نوحه شام غریبان
نوحه شام غریبان
************
یوسف رحیمی
توی دیار کربوبلا ، وقت نماز عشقه حالا
هستیشو روی دست میگیره ، عاشقونه به راه خدا
تو قنوتش به آسمونا ، پر زد علی اصغر
تو رکوعش برداشته ز خاک ، جسم علی اکبر
روی خاکا سر میذاره ، تو سجدههای آخرش
معراجشه از قتلگاه ، رو نیزهها میره سرش
******
حالا به قتلگاه رسیده ، بانویی با قد خمیده
جسم حسینشو میبینه ، با حنجری به خون تپیده
وقتی رسید کنار حسین ، که پیکری نمونده
با دلی بیقرار میبینه ، دیگه سری نمونده
میگه خدایا کن قبول ، با لطفت از آل رسول
تو این شهید بیسرو ، این پارهی قلب بتول
***********************
محمدرضا رضایی
مونده به روی خاکا خونین بال و پر تو
نمونده حتی جایِ بوسه بر پیکر تو
من بمیرم غرق خون شد تنت
پیش چشام غارت شد پیرهنت
تو رفتی و قسمت من ، همراهی قافله شد
روی لالههات کبود از ، دلداری حرمله شد
کجایی یاور زینب ، عزیز برادرِ زینب
******
بدون تو میبینم دیگه مرگم رو هر دم
بدون تو نصیبم شد دلتنگی و ماتم
کردی طلوع رو نیزه ماه من
با خبری از اشک و آه من
از غربت و بی پناهی ، میباره چشای ترم
غارت شده خیمههامون ، کو ساقی اهل حرم
کجایی یاور زینب ، عزیز برادرِ زینب
*******************
محسن طالبی پور
امشب میون گوداله زهرا
می خونه تنها آه و واویلاه
کردن تموم صحرا رو روشن
با شعله های خیمه ی مولا
امشب تموم خیمه ها رفته به غارت
ناموس حیدر کرده تن رخت اسارت
رفته به یغما گوش و گوشواره
کودکی مونده با گوش پاره
آه و واویلا
******
افتاده یک سو سردار بی سر
افتاده یک سو سالار لشکر
افتاده یک سو فرزند نجمه
افتاده یک سو شهزاده اکبر
راس حسین بر روی یک نیزه بلنده
داره سپاه کوفه به زینب می خنده
تن آقا رو می کشن رو خاک
ناله خیمه می ره تا افلاک
آه و واویلا
********************
شام غریبان
بس که هجرانت زده آتشم ای ماه من
خیمه گاه آتش گرفت از شرار آه من
سر بر آر ای غیرت الله و ببین
زینبت گردیده خاکستر نشین
ای دل آرامم حسین
******
دیدی آخر کربلا هستی زینب ربود
عاقبت دست فلک از توهم دورم نمود
کن تماشا زینب افسرده را
کن نظر طفلان سیلی خورده را
ای دل آرامم حسین
******
چون عدویت سد شده بین ما با جسم تو
عشق بازی می کنیم یا اخا با اسم تو
مابه عشق تو اسیریم یا حسین
کن دعا ما هم بمیریم یا حسین
*******************
ای شیعیان امشب شام غریبان است
جسم حسین بی سر در خاک غلطان است
اطفال شاه دین سر گشته و غمگین زینب پرستار جمع یتیمان است
زهرای اطهر در جنان از غم پریشان است ا ی شیعیان امشب شام غریبان است
ای شیعیان امشب شام غریبان است
در کربلا امشب صحرا پر از خون است فریاد غم هر سو بر چرخ گردون است
در خیمه ها آتش با شعله افزون است زین العباد از غم با ناله گریان است
ای شیعیان امشب شام غریبان است
آل رسول امشب بی یار و سالار است در چنگ قوم دون بی کس گرفتار است
رأس حسین از تن جدا در کوفه مهمان است جسم حسین بی سر در خاک غلطان است
ای شیعیان امشب شام غریبان است
دشمن بود شاد و زینب عزادار است شب تا سحر بر پا ختم شهیدان است
جن و ملک در ماتم و سر در گریبان است جسم حسین بی سر در خاک غلطان است
ای شیعیان امشب شام غریبان است
*************************
حسان
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهائیم تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آیدبه چشمم خواب شب راراه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
********************