کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله-10

********************

غلامرضا سازگار

مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست

قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست

خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست

گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست

خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست

اهل ولا به هوش که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست

قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست

دار الولا محاصره، زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست

آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست

آزردن بتول پس از رحلت رسول
باللَّه قسم شروع جنایات کربلاست

از لحظه ای که غصب خلافت شد از علی
تا حشر حقّ آل محمد به زیر پاست

هرروز راس شاه شهیدان به نوک نی
هرشب صدای ناله ی زهرا به گوش ماست

میثم! قسم به میثمِ آزاده ی علی
آزادگی ولایت سلطان اولیاست

***************

غلامرضا سازگار

نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت
نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک
میان ما دو امانت به یادگار گذاشت

دو گوهری که عزیزند چون نبوت او
یکی کتاب خدا و یکی است عترت او

از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود
همه هدایت او نیز در ولایت بود
مودتی که زما خواست بر ذوی القربی
از او به ما کرم و عزت و عنایت بود

خطاب کرد که این دو، اعتبارِ همند
هماره تا ابد الدهر در کنار همند

به حق که این دو همانند نور و خورشیدند
که از نخست به قلب بشر درخشیدند
چهارده سده بگذشته هم چنان شب و روز
زهم جدانشدند و فروغ بخشیدند

چنان که نورو چراغند لازم و ملزوم
یکی است مکتب قرآن و چارده معصوم

چنان که شخص محمد جدا زقرآن نیست
بدون عترت، قرآن چراغ ایمان نیست
کسی که مکتب عترت گزید بی قرآن
جدا زعترت و قرآن بُوَد، مسلمان نیست

رسول گفت که اینان چو این دو انگشتند
که متصل به هم و متکی به یک مشتند

سوای قرآن مومن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش
کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش

به آیه آیه ی قرآن قسم، بُوَد معلوم
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم

چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر
چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر

چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم موید هم بوده، هم مؤیَد هم

هزار حیف که امت ره وفا بستند
پس از رسول خدا عهد خویش بشکستند
هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک
به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند

به بیت فاطمه ی او هجوم آوردند
به جای گل همه هیزم برای او بردند

مدینه دستخوش فتنه ای عجیب شده
بهشت وحی محیط غم حبیب شده
کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟
علی که نفسِ محمد بُوَد غریب شده

سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد
چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!

الا زخون جگر پر هماره ساغرتان
چه زود قول نبی محو شد ز خاطرتان
مگر نگفت نبی، فاطمه است بضعه ی من؟
مگر نگفت پس از من علی است رهبرتان؟

مگر نگفت که اکمال دین ولای علی است؟
مگر نگفت که این آیه در ثنای علی است؟

چه روی داد که بستید دست مولا را
رها ز بند نمودید دیو دنیا را
چرا رسول خدا را به قبر آزردید
چرا به بیت ولایت زدید زهرا را

طریق دوستی و شیوه ی وفا این بود؟
جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟

عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت
شراره اش حرم الله کربلا را سوخت
نسوخت دامن دخت حسین را تنها
پَرِ ملائکه و قلب انبیا را سوخت

بُوَد به قلب زمان ها  فرود آن آتش
بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش

قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش
که هرچه آمده اسلام تا کنون به سرش
خلاف خلق همان اختلاف اول بود
که شد جدا ره امت زخط راهبرش

هماره میثم طیِ رهِ کُمیت کند
به نظم تازه حمایت ز اهل بیت کند

**************

سید پوریا هاشمی

چند روزیست بستری شده ای
یا به سر حرف میزنی یا دست
باز از فرط ضعف می افتاد
میبری تا همینکه بالا دست

حال و روز بدت مرا انداخت
یاد غمهای هشت سالگی ام
یاد آنروز که یتیم شدم
من در اثنای هشت سالگی ام

ازهمان روز تا همین حالا
دست لطف تو بر سر من بود
دستهایت پناه خستگی ام
و عبای تو سنگر من بود

آفتاب وجود تو یک عمر
لحظه ای راهی غروب نشد
سال ها از احد گذشت ولی
زخم پیشانی تو خوب نشد..

اگر آماده ای برای سفر
جگرم را ببین و بعد برو
دوسه ماه دگر تحمل کن
پسرم را ببین و بعد برو

چه شده گریه میکنی امروز؟
برده اشک تو صبر و طاقت من
چادرم را نگاه میکنی و
دست خود میکشی بصورت من

باعلی حرف میزدی دیشب
چه به او گفته ای که تب کرده
هی به در میکند نگاه پدر
و مرا باز جان به لب کرده

کاش میشد بمانی و نروی
بی تو میترسم از حسادت ها
از هجوم چهل نفر بر در
آتش و دود و هتک حرمت ها

ترسم اینست که مرا قنفذ
آه با تازیانه حد بزند
تا زمین میخورم به ضرب قلاف
باز بر پهلویم لگد بزند

 *******************

استاد غلامرضاسازگار

یا محمّد من به درگاهت پناه آورده ام
چلچراغ اشک در این بارگاه آورده ام

دست هایم هر دو خالی، دیدگانم پر ز اشک
خون دل، داغ جگر با سوز و آه آورده ام

من همه بارِ گنه، تو رحمهٌ للعالمین
رحمهٌ للعالمین، بار گناه آورده ام

اشگ خجلت، دامن آلوده، بار معصیت
جسم خسته، بارِ سنگین
، رنج راه آورده ام

پرده های معصیت بستند چشمم را ولی
رو به این در، هوای یک نگاه آورده ام

روسیاهم، معصیت کارم، بدم، آلوده ام
هر که هستم بر در رحمت پناه آورده ام

یا محمّد شستشویم ده به آب رحمتت
نامه ای چون رویم از عصیان سیاه آورده ام

چشم گریان من و گم گشته قبر فاطمه
یک فلک سیّاره در اطراف ماه آورده ام

یا محمّد بر تو و بر دخترت زهرا سلام
از خراسان رضا روحی فداه آورده ام

با همه آلودگی محصول من مهر شماست
میوه های نخل «میثم» را گواه آورده ام

************************

ﮐﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﮔﻮﯾﺎ ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﻏﻤﺶ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ
      ﭼﻮﻥ ﻣﺜﻞ ﺍﻭ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮﺵ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺒﯽ
      ﺟﺰ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺗﻮ ﺯﻫﻤﻪ ﺩﻝ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺣﺴﻨﯿﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
      ﺍﺷﮑﺶ ﺑﺮ ﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﻏﻢ ﻫﺎ ﭼﮑﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺑﺮﮔﻮ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭼﻪ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻭ
      ﺭﻧﮕﺶ ﭼﻨﯿﻦ ﺯﻃﺮﺡ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﭘﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
      ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺳﻘﯿﻔﻪ ﺑﻮﯼ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﻭﺯﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻣﺮﻭ
      ﮔﻮﯾﺎ ﻋﺪﻭ ﮐﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﯼ ﻗﺘﻠﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      
       ﺟﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺣﺴﻦ ﺟﺎﻥ ﻣﺮﺗﻀﯽ
      ﮐﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
      ﮐﻤﺎﻝ ﻣﺆﻣﻨﯽ

************************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی