کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۱۲

*******************

محــمدجواد غفورزاده

دیشب به دست غم گره افتاد در دلم

یعنی هوای سامره افتاد در دلم

گفتم به خود که روز نیایش شب دعاست

ای غم برو که مقصد من سُرّ مَن رَأست

آن جا که انبیا به طوافش رسیده اند

سیمرغ ها به قله ی قافش رسیده اند

آن جا که چشم ها پلی از آب بسته اند

یعنی دخیل گریه به سرداب بسته اند

آن جا که جلوه گاه گل روی دلبر است

این عطر روح پرور از آن کوی دلبر است

او را هزار ماه جبین مشتری بود

او را نگین وحی در انگشتری بود

سنگ بنای کعبه سیاهیّ خال اوست

وجه خدای جلّ جلاله جمال اوست

جان بی فروغ طلعت او جان نمی شود

او حجت خداست که پنهان نمی شود

روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را

احلی من العسل کند این جام زهر را

در عدل او جهان زبر و زیر می شود

یعنی فروغ عدل جهان گیر می شود

یوسف به بوی پیرهنش زنده می شود

دل های مرده با سخنش زنده می شود

گفتند آسمان و زمین بی قرار اوست

خورشید شعله ای، قَبَسی از شرار اوست

گفتند اوست محور منظومه ی حیات

گفتند گردش دو جهان در مدار اوست

گفتند کعبه چشم به راهش نشسته است

صبح و سپیده و سحر آئینه دار اوست

گفتند روز جلوه ی آن آخرین امام

پیغمبری مسیح نفس در کنار اوست

متن حدیث افضل العمال امتی

تصویر قدر و منزلت اقتدار اوست

یک نکته از هزار بگویم که منتظر

خود در میان جمع و دلش بیقرار اوست

آن کس که دل به جلوه ی موعود بسته است

در اختیار خویش نه در اختیار اوست

آن کس که شاملش بشود لطف محض یار

شاید که ادعا بکند محض یار اوست

او را بخوان در آینه ی ندبه و سمات

فرزندی از سلاله ی طاها و محکمات

روی لبش تلاوت لبیک دیدنی ست

آری دعای او به اجابت رسیدنی ست

احیاگر معالم دین خداست او

شمس الضحای روشن و نور الهداست او

ای آخرین امید بشر در کویر غم

حرم حریر عاطفه در زمهریر غم

مضمون بکر و ناب مناجات جوشنی

فرزند اختران درخشان و روشنی

چشمان ما غبار گرفته نیامدی

دامان انتظار گرفته نیامدی

دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک

خواندم متی ترانا ، گفتم متی نراک

یا ایها العزیز ببین خسته حالی ام

چشمان پر ستاره و دستان خالی ام

مائیم آن خسی که به میقات آمدیم

شرمنده با بضاعت مزجات آمدیم

شام فراق سوره ی والیل خوانده ایم

یوسف ندیده اوف لنا الکیل خوانده ایم

یا ایها العزیز به زیبائی ات قسم

بر حسن دل فریب و فریبائی ات قسم

موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست

شهر مدینه چشم به راه ظهور توست

تنها نه از غمت دل یاران گرفته است

چشم بقیع تر شده باران گرفته است

شعر «شفق» حدیث زبان دل من است

تکرار نام تو ضربان دل من است

******************

قاسم نعمتی

دمی که سیر وجودم الی السما می شد

تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد

گمان کنم خبر از یار می رسد امشب

که باب فیض الهی به سینه وا می شد

به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر

نگاه مرحمت دلبری دوا می شد

چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم

که بند بند وجودم ز هم جدا می شد

کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش

دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد

به هر نسیم که در زلف یار می پیچد

به هر کرشمه گره ها ز کار وا می شد

در این زمانه که مردم همه غریبه شدند

در این سکوت کسی با من آشنا می شد

چه بیقرار دلم میل سامرا کرده

خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده

***

حریم کوچک سرداب، عرش اعلا شد

نگار آمد و لبخندها شکوفا شد

سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد

به ریسمان محبت اسیر آقا شد

خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود

ز راه دور رسید و عروس زهرا شد

عروس خانه غریب و، امام خانه غریب

چقدر شادی این خانواده زیبا شد

نشسته یک پدری در کنار گهواره

ترنم لب او نغمه های لالا شد

شهادتین به لب های او چه دیدن داشت

در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد

همه ذخیره ی حق در میان گهواره است

عصا به دست ، نگهبان خانه موسی شد

صدا صدای رسول خداست می آید

طنین یا رب او مثل پور لیلا شد

ستاره ی سحر خانواده سر زده است

خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است

***

دل شکسته بداند قرار یعنی چه؟

خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه؟

نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر

تمام عمر غم انتظار یعنی چه؟

به دست باد سحر بوی پیرهن آید

نسیم صبح بداند بهار یعنی چه؟

فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید

به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه؟

ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم

اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه؟

کسی که طعم وصالت چشیده می داند

نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه؟

بگفت سید بحرالعلوم کی دانید

بغل گرفتن قد نگار یعنی چه؟

دگر برای وصالت بهانه می گیرم

اگر که دیر بیایی ز غصه می میرم

***

ز درد دوریت ای دوست شکوه ها دارم

خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم

تمام سوز دل من ز ناله های شماست

ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم

گدایی در این خانه آرزوی من است

ز نام توست اگر ذره ای بها دارم

الا امیر سحر ای مسافر زهرا

امید وصل تو را بین هر دعا دارم

بیا و نامه ی اعمال من مرور نکن

که بر جبین عرق شرم از شما دارم

به کام خویش چشیدم غم جدایی را

امید رحمتی از یارآشنا دارم

بیا میان قنوتت مرا ز یاد مبر

که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم

به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست

اگر زبان مناجات با خدا دارم

قرار ما همه تنگ غروب ، صحن حسین

هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم

چه می شود به نگاهی دلم تکان بدهی

چه می شود شب نیمه ، رخی نشان بدهی

*******************

محمود ژولیده

باز بوی بهار، عطر نعیم     صحبت کردگار و لطف رحیم

باز آهنگ رَبَّناَ اغفرلی        نیتِّ قُربِ آشنای قدیم

همنشینیِ سائل و سلطان     حاجتِ بندگان و، جود کریم

باب رحمت به روی مردم باز     می وزد از بهشت عطر نسیم

عطرِ یک بارِ عامِ پُر اکرام      بوی یک ازدحامِ پُر تکریم

چه خبر می شود مگر امشب     که خدا عشق را دهد تعمیم

غیر را دور می کند ز حرم       بنده را راه می دهد به حریم

هاتفی می دهد ندا که رسید     عید شب زنده داری و تعظیم

آمده عید نیمۀ شعبان     گنه و زشتی و بدی تحریم

عید طاعت مداری و توبه است     عید باور مداری و تسلیم

هر که آرَد بضاعت مزجات     صدقه می دهد خدای کریم

که رسد از تبار اسماعیل     آخرین دودمان ابراهیم

گِرد او آسمانیان جمعند      همه دارند بوسه را تصمیم

صف کشیدند خیل مَه رویان    بلکه بر او کنند جان تقدیم

انبیا اولیا گرفتارش      نام مهدی ست واجب التعظیم

کیست این کودکِ خدا منظر     از خداوند چاردَه ترسیم

چارده نور چارده نعمت     چارده ماه چارده تقویم

قرص ماه کمال کامل شد     سیزده نور رب در او تقسیم

خبر از ختم اوصیا آمد      این خبر از جنان شده تفهیم

شیعیان مژده وقت هم عهدی ست    وارث مرتضی علی، مهدی ست

***

مژده ای دل نگار می آید      صاحب ذوالفقار می آید

مجرِیِ عدل و داد قرآنی     حیدر روزگار می آید

داورِ دین امام عالمیان      مالک هر دیار می آید

باب رحمت برای دینداران     یاور کردگار می آید

رهنمای تمامی هستی     وعدۀ استوار می آید

آن که یاری دهندۀ حق است    ضامن اعتبار می آید

ترجمان نهاییِ آیات      سرِّ لیل و نهار می آید

التیام تمامیِ غم ها      سینه ها را قرار می آید

حضرت میم و حا و میم و دال    کوثرِ یادگار می آید

عرش را زیب و زینت و برکت    فرش را وعده دار می آید

عرش و لوح و قلم بفرمانش     صاحب اختیار می آید

وارث انبیا امام زمان      لطف پروردگار می آید

کربلا را حریم قرآن را     شیعه را پاسدار می آید

یوسف فاطمه عزیز همه    فرج از انتظار می آید

مَرد آدینه های بارانی     فرد پرهیزگار می آید

ای ولایت مدارها مژده      که فلک را مدار می آید

آن که خورشید عالم هستی ست    از دل شام تار می آید

لشگر او ز شرق و غرب زمین     وز یمین و یسار می آید

شیعیان مژده وقت هم عهدی ست       وارث مرتضی علی، مهدی ست

***

ای به دل اعتماد یا مهدی      وی همه اعتقاد یا مهدی

عالم از ظلم و جور مَملو شد     ضامن عدل و داد یا مهدی

بس که دَجّال ها فراوانند      الامان از فساد یا مهدی

الأمان از هزار سُفیانی        وز هزاران زیاد یا مهدی

ای دو صد خطبه ات به سینه نهان    وی امیر العباد یا مهدی

تو به داد دل زمانه برس      با سلاح و سداد یا مهدی

ای که بی وقفه می شود امضاء    با تو اذن جهاد یا مهدی

عالمی تشنۀ اَنا المهدی        ای به عالم عماد یا مهدی

یار مستضعفین تویی آقا      یارت از هر نژاد یا مهدی

در دل مسلمین شود با تو      وحدت و اتحاد یا مهدی

تو مگر ریشه کن کنی از بُن    ظلم و جور و عناد یا مهدی

تو نه تنها امام موعودی      که تو هستی معاد یا مهدی

دست بیعت دراز می سازیم      با همه انقیاد یا مهدی

یا لثارات گو که می آئیم     سویت از هر بِلاد یا مهدی

مُلک ری، خطّه خراسان، قم     همه اَت خانه زاد یا مهدی

لشگری می شود مهیّا از      سَمت باب الجواد یا مهدی

سپهی از جوارِ بانوی قم      همچنان گِرد باد یا مهدی

کربلا کاظمین سامرّا      هر چه باب المراد یا مهدی

همه عزم مدینه را دارند     دلت آباد باد یا مهدی

درد ما انتقام یک سیلی ست    بی تو درمان مباد یا مهدی

آن دو تن را ز خاک بیرون آر    ای وفا را نماد یا مهدی

به چه جرمی به مادرت سیلی     زده اهل فساد یا مهدی

انتقام انتقام مولایی ست      حیدرت یار باد یا مهدی

ای خوش آن دم که دستِ تو عَلَمی   به اباالفضل داد یا مهدی

شیعیان مژده وقت هم عهدی ست      وارث مرتضی علی، مهدی ست

*******************

امــشــبــم دل در فـغـان آید همی

دیدهگانم خونفشان آید همی

هــر دم از افــلاکـیـــان بــر خـاکیان

مژده میآید که جان آید همی

بــانــگ جــاء الـحــق بــه آواز فصیح

از درای کـــاروان آیــد هــمـی

قــاتــل دجــال و هـــم سـفـیـانـیان

مهدی صاحـب زمان آید همی

قــدرت الله حــجــت ابـن العسکری

حکمران انس و جان آید همی

مــظــــهـــــر آیــــات حـــی دادگــر

مــخــزن سـر نـهان آید همی

حـــامــی اســلام و یــار مـسلمین

ملک دین را پاسبان آید همی

شـــــــرح الــلّـهُ مُـــتِــــمُّ نـــــــُورِهِ

مـعـنـی مُـدها مَتان آید همی

واضـــع قـــانـــون احـــکـــام خـــــدا

بــر کـما و  بر جهان آیـد همی

چـشمـه جوشان مهر و فضل و علم

بـحــر جـود بـیکران آیـد همی

چــشـم بـر ره گـوش بـر در ماندهایم

تـا کـه آن صاحب قران آید همی

پــرچـم نـصـــر مــن الله بــر کـفــش

ذوالـفقارش در میان آید همی

هـم چـو اصـحـاب رقـیم و قوم کهـف

عیسی اش جزء عوان آید همی

گر بخواهم شرح هجران سر به سر

هـر کلامی داستان آید همی

شـــــــــادی آل محــمد آمـــده

گـر "مـؤید" شادمان آید همی

سید رضا موید

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی