کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


مناجات امام زمان عجل الله فرجه – فاطمیه۳

********************

اسماعیل شبرنگ

ای امید آخر دلهای ما کاری بکن

درمیان لحظه ی سبز دعا کاری بکن

خسته ام از روزهای انتظار آقای من

خسته ام..افتاده ام از پا..بیا کاری بکن

جمعه ای برگرد ای دار و ندار فاطمه

بی تو دلها از خوشی گشته جدا کاری بکن

روضه خوان فاطمه امشب کمی روضه بخوان

مادری افتاده بین کوچه ها کاری بکن

مادری تنها میان کوچه ای سرد و شلوغ

چادرش افتاده زیر دست و پا کاری بکن

چادری خاکی و دست بسته و روی کبود

ای انیس اشک های مرتضی کاری بکن

دست سنگین کسی بر صورت مادر نشست

وای از آشوب قلب مجتبی کاری بکن

پای داغ کوچه ها آخر حسن دق می کند

سهم چشمانش شده اشک عزا کاری بکن

ناله ی ای وای مادر برلبش دارد حسین

کوچه های شهر گشته کربلا کاری بکن

********************

ﺩﯾﺸﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺰﺍ، ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺭﻭﺿﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﺳﻤﺎﻥ

ﻣﻦ ﻫﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﭘﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻮﺩ

ﮐﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﮔﻮﯾﺎ ﮐﻤﯽ ﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﻤﺎ ﺭﺯﻕ ﻣﺎ ﺷﺪﻩ

ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﻮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﺻﺪﺍﯾﺖ، ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

"ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ" ﺷﺪﻩ ﺫﮐﺮ ﻣﺪﺍﻡ ﺗﻮ

ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻧﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻧﻔﺲ ﮔﯿﺮ ﻣﺎﺩﺭﺕ

ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻻ‌ﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺣﺮﻑ ﮐﻔﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﮐﺮﺑﻼ‌

ﺑﺎ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ‌ﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﮐﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ

مصطفی هاشمی نسب

************************

تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است

من در میان جمع و دلم جای دیگر است

 

من در میان جمع و دلم سمت سامرا

آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است

 

دیری است رفته است و دگر برنگشته است

دیری است آسمان دلم بی کبوتر است

 

او پیش رو نشسته و من کورم از گناه

او می زند صدا و این گوش من کر است

 

آواره ی مجالس و از دل شنیده ایم:

در روضه احتمال حضورش قوی تر است

 

شاید صدای گریه آقا بلند شد

چون روضه های مادر او گریه آور است

 

در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد

او نیز زخمی غم دیوار و آن در است

 

آقا سری بزن به مدینه نگاه کن

کوچه بدون نور تو صحرای محشر است

 

آقا بگو چگونه تحمل بیاورم

یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است

 

انگار در گلوی شما بغض می شود

آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است

 

اینجا برادران همه در فکر خنجرند

شکر خدا که یوسف ما بی برادر است

 

گرچه پر از گناه ولی در رکابتان

آخر شهید می شوم این حرف آخر است

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی

**********************

 جواد پرچمی

اگر که درد می کشیم به یار بی توجّه ایم

به نسخه ی خداییِ نگار بی توجّه ایم

 

به عشق یار دست از گناه خود نمی کشیم

به شیوه ی درست انتظار بی توجّه ایم

 

کنار جاده با دل شکسته ایستاده ایم

ولی به حرف های آن سوار بی توجّه ایم

 

اگر هنوز شاخه ی دلم ثمر نمی دهد

به برکت زمین و کشت و کار بی توجّه ایم

 

اگر خزان گرفته روزهای سرد انتظار

به معنی حقیقی بهار بی توجّه ایم

 

هزار بار خواندی و هزار بار گفتی و

و ما هزارها هزار بار بی توجّه ایم

 

گره به کارمان اگر که خورده علت این بُود

به دست های مردم ندار بی توجّه ایم

 

زیاد روی توبه های ما حساب وا نکن

که ما به قول و وعده و قرار بی توجّه ایم

 

برای وصف یار باید از همه گذشت و محض یار

هنوز ما به قبله مهزیار بی توجّه ایم

 

فقط به شوق کعبه ی رخ تو بوده است اگر

به زخم ها و طعنه های یار بی توجّه ایم

 

به فکر شال مشکی و عزای مادر توایم

به جنب و جوش عید و نوبهار بی توجّه ایم

 

غروب فاطمیّه را نمی دهم به صبح عشق

گمان مکن به روضه های یار بی توجّه ایم

جواد پرچمی

**********************

محمد بیابانی

ما آمدیم امشب که حیران تو باشیم

آشفته­ی حالِ پریشانِ تو باشیم

 

تقصیرِ هجران است، تقصیرِ فراق است

امروز اگر پاره گریبانِ تو باشیم

 

مثلِ کویرِ تشنه می مانیم و باید

روزی خورِ الطافِ بارانِ تو باشیم

 

از دردهای ما طبیبان نا امیدند

انگار باید تحتِ درمانِ تو باشیم

 

شکرِ خدا این روزها توفیق داریم

هم ناله­ی چَشمانِ گریانِ تو باشیم

 

شاید خدا قسمت کند یک فاطمیه

اندازه­ی یک روضه مهمانِ تو باشیم

 

صاحب عزای فاطمیه باید امشب

گریه کنِ شامِ غریبانِ تو باشیم

**********************

محمد بیابانی

راهت نمی افتد به ما انگار یک بار

بر روی چشمانم قدم بگذار یک بار

 

دیدند خیلی ها تو را، اما نبوده

سهم نگاه من از آن بسیار یک بار

 

بین بساطم نیست آهی که بگیرد

چشم خریدار تو را ای یار یک بار

 

یابن الحسن هایم جواب آیا ندارد؟!

پاسخ بده بر این همه تکرار یک بار

 

این عاصی بر روی خاک افتاده را هم

در زمرۀ دلدادگان بشمار یک بار

 

نا قابل است اما دعا دارم همیشه

خرج تو گردد جان بی مقدار یک بار

 

ای کاش می شد که برای ما بگیری

وقت ملاقاتی از آن بیمار یک بار

 

بد دید از همسایه ها اما نیفتاد

او از لبش "الجار ثُم الدار" یک بار

 

با دردها می ساخت اما دم نمی زد

از زخم های آتش و مسمار یک بار

**********************

حسین قربانچه

توفیق اشک ساری و جاری ندارم  

خشک است چشمم فیض،سرشاری ندارم

 

در مجلس ترحیم دل شرکت نمودم

کاری به جزناله، به جز زاری ندارم

 

از بس برای این و آن خواندم که حالا

بَهر تو در حَنجر دگر تاری ندارم

 

با قلّت سرمایه تاجر گشتم، اما 

کالای ناب و رُنده بازاری ندارم

 

در حد نام یک خیابان خواندمت، وای

انگار اصلا با تو من کاری ندارم

 

با طرز رفتاری که داری، می توان گفت

تو دوستم داری، من انگاری ندارم

 

دورم مَزَن، دورت بگردم، حضرت عشق

جز حائر تو میل پرگاری ندارم

 

من از تهِ دل دوستت دارم، به قرآن

حیف، عُرضه ی اِثبات گفتاری ندارم

 

جز عشق حیدر را که زهرا داده بر من

در کیسه اَم چیز گهر باری ندارم

 

کاری بکن تا سائِل زهرا بمانم 

جز صاحب این خانه من یاری ندارم

حسین قربانچه

**********************

شاید آقا بیاید این هفته

پرده از رخ گشاید این هفته

عمر من طی شده به این امید

شاید آن هفته، شاید این هفته

 

جمعه ها می روند از پی هم

غصه ام سر نیامد آقا، هم

 

ای نگار دلم، نمی آیی

غمگسار دلم، نمی آیی

در دل شعله ها، دلم سوزد

به کنار دلم، نمی آیی

 

نفسم بند آمده، از غم

غصه ام سر نیامد، آقا، هم

 

پیر هجرت شدم، بیا پیرم

روی ماهت، ندیده می میرم

تا زمان رسیدنت، هر سال

روضه ی فاطمیه می گیرم

 

صاحب العصر و زمان، عجِّل

فاطمیه شده، عزیزه دل

 

سوی من یک نگاه، یک دفعه

تا شوم رو به راه، یک دفعه

گر به ما سر زدن خطا باشد

تو و یک اشتباه، یک دفعه

 

قدمی رنجه کن، گل نرگس

بهر زهرا گرفته ام، مجلس

 

ای سرا پات مثل پیغمبر

نقش امضات مثل پیغمبر

فاطمه در میان آتش و آه

گرم رویات، مثل پیغمبر

 

ای تمام نیایش زهرا

زود برگرد، خواهش زهرا

**********************

وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من

همه عمر گرفتار بلا باشم من

 

شک ندارم همه خواسته تو این است

لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من

 

تا زمانیکه دلم خانه این و آن است

جا ندارم که پذیرای شما باشم من

 

چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی

همه عمرم خجل از روی شما باشم من

 

تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم

دردمندانه به دنبال دوا باشم من

 

گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است

همچو زلف به هم خورده رها باشم من

 

کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را

یار تو مثل امام و شهدا باشم من

 

کاش می شد به همراه تو یک فاطمیه

میهمان حرم کرب و بلا باشم من

 

ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی

زائر خیمه سبزت به کجا باشم من

 

جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا

به گرفتار میان در و دیوار بیا

**********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی