کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار ولادت امام صادق علیه السلام-3

************************

غلامرضا سازگار

پیامبر اکرم(ص)- امام صادق(ع)


امشب وجود را شرف دیگر آمده


در جلوه آن جمال خدا منظر آمده


در شام تیره مهر جهان گستر آمده


دوران تیره گیّ و ستم بر سر آمده


بر جنّ و انس و حور و ملک رهبر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


عالم محیط جلوۀ دادار سرمد است


ملک وجود یکسره خلد مخلّد است


هر سو که رو نهید عیان حسن احمد است


در جلوه آفتاب جمال محــمد است


از آفتاب بر همه روشنتر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


امشب رسل رسول خدا را صدا زنند


هر یک دم از ثنای محــمد جدا زنند


دست دعا به دامن آن مقتدا زنند


بت ها به کعبه دم ز رسول خدا زنند


گویند بت شکن ر سوی داور آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


ای بت گران ترانۀ توحید سر دهید


این مژده بر تمامی نسل بشر دهید


از لحظۀ شکستن بت ها خبر دهید


پیغام از ولادت پیغامبر دهید


ظلمت رها کنید که روشنگر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


ای آفتاب جلوه نمایی مبارک است


ای حسن غیب پرده گشایی مبارک است


ای بزم شب فروغ خدایی مبارک است


ای بردگان طلوع رهایی مبارک است


دوران زورگویی و طغیان سر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


خوبان روزگار حقیر محــمدند


خورشید و ماه هر دو اسیر محــمدند


پیغمبران تمام بشیر محــمدند


یک جلوه از جمال منیر محــمدند


او آفتاب و خیل رسل اختر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


ای آمنه تو خود صدف درّ سرمدی


زین رتبه بر زنان دو عالم سرآمدی


بنت وهب نه، مام گر امّی احمدی


اینک به خود ببال که امّ المحــمدی


هستی محیط نور از این گوهر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


این است آنکه بتکده زیر و زبر کند


زانگشت خویش معجز شق القمر کند


خود را تمام عمر چراغ بشر کند


شام سیاه عالمیان را سحر کند


در دامن تو مهرِ جهان پرور آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


ای مکّه بر تو نور محــمد خجسته باد


بتهایِ شرک با تبر او شکسته باد


پیوند کفر با نفسِ او گسسته باد


دستِ ستمگران جهانخوار بسته باد


دستی که دادِ عدل ستاند بر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


پیدایش دو آیت سرمد مبارک است


یک صبح را دو عید مؤّید مبارک است


در تیرگی تجلّی احمد مبارک است


میلاد ابن محــمد مبارک است


درّی الهی از صدف دیگر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


در چشم علم مشعل روشنگر است این


استاد کل ولّی خدا جعفر است این


آئینۀ حقیقتِ پیغمبر است این


معصومِ هشتم است و ششم رهبر است این


آری خدای را ششمین مظهر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


ما را بود هماره ره و رسمِ جعفری


مشی و مرام جعفری و عشق حیدری


داریم بر تمام ملل مجد و سروری


با چارده چراغ نمودیم رهبری


"میثم" در این مسیر ثنا گستر آمده


عید امام صادق و پیغمبر آمده


***********************


اسماعیل شبرنگ


حضرت رسول(ص) و امام صادق(ع)


 


در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند


آثاری از طلوع محبت گذاشتند


باخلقت تو ای همه ی آبروی خلق


منّت سر اهالی خلقت گذاشتند


تو آمدی که ما همگی متحد شویم


نام تو را منادی وحدت گذاشتند


باران لطف تو همه جا را فراگرفت


در ابر چشم های تو رحمت گذاشتند


اشفع لنای هرشب بارانی مرا


در نزد تو برای اجابت گذاشتند


روز ازل به پیش همه ... ایها النبی


روی سر تو تاج نبوت گذاشتند


از بارش کرامت بی حد نوشته ام


بر روی سینه نام محــمد نوشته ام


یاایها الرسول دلم را جلا بده


ای با صفا صفا به دل بی صفا بده


با دست خالی آمده ایم ایها الکریم


چیزی به ما تو محض رضای خدا بده


اینجا نشسته ام که بگویم طبیب عشق


نسخه برای درد دل بی دوا بده


چشم تو خاک را به نظر کیمیا کند


رنگی به تیرگی دل سنگ ما بده


از سائلان هرشب ایرانی توام


رزق مرا توسط موسی الرضا بده


حتی اگر مدینه بیایم شبانه روز


می خواهم از تو تذکره ی کربلا بده


وقتش رسیده نور ولی را نشان دهی


راه علی و آل علی را نشان دهی


ما شیعه ایم شیعه ی سرمست حیدریم


لب تشنگان بادۀ ساقی کوثریم


محشر میان جمع محبان فاطمه


سایه نشین چادر خاکی مادریم


یک عمر ما فقط به علی رو زدیم و بس


حاجت به پیش هرکس و ناکس نمی بریم


نام علی که بر لبمان سبز می شود


در بین مجلسیم ولی جای دیگریم


در صحن با صفای نجف سیر می کنیم


گوشه نشین مرقد سلطان محشریم


شیخ الائمه چشمه ی جاری مرتضاست


ما پیروان مکتب پربار جعفریم


نام مرا خدا همه جا مبتلا نوشت


از شیعیان صادق آل عبا نوشت


************************
غلامرضا سازگار


 


ای دو صد یوسف صدّیق به صدق تو گواه


ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه


دو جهان زنده ی چشم تو به یک نیم نگاه


تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه


شهریاران سر کوی تو گدای سر راه


شیخ والای ائمّه ولی امر الّه


صدق تابنده چراغی بود از مکتب تو


علم تا علم شود بوسه زند بر لب تو


عرشیان دسته ای از خاک نشینان تواند


فرشیان از همه سو دست به دامان تواند


علم ها گوهری از لعل دُر افشان تواند


حلم ها ذکر خوشی بر لب خندان تواند


بحرها تشنه ی یک قطره ی باران تواند


سرو قدّان جهان سر به گریبان تواند


علم از روز ازل سائل دیرینه ی تو است


آنچه در سینه خلق است در آیینه ی تو است


لاله ای نیست که از دامن بستان تو نیست


طایری نیست که در باغ ثنا خوان تو نیست


آیه ای نیست که محتاج به برهان تو نیست


گوهری نیست که از بحر خروشان تو نیست


ذرّه ای نیست که از مهر درخشان تو نیست


پدر شیمی جز جابر حیّان تو نیست


علم تو مشعل و خلق و دو جهان انجمنی


آیة الکرسی از کرسی درست سخنی


سرّ سروّ علن از تو است امام صادق


فیض هر انجمنی از تو است امام صادق


حسن خلق حسن از تو است امام صادق


سبزی این چمن از تو است امام صادق


سیر چرخ کهن از تو است امام صادق


همگان را سخن از تو است امام صادق


تا که این چار ام و هفت اب و نه طاق است


مؤمن طاق تو در عالم هستی طاق است


دهر دانشگه و استاد سخن دانش تو


کلّ قرآن سخن داور و برهانش تو


حق به دور تو کند گردش و میزانش تو


مؤمن پاک بود پایه ی ایمانش تو


درد جان نیز طبیبش تو درمانش تو


علم نور است ولی مشعل تابانش تو


تا زمان است و به هر مرحله می تازد علم


از تو می گوید و دائم بتو می نازد علم


پشرو تر بسی از دور زمان مکتب تو است


ثمر خون حسین ابن علی بر لب تو است


راه حق مذهب تو مذهب تو مذهب تو است


آسمان شیفته ی زمزمه های شب تو است


نفس سوختگان شعله ی تاب و تب تو است


نور قرآن ز درخشنده گی کوکب تو است


اهل توحید که این قدر مجلّل دارند


هر چه دارند ز توحید مفضّل دارند


باغبانی و بود ملک جهان گلزارت


گرم تا دامنه ی حشر بود بازارت


گوهر وحی فرو ریخته از گفتارت


بوسه ی علم بود بر لب گوهر بارت


دیدن روی خداوند بود دیدارت


ای طبیبانِ همه خلقِ جهان بیمارت


ای خوش آن یار که تو یار و طبیبش باشی


خوشتر آن درد که تنها تو طبیبش باشی


ای که خوانده است خداوند به قرآن نورت


نوری و سینه خوبان دو عالم طورت


ملک جان خانه ی دلها همگان معمورت


انس و جنّ و ملک و حور و پری مأمورت


چه جفاها که رسید از ستم منصورت


کرد از خانه و از شهر پیمبر دورت


بود آگاه عدو از محن جانکاهت


برد با فرق برهنه سوی قربانگاهت


کثرت سنّ تو و این همه آزار ای وای


آفتاب حق و بیداد شب تار ای وای


برق شمشیر و رخ حجّت دادار ای وای


دوست در سلسه ی دشمن غدّار ای وای


خانه ی حجّت حقّ و شرر نار ای وای


صدمۀ خار ستم بر گل بی خار ای وای


پاسخ آنهمه خوبی شرر آذر بود


بیت آتش زده ارثیّه ای از مادر بود


آخر از زهر جفا رفت وجودت در تاب


جگر خونجگر پاره ی زهرا شد آب


ریخت از دیده ی یاران به عزای تو گلاب


جگر موسی جعفر شد از این داغ کباب


بعد از آن غریب و مظلومیت و رنج و عذاب


بوتراب دگری باز نهان شد به تراب


در عزای تو جهان صحنه ی محشر گردید


تازه در ماتم تو داغ پیمبر گردید


ای سلام همه بر تربت بی زوّارت


غم بسیار محبّان ز غم بسیارت


به چه تقصیر عدو این همه داد آزارت


وامصیبت که چه کردند به قلب زارت


برد سر بر فلک از خانه شرار نارت


ریخت اعجاز خلیل از لب گوهر بارت


شد خموش آتش و بهر تو دل عالم سوخت


بیشتر از همه زین غم جگر «میثم» سوخت


***********************


مهدی نظری


پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)


 


ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است


سلمانمان کنید که منا شدن خوش است


یا حضرت رسول فدای ملاحتت


با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است


از برکت تو سفرۀ ما برکتی گرفت


پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است


ما گم شدیم در دل دنیای بی کسی


پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است


خوب است پیش دشمن تو قد علم کنیم


اما مقابل قد تو تا شدن خوش است


خاک در تو از دُر و زر قیمتی تر است


پس خاک پای حضرت زهرا شدن خوش است


ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی


تو مصطفایی احمدی آقا محــمدی


با خلقت وجود تو خلقت شروع شد


با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد


سجاده پهن شد که تو باشی و ذات حق


از آن به بعد بود رفاقت شروع شد


عالم برای بوسه به دست تو آمدند


یک واژه ای بنام ارادت شروع شد


دست تو را که داد به دستان سعدیه


در آن قبیله بارش رحمت شروع شد


با بودنت حلیمۀ سعدیه دید که


لحظه به لحظه برکت و نعمت شروع شد


دستی نبود تا که نگیرد دعای آن


با مقدم تو سیل اجابت شروع شد


پیغمبرانه بود حضوری که داشتی


آقا نمک به سفرۀ آنها گذاشتی


آقای من تو واسطۀ نشر دین شدی


در بدترین زمانه شما بهترین شدی


بر روی مسند نبوی بین انبیا


دیر آمدی و از همه بالا نشین شدی


چشمان مکه شاهد آقایی تو بود


اینکه تو در تمامی عالم امین شدی


از لحظۀ ولادت خود حضرت رسول


تو رحمت خدایی و للعالمین شدی


عالم فدای نام ابالقاسم شما


زیرا شما قسیم بهشت برین شدی


نقش نگین خاتم تو گشت یاعلی


بانام حیدر است که صاحب نگین شدی


هرجا قدم زدی پُرِ یاس معطر است


قطعاً گل محمدی از تو معطر است


باید فقط تو راهی غار حرا شوی


باید فقط تو همنفس با خدا شوی


با این مقام و منزلت و شأن و عزتت


باید هم آبروی همه انبیا شوی


تنها به عشق نام تو گلدسته ساختند


تا اشهد اذان همه ماسوا شوی


اصلاًبعید نیست که حیدر نبی شود


اصلاً بعید نیست که تو مرتضی شوی


حق با علیست غیر علی ناحقند وبس


یک لحظه هم نشد که تو از حق جدا شوی


بعد تو هرکسی به علی اقتدا نمود


راه خود از مسیر شیاطین جدا نمود


مولای ما کسی ست که شیر دلاور است


مولای ما کسی ست که با حق برابر است


مولای ما کسی ست که جان و دل تو بود


مولای ما کسی ست که با تو برادر است


مولای ما کسی ست که لایق تر از همه ست


شیر خدا و همسر زهرای اطهر است


مولای ما کسی ست که مثل خدا یکی ست


نامش ولی ، علی، اسد الله، حیدر است


مولای ما کسی ست که بابای امت است


مولای ما کسی ست که مولای قنبر است


مولای ما کسی ست که شاگرد مکتبش


در فقه و در علوم الهیه جعفر است


آنکس که پای مکتب او جان گرفته ایم


درس خداشناسی و ایمان گرفته ایم


جعفر اگر نبود زمین محوری نداشت


کشتی علم ذات خدا لنگری نداشت


جعفر اگر نبود حسینیۀ زمین


تعطیل بود چونکه دگر منبری نداشت


جعفر اگر نبود علوم کتاب حق


سوگند بر خدا که روایتگری نداشت


بیچاره می شدیم به دین خدا قسم


پسوند نام مذهب ما جعفری نداشت


او روضه خوان مادر پهلو شکسته بود


می خواند کاش خانۀ حیدر دری نداشت


او هم شبیه حیدر کرار شد غریب


او هم میان آن همه کس لشگری نداشت


ماشیعیان عاشق این خانواده ایم


باجان و دل به یاریشان ایستاده ایم


 ************************


رضا اسماعیلی


پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)


 


تا آسمان ز ظهـر ظهور تــــــو مژده داد


چشم زمان ز بارش نور تـــــو مژده داد


جان زمین ز لمس حضور تـــو زنده شد


وقتی که کــــاروان ز عبور تـو مژده داد


ظلمت پرید از لب بام جهان ، عجــــــول


آیینه تــــا ز صبح صبور تــــو مژده داد


پشت تمــــام کنگــــــره‌های ستم شکست


وقتی زمـــــان ز تیغ جسور تو مژده داد


باران نوشت نام تـو را بـــــــر دل زمین


وقتــــی کـه آسمان ز سطور تو مژده داد


آمد فـــــــرود بر دلِ مـــــا جبرییل عشق


از سوره ی فصیح حضور تـــو مژده داد


می‌ مُردم از فرود فراقت، قسم به عشق !


شُکـــر خدا ، خدا ز ظهور تــــو مژده داد


************************
سید هاشم وفایی


وقتی که رئیس مذهب ما آمد


همراه رسول مکتب ما آمد


عطر گل و باغبان بهم چون آمیخت


ذکر صلوات بر لب ما آمد


 ************************
محمود ژولیده


شهر برکات است ربیع المولود


پر از حسنات است ربیع المولود


میلاد پیمبر و امام صادق


ماه صلوات است ربیع المولود


٭٭٭


کشتی نجات است ربیع المولود


خود آب حیات است ربیع المولود


گویند که ازدواج زهرا و علی است


ماه صلوات است ربیع المولود


 ************************
سید رضا موید


پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)


گاهِ سُرور است و گاهِ شادىِ بى حد


دولت عیش و سرور باد مخلَّد


مى رسد آنَک صلا که تا کى و تا چند


پاى دلِ اهلِ دل به بند، مقیّد؟


تا به سرانگشتِ طبع نادره مضمون


زلف عروس سخن کنیم مجعَّد


مژده که آمد خبر ز خلوتىِ راز


پرده ز رخ برگشود شاهدِ سرمد


آینه ذات، در تجلّى و اشراق


نورِ اَحَد جلوه گر ز طلعت احمد


خاتم خیل رسل، رسول خداوند


احمد و محمود و مصطفى و محــمد


روح لطیفى که در دو کون نگنجد


بهر تماشا کنون شده ست مُجَسَّد


آن که تنِ خاکى اش لطیف تر آمد


در نظرِ اهلِ دل ز روحِ مجرّد


آن که نهد پیش بارگاه جلالش


از سر تعظیم، جبرئیل امین، خَدْ


گشته دوچندان شکوه و شوکت امروز


از فرِ میلاد جعفر بن محــمد


آن که قوام جهان ازوست مسلّم


وان که اساس مکان ازوست مشیَّد


آن که بود مستنیر مهرِ منیرش


روز و شبان، ماه و مهر و زُهرِه و فَرقَد


سیره احمد ازوست سارى و جارى


دین خدا را از و جلالت و سَودَدْ


پیرو او ناجى ست و صالح و مؤمن


منکر او، طاغى ست و طالح و مرتد


پیش رخش مهر چرخ، ذرّه ناچیز


نزد دو گیسوش، شب بیاض مُسوَّد


مى برم اینک سخن به نقطه پایان


تا نکشد دوست بر چکامه خطِ رد


حجّت ثانى عشر! به گاه نیایش


مسألت ما بود ز درگه ایزد


کزتو جدا، شیعه راه خویش مَپویاد!


بى تو محال است ره بریم به مقصد


شوکت اسلام باد بیشتر از پیش


عمر تو اى خضر راه! باد "مؤیّد"


 ************************
  محــمدعلی مجاهدی


امام صادق(ع)


 


ای کوی تو، کعبه ی خلایق‏


 طالع ز رخ تو، صبح صادق


ای پایه منبرت فراتر


 از کرسی هفت چرخ اختر


تا نام ز ماه و مهر بوده است


 خاک در تو ، سپهر بوده است


گفته‏ است خرد، بس آفرینت


 صد ها چو «هشام» ، خوشه چینت


گردش، ز فلک، اشاره از تو


 استاد خرد، «زراره» از تو


چون «مومن طاق» از تو آموخت‏


 لب بر لب هر چه مدعی دوخت


اندیشه هر آنچه بود مجمل‏


 بشنید مفصل از «مفضل»


گر طالع «بختری» خجسته‏ است‏


 در حلقه‏ ی درس تو نشسته ا‏ست‏


کی مکتب تو، نظیر دارد؟


 صدها چو «ابوبصیر» دارد


تا مشعل علم، «جابر» افروخت‏


 بس نکته، خرد که از وی آموخت‏


شد شهره به دهر، مذهب تو


«حمران» و «ابان»  و مکتب تو


فانی نه،  که جاودانه‏ ای تو


 دریایی و بیکرانه‏ ای تو


**


 ای مذهب تو شهید پرور


 ای مکتب تو «مفید» پرور


 ************************
امام صادق(ع)


 


باز دنیا پیاله باران شد


تا خدا پرکشیدن آسان شد


آمد از ره پدر بزرگ رضا


دل ما راهی خراسان شد


کوری چشم دشمنان علی


پسری حیدری نمایان شد


آمد عالیجناب فقه و اصول


روضه ها صاحب سخنران شد


مکتب آسمانیش روزی


بانی انقلاب ایران شد


مو سفید و خمیده قامت شد


تا دل گبر ما مسلمان شد


سخنان فصیح و روشن او


باعث اعتبار انسان شد


هر کجا حرف علم او آمد


دشمن شیعه رفت و پنهان شد


قطره ای از فرات نوشید و


کربلایی شد و پریشان شد


پدرش تا که آب زد به لبش


یاد شش ماهه کرد و گریان شد


حسرت این خبر به دل مانده


صحن تاریک او چراغان شد


در وطن هم غریب و مظلوم است


شهر او پایگاه شیطان شد


 ************************
 وحید قاسمی


امام صادق(ع)


 


پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود


در اعتلای نهضت جدّش سهیم بود


مسند نشین کرسی تدریس علم ها


شایسته ی صفات حکیم و علیم بود


نوح و خلیل جمله مریدان مکتبش


استاد درس حکمت و پند کلیم بود


بر مردمان تب زده ی شهر شرجی اش


عطر مبارک نفسش چون نسیم بود


زحمت کشید و باغ تشیّع شکوفه داد


مسئول باغبانی باغی عظیم بود


قلبش شبیه شیشه ی تُنگ بلور بود


عمری به فکر نان شب هر یتیم بود


از ابتدای کودکی اش تا دم وفات


نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود


منّت نهاد و آمد و ما پیروش شدیم


امروز اگر نبود، شرایط وخیم بود


تازه سروده ام غزل مدحتش ولی


یادش میان قافیه ها از قدیم بود

*************************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی