کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها-۱۶

*******************

ای بحر کمال گوهر آوردی
ای کوثر وحی کوثر آوردی
ای نخل امید نوبر آوردی
ای ماه خجسته اختر آوردی
ای دخت رسول دختر آوردی
زینب؟ نه، حسین دیگر آوردی
بر نفس رسول زیب و زین است این
سر تا به قدم همه حسین است این
تو وجه خدایی و تجلا او
تو روح محمدی و اعضا او
تو بحر کمال و در یکتا او
تو باغ بهشت و نخل طوبا او
او با تو بود شبیه و تو با او
الله الله تو زینبی یا او
بانوی زنان عالم آوردی
بعد از دو مسیح مریم آوردی 
آیات خداست نقش رخسارش
در چشم رسول حسن دادارش
شمشیر علی است تیغ گفتارش
زهرا شده محو چشم بیدارش
هم مرغ دل حسن گرفتارش
هم چشم حسین محو دیدارش
آیینۀ احمد است این دختر
قرآن محمد است این دختر
هم مام ائمه را بهین دختر
هم عصمت و زهد و صبر را مادر
هم فلک نجات را بود لنگر
هم خون حسین را پیام آور
هم در یم خون امام را یاور
هم قافلۀ قیام را رهبر


هم خون شهید جرعه نوش او
هم خشم حسین در خروش او
آیینۀ پنج تن، جمال او
شرمنده جلال از جلال او
پرواز کمال از کمال او
یک فاطمه حلم در خصال او
عاشور حسین شور و حال او
پیشانی غرقه خون مدال او
خون شهدا هماره مدیونش
در صبر و رضا حسین ممنونش
ای کوفه و شام کربلای تو
ای سینۀ خلق نی نوای تو
ای صورت صبر نقش پای تو
ای آیۀ کاف و ها ثنای تو
حق شیفتۀ خدا خدای تو
فریاد علی است در صدای تو
میراث کمال از رسل داری
استاد ندیده علم کل داری
تو عالمۀ ندیده استادی
ویران گر کاخ ظلم و بیدادی
صد کرب و بلا خروش و فریادی
با کوه ملال سرو آزادی
زهد و شرف و عدالت و دادی
در موج غم از وصال حق شادی
با آن همه داغ از شکیبایی
چشم تو ندید غیرزیبایی
بر چهره جمال دادگر داری
اعجاز خطابه از پدر داری
اسرار علوم را ز بر داری
ارثی است که از پیامبر داری
تقدیم حسین دو پسر داری
دو مهر ز ماه خوب تر داری
تو باب حسین و باب زهرایی
تو ماه دو آفتاب زهرایی
تو ام مصائبی و مام صبر
زیبد که بخوانمت امام صبر
در دست اراده ات زمام صبر
با صبر تو زنده گشت نام صبر
مرهون تو تا ابد نظام صبر
ای هر نفس تو یک پیام صبر
بر صبر تو از هزار زخم تن
در مقتل خون حسین گفت احسن
سوگند به ذات قادر بی چون
شکرانه سرودنت به موج خون
با جسم کبود و گیسوی گلگون
کاری است ز حد وهم ما بیرون
ای نهضت کربلا به تو مدیون
ای داده شکست ها به خصم دون
تو خون حسین را بقا دادی
حتی به شهید ارتقا دادی
باید به جهان پیمبری آید
در ملک وجود حیدری آید
چون فاطمه باز مادری آید
مانند حسن برادری آید
میلاد حسین دیگری آید
تا چون تو خجسته خواهری آید
عالم به ولایت تو می نازد
«میثم» به عنایت تو می نازد
غلامرضا سازگار

 *******************

تو بــــرا ی خلـــقت حــوا بــه دنـــــیا امدی
پس تو پیــش از حــــضرت دنیــــا به دنیا امدی
اشک با تو از دل زهـــــرا تولد یافته داست
مــــادرت دریــــــا خودت دریــــــا به دنیا امدی
  جای زمــــــزم عشق از زیــر قدمهایت شـکفت
 بانــــوی بانی بــــــاران تـــــــا به دنـــیا امـدی
 بعــــد تو ضــــرب المــــثل شد دختـران بابائیند
 زین ســـبب تو زیــــــنت بــــابـــا به دنیا امدی
 تو در اغــــوش حسینت خــنده ات گل می کند
 پس به خــــاطر خـــواهی ارباب دنــــــیا امدی
 گریـــــه کـــــمتر کن ســــلام زینب قلب صبور
 تو بـــــرای روز عــــــــاشورا به دنـــــیا امـــدی
 دارد از امـــــروز کـــــــار خانه یــــادت می دهد
 مادر خــــانه پس از زهــــرا به دنـیا امدی
 صابر خراسانی

 ********************

امشب شب میـلاد امید حسین است
 عید حسین عید حسین عید حسین است
گویـی خدا کوثر به کوثر داده امشب
یک حیدر دیگر به حیدر داده امشب
کوثـر بــه روی دامـن کوثـر ببینید
قـرآن به روی دست پیغمبـر ببینید
امشـب دوبــاره پنـج تـن را آفریدند
احمد، علی، زهـرا، حسن را آفریدند
در پنج مهـر آمد بـه دنیـا مـاه دیگر
یــا آمــده میــلاد ثــارالله دیگــر؟
بـر زینـت دیــن خـدا زین اب آمـد
الله اکبــر! زینـب آمــد زینـب آمـد
در خلق و خو زهرا و ختم‌المرسلین است
هنگام خطبه یک امیرالمؤمنین است
این شیردخت شیر حی کردگار است
فریاد، نه! حتی سکوتش ذوالفقار است
هــر صبحـدم بـا یـاد او یک یادواره
هــر روز دازد عید میــلادی دوبـاره
چشم علـی بـر چهـرۀ زهرایی اوست
در چشم شیعه اشک عاشورایی اوست
بــا گریــه می‌جــوید امـام کربلا را
انگــار می‌بینــد قیـــام کربـــلا را
اُم و اَب و جان و سرم گردد فدایش
انگـــار آوای علــی دارد صــدایش
این عمۀ سادات این، زهرای زهراست
این مثـل زهـرا مـادرش ام‌ابیهـاست
این انبیا و پنج تن را نور عیـن است
زین اَب و زین اُم و زین حسین است
سر تا قدم جان است و جانانش حسین است
می‌گرید و گهواره‌جنبانش حسین است
در خواب و در بیداری خود با حسین است
در هر گل لبخند او یک یاحسین است
الله اکبــر! از کمــال و از جــلالــش
الحق کـه شیـر فاطمـه بــادا حلالش
گر شیرحق شیر حقش گوید،عجب نیست
عطر بهشت از سینه‌اش بوید، عجب نیست
کــرب‌وبــلا بی‌نــام او معنــا نـدارد
لـوح رضــا بـی‌صبــر او امضــا ندارد
هر خطبـه‌اش یک سورۀ آمـال نهضت
هر جملـه‌اش یک آیـۀ اکمـال نهضت
پیوسته بــوده جـا در آغــوش الهش
از گـاهــواره تــا کنــار قتلـگــاهش
وقتی سخن مثل امیرالمؤمنیـن گفت
بر او سـر بــالای نیـزه آفـریـن گفت
با احمـد و زهـرا و حیـدر هم‌صدا بود
الحـق کـه او پیغمبـر خـون خدا بود
چشم حسین از خطبۀ او گشت روشن
احمد، علی، زهرا، حسن، گفتند احسن!
وقتی که شد با خنجر خونین لبش جفت
هم بوسه می‌زد هم خدا را شکر می‌گفت
با سیل اشکش عقده از دل باز می‌کرد
اول سفـر را بـی حسیـن آغاز می‌کرد
انگــار می‌بینـم تـن در خـون تپیده
بــر او اذان گوینـد رگ‌هــای بـریده
در گریــۀ او ناقه‌هــا امــداد کـردند
گویــی فـرات دیگــری ایجاد کردند
آتش بــه ســوز سینــۀ او باد می‌زد
تنهـا بــرای او جــرس فریـاد می‌زد
لب‌ها ترک‌خوردۀ فضا در چشم‌ها دود
آب فـرات از خجـلت زینـب گِل‌آلود
صحرا‌به‌صحرا کـوبه‌کـو منزل‌به‌منزل
زینب، سوار و فاطمـه دنبـال محمل
زینب، همیشه یاد او هـم گریه دارد
حتـی شب میـلاد او هـم گریه دارد
در هر مقامی یاد او یاد حسین است
میلاد او هم مثل میلاد حسین است
«میثم»! از آن روزی که پیغمبر نبی بود
زینب حسینی و حسینـش زینبـی بود
غلامرضا سازگار

********************

خدای من! صدف بحر نـور، گوهر زاد
ادب کنید که دخت رسول، دختر زاد
چه دختری که ز مردان دهر، بهتر زاد
بـرای حیــدر کـرار، بـاز، حیــدر زاد
به جلوۀ حسنینش خجسته خواهر زاد
یقیـن کنیـد کـه ام‌الحسین دیگر زاد
سلام باد بر این خواهر و به خواهری‌اش
خـدای داده مقــام حسیــن‌پروری‌اش
****
محمـدنـد و علـی هر دو محـو دیدارش
نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش
هــزار مریــم و هاجـر شـده گرفتارش
شـرف گرفتـه شرافت بـه ظل دیوارش
عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش
فقط به روی حسین است و چشم بیدارش
برات عفو خدا ریخته است در قدمش
یقیـن کنیـد بود قلب فاطمه حرمش
****
چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد
ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد
فرشته‌ای‌ست ولی صورت بشـر دارد
نه! بلکه طینتی از حور، خوب‌تر دارد
بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد
از آن جمال، محال است چشم بردارد
فقط نه محو جمالش نبی شده امشب
حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب
****
حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است
ز کودکی به علی مثل مادرش یار است
مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است
چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است
حسین از وی و وی از حسین، سرشار است
نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است
زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا
که سیدالشهدا گفت التماس دعا
****
جمال اوست به چشم علی تماشایی
خطابه‌‌هاش همـه حیدری و زهرایی
نکــرده شـوی بــود مادر شکیبایی
گرفتـه سایـه‌اش از آفتــاب زیبایی
نهـاده چهـر بـه خاک درش توانایی
نخوانـده درس، معلـم بـود به دانایی
ز خردسـالی پرواز کرده تا حیدر
به ذوالفقار زبانش نوشته یاحیدر
****
در آسمــان علـی اختــری چنین باید
ز کوثـــر نبــوی کوثــری چنین باید
کنـار خـون خـدا خواهـری چنین باید
به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید
به بانـوان جهـان رهبـری چنین باید
به حق که فاطمه، دختری چنین باید
نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد
کنـار مقتـل خون بـر امام خود جان داد
****
تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟
به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی
سلام بر تو که خون را پیمبری کردی
تو بـا خطابـه‌‌ات اعجاز حیدری کردی
تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی
تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی
حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی
علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی
****
سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری
سلام بر تو که هم تیغ خشم و هم سپری
سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری
سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری
سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری
سلام بر تو کـه تیـغ زبـان دادگــری
سلام بر تو که آیینۀ حسینی تو
شـرار سوختۀ سینۀ حسینی تو
****
تو مثـل مادر خـود بی‌نهایتی زینب
تو کـل کرب‌و‌بـلا را حـکایتی زینب
تو چون حسین، چراغ هدایتی زینب
تو در صحیفـۀ ایثــار، آیتـی زینب
تو بحــر موج‌فــزای عنـایتی زینب
تو فوق مـدح و ثنـا و روایتی زینب
مصائب تـو بـه چشمت قلیـل بود قلیل
سر بریده به چشمت جمیل بود جمیل
صدای توست صـدای خـدای ذوالمنت
سلام گـرم همـه انبیا بـه جـان و تنت
زبان تـو تبـر و خطبه‌هــای بت‌شکنت
روان و روح بزرگ علـی‌ست در بـدنت
یزیــد، لاشـۀ مـردار گشت با سخنت
حسین بوسه زد از زیر چوب بر دهنت
هماره تا که بود آب و خاک و آتش و باد 
نثار خاک رهت اشک چشم «میثم» باد!
غلامرضا سازگار

*******************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی