کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار مناجات ماه رمضان -9
**************

بارالهـا بـر درت اشـک و آه آورده‌ام

هم سرشک خجلت و هم گناه آورده‌ام

هـم گنـاه آورده‌ام هـم پنـاه آورده‌ام

دیده از جرمم بپوش اشک و آهم را ببین

یـا الـه‌العالمین یـا الـه‌العالمین

با همـه بـار گنـاه بـا همـه فعـل بدم

تو صدا کردی مرا من به سویت آمدم

دست دل بر دامن لطف و احسانت زدم

آسمانی کن مرا که چه خوردم بر زمین

یـا الـه‌العالمین یـا الـه‌العالمین

وای اگر این روسیاه رو به محشر آورد

نامـه‌ای از صـورت خـود سیه‌تر آورد

با گنـاه بی‌شمـار رو به ایـن در آورد

با گناهانم شوم روز محشر هم‌نشین

یـا الـه‌العالمین یـا الـه‌العالمین

سایه لطفت مرا در دو عالم بر سر است

از گنـاه بی‌حـدم عفـو تـو بالاتـر است

هر چه هستم سینه‌ام پر ز مهر حیدر است

خود گناهم را ببخش بر امیرالمؤمنین

یـا الـه‌العالمین یـا الـه‌العالمین

من که با تو دم‌به‌دم عهد خود بشکسته‌ام

از تـواَم شرمنــده و از گنـاهم خستـه‌ام

هم ز تو کردم فرار، هم به تو دل بسته‌ام

بسته راهم را گناه از یسار و از یمین

یا الـه‌العالمین یا الـه‌العالمین

من گنـه کردم ولی، آبرو دادی به من

از عنایت مرحمت گفت‌وگو دادی به من

باز خواندی بنده‌ام باز رو دادی به من

تو عطا کردی چنان من خطا کردم چنین

یا الـه‌العـالمین یـا الـه‌العـالمین

جـرم سنگیـن مــرا ای خـدای عـالمین

هم ببخشا بر حسن هم ببخشا بر حسین

دست خالی ریختم اشک خجلت از دوعین

هر که هستم ای خدا بر درت سودم جبین

یـا الـه‌العـالمین یـا الـه‌العالمین

استاد سازگار

************************

ماه رحمت ز راه آمده است ، حال مردم همه بهارانی ست

دیده ام باز آب و جارو شد ، کوچه باغ دلم چراغانی ست

نرم نرمک ز راه آمده اند عاشقان ، تائبان ، گنه کاران

بارِ عام خدا شروع شده ، لحظه های شریف مهمانی ست

بعد یک سال باز آمده ام ، تا بگویم که دوستت دارم

تا که راهی به درگهت یابم ، کوله بارم پر از پشیمانی ست

بـا وجودی که راه کج رفتم، و به امرت دهن کجی کردم

بـاز دنبـال کار و بـار منی ، صفت بارز تو رحمانی ست

آنقدر خوبی و کرم داری که نمی پرسی از گناهانم

فکر این که مرا نمی بخشی ، شک ندارم که فکر شیطانی ست

آبروهــای رفــته رفتــند و جــایشـــان آبِ رو بـه من دادی

کمکم می کنی که گریه کنم ، اشک ؛ شمع مسیر عرفانی ست

دست خالی نیامدم ربّاه ، همره خود وسیله ها دارم

ماه و خورشید همرهانِ منند ، دست هایم ستاره بارانی ست

دم افطار با لب تشنه ، یاد لب هـای یار می افتم

" السلام علیک یا ارباب" ، از چه رو قسمت تو عطشانی ست

زخم های احد نمک خورد و ... ، من بمیرم لبش ترک خورد و ...

دختر کوچکش کتک خورد و ... ، قسمت خواهرش پریشانی ست

و همیـن که به یاد شـاه غریب ، طفل اشکم به سوی دریا شد

نقطه سرخط دوباره زاده شدم ، این همان نقطه ی مسلمانی ست

کاش حالا که ماه مهمانی است ، بعد یک عمر مهلتی بدهی

چشــم بگشایم و ببینم که ، رو به رویم سرای سلطانی ست

********************************

اول شعر که یا رب بشود خوب تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

سجده بر تربت ارباب سراسر نور است

سجده با اشک ، مرکّب بشود خوب تر است

ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم

نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است

پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما

در حسینیه مورّب بشود خوب تر است

سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین

آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است

اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا

اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است

باده ی ناب حسین است و بدانید اگر

ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است

سائل روضه شریف است ولی سائل اگر

سائل حضرت زینب بشود خوب تر است

گر بنا هست کسی خادم این خانه شود

عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است

عمه گیسوی مرا شانه بزن ، موی سرم

قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است

دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار

دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است

***************************

خدایا از عقابت ترس دارم

من از اخم و عتابت ترس دارم

من از تاریکی قبر و قیامت

خدایا از عذابت ترس دارم

هزاران بار عهدم را شکستم

و رفتم با گنهکاران نشستم

تو هر لحظه کنارم بودی و من

به رویت باز عمداً دیده بستم

خداوندا کریما بی نیازا

شما گفتی ای بنده نوازا

هزاران بار اگر توبه شکستی

مشو نومید سویم باز ، بازآ

**

ببین از کرده ی خود شرمسارم

نگاهی کن به چشم اشکبارم

به تنهایی تو سوگند یا رب

که تنهایم به غیر از تو ندارم

**************************

بساط عاشقی ما به پاست این شب ها

زمان آشتی با خداست این شب ها

گناهکار قدیمی دوباره برگشته

صدای زمزمه ها آشناست این شب ها

زمان بده به زمین خورده اِی اِلهِ کریم

اگر مرا بزنی هم رواست این شب ها

خوشا به حال گدایی که چشم تر دارد

که گریه های سحر کیمیاست این شب ها

کنار سفره ی افطار  زیرلب گفتم

نگفته ای به خود آقا کجاست این شب ها

قسم به خاک نشسته به چادر زهرا

مرا ببخش ، ببخشی رواست این شب ها

ز فتنه های زمانه خط امان داری

چراکه نام علی ذکر ماست این شب ها

گدای صحن و سرای شهنشه نجفم

دلم هوایی ایوان طلاست این شب ها

دل شکسته ی ما با سلام بر ارباب

مسافر حرم کربلاست این شب ها

سلام بر لب عطشان سیدالشهدا

سخن ز تشنه لب سر جداست این شب ها

شنیده ام که سرش نی به نی عوض میشد

شکایت من از آن نیزه هاست این شب ها

"برای شرح من و رستگاری ام کافی ست

که با مغیره دوباره رو به رو نخواهم شد "

*******************************

تویی که ستار العیوبی

خدای مهربان و خوبی

به درگاه تو آمدم چون

تو گفتی غفار الذنوبی

الهی یا الهی العفو

الهی یا الهی العفو

خریدار هر بی نوایی

همیشه مشتاق گدایی

نه این که دنبال تو باشم

تویی که دنبال گدایی

الهی یا الهی العفو

الهی یا الهی العفو

مرا ز کویت رد نکردی

بدی دیدی و بد نکردی

به من دادی دوباره فرصت

مسیر ما را سد نکردی

الهی یا الهی العفو

الهی یا الهی العفو

ز بس گنه کردم عادت

شدم کاهل وقت عبادت

ز بس که پرده ها دریدم

نمی کشم از تو خجالت

امان ز درد بد زبانی

ز سوء ظن و بد گمانی

کجا بهر رضایت تو

گرفتم دست ناتوانی

دلم به نورت منجلی شد

به عشق حیدر صیقلی شد

قبولی تمام اعمال

به حب مرتضی علی شد

الهی یا الهی العفو

الهی یا الهی العفو

علی جانم علی علی جان

علی جانم علی علی جان

مرا زهرا کرده دعایم

که سینه چاک کربلایم

ولی به هنگام جان سپردن

به دنبال امام رضایم

دلم مست بوی حسین است

پریشان موی حسین است

به ما هر رحمتی رسیده

همیشه از سوی حسین است

گل زهرا با جسم صد چاک

فتاده تشنه بر روی خاک

بگوش آید ز سوی گودال

الهی لا معبود سِواک

الهی یا الهی العفو

الهی یا الهی العفو

حسین جانم حسین حسین جان

حسین جانم حسین حسین جان

یکی با نیزه ای زد بر تن او

یکی در غارت پیراهن او

نشسته روی سینه اش لعینی

گرفته اِی خدا محاسن او

*******************************

روی تو خورشید هر روز است و ماه هر شب است

بلکه در هر جلوه اش صدها هزاران کوکب است

خوش به حال آن که تقدیرش گدایی شماست

در سرش سودای خدمت بر تو در آن منصب است

ما نماز اشک را پشت تو قامت بسته ایم

اقتدا بر چشم هایت رکن ما در مذهب است

از خدا در هر قنوت خود فرج را خواستم

روی لب هایم میان ندبه یا رب یا رب است

خوب می دانم اجابت در دعاهایی ست که

در کنارش یک قسم بر عمه جانت زینب است

از حرم کوتاه خواهد ماند دست دشمنش

پرچم عباس وقتی حافظ این مکتب است

*********************

داره از گناه پَرام می سوزه

اگه تو بهشت بیام می سوزه

چه آتیشی بود به پا کردم من

که دل تو هم برام می سوزه

پریشونم یا رب ، پشیمونم یا رب

از خودم دیگه گریزونم یا رب

یا الهی العفو ، یا الهی العفو

خیلی در حق خودم بد کردم

اومدی کمک کنی رد کردم

تو می گفتی که بیا راه بازه

ولی من مسیرمو سد کردم

حالا این بیچاره ، دیگه کارش زاره

با همه بدبختیش ، به تو امیدواره

یا الهی العفو ، یا الهی العفو

دیگه از بدی تو مامه م جا نیست

حتی جا برای یک امضا نیست

بگو به موسی بیاد اینجا که

بدتر از من کسی تو دنیا نیست

خیلی از تو دورم ، وصله ی ناجورم

تو می بینیم اما ، انگاری من کورم

یا الهی العفو ، یا الهی العفو

اون که دور بود با دلی پر اومد

یه جامونده از میون بُر اومد

شب جمعه ست و میگم یا عباس

به حسینت بگو که حر اومد

*****************************

عطا کردی خطا کردم ، خطا کردم عطا کردی

 

وفا کردی جفا کردم ، جفا کـردم وفا کردی

 

تو بی‌شرمی ز من دیدی و بر رویم نیاوردی

 

ز عبد بی‌حیای خود حیا کـردی حیا کردی

 

مرا هر لحظه زنجیـر گناهـی بود بر گردن

 

تو خواندی و مـرا از آتش دوزخ رها کردی

 

من از تو قهـر کردم تـو پیـام آشتی دادی

 

کرم کردی دوباره این فراری را صدا کردی

 

من بیچاره از غفلت دویـدم جـانب شیطان

 

تو از رحمت مـرا بـا دوستـانت آشنا کردی

 

تو بخشیدی گناهم را ؛ خریدی اشک و آهم را

 

تو زخمم را شفا دادی تو دردم را دوا کردی

 

من از فرمـان تـو کردم تمّـرد، بـار معبودا

 

تو حاجات مـرا بـر لب نیاورده روا کـردی

 

من از خود آبـرو بردم تو بر من آبرو دادی

 

من از غفلت چه‌ ها کردم تو از رحمت چه‌ ها کردی

 

اگر می‌خواستـی در آتـش قهرت بسوزانی

 

چرا این روسیَه را زایر کـرب و بـلا کردی

 

گرفتی در بغـل تـا قبر ثـارالله را «میثم!»

 

به سوی حق فرار از آتش قهر خدا کردی

*********************************

اگر عدل تـو باشـد اهـل نـارم

وگـر فضل تـو باشـد شرمسارم

من از خود هم دگر مأیوسم امّا

به فضـل و رحمتـت امیـدوارم

الهی یا الهی یا الهی یا الهی

 

اگر پرسی چه داری؟ فاش گویم

نباشـد جـز گنـه در کوله‌ بـارم

گر چه من نکـردم شـرم از تو

تـو پوشانــدی گنـاه آشکـارم

الهی یا الهی یا الهی یا الهی

 

من از کوی تو می‌ بـودم فراری

تـو بـاز آوردی ای پـروردگارم

حضـور تـو بـه نافرمانی از تو

گذشتـه سال هــا لیـل و نهارم

اگـر در آتـش قهـرم بسـوزی

وگـر جـای نفس خیزد شرارم

زنـم فریــاد در دریـای آتـش

خدایا من حسین را دوست دارم

**********************************

عاصیِ رو سیاهم مانده میانِ راهم

من را که پر گناهم ای وای اگر نبخشی

شرم و حیا ندارم ترس از خطا ندارم

اما منی که جز تو در دو سرا ندارم

ای وای اگر نبخشی

شد سست اعتقادم چون پَر میان بادم

حالا که از جهالت نعمت ز دست دادم

ای وای اگر نبخشی

ای وای از زبانم ، مدیون این و آنم

بهر اَدایِ دِینَم حالا که نا توانم

ای وای اگر نبخشی

مردن ز یاد رفته عمرم به باد رفته

این بنده را که راه کج را زیاد رفته

ای وای اگر نبخشی

ای که تو مهربانی درد مرا تو دانی

در بهترین زمان ها در بین میهمانی

ای وای اگر نبخشی

بر سفره ی کرامت در بِین این ضیافت

من را که بدترینم در این شب زیارت

ای وای اگر نبخشی

ما جای خود که مولا در سجده نیمه شب ها

در موقع مناجات گفته شبیه زهرا

ای وای اگر نبخشی

در روز پر تلاطم سر در گم اند مردم

در روز حسرتِ من ، پیش امام هشتم

ای وای اگر نبخشی

جان حسین و زینب رحمی نما تو امشب

ارباب داده یادم تا که بگویم هر شب

ای وای اگر نبخشی

آید اجل چو نا گاه بسته شود به من راه

در وقت بی کسی ام ای مهربان دلخواه

ای وای اگر نبخشی

**********************

لذت اشک مناجات سحر ، مشهود است

حال آشفته دل از دیده تر مشهود است

منتی نه زکرم دست زمین خورده بگیر

همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است

راه خود را سحری جانب ما  مایل کن

دست خالی گدا وقت گذر مشهود است

حال و روز من هجران زده دیدن دارد

حال دلسوخته از آه جگر مشهود است

*هنر آن نیست نسوزی به میان آتش

بین خاکستر پروانه هنر مشهود است

هرکه فانی نشود جام بقایش ندهند

مردی مرد به هنگام خطر مشهود است

من وتنهایی در قبر خودم میدانم

اوج بیچارگیم وقت سفر مشهود است

هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
بین خاکستر پروانه هنر مشهود است

قاسم نعمتی

******************

غـــــــرق گــنه نــا امید مــشو ز دربـــــار مـا

کـــه عـفو کــردن بــود، در هـمه دم کــار مـــا

بـــنده شــرمنده تو، خـــالق و بــخشنده مــــن

بــــیا بـــهشت دهـــم، مـــرو تـــــو در نــار مــا

تـــوبه شکستی بـیا، هـر آنچـه هـــــستی بـــیا

امـــــیدواری بـــــــــــــــجو، ز نــــام غـــفار مــــا

در دل شب خیز و ریـز، قـطره اشکی ز چشم

کــــه دوست دارم کــند، گـــریه گـنه کــار مـــا

خـــــواهم اگـــر بـــگذرم، از هـــمه عــاصیان

کــیست کــه چــون و چـــرا کــند ز کـردار مــا

وای بــر آن کــو نــگشت، نـادم ازعصیان خود

هــــلاک گــــردد بـه حــشر، در یَـــم قـــهار ما

*****************************

بی پناهم من و سوی تو پـــناه آوردم             بـــه امــید کرمت عـذر گــناه آوردم

یا رب از لطف پناهم ده و عذرم بپذیر            حال چون روی بسوی تو اِله آوردم

در بـــــساطم نبود هیچ بجز آهِ دلــی             زین سبب هدیه بـدر گاه تو آه آوردم

دل بریدم ز خلایق که همه محتاجند             بــی نیازی تو و من بر تو پناه آوردم

مـا فقیریم بـذات و تـو غـنی بالـذّات             شـاهد عـجز خود این حال تباه آوردم

********************************

بـــــــــــــــه درگــــــه تــــو آمـــدم              ز درگـــــــهت مــــــــکن ردم

اگــــــر کــه خـــوب اگـــر بَـــــــدم              کـــه واجب الـــعطا تــــــوئــی

گدا منم، خدا تـوئی             امـید جـان مـا توئـی

بـــــــه بـــــی نــــوا تــــوئی نـــــوا             بـــــه درد مـــــا تـــــــویی دوا

بـــه ســـــــینه ها تــــــــویی صـــفا             بـــه دیـــــده ها ضــــیاء تـوئی

گدا منم، خدا تـوئی             امـید جـان مـا توئـی

بــه مـــــــروه و صـــــــــــفا قَــسَم             بــــه ذکــــــــــــر ربـــنا قـــسم

ز درگـــهت کـــــــــــــــــــجا روم             روم بـــه هــــر کـــجا تـــوئــی

گدا منم، خدا تـوئی             امـید جـان مـا توئـی

خـــــــــــــــــدای مـــهربان مـــــن             شـــــدی تــــــو مــــیزبان مــن

تـــــوان مــــــن، امـــــــان مـــــن              بــــه جــان مــن صـــفا تــوئی

گدا منم، خدا تـوئی             امـید جـان مـا توئـی

از رحــــــــــمت تـــــــــابنـــده ات            بــــــده جـــــــــواب بـــــنده ات

ایـــــن بـــــــــــــنده شــــرمنده ات            کـــــه غــــافر الـــخطا تــــوئـی

گدا منم، خدا تـوئی            امـید جـان مـا توئـی

بیــــــــتاب و در تــــبــــم بـــــبیـن            فـــــــریاد یـــــا ربـــم بـــبیــــن

لــــبیک بـــر لــــــــــبـــــم بــــبین            مُـــــــجیب هــــر دعــــا تـوئـی

گدا منم، خدا تـوئی            امـید جـان مـا توئـی

اِحـــــرام کـــــــــویت بــــــسته ام            بــــا ایـــن دل بــــشــــــکسته ام

بـــــــــــه درگـــهت نــــــشسته ام            امـــــید جـــــان مـــــــا تـــــوئی

گدا منم، خدا تـوئی            امـید جـان مـا توئـی

*********************************

گـــرفتار ایـــــن نـــَفس امـــاره ام             نــــظر کـــن خـــدایا کـــه بـــیچاره ام

چو هـستی به هـر کار یا رب قدیر            رهـــا کـن ز بـند هــوس ایــــن اســـیر

مـــن آن بــنده خـوار و شرمنده ام             کــــه بـــــــر بـار گـاهت پـــــناهنده ام

نــــگردد اگـــر لطف تو، یــار من            نـــباشد بـغـــیر از خـــطا، کــــار مــن

 

ز چـشم و ز گوشم چو گردد سوال           نــــــــــــدارم بــجز حــسرت و انــفعال

بـــه رســـوائیم وای فــــریاد مـــن           گــــواهی دهـــد جــــمله اعـــضای مــن

بــه بــند هــوس، نــَفْس حــــیوانیم           در ین خـــــاکدان، کــــرده زنــــــــدانیم

خــــدایــا، بـه هنگامه رســتــــخیز          بـــه زهــــرا قـــسم آبـــــــرویم مـــــریز

**************************

عمرم تباه و دست تهی حاصلم گناه
مویم سپید گشته و پرونده ام سیاه
دائم فرار میکنم از مرگ سوی مرگ
دارم به پیش پا هزاران هزار چاه
با دوری از عمل شده نزدیک رفتنم
آه از فزونی گنهم
بیچارگی به فقر و مریضی و درد نیست
بیچاره آن کسی است که عمرش شده تباه
سیل گنه میبردم جانب جهیم
با این همه به عفو خدا میبرم پناه

***********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی