کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار ولادت امام صادق علیه السلام-6

************************

 باز عطر عود و عنبر می رسد
یا شمیم موی دلبر می رسد
صبح امید و سعادت جلوه گر
از حجاز نور گستر می رسد
ساقی صحبای نور و معرفت
با خم توحید و ساغر می رسد
بهر تبریک از فلک خوش حا ل وشاد
هر ملک با در وگوهر می رسد
هفده ماه ربیع الا ول است
مصطفی با شوکت وفر می رسد
بر امامت صادق ال نبی
از تبار پاک حیدر می رسد
این تقارن را چه زیبا مژده ای
از بهار سبز کوثر می رسد


 حمید کریمی


************************


یک طرف قبری گلستان و همه غرق سرور


یک طرف قبری خراب و بی چراغ و شمع و نور


 


هـر یکی در صحن زیبـای نبی در حـال سور


لیک یـک سـو قبـر بی زائــر مـزاری بی عبـور


 


میشود دیگـر نگویی چشمتـان باران چرا ؟!


بـگــذرم از ایـن پـریـشـان خـاطـری آسـان چـرا


 


در شـب جـشـن امـامـم قبــر او ویـران چرا


صحن پیغمبـر بهشت و صحن مولا سوت و کور


 


گنبــد سبــز رسول الله ، غـوغـا می کـنــد


مرقـد او هر کسی را مست و شیـدا می کنـد


 


هرکه باشد در کنارش عقده را وا می کنــد


زائـــران صـــادقــش بـایــد از او بـاشـنـــد دور


 


دور تـا دور پـیـمـبـر مـردمـان، خـیـل وسیع


گــرد او پــروانـــه وار و نـیـسـت ایـن امــر بدیع


 


زائـری هـر چنـد اندک هـم نبـاشد در بقیع


شـایـد آنـجـا مـهـدی صـاحب زمـان دارد حضور


 


در شب جشن پیمبـر از نبی عیدی بخـواه


تـا که خـتـم المـرسلـیـن بـاشـد دوای درد و آه


 


درد محسن هسـت ویــرانـی ِ قـبــر آل تـو


یـا محــمد (ص) کن دعایی تا کنـد مهدی ظهور.


 سید محسن حبیب الله پور


 ************************


حضرت رسول(ص) و امام صادق(ع(


 


سپاس آن خدا را که ما را توان داد


پی شکر نعمت به انسان زبان داد


سپاس آن خدا را که با قدرت خود


به این شیء ناچیز نطق و بیان داد


سپاس آن خدا را که بخشید ما را


جمالی که در آن خودش را نشان داد


جمالی که وصفش علی است و عالی


جمالی که پرتو به هر آشیان داد


به دست رحیمش به لطف کریمش


ز حُسن قدیمش به هر خسته ، جان داد


بشر با خدا شد ز بتها رها شد


نبی رهنما شدجهان را تکان داد


از آن جاهلیت به این خاتمیت


که تا مهدویت به ما ارمغان داد


ز انسان کُشی ها ز حیوان وَشی ها


ز حَسرت کِشی ها بشر را امان داد


از آن بردگی ها به این بندگی ها


خوشا زندگی ها که در هر زمان داد


به درگاه ایزد سِزد شکر بی حد


محــمد محــمد محــمد محــمد


چه خُلق عظیمی چه روح عظامی


چه دست کریمی چه وجه کِرامی


رسول رسالت عدیل عدالت


وَ اَصل اصالت شَه خاص و عامی


تو سلطان دینی تو نور یقینی


امانی ، امینی رسولی امامی


ازل را سرشتی ابد را بهشتی


جنان را تو هِشتی جهان را سلامی


تویی روح کعبه تویی جان  مکه


تو ماه مدینه چه حسن ختامی


چراغ هدایت امین ولایت


کثیر العنایت رئیس الأنامی


تو طاها تو یاسین تو اعلی تو وَالتّین


تویی دین و آئین تو دین را دوامی


جمیل و جمالی جلیل و جلالی


دلیلِ کمالی به رحمت تمامی


چه آب حیاتی چه آتُ الزکاتی


اَقیموالصلاتی رسول گرامی!


چه آب بقایی از این چشمه سر زد


محــمد   محــمد    محــمد    محــمد


تو در جان فطرت مثال خدایی


تو در آل عترت مَنار و التُّقایی


تو موسی و عیسی تو یعقوب و یحیی


تو در اصل یک جا همه انبیایی


به زهرا تو بابا به مولا تو مولا


تو دنیا تو عقبا تو شمس و ضحایی


حسن زینت تو حسین عزت تو


تو هم مرتضایی و هم مصطفایی


تو آن راز داری که اعجاز داری


ز بس ناز داری تو دلدار مایی


پس از تاق کسری شکستند بُتها


نشستند از پا ملوکِ خطایی


ز دریای ساوه ز بَحر سَماوه


چو پرسند  گویند دریا شُمایی


به دشمن ستیزی چو از جا بخیزی


سپاهی بریزی زمین ، با صَلایی


صفا را کتابی جفا را عِتابی


تو فصل الخطابی تو کهف الورایی


برائت ز خصمت نسازد مردّد


محــمد   محــمد    محــمد   محــمد


به درگاه ایزد سزد شکر بی حد


ز پرده در آمد دو نور مؤیّد


دو دریای رحمت دو آقای خلقت


دو معنای عزت دو جعفر دو احمد


دو سروِ صنوبر دو سَرور دو رهبر


دو حق را پیمبر دو نور مجدد


دو تا ماه پاره دو عالم ستاره


دو درمان و چاره به غمهای بی حد


دو نور درخشان دو خورشید رخشان


دو لعل بَدَخشان دو زلف مُجَعّد


دو قرآن ناطق دو قائم دو صادق


دو کشف الحقایق دو روح مجرد


یکی جد اطهر یکی سبط حیدر


یکی خیر کوثر یکی خیر ممتد


به تبریکِ مهدی ببندیم عهدی


که او راست شهدی حسینی ز ایزد


ز شیعه اطاعت ز مولا عنایت


ز شیعه مقلِّد ز مولا مقلَّد


براه ولایت شکوهی است امجد


محــمد   محــمد    محــمد    محــمد


محمود ژولیده


************************


تو آمدی و جهانی ز مقدمت روشن
خرابه خانه دل را نموده ای گلشن

تو در زمین ولی از جنس آسمان هستی
ز طعم باده ی تو می کند ملک مستی

همینکه خنده نوزاد در زمان پیچید
ندای صلح وعدالت در این جهان پیچید

دوباره رحمت حق بر زمین نظر کرده
ز رحمه الَه عالم شده رها بَرده

حرا برای قدومت شمرده ثانیه را
قدوم سبز تو مولا شکسته قافیه را

تمام بتکده ها را نموده ای ویران
تمام کفر جهان را تو کرده ای حیران

تو آمدی که برای زمین پدر گردی
اگرچه بی پسری صاحب پسر گردی

ز بوسه بر یَد زهرا چو میشوی خرسند
بیاید از نسب تو چو یازده فرزند

که یک به یک همه آقا و سوره طاها
امیر و شاه عرب از سلاله زهرا

ز بوذرت چه بگویم حدش که پیدا نیست
غلام تیره یتان هم دمش مسیحاییست

من از تبار دلیران و کشور سلمان
نظر نما تو بمن با شرفترین انسان

تو خَیر خلق خدایی جدا ز واهمه ای
میان مردم عالم اسیر فاطمه ای

قسم به اشهد ان لا اله الا الله
که راز خلق تو بوده علی ولی الله

ز یمن آمدنت میشود جهان بالغ
تو پیر راه حق و پیر شیعیان صادق

که دین ما پُرِ از قالَ صادق آقاست
همیشه پرچم علم امام ما بالاست

چه گوهری ،در نابی ،عجب کمالاتی
تو صادقی و مصدق، صدیق ساداتی

در آسمان و زمین پر شده چنین اصوات
به روح پاک محــمد و آل او صلوات
علی اکبر نازک کار

 ************************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی