کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار شهادت امام رضا علیه السلام-8
************************
آی فاطمه ی قم سرت سلامت باد

برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد

یگانه بانوی قم کوکب امام رضا


فدای گریه ات ای زینب امام رضا

نشد که سایه بر آن سایه ی سرت بدهی


نشد که آب به دست برادرت بدهی

میان حجره نفس زد تو را صدا بزند


هزار شکر ندیدی که دست و پا بزند

نشد اگرچه که پایین پاش گریه کنی


نشد اگر که بیایی براش گریه کنی

چقدر عرض ادب خیل مرد و زن کردند


قسم به تو که عزیز تو را کفن کردند

امان ز خواهر سلطان کربلا زینب


رسید پیش سلیمان کربلا زینب

رسید و دید که انگشتر برادر نیست


به غیر شمر کسی بر سر برادر نیست

تا تیر و نیزه بر بدن پادشاه رفت


بر روی پیکر و تن تو یک سپاه رفت

با بغض و کینه آمد و بر پشت او نشست

با ضربه های خنجر او گردنش

*********************

سید پوریا هاشمی

عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد


نگاه زار به این حالش آسمان دارد

به یک قدم نرسیده دوباره می افتد


مشخص است تنی زار و ناتوان دارد

به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد


چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد

نباید اصلا ازو انتظار حرفی داشت.


نفس بریده کجا قدرت بیان دارد؟

کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد


چه آمده به سرش قامتی کمان دارد

تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را


چقدر لخته ی خون داخل دهان دارد

اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت


نخواست تا که ببینند نیمه جان دارد

هزارشکر سرش روی دامن پسر است


دراین دقایق جانسوز روضه خوان دارد

هزارشکر تنش زیر آفتاب نرفت


هزارشکر که درحجره سایبان دارد

نه اهل بیت رضارا کسی اسارت برد


نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد

سید پوریا هاشمی

************************

حسن لطفی

دعا کنید شب گریه آورش نرسد


و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد

هنوز هم که جوادش نیامده از راه


دعا کنید نفسهای آخرش نرسد

بدون سرفه ی خونین جگر نمی ریزد


دعا کنید که زخمی به حنجرش نرسد

هزار شکر که معصومه با برادر نیست


وگرنه داشت دعایی که خواهرش نرسد

چنان به رویِ زمین می خورَد قدم به قدم


گمان کنم که به حجره به بسترش نرسد

نفس نفس زدنش سخت تر شده ای داد


خداکند که صدایش به مادرش نرسد

جوادش عاقبت آمد ...گریز روضه رسید


پسر رسید که روضه به آخرش نرسد....

حسین بر سرِ زانو،جوانش اُفتاده


نمی شود نزند داد،بر سرش نرسد

بغل کشیده تنش را ولی زمین می ریخت


به خیمه گاه گمانم که اکبرش نرسد

چقدر هلهله دارند اراذلِ کوفه


دعا کنید که ای کاش خواهرش نرسد

علی که رفت عمو رفت دختری ترسید


دوید آتشِ خیمه به پیکرش نرسد

دوید عمه که پیش از سنان به او برسد

که دستهایِ حرامی به معجرش نرسد

 ************************

مجتبی شکریان

از دل کفر تا که بیرون زد


همه دیدند عبا به سر دارد


گاه بر خاک کوچه می افتد


زیر لب ناله از جگر دارد

**

کوچه ها را یکی یکی طی کرد


عرق سرد از جبین می ریخت


عطر زهرا به کوچه می پیچید


گل اشکش که بر زمین می ریخت

**

راه خانه نداشت فاصله ای


راه کوتاه، شد چه طولانی


خسته بود و نفس نفس میزد


رفت تا خانه با پریشانی

**

با چه زحمت به خانه اش آمد


همگی آمدند استقبال


خم به ابرو نداشت با اینکه...


در دل کوچه رفته بود از حال

**

خادمی گفت با پریشانی


زردی چهره شما از چیست؟


با نگاهی به خادمش فرمود


نگرانم نباش چیزی نیست

**

از درون سوخت و صبوری کرد


تا غلامان همه غذا خوردند


تا طعام همه تمام شود


منتظر ماند و سفره را بردند

**

همهء عمر این چنین زهری


دل تاریخ هم ندارد یاد


تا که از حجره اش همه رفتند


ناله کرد و بر زمین افتاد

**

نتوانست بهر آتش دل


از زمین ظرف آب بردارد


هیچ کس درد او نمی فهمد


از دلش مجتبی خبر دارد

**

بسکه در حجره اش به خود پیچید


کمرش مثل مادرش تا شد


ناله ای زد کجایی ای پسرم


چشم بر هم زد و دری وا شد

*

آمد از راه کودکی گریان


سر او را گرفت بر دامن


گفت بابا منم جواد شما


جان مادر سخن بگو با من

**

پسرم! هست آرزوی پدر


که بیاید پسر به بالینش


گریه کن بر غم علی اکبر


که نشسته پدر به بالینش

**

جد ما را میان کرب و بلا


دشمن بی حیا مکرر کشت


در دل علقمه شهیدش کرد


در کنار علی اکبر کشت

مجتبی شکریان

*******************

 موسی علیمرادی

افتاده ای بر روی خاک و پر نداری


جز دیده ی تر مونسی دیگر نداری

آنقدر غربت می چکد از جسمت آقا


ناخواسته می گویمت مادر نداری

مانند شمعی سوختی در آتش زهر


در آنچنان هرمی که خاکستر نداری

وقتی که بال و پر زدی بر خاک گفتم


صد شکر اینجا در برت خواهر نداری

در زیر گلها پیکرت مدفون شد آقا


گویا به جز گل پیکری دیگر نداری

اینجا همه هستیِ شان مال تو آقاست


ثروت تویی ،سرمایه ای بر هر نداری

یعنی نباشند اهل غارت مردم طوس


برتن کفن داری و غارتگر نداری

موسی علیمرادی

******************

 موسی علمیرادی

وقتی عبا را بر سر خود می کشیدی


بند امید عالمی را می بریدی

خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا


دیدم سوی دیوار خود را می کشیدی

هر بار می افتادی و میگفتی ای کاش


آه ای عصای پیر ی من می رسیدی

وقتی میسر نیست تا باشد جوادت


ای کاش میشد تا عصایی می خریدی

با جمله ی ای وای مادر بین کوچه


آه از نهاد هر گزاره می شنیدی

از درد میپیچی به خود تنهای تنها


چشم تو مانده سوی در با نا امیدی

خاکی شده سر تا به پایت بین حجره


حالا شدی مانند آن راس شهیدی...

ابن شبیبت  را صدا کن روضه ای خوان


آن روضه ای را که گریبان می دریدی

بر روی نی خورشید و پای نی ستاره


روضه بخوان از دختر بی گوشواره

از آن تن بی سر به روی خاک صحرا


روضه بخوان از ناله ی گودال زهرا

روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته


از آنکه روی صفحه قرآن نشسته

روضه بخوان از زخم های پیکر او


از ساربان و تنگی انگشتر او

موسی علیمرادی

*******************

آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود


یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود


زیر سر مهمانی اجباری اش بود


وقتی که می آمد عبایش روی سر بود

از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک


روی لباسش ردپای هر گذر بود

با آه می افتاد و بر می خواست اما


آهش زمان راه رفتن بیشتر بود

وقتی عصای پیری آدم نباشد


باید به زیر منت دیوار و در بود

آری شبیه قصه آن کوچه تنگ


فرسنگها انگار خانه دورتر بود

بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد


هر جای حجره  رد و پاهای جگر بود


سختی کشید اما چقدر آرام جان داد


آخر سرش بر رو پاهای پسر بود


باید که اهل کشف باشی بین روضه


باید میان روضه ها اهل نظر بود


وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد


پا روی زخم سینه اش پر دردسر بود


وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند


وای از کسی که شاهدش  با چشم تر بود

موسی علیمرادی

*******************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی