کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

اشعار روز عاشورا

  • ۱۰۳۵ نمایش
  • اشعار روز عاشورا
    **********************

    میروی پشت سرت این دل من جا مانده
    قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده
    بس که سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟
    همه ی دشت به من گرم تماشا مانده
    بعد عباس به کار تو گره افتاده است
    حق بده پس گره روسری ام وا مانده
    خوب شد نیست اباالفضل وگرنه میدید
    خواهرش در وسط معرکه تنها مانده

    علی

    مرثیه شب عاشورا

  • ۸۲۷ نمایش
  • مرثیه  شب عاشورا

    *******************

    می شود روشنی خیمه بمانی تا صبح
    مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح
    می شود رَحم کنی حرفِ جدایی نزنی
    تا پیِ چاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح
    منتت دارم و می خواهم اگر راهی هست
    مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح
    چه به روزِ تو می آرند خدا می داند
    زنده نگذاردم این دل نگرانی تا صبح

    علی

    نوحه های روز عاشورا

    **********

    نوحه ۱

    کمی آهسته تر ای جان خواهر

    صدایت می کنم با دیده تر

    کمی آهسته تر تا که بیایم

    گلویت را ببوسم جان مادر

    مکش دامن از دستانم – مرو ای آرام جانم

    نگاهم کن سر گردانم

    بمان پیشم  –  برادر جان   – حبیب من

    بدون تو  – چه سازم ای  – غریب من

    وای حسین وای

    ز نایم بشنو آه نینوائی / قرار ما نبوده این جدائی

    تو می دانی که من طاقت ندارم

    ببینم ماه روی نیزه هائی

    نظر کن ای جان زینب – به چشم باران زینب

    بمان ای مهمان زینب

    به گیسوی   – پریشانت  – اسیرم من

    دعائی کن   – که قبل از تو  – بمیرم من

    وای حسین وای

    علی

    اشعار روز عاشورا

  • ۱۲۲۲ نمایش
  • اشعار روز عاشورا

    *****************

    آرام دل ستاره هفت آسمان من

    آتش مزن به هر قدم خود به جان من

    آهسته تر برو که تماشا کنم تورا

    دامن مکش ز دست من ای مهربان من

    این ناله های بی کسی ات می کشد مرا

    ذکر انا الغریب تو برده توان من

    علی

    نوحه های شب عاشورا

    *****

    زاده ی ام البنین امشب علمداری کند

    شاه را یاری کند

    بهر شش ماهه ز دیده اشک و خون جاری کند

    شاه را یاری کند

    *****************

    تماشا

    زینب امشب دلبرِ خود را تماشا می‌کند

    عصرِ فردا قتلگه را دشتِ غوغا می‌کند

    زینب امشب در میان خیمه‌ی عشقِ حسین

    خود نظاره بر قد و بالای زیبا می‌کند

    زینب امشب دردِ دل گوید به شاهِ کربلا

    عصر فردا عقده‌ی این ناله را وا می‌کند

    علی

    اشعار و مرثیه شب عاشورا

    ********

    همه اهل حرم دوروبَرت جمع شدند

    مسلم و عون و حبیب و پسرت جمع شدند

    با ندایِ ساقی و سر لشکرت جمع شدند

    اهلِ پرواز همه زیر پَرَت جمع شدند

    چون شنیدند دلِ زینب کبری خون است

    همه گفتند که خون دادنِ ما قانون است

    این یکی گفت که جانها به فدای سرِ تو

    آن یکی گفت شهادت حسرتِ نوکرِ تو

    علی