کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

از فدک تا محشر

  • ۱۷۷۲ نمایش
  • از فدک تا محشر

    چند سال قبل تولد حضرت زهرا سلام الله علیها، و هفته بسیج همزمان شده بود ومن توفیق یافتم که مثنوی "از فدک تا محشر" را تقدیم آن بزرگوار کنم . اینک ابیاتی ازآن مثنوی تقدیم شما به عنوان عرض تبریک

     ×××××××××××××××××××

    فاطمه می آید وگل می دهد 
    باغ هستی بوی سنبل می دهد
    دختر احمد زن خیرالورا
    مادر زینب چراغ نینوا
    فاطمه دریایی از لطف و صفاست
    نسخه ای از «عین ذات » مصطفاست
    روز مادر روز کوثر روز عشق
    روز میلاد وفا آموز عشق

    فاطمه می آید از بام بسیج
    عاشقی می بارد از نام بسیج
    اسوه ایثار در نزد همه
     سیره ی اول بسیجی « فاطمه »
    ××××

    سیرت زهرا بسیجی بودن است
    سر به دامان ولایت سودن است
    فاطمه غرق ولایت بود و بس
    حامی بیت امامت بود وبس
    اولین شرط بسیجی عاشقی است
    هر که عاشق نیست زهرا گونه نیست
    این بسیج همرنگ وبوی فاطمه است
    مستی او از سبوی فاطمه است

    یاد زهرا قوت جان بسیج 
    نام زهرا رمز طوفان بسیج
    فاطمه سردار عشق و سنگر است
    خاک ریزش از فدک تا محشر است
    فاطمه هم سنگر هر عاشق است
    همدم زهرا به جنت لایق است
    فاطمه یاس گلستان جهان
    زینت پیشانی رزمندگان
      ××××

    مادرم!  من از دعایت سرخوشم
    بی تو در هر جا غریب و خامشم
    در میان سنگر و در خاک ریز
    کوه و دریا باتو هستم ای عزیز
    هر طرف رو می کنم تو با منی
    « ثم وجه الله » را دم می زنی
    هر جه گویم هستی و با این همه
    گفته ای هستی کنیز فاطمه
    هر دم از زهرا برایم گفته ای
    در غلطان از نگاهت سفته ای

    لحظه اعزام جبهه دیدمت
    اشک می باریدی و بوسیدمت
    زیر لب آهسته کردی زمزمه
    رو عزیزم ! در پناه فاطمه !!

      ××××

    همره ما در بهشت جبهه ها
    عشق بود و فاطمه بود وخدا
    بر جمال حق تماشا داشتیم
    اقتداء  بر بیت زهرا داشتیم
    آن شب نورانی زیبا رسید
    از نیستان رمز« یا زهرا » رسید
    نفخه حق در نی جانها دمید
    کار عشق آن شب به « او ادنی » رسید
    هر که سیراب از می زهرا شدی
    پر گرفتی و به آن بالا شدی

    من که ماندم پای عشقم لنگ بود
    راستی بال و پرم از سنگ بود

    ×××× 

    عاقبت من ماندم و زخم درون
    با دلی پر حسرت و لبریز خون
    بال پروازم دگر بشکسته شد
    دفتر عشق و شهادت بسته شد
    هر چه بود امروز تــنها مانده ام
    در میان سجن دنیا مانده ام
    بار حسرت را به دوشم می کشم
    با بسیج و یاد زهرا دلخوشم
    رو نمودم سوی بیت « مرتضی »
    از عطای فاطمه گشتم « رضا »
    «عارف »

    ×××××××××××××××××××

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی