اشعار ولادت امام علی علیه السلام۱۷
اشعار ولادت امام علی علیه السلام۱۷
××××××××××××××××××××××××
کعبه
امشب در تو مرآت هوالله آمده
آفتاب
طلعت معبود با ماه آمده
روح
شو سر تا قدم آغوش جان را باز کن
خانه
زینت کن که صاحبخانه از راه آمده
با
تمام رکنهایت ذکر یا حیدر بگو
صبح
امیدت در آغوش سحرگاه آمده
خشت
خشت کعبه را آید به گوش این زمزمه
مـادرِ
جـان محــمد ادخلی یا فاطمه
الله
الله ای حرم امشب تماشایی شدی
بود
قدرت گم ولی امشب شناسایی شدی
با
امیرالمؤمنین از انبیا و اولیا
دل
ربودی همچنان گرم دلآرایی شدی
نور
زهرا ریخته از عرش اعلا بر سرت
پای
تا سر غرق در انوار زهرایی شدی
فاطمه،
روشنگر اهل یقین آوردهای
مرحبا
با خود امیرالمؤمنین آوردهای
ای
حرم! مرآت ربالعالمین است این پسر
جان
احمد، روح قرآن، رکن دین است این پسر
ظاهراً
یک کودک نوزاد میبینی ورا
در
حقیقت مرشد روحالامین است این پسر
مؤمنین
از چار سو دور حرم گردید جمع
ای
همه مؤمن امیرالمؤمنین است این پسر
دیده
روشن ای حَجر ای حِجر ای رکن ای مقام
یک
صـدا بـا همدگـر گویید یا حیدر سلام
میرود
امشب به بام آسمان نور از حرم
با
گل لبخند روید جای گل، حور از حرم
کوههای
مکه بگرفتند ذکر «یا علی»
در
زمین برخواسته تا آسمان شور از حرم
تا
خدا از میهمان خود پذیرایی کند
ای
همه اهل حرم دور از حرم دور از حرم
کعبه
میگوید که دور کعبه را خلوت کنید
حلقهحلقه
با هم از مولا علی صحبت کنید
سنگهای
مشعر امشب ذکرشان«یا حیدر» است
هم
صفا هم مروه امشب سعیشان با حیدر است
چار
رکن کعبه افتادند بر پای علی
در
درون بیت حتی ذکر بتها حیدر است
نقش
بسته روی هر سنگ حرم با خط نور
میهمان
ذات پاک حقتعالی حیدر است
خالق
دادار خلوت کرده امشب با علی
یا
علی و یا علی و یا علی و یا علـی
کعبه
سینه چاک کن تا حیدر آید از حرم
جان
ختمالمرسلین با مادر آید از حرم
مرتضی
از کعبه میآید برون باور کنید
روی
دست آمنه، پیغمبر آید از حرم
گر
نبودی کفر، میگفتم به جرأت این کلام
در
لباس بنده حی داور آید از حرم
اهل
مکه وجه ربالعالمین را بنگرید
مؤمنین
روی امیرالمؤمنین را بنگرید
عیسی
مریم بیا جان پیمبر را ببین
چشم
شو سر تا قدم روح مصور را ببین
مریم
امشب بوسه برگیر از جبین فاطمه
عزت
اقبال آن فرخنده مادر را ببین
فاطمه
بنت اسد امشب شدی امالاسد
برفراز
دست، شیر حی داور را ببین
میسزد
امشب به کعبه ناز بر مریم کنی
ناز
بـر آدم فروشـی، فخـر بـر عالم کنی
یا
محــمد یا محــمدجان جانت آمده
ای
سراپا روح، میلاد روانت آمده
ذوالفقار
نصرتت گردیده بیرون از غلاف
همره
بنت اسد شیر ژیانت آمده
جانشین
و بن عم و فرماندۀ کل قوا
سید
و مولای کل خاندانت آمده
اذن
ده تا از دهان گوهـر فشانـد در برت
گرچه
خود قرآن بوَد قرآن بخواند در برت
ای
سراپا عضو عضوت آیت محکم علی
مهر
تو آب حیات عالم و آدم علی
هم
تو خود عبد رسولالله خواندی خویش را
هم
خداوندیت داده خالق عالم علی
جز
تو و احمد که یک جانید با هم در دو تن
انبیا
آرند در پیش جلالت کم علی
پیشتـر
از صبـح خلقت بـا محــمد زیستی
ای
علی گر تو محــمد نیستی، پس کیستی؟
گر
نمیدیدم که پیشانی نهادی بر زمین
فاش
میگفتم خدایی یا امیرالمؤمنین
هر
که هستم هر چه هستم، مهر تو دین من است
دین
همین است و همین است و همین است و همین
دوستت
دارم اگر سرتا به پا آلودهام
دامن
آلودهام دیدی دلم را هم ببین
نیت
و تکبیـر و تسبیح و قیام من تویی
گر
به دوزخ هم روم گویم امام من تویی
تو
کریم عالم استی و کرامت حق توست
اختیار
نار و جنت در قیامت حق توست
دستگیری
از تمام انبیا و اولیا
چون
کنی در عرصۀ محشر اقامت حق توست
گر
هزاران بار غصب امامت حق توست
غاصب
حق تو میداند امامت حق توست
جانشین
هـر دو دنیایـی رسولالله را
نسبت
هارون به موسایی رسولالله را
چه
شوی خانهنشین، چه برکشی تیغ از نیام
چه
بری نان یتیمان، چه به کفگیری زمام
به
خدا و انبیا و اولیای او قسم
تو
امامی تو امامی تو امامی تو امام
تو
امیرالمؤمنینی یا امیرالمؤمنین
جز
به تو نام امیرالمؤمنین باشد حرام
ذکر
آدم، ذکر خاتـم، ذکر عالم، نام
توست
خواندم
و دیدم تمام نخل «میثم» نام توست
غلامرضا
سازگار
×××××××××××××××××××
امروز طرحی تازه دارد آستانت
رنگی دگر دارد طلای ناودانت
بوی خدا پیچیده در هر جای خاکت
عطری بهشتی می وزد در آسمانت
تا آسمان هفتم انگاری نشسته اند
صدها فرشته رو به صحن بی کرانت
این جا مهیای چه رخدادی ست امروز؟
این راز شیرین چیست داری در میانت؟
از اشتیاقِ دیدنش از شوق وصلش
شوری ست در عمق نگاه مهربانت!
یک زن سه روز است آمده در خلوت تو
او را گرفتی در بغل مانند جانت
این دختر شیر است و تنها چند روز است
آرامشی دارد به زیر سایه بانت
گفتند لب وا کرده ای ... او را به گرمی
جا داده ای آرام بین بازوانت
...فرزند شیر آورده فرزندی به دنیا
کعبه! دهان وا کن بگو از میهمانت
مطهره عباسیان
×××××××××××××××
روح
الامین! به بام حرم رو، اذان بگو
بعد
از اذان، ثنای علی همچنان بگو
اوصاف
شیر حق به زمین و زمان بگو
لب
را بشو به زمزم و با حاجیان بگو
کامشب
شب ولادت صاحب حرم شده
بیت
الحرم به مقدم مولا حرم شده
امشب
به کعبه فاطمه پروانه علی است
دل
دور کعبه گردد و دیوانه علی است
دست
خدا به کعبه روی شانه علی است
امشب
دل رسول خدا خانه علی است
باور
کنید جان به تن کعبه آمده
باور
کنید بت شکن کعبه آمده
امشب
به لوح نقش قلم ذکر یا علی است
آوای
سنگ های حرم ذکر یا علی است
بتهای
کعبه را همه دم ذکر یا علی است
امشب
دعای فاطمه هم ذکر یا علی است
امشب
زمین به یمن علی عرش میشود
امشب
فلک ز بال ملک فرش میشود
ای
کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن
مرآت
حسن لم یزلی را نگاه کن
عید
ولایت است ولی را نگاه کن
یا
فاطمه جمال علی را نگاه کن
آیینه
از جمال جمیل خدا بگیر
با
چهرۀ علی زخدا رونما بگیر
مادر،
تمام هستی پیغمبر است این
از
انبیا به غیر محــمد سر است این
بر
خلق آسمان و زمین رهبر است این
دستش
مبند بنت اسد، حیدر است این
ای
دخت شیر! بهر نبی شیر زادهای
شیری
که هست صاحب شمشیر،زادهای
تو
دخت شیری و اسدالله زادهای
بر
جمله خلق، رهبر آگاه زادهای
بهر
رسول، همدم و همراه زادهای
خوشتر
ز آفتاب رجب، ماه زادهای
نوزاد
تو کز او حرم الله منجلی است
آیینۀ
تمام نمای خدا، علی است
نقش
همیشه زنده لوح و قلم علی است
در
بین اولیا به دو عالم علم علی
تصویری
از حقیقت حُسن قِدم علی است
سعی
و صفا و زمزم و رکن و حرم علی است
قرآن
به وصف اوست که تکمیل میشود
جـز
او چـه کس معلم جبریل میشود
روز
نخست ارض و سما گفت یا علی
روح
الامین به وقت دعا گفت یا علی
آدم
به موج درد و بلا گفت یا علی
در
جنگها رسول خدا گفت یا علی
در
ذوالفقار زمزمۀ لافتی علی است
بر
روی هر که مینگرم نقش یاعلی است
ای
شهریار کشور جان یا علی مدد
ای
دستگیر خلق جهان یا علی مدد
ای
رهنمای گمشدگان یا علی مدد
ای
ذکر اهل دل به زبان یا علی مدد
ما
جان و دل به مهر تو آراستیم و بس
روز
نخست از تو، تو را خواستیم و بس
مرغ
دلم کبوتر صحن و سرای توست
شیرین
ترین ترانۀ روحم ثنای توست
مُهر
حلال زادگی من ولای توست
هر
سو که رو نهم حرم با صفای توست
از
لحظهای که پای به دنیا گذاشتم
دینی
به جز ولای تو مولا نداشتم
گل
بی نسیم مهر تو پژمرده میشود
دل
بی شرار عشق تو افسرده میشود
نام
تو با کلام خدا برده میشود
یاد
دمت مسیحِ دل مرده میشود
تـو
کیستی؟ امام تمام امامها
بر
حضرتت هماره درود و سلامها
بی
مِهر تو قبول صلوة و صیام نیست
تکبیر
و حمد و نیت و رکن و قیام نیست
تبلیغ
دین احمد مرسل تمام نیست
ما
را به جز تو بعد پیمبر امام نیست
این
مذهب و عقیده و ایمان"میثم"است
حتی
بهشت گـر تـو نباشی جهنم است
غلامرضا سازگار
××××××××××××××××××
هر صفا با علی صفا دارد
هر کسی با علی خدا دارد
روی قلب ستاره بنویسید
مثل آقای ما کجا دارد؟!
چه کسی جز امام اول ما
پسرش شهر کربلا دارد؟!
وقت معراج جز علی چه کسی
جا به دوش فرشته ها دارد؟!
یا کدامین بزرگ در دنیا
دور خود این قدر گدا دارد؟!
عشق اگر عشق هم بُوَد تنهاست
با ولای علی بها دارد
آیت والی الولی مددی
صد و ده بار یا علی مددی
×××
صاحب رودخانه ی کوثر
دست پرورده اش بُوَد بوذر
آن امامی که در زمان نماز
می دهت در رکوع انگشتر
آن که در لا به لای جنگ اُحُد
با نود زخم می کند محشر
آن بزرگی که کار کوچک او
کندن چهار چوبه ی خیبر
آن جوانی که عَبُدوَدها را
با یکی ضربه می کند بی سر
ذکر هر پهلوان به میدان ها
اسد الله یا علی حیدر
دافع سیئاتمان حیدر
عجّلوا بالصلاتمان حیدر
×××
کاش می شد خطابمان بکند
با نگاهی شرابمان بکند
کاش می شد ابوتراب جهان
زیر پایش ترابمان بکند
تو دعا کن نیاد آن روزی
که بخواهد جوابمان بکند
ما گناه کبیره ایم آقا
کاش آقا ثوابمان بکند
ما گروه دعای نا مقبول
باید او مستجابمان بکند
کاش می شد که خون ما ریزد
در ره عشق آبمان بکند
یا علی یا مسبب الاسباب
ما رعیت فقط شما ارباب
×××
ای وجود تو برکت عالم
ای منا ای صفا و ای زمزم
افتخار عشیره ی حوّا
ایلیای قبیله ی آدم
ذکر نام تو را خدای وَدود
می نویسد به حلقه ی خاتم
بر بلند ستیغ عاشورا
زده عباستان فقط پرچم
کاش می شد مرا نگهداری
مثل مقداد و قنبر و میثم
عارفم یا علی مدد گویم
ذکرتان تا الی الابد گویم
علی زمانیان
××××××××××××××××××××