

با خون دل از دوری تو ساز بسازیم

و آن نغمه نوازیم که در چلچله ای نیست

«ما از تو نداریم به غیر از تو تمنا»

چون درّ وصال تو که ما را صله ای نیست

************************

صابر خراسانی

از روز  اول دل بـ­­­­ـــــه آن دلـــــــدار دادیــــــــم

ما  اختـــیار  خــود  بــــه  دست  یــــار  دادیم

جز  مــــهر  او  در  سینه  دیــــگر جـا   نـــدارد

در  خــــانه ی   دل  غــیر  دلــبر   جــــا   ندارد

هـــر عـــابری  از کــــوچه ی  عشاق  رد  شد

با دام   چشم  نــــرگسش   حبس  ابـــد  شد

هر صــبح  با  گل  مثـــل  شبنم  عهد بستیم

تنـــها  به   امــید  وصالــش  زنـــده   هستیم

از کودکی  دلـــدادگی  بــــا مــــا قـرین  است

در  مذهب  ما   عشق  از  ارکـان  دیــن   است

بی عشق  حتی  روز  هـم رویش  سیاه است

هر  شب  نگـــاه  آسمان  بــر چشم ماه است

عشق  علی  و  بچـــه هایـــش  روزی  ماست

ای  شــــیعیان  روز  فــرج  پیــــروزی   ماست

جان   دو  عـــالم  نــــذر  یـک  لبخند  یـــــارم

من   غـــیر   دل   سرمایــــه ای  دیگــــر ندارم

آقا   بیـــا که  مــــادرم   چشم انتـــــظار است

مویش زمستان شد ولی چشمش  بهار  است

چیـــزی  نمانــــده  تــــا  پــــدر یعــقوب گردد

برگرد  یوسف  تا   که چشـــمش  خـــوب  گردد

************************
حسن بیاتانی

به شیوه ی غزل اما سپید می آید

صدای جوشش شعری جدید می آید

چه آتشی غم تو باز زیرسر دارد

که باغ شعرٍ تر از آن پدید می آید

دوباره سبز شده خاک سرزمین دلم

مگر زخطّه ی چشمت شهید می آید؟

نفس نفس به امید تو عمر می گذرد

امید می رود آری ، امید می آید

برای درد دل تو مفید نیست کسی

وگرنه نامه برای مفید می آید

مردّدم که تو با عید می رسی از راه

و یا به یُمن قدوم تو عید می آید

کلیدداری کعبه نشانه ی حق نیست

کسی است حق که در آن بی کلید می آید

و حاجیان همه یک روز صبح می گویند:

چقدر بر تن کعبه سفید می آید

************************
حسین آذری

دلی که مهر تو در آن نباشد، آن دل نیست

به راه عشق نسوزد، دلی که قابل نیست

به خاک ،گرکه نبارد سحاب رحمت دوست

تفاوتی که دگر بین خاک با گل نیست

هزار آیـــنه طلعـت اگـر به پیــش آید

مــرا به غیر تو آییـنه ای مقابل نیست

بیــا به حال منِ خستــه دل دمی بنــگر

که خواجه بی خبر از اَشک وآه سائل نیست

فشاندم اشک ندامت به مقدمت ای دوست

قـدم گذار به چشمم اگر چه قابل نیست

شکسته کشتی صبرم به بحر تنهــــایی

مــرا در این یَمِ مَوّاج جز تو ساحل نیست

به ریسمـان امیـدم هزار خورده گــره

گره گشای ز کارم تو را که مشکل نیست

به آذری نظر رحمتی کن ای مــــولا

که غیر بار گناهش به عمر حاصل نیست

***************

نظرات  (۱)

آجرک الله. در شب یلدای غیبت گشت موهایم سپید ای صبا کی می دهی از طلعت رویش نوید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی