کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۱۹

*****************

مثل اسفند دلم روی دلم بند نبود

 مدتی روی لبان همه لبخند نبود

درد دوری ز پیمبر که خوشایند نبود

و کسی مثل خداوند هنرمند نبود

تا که پیوند زند زلف غم و شادی را

تا نمایان بکند زینت آبادی را

از همان لحظه ی آغاز تو صحبت شده بود

نوبت دیدن رخسار تو قسمت شده بود

بی تحرک همه ی آینه حیرت شده بود

که خداوند به رخسار تو رؤیت شده بود

و کسی نیست که دست از سر تو بردارد

آخر این چهره نشانی ز پیمبر دارد

می نشینم که سر راه عبورت باشم

روشن از پرتو یک جلوه ی نورت باشم

ای سلیمان بده اذنی که چو مورت باشم

می شود تا نمک نان تنورت باشم؟

انبیا کاسه به دستان کرم خانه ی تو

دشمن و دوست همه محو تو دیوانه ی تو

چهره ات اوج جمال است ولی باور کن

وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن

دیدنت امر محال است ولی باور کن

این گدا گرچه وبال است ولی باور کن

به خیالات و محالات دلم خوش باشد

من به این گردش حالات دلم خوش باشد

مادرت شوق غزلخوانی باران دارد

پدرت بر همه اوصاف تو ایمان دارد

در رگ و ریشه ی تو نام علی جان دارد

و جهانی سر انگشت تو، امکان دارد

تو همان زمزمه ی اهل نظر می باشی

تو همان معجزه ی دست پدر می باشی

پدرت گفته که از زخم تنت می میرد؟

از پریشانی زلف شکنت می میرد؟

از عوض گشتن لحن سخنت می میرد؟

ذکر بابا که نباشد دهنت می میرد؟

در پی ات می دود و هی خبرت می آید

عمه هم زجه زنان پشت سرت می آید

از چه پس بال و پرت زخمی تغییر شده

فرصت خنده به لب های تو زنجیر شده

از شما مانده صدایی است که تصویر شده

آیۀ قطع و جدایی است که تفسیر شده

این همه داغ به روی جگر بابایت

عاقبت می شکنی تو کمر بابایت

 محــمد رضا ناصری

************************** 

وقتی سخن از گوهری یک دانه باشد

باید کلام عاشقان رندانه باشد

صحبت ز سر مشق جوانان بهشت است

آری سخن از دلبری جانانه باشد

یوسف ندیده ها ترنج دل بیارند

تا سر ببازد هر کسی دیوانه باشد

بنده که تشریفات شاهانه ندارد

تاب سر زلفش عجب شاهانه باشد

فضل و شرف از قامت دلدار، سرشار

خَلقاً و خُلقاً منطقش فرزانه باشد

کودک کجا قدی شبیه سرو دارد

این قد و بالا قامتی مردانه دارد

کی گفته دیگر وحی پیغمبر ندارد؟

لیلا مگر با خود علی اکبر ندارد؟

هر کس که مشتاق است احمد را ببیند

آیینه ی روی محــمد را ببیند

هر کس که مشتاق است در سیمای دیگر

خلق عظیم روی سرمد را ببیند

هر کس که مشتاق است در آل پیمبر

بار دگر فیض سر آمد را ببیند

هر کس که مشتاق است در کانون عترت

رخسار یک روح مجرد را ببیند

هر کس که مشتاق است در اوج فضایل

کوه وقار ذات ایزد را ببیند

هر کس که مشتاق است سالار شجاعت

در کربلا سردار ارشد را ببیند

باید بیاید سِرّ اکبر را شناسد

بر دامن دلدار، دلبر را شناسد

او در فرا سوی مراتب ایستاده

بر قله ی قاف مناقب ایستاده

با یک ستاره جلوه اش گویا نگردد

بالاتر از بام کواکب ایستاده

او در کنار تل سرخ زینبیه

در انتظار یار غایب ایستاده

از ابتدای مشرق نور وجودش

تا انتهای صبر مغرب ایستاده

در انتظار انتقام کوچه ای تنگ

سر در گریبان مصائب ایستاده

با پرچم سبز عدالت تا قیامت

اندر مصاف هر محارب ایستاده

او در همه آل خلیل اول قتیل است

فرزند زهرا آل طاها را سلیل است

ای احمدی، طرز عبادت کردن تو

وی حیدری قاموس قامت بستن تو

ای راه رفتن های تو مانند زهرا

وی کوثری، سبک قیامت کردن تو

ای نغمه ی صوت الحزینت مثل زینب

وی مجتبایی گونه قرآن خواندن تو

ای در دل مقتل اذان گو، ای مؤذن

وی تا ابد باقی شهادت گفتن تو

ای با دل سجاد همدم در مناجات

وی مثل عباسِ علی جنگیدن تو

ای مرد میدان عمل ای معدن علم

قربان با مولا ملازم بودن تو

تو آقتاب پنج نور عالمینی

پیغمبر اما ارباً اربای حسینی

تو انتخاب ناب دل های جوانی

مه پاره ای در قاب دل های جوانی

وقتی تفقد می کنی دور و برت را

مثل پدر ارباب دل های جوانی

شب زنده داران جوان در اقتدایت

در هر سحر مهتاب دل های جوانی

در بردباری شیوه ات مثل پیمبر

در بندگی محراب دل های جوانی

در هر کلامت خطبه ای ناب آرمیده

آقا خدایی باب دل های جوانی

یارای توصیف مقام عالی ات نیست

تو مایه ی اعجاب دل های جوانی

احمد تو را چون در شب دیرینه می دید

انگار خود را در دل آیینه می دید

صیادی و دل را به دامن آفریدند

خلاقی و گُل را به نامت آفریدند

گر چه جلوست با فقیران است اما

پیغمبران را هم غلامت آفریدند

طرح سؤالت طرح راه روشن ماست

ما را وفادار امامت آفریدند

خُلق عظیمت حکم حبل الله دارد

ما را مسلمان مرامت آفریدند

ما را نمک گیر جواب خویش کردی

از بس که محتاج سلامت آفریدند

گوش دل ما را، به خون حلق خشکت

آماده درک پیامت آفریدند

آقا قسم بر ساحت قدس علمدار

مارا برای کربلای خود نگهدار

 محمود ژولیده

************************

باز هم آسمان این خانه

  شب پر رفت و آمدی دارد

باز هم کوچه‌ی بنی هاشم

بوی عطر محــمدی دارد

در شبستان زلف تو ترسا

  خال بر گونه‌ی تو هندوکش

طاق زیبای ابرویت محراب

 وه که لیلا چه معبدی دارد

کار چشم تو مبتلا کردن

 خاک را با نظر طلا کردن

این زلیخای نفس ما یوسف!

 عاشق توست هر بدی دارد

خَلق تو خُلق تو تعالی الله!

 چه شکوهی ست در تو  یا الله!

این علی تا که می‌رسد به خدا

صلوات محــمدی دارد

 قاسم صرافان

*********************** 

بر مَقدمت تغزل شیوا ترانه ریخت

شوریده وار صد غزل عاشقانه ریخت

دست نسیم بر سر راه عبورتان

بارانی از شکوفه ی سیب و جوانه ریخت

شب گیسوان تیره و آشفته حال را

با شانه ی طلوع سحر؛ روی شانه ریخت

آیینه از نگاه اهورایی شما

صد تکه شد، به پای شما خاضعانه ریخت

تندیس حُسن یوسف مصری شکسته شد

با آذرخش خنده تان صادقانه ریخت

میلادتان به قافیه احساس می دهد

ابیات شعر عطر گل یاس می دهد

یوسف ترین خَلقی و احمد شمایلی

زهرا صفات هستی و حیدر خصائلی

چشمان تان دلیل توالی جزر و مد

مهتاب پر فروغ تمام سواحلی

از خانواده ی کرمی ای بزرگوار

بانی خیر سفره ی فضل محافلی

آوازه ات رسیده به دروازهای چین

گنجینه ی سترگ و عظیم فضائلی

شاگرد درس رزم علمدار کربلا

جنگاور بدون رقیب قبائلی

ای دومین قمرْ رخ ایل ابوتراب

تصویری از شجاعت عباس بین قاب  

ارباب زاده هستی و مهتاب زاده ای

در بارگاه سلطنتی شاه زاده ای

سرو بلند باغ امید عشیره ای

بر قله ی غرور حسین ایستاده ای

ای تک سوارِ صاعقه پوشِ مسیرِ عشق

در انتهای دورترین جای جاده ای

آیینه ی تجلی اوصاف حیدری

تو صخره ی شهامت و کوهِ اراده ای

دوم رکاب محمل مستور زینبی

تو پرده دار حرمت این خانواده ای

سایه به سایه هم قدم عصمت خدا

دیوار غیرت حرم عصمت خدا

وحید قاسمی

******************** 

امشب به زمین خُلد مخلد شده پیدا

نادیده رخ خالق سرمد شده پیدا

در بیت ولا روی محــمد شده پیدا

با خَلق بگوئید که احمد شده پیدا

حق داده به شاه شهدا دسته گل امشب

تبریک بگوئید به ختم رسل امشب

خیزید که حورا غزل عشق سروده

آئید که از کعبه علی جلوه نموده

فرزند حسین بن علی چهره گشوده

دل از پدر و زینب و عباس ربوده

پیداست در او جلوه ی پیغمبر و آلش

گلبوسه گرفته حسن از ماه جمالش

بر، داد به هستی شجر عصمت لیلا

حورا ز بهشت آمده بر خدمت لیلا

انداخت گل از وجد و شعف طلعت لیلا

لبخند زند فاطمه بر صورت لیلا

با آمنه گوئید عروست پسر آورد

سر تا بقدم مثل تو پیغامبر آورد

در ظلمت شب مرغ سحر خوش خبری کرد

خورشید حسین بن علی جلوه گری کرد

بیرون شد و بر نسل جوان راهبری کرد

طفلی که به مخلوق دو عالم پدری کرد

بر خلق صفا داد صفا داد صفا داد

هر درد شفا داد شفا داد شفا داد

او باقی و خوبان دو عالم همه فانیش

پیران همه مرهون عنایت به جوانیش

تا آن سوی عالم اثر لطف نهانیش

صد باغ بهار است به یک برگ خزانیش

او قلب نبی عشق علی جان حسین است

جانش نتوان گفت که جانان حسین است  

زینب شده مبهوت به سیمای نکویش

لیلا زده از پنجه ی دل شانه به مویش

با خنده گشودند همه دیده به سویش

از بوسه ی عباس گل انداخته رویش

تا دید پدر طلعت نورانی او را

بوسید سر و صورت و پیشانی او را

این است که رخ رنگ شد از خون خدایش

این است که بوسند سر و رو، شهدایش

این است که جان همه عالم بفدایش

این است که گفته است معاویه ثنایش

نامش علی و اشبه مردم به رسول است

ریحانه ی ریحانه ی زهرای بتول است

این یوسف لیلاست که یوسف شده ماتش

پیوسته فرستاده ز کنعان صلواتش

هم محو کمال آمده هم محو صفاتش

آثار محــمد متجلی است ز ذاتش

یعقوب اگر صورت زیباش ببیند

از شوق دگر در بر یوسف ننشیند

ای خیل ملائک ز سما لاله فشانید

امشب شب عید است همه مدح بخوانید

عیدی خود از یوسف زهرا بستانید

از جام طهورا همگان را بچشانید

با شادی و با خنده و با زمزمه امشب

تبریک بگوئید به زهرا و به زینب

ای سایه ای از قامت و قدِ تو قیامت

وی موکب دل را سر کوی تو اقامت

اسلام ز زخم بدنت یافت سلامت

زیباست بر اندام تو دیبای امامت

لطفی که به سوی حرمت راه بپوئیم

میلاد تو را پیش تو تبریک بگوئیم

تو مهر فروزان سماوات هدائی

تو مثل عمو چشم و چراغ شهدائی

تو زنده به عشقی و در این راه فدائی

تو خون خدا و پسر خون خدائی

با عشق تو ز آغاز سرشته گِلِ میثم

تو در دلی و هست مزارت دِلِ میثم

 غلامرضا سازگار

**********************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی