کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


شعر مناجات با حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

************

چه باید کرد تا یارم بیاید

همان که کرده بیمارم بیاید

حبیب نازنینى که از اول

به خود کرده گرفتارم بیاید

***

الهى یار را راضى ز ما کن

به هر جا مى رود ما را صدا کن

دل او را ز ما بشکسته مپسند

بر آنچه دوست دارد آشنا کن

***

نصیب ما دلى بیمار دادند

که ما را از فراق آزار دادند

از آن روزى که ما را آفریدند

دل ما را به دست یار دادند

***

شنیدم راحت و آروم ندارى

همیشه سر روى خاکا مى زارى

چى میشه مشت خاکى بهر تربت

براى این گداى خود بیارى؟

***

چى میشه تو بگى امشب کجایی

چى میشه بس کنى دورى ، بیایی

تو که جات روى چشم عاشقونه

از این صحرا به اون صحرا چرایی؟

***

کریم اونه که با سائل بشینه

که راه و رسم هر مولا همینه

ما که عمرى گداى خانه زادیم

اگه روتو نبینیم کى ببینه؟

***

تو که از عمر من خیرى ندیدى

بده بر مردنم دیگر نویدى

آخه ترسم اگه زنده بمونم

جدا گردم ز تو با نا امیدى

جواد حیدرى

************************

امام زمان روز عرفه

ای جلوه خدایی  ،  ای یار کبریایی

ای معنی رهایی ، ای ماه مصطفایی

کی میشود بیایی یابن الحسن کجایی

ای ماه بی قرینه ، دلخون ضرب کینه

محزون زخم سینه ، ای زائر مدینه

درماتم ونوایی  یابن الح..............

ای زاده پیمبر ، ای نور چشم حیدر

ازعرفات ومشعر ، کن نظری به دیگر

میمیرم از جدایی یابن ال..............

یارابه جان زهرا ، بنگر به غربت ما

درخیمه ای که برپا ، گشته عزای سقا

آیا شود نیایی ؟ یابن ال................

************************

در فراق آقا امام زمان (عج(

عشق از سرای این دل من پا نمی شود
مجنون دلش بجز سوی لیلا نمی شود

بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود

این زندگی بدون تو تلخ است وبی ثمر
بی روی یار آب گوارا نمی شود

سایه کجا و دیدن تشریف آفتاب
میخواستم ببینمت اما نمی شود

دق مرگ کرد بسکه مرا خواند برخودم
آئینه ازکنار دلم پا نمی شود

تعجیل کن وگرنه که از دست می روم
این کارها به صبر و مدارا نمی شود

هرگز مکن سوال چرا ما نرفته ایم
هر قطره ای که فانی دریا نمی شود

برمن مگیر خورده که درد فراق دوست
جز با نگاه دوست مداوا نمی شود

 شیخ رضا جعفری

************************

تاکه گردیدم آشنای سحر
شددلم وادی صفای سحر
بین سجاده تربتم گل شد
بانم اشک وگریه های سحر
دست خالی نمی رود هرگز
آن کسیکه شده گدای سحر
تو امام شکسته دلهایی
صاحب سفره عطای سحر
بوی وصل تو میکنم احساس
از نفسهای جان فزای سحر
چشم امید ما گنه کاران
بوده بر سوز یک دعای سحر
ریشه مشکلات ما این است
دلمان نیست مبتلای سحر
گره از کار واکند بی شک
ناله های گره گشای سحر
شب شب همزبانی یار است
درد ما غفلت از تو دلدار است
بی جهت نیست درنوایی تو
ماچه کردیم ؟ تا بیایی تو
این نشد رسم انتظار فقط
نعره ها میزنم کجایی تو
تو زاجداد خود غریب تری
بیکس و یار و آشنایی تو
بارها سرزدی به غفلت ما
شاهد کوه ادعایی تو
دست مارا گرفتی و رفتی
چون کریم و گره گشایی تو
همچونان مادرت تمام شب
تاسحر دست بردعایی تو
بر گنه کارها دعا کردی
بسکه آقا و با وفایی تو
شک ندارم که هر شب نیمه
زائر دشت کربلایی تو
تحت قبه چه ناله ها بکنی
خودبرای فرج دعا بکنی
جلوات پیمبری داری
ازهمه خلق برتری داری
بین اولاد حضرت زهرا
دلربایی دیگری داری
نقش بازوی توست جاءالحق
تابگویی چه محوری داری
ذوالفقار از تو جان بگیر باز
چون تجلی حیدری داری
کرم تو گدا نواز بود
دست اکرام مادری داری
قاسم نعمتی
************************

زبس که داد زدم صاحب الزمان بی تو
دگر نمانده در این ناتوان توان بی تو
شکست اگر دل ما بند بر نمی دارد
به جای خود نشود بند آسمان بی تو
دلم شکسته مرا گریه اختیاری نیست
گرفته سیل غم از دست من عنان بی تو
چه گریه ها که نکردم ز درد بی چیزی
جه غصه ها که نخوردم به جای نان بی تو
هزار یوسف از این داغ پیرهن گشتند
که سرد می رود این خسته کاروان بی تو
من و خیال تو و جمعه های طولانی
من و کمیل سحرگاه و دوستان بی تو
دگر نگاه مکن ،صید تو زپا افتاد
رسیده زخم محبت به استخوان بی تو
شکایت از تو فقط بر تو می توانم برد
که ره به جای ندارند قاضیان بی تو
سبو کشان همگی نعره هایشان خشکید
عبا به دوش کشیدند میخوران بی تو
فدای خلوت آن سید خراسانی
محمد سهرابی
************************

دلم گرفته ازاین جمعه ها که تکراری ست
وسهم روزوشبم بی شماگرفتاری ست
گناه پشت گناه و…… گناه پشت گناه
گناه:نقل ونباتی که بینمان جاری ست
جهان وخلق جهان جمله دست دوم شد
ببین بدون تو عالم شبیه سمساری ست
به نوکران شماطعنه می زند هرکس
که:بیخیال شوید،انتظار سرکاری ست
در این زمانه پستی که نقل لبهامان
دروغ وغیبت وفحاّشی و رباخواری ست
چقدر ندبه بخوانم برای آمدنت
اگرچه این همه ندبه فقط ریاکاری ست
ولی به صورت من یک نگاه کن آقا
لبم ترک زده ….مثل لبان سیگاری ست
ودکتران همه ،مارا جوابمان کردند
فقط ظهور تو آقا علاج بیماری ست
غروب جمعه شدوبی تو بازهم،ای وای
دلم گرفته ازاین جمعه هاکه تکراری ست
مجتبی خرسندی
************************

سید محمد جواد شرافت

ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم

در شادی شعبان تو غرق ست جهانم

تقدیر مرا نور نگاه تو رقم زد

باید که شب چشم تو را قدر بدانم

روی تو و خورشید ، نه ، روشن تر از آنی

چشم من و آیینه ، نه ، حیران تر از آنم

در سایه ی قرآن نگاه تو نشستم

باران زد و برخاست غبار از دل و جانم

برخاست جهان با من برخاسته از شوق

تا حادثه ی نام تو آمد به زبانم

عید ست و سعید ست اگر ماه تو باشی

ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم

************************

مبتلا کرده است دل ها را به درد دوری اش

نرگس پنهان من با مستی اش مستوری اش

آه می دانم که ماه من سرک خواهد کشید

کلبه ی درویشی ام را با همه کم نوری اش

آسمانی سر به سر فیروزه دارد در دلش

گوش ها مست تغزل های نیشابوری اش

یک دم ای سرسبزی یک دست در صورت بدم

تا بهاران دم بگیرد با گل شیپوری اش

ماه می گردد به دنبال تو هر شب سو به سو

آسمان را با چراغ کوچک زنبوری اش

آنک آنک روح خنجر خورده ی فردوسی است

لا به لای نسخه ی سرخ ابو منصوری اش

بوسه نه جمع نقیضین است در لب های او

روزگار تلخ من شیرین شده است از شوری اش

گر بیایی خانه ای می سازم از باران و شعر

ابرهای آسمان ها پرده های توری اش...

سعید بیابانکی

************************

گل سپید همیشه بهار! می آیی

برای رونق این لاله زار می آیی

هنوز نبض دلم این سؤال را دارد

که با شروع کدامین بهار می آیی؟

به پاس این همه آلاله هم شده بی شک

به شهر مردم چشم انتظار می آیی

سپیده سر زده ای آفتاب من پس کی

به چشم روشنی این دیار می آیی؟

اگر چه سخت ز تو دور مانده ایم اما

دلم خوش است که با ما کنار می آیی

و در سپیده ی یک جمعه سراسر نور

به اذن حضرت پروردگار می آیی

شکوه رزم علی را ندیده ام اما

شنیده ام که تو با ذوالفقار می آیی...

سید محمد بابامیری

************************

دل ما بیقرار بیقرارت

دل ما شبنم صبح بهارت

بدان تا جمعه ی صبح ظهورت

دل ما جمکران انتظارات

****

به تن پوشیده ای رخت عزا را

به عشقت مبتلا کردی تو ما را

بسوزانی تمام خشک و تر را

چو خوانی روضه ی کرب و بلا را

****

مرا سر مست کرده عطر و بویت

کجا باید کنم من جستجویت

دل تنگ مرا بی تاب کردی

بیا ای منتظر جان عمویت

****

دلم مجنون و حیرون تو باشه

به روز و شب غزل خون تو باشه

ز بس نالیده دل از دوری تو

خدا داند پریشون تو باشه

****

محرّم آمد و یارم نیامد

نه یار من، که دلدارم نیامد

به خود گفتم تو هم غمخوار داری

چه سازم من که غمخوارم نیامد

عابدین کاظمی

************************

بیا که سینه هامون تنگه تنگه

دل آیینه هامون بی تو سنگه

بیا با هم بشیم کرب و بلایی

که با تو کربلا رفتن قشنگه

****

دلم دریا ولی ساحل ندارد!

به غیر از عشق تو حاصل ندارد

تمام هستی ام بود و نبودم

فدای تو بیا قابل ندارد

****

شنیدم آشنای اهل دردی

شنیدم سائلی را رد نکردی

دل ما سائل دیدار رویت

دلت می آید آیا برنگردی؟

****

به دل عشق تو مادر زاد دارم

ز هجر روی تو فریاد دارم

برای دیدنت تا صبح جمعه

به دستم تیشه ی فرهاد دارم

****

غم عالم نصیب جان ما بی

که ماه روی گل از ما جدا بی

نمی دونم کجا منزل گزیده

مدینه، کاظمین، یا کربلا بی

روح ا... گایینی

************************

روبم به مژه غبار درگاهت را

جویم به دو چشم، روی چون ماهت را

ای کاش که از خانه ی کعبه شنوم

آوای « انا بقیه اللهت» را

****

نه معرفت فیض حضورت دارم

نه دیده ی جلوه های نورت دارم

ای حجت عصر و الزمان یا مهدی

امّید به جمعه ی ظهورت دارم

****

یابن الحسن نوا به دل بینوا بده

با نور خود به قلب محبان صفا بده

سر زد هلال ماه عزاداری حسین

اذن ورود ماه محرّم به ما بده

محمد نعیمی

************************

ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد

گردیده دلم اسیر ماتم برگرد

در کوفه سر حسین بر نیزه شده!

ای بانی روضه ی محرّم برگرد

****

ای کاش به دشت تشنه باران برسد

از بانگ اناالمهدی او جان برسد

ای کاش که کوتاه شود فاصله ها

آدینه ی انتظار پایان برسد

****

آوازه ی غربتت اسیرم کرده

از هر چه در عالم است سیر کرده

من منتظر ظهور هستم امّا

هر ثانیه انتظار پیرم کرده!

روح ا... گایینی

************************

هر جمعه به دست ها دعا،چشمان تر

از شنبه فراموشی او، زنگ خطر!

با دعوت خام خود مبادا باشیم

ما کوفه ی دیگر، او حسین دیگر

****

صبحی گره از زمانه وا خواهد شد

راز شب تار برملا خواهد شد

در راه عزیزیست که با آمدنش

هر قطب نما قبله نما خواهد شد

میلاد عرفان پور

************************

آنان که گل وصال تو می جویند

در سهله و جمکران تو را می جویند

با ذکر قنوت در مصلای نماز

« عجّل لولیک الفرج» می گویند

محمد نعیمی

************************

امروز که آیینه جوابش سنگ است

در ذهن زمانه عاشقی هم ننگ است

هر کس که نداند تو خودت می دانی

آقا به خدا دلم برایت تنگ است

میلاد عرفان پور

***************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی