ترکیب بندهای عاشورایی
ترکیب بندهای عاشورایی
السلام علی الحسین المظلوم الشهید
*********************
اشعار ترکیب بند محتشم کاشانی و شاعران دیگر را که از او پیروی کردند
ترکیب بندهای عاشورایی
السلام علی الحسین المظلوم الشهید
*********************
اشعار ترکیب بند محتشم کاشانی و شاعران دیگر را که از او پیروی کردند
بند یکم
افتاد شامگه به کنار افق نگون
خور، چون سر بریده ازین طشت واژگون
افکند چرخ، مغفر زرین و از شفق
در خون کشید دامن خفتان نیلگون
اجزای روزگار ز بس دید انقلاب
گردید چرخ، بیحرکت، خاک، بیسکون
کند امهات اربعه ز آبای سبعه دل
گفتی خلل فتاد به ترکیب کاف و نون
آماده قیامت موعود، هرکسی
کایزد وفا به وعده مگر می کند کنون!
گفتم محرم است و نمود از شفق هلال
چون ناخنی که غمزده آلایدش به خون
یا گوشواره ای که سپهرش ز گوش عرش
هر ساله در عزای شه دین کند برون
یا ساغری است پیش لب آورده آفتاب
بر یاد شاه تشنه لبان کرده سرنگون
جان امیــــــــر بدر و روان شـه حنین
سالار سروران سر ازتن جدا، حسین
بند ۱
امروز، روز تعزیهی آل مصطفی است
امروز، روز ماتم سلطان کربلاست
روزی است این که نخل فتوّت ز پا فتاد
روزی است اینکه شور قیامت به پای خاست
بر گرد عرش، مرثیهخوان است، جبرییل
در آسمان، به حلقهی کرّوبیان عزاست
خامُش نشسته بلبل از این غم به طرْف باغ
وز بانگ نوحه سربهسر آفاق، پُرصداست
بر لب حدیثشان، غم فرزند فاطمه است
حور و پری که بر تنشان، پیرهن، قباست
از مصطفی و آل، حیا در جفا نکرد
با ما زمانه را سر و برگ وفا کجاست؟
جمعی که عالم است، طفیل وجودشان
بنْگر به حالشان ز جفا و ستم، چه هاست
چون خون نور دیدهی زهرا به خاک ریخت
خون گر رَود ز دیدهی گریان ما، رواست
از غصّه لب ببندم و گریم در این عزا
خود طاقت شنیدن این ماجرا که راست؟
جنّ و ملک به نوحه درآمد، عزای کیست؟
این شور در زمین و فلک از برای کیست؟
بند یکم
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش میزند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست؟
امشب که برق آه، ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدهست در کنار؟
چاک دلم که خنده آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمیشود نفس ناتوان من
زین دشنهها که بر لب خاموش میزند
گویا به یاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من، که بر لب جبریل نوحههاست
گویا عـــزای شاه شــــــهیدان کربلاست
ترکیب بند عاشورایی
نیّر تبریزِی
*****
بند اول
چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکابترکیب بند وحشی بافقی
*****
اول
روزیست اینکه حادثه کوس بلازدهست
کوس بلا به معرکه ی کربلا زدهست
روزیست اینکه دست ستم ، تیشه جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زدهست
روزیست اینکه بسته تتق آه اهل بیت
چتر سیاه بر سر آل عبا زدهست
روزیست اینکه خشک شد از تاب تشنگی
آن چشمهای که خنده بر آب بقا زدهست
روزیست اینکه کشته ی بیداد کربلا
زانوی داد در حرم کبریا زدهست
ترکیب بند وصال شیرازی
*****
اول
این جامه سیاه فلک در عزای کیست؟
وین جیب چاک گشته صبح از برای کیست؟
این جوی خون که از مژه خلق جاریست
تا در مصبیت که و در ماجرای کیست؟
این آه شعلهور که ز دلها رود به چرخ
ز اندوه دل گداز و غم جانگزای کیست؟
خونی اگر نه دامن دلها گرفته است
این لخت دل به دامن ما خونبهای کیست؟
گر نیست حشرو در غم خویش است هر کسی
در آفرینش این همه غوغا برای کیست؟
شد خلق مختلف ز چه در نوحه متفق؟
زین گونه جنّ و انس و ملک در عزای کیست؟
ترکیب بند محتشم کاشانی
************
اول
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است