کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۷

*******************

صفحات نه فلک شده پر ز خاطره

مه من نظاره کن به نجوم زاهره

دل هستی آمده یم نور باهره

آسمان گل بفشان به زمین سامره

که امین وحی حق به جهان صلا زده

گل نرگس آمده گل نرگس آمده

گل و باغ و باغبان شده گرم زمزمه

بلبلان غزل سرا به کنار گل همه

به غم فراق گل همه داده خاتمه

شده گرم تهنیت به عروس فاطمه

که عیان به سامره شده قرص قمرش

صلوات انبیا به جمال پسرش

مه نرگس آمده به جمالش صلوات

ز خدای ذوالجلال به جلالش صلوات

ز محــمد (ص) و علی به خصالش صلوات

به خصالش صلوات به کمالش صلوات

دل موسوی دلش دم عیسوی دمش

سر خیل سروران همه خاک مقدمش

شب قدر عاشقان به همه مبارک است

رخ حق شده عیان به همه مبارک است

جشن مصلح جهان به همه مبارک است

عید صاحب الزّمان به همه مبارک است

سورۀ قدر بخوان ای عروس فاطمه

قدر این پسر بدان ای عروس فاطمه

این چراغ دیده و دل هر انجمن است

اوّلین مطلع حسن آخرین بت شکن است

قمر چارده و ثمر پنج تن است

طالب خون خدا حجة ابن الحسن است

شمع جمع شهدا نورالانوار خداست

خال بالای لبش نقطۀ نام خداست

طالبان ره حق همگان در طلبش

همه مرهون عطا ز عجم تا عربش

جنّ و انس و ملک اند سائل روز و شبش

گل خنده به دهان صوت قرآن به لبش

نُه فلک پر شده از نغمۀ یا رب او

عسکری بوسه زند به دهان و لب او

ای سماوات و زمین قطره های کرمت

دل دیوانۀ ما همه دریای غمت

سر سودایی ما نقش خاک قدمت

کعبه با آن عظمت گوشه ای از حرمت

تو امید بشری ولی دادگری

ماه اهل نظری مهدی منتظری

همه خوبان جهان عاشق روی تواند

عاشق روی تو و سائل کوی تواند

سائل کوی تو و بستۀ موی تواند

بستۀ موی تو و تشنۀ جوی تواند

غصّه از سینۀ من بیتو مشکل برود

تو اگر خنده کنی غمم از دل برود

گل نرگس بشکف که بهار همه ای

تو مه انجمن شب تار همه ای

ما ز تو دور ولی تو کنار همه ای

بی قرار تو همه تو قرار همه ای

ای که بی روی تو دل خانۀ درد و غم است

جان عالم همه بر رو نمای تو کم است

غم تو از غم ما غم ما از غم تو

رخ تو کعبۀ ما چشم ما زمزم تو

حور و انسان و ملک قطره های یم تو

کُشتۀ یک نگه و زندۀ یک دم تو

ابر بارنده ببار ماه تابنده برآ

آخر ای پرده نشین از پس پرده درآ

ما گرفتار توایم یابن زهرا مددی

عاشق زار توایم یابن زهرا مددی

خار گلزار توایم یابن زهرا مددی

گر چه سرباز توایم یابن زهرا مددی

خانه بر دوش غمت دل آوازۀ ماست

سند زنده ما جگر پارۀ ماست

ما همه منتظر و تو همان منتظری

نگهی کن که دل از همه عالم ببری

آخر ای چشم خدا نظری کن نظری

چه شود باد صبا ز تو آرد خبری

تا بگوید ز کرم حرم یار کجاست

جام «میثم» گرو خبر باد صباست

***************************

دوستان هنگام بینایى شده

طلعت مهدى تماشایى شده

این امید هر نبى و هر ولى‏است

پاى تا سر، هم محــمد، هم على است

این پسر چشم و چراغ فاطمه است

این گل امید باغ فاطمه است

شمع جمع عالمین است این پسر

طالب خون حسین است این پسر

این چراغ بزم در قلب شب است

این نوید انتقام زینب است

این امام عصر کل عصرهاست

صاحب نصر تمام نصرهاست

بردگان موسى به عالم آمده

مردگان عیساى مریم آمده

کیست مهدى کعبه جان همه

کیست مهدى آرزوى فاطمه

کیست مهدى همدمى نشناخته

خلق نادیده به او دل باخته

کیست مهدى نور انوار خدا

کیست مهدى انبیا را مقتدا

کیست مهدى یاور مظلومها

کیست مهدى حامى محرومها

کیست مهدى حجّت ثانى عشر

کیست مهدى منجى کل بشر

************************

ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان

بر طوفان نوح کرده به پا، جنب  و جوشتان

پیوسته بود بار ولایت به دوشتان

من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان

بیش از هزار سال گذشته زغربتم

جانم به لب رسیده از این طول غیبتم

یک خلق با منند و ندانند کیستم

قومی شدند منکر و گویند نیستم

بیش از هزار سال غریبانه زیستم

چون مادرم به کوه و بیابان گریستم

من وارث غریب غریب مدینه ام

فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام

نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان

ای کوثر ولایت ما در سبویتان

با ماست در عیان و نهان گفتگویتان

در هر نفس ظهور من است آرزویتان

دست دعا بلند به سوی خدا کنید

ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید

دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان

فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان

فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان

تابیده در سراسر اسلام نورتان

قرآن غریب و در طلب یاری شماست

مهدی در انتظار وفاداری شماست

من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام

من یوسف و زدوری یعقوب خسته ام

من داغدار مادر پهلو شکسته ام

در طول غیبتم به شما چشم بسته ام

عمری به سینه حبس شده دادهای من

داد شماست پاسخ فریادهای من

روزی که چشم آل محــمد به خون نشست

روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست

روزی که دست مادر مظلومه ام شکست

روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست

در اوج گریه گرم دعا بود مادرم

بالله قسم به یاد شما بود مادرم

آماده تا که روز ظهورم فرا رسد

فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد

پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد

در سامرا و در نجف و کربلا رسد

آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم

بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم

آماده، ای تمام جوانان پاک جان

آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان

آماده، ای سرشک من از چشم تان روان

آماده، ای به مکتب ما داده امتحان

ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است

این بهترین مسیر جهاد و شهادت است

ای در وجود، غیرت خون خدایتان

بر نیزه می زند سر جدّم صدایتان

گویی هنوز از سر نی با دو صد خروش

هل من معین آل محــمد رسد به گوش

لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو

لبّیک ای تمام نداها به گوش تو

لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو

لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو

ای قطره قطره خون دل ما جواب تو

ایثار ماست منتظر انقلاب تو

تو دادخواه خون خدایی بیا بیا

تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا

تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا

تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا

عالم دهد ندات که الغوث و الامان

عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان

**********************

یوسف رحیمی

تا چند پی نام و نشانی باشیم

یا در طلب جهان فانی باشیم

حالا که رسیده وقت بیعت با عشق

عشق است که صاحب الزمانی باشیم

***********************

ناصر شهریاری

باز شوریست که در جان جهان افتاده

عالم از حادثه ای در هیجان افتاده

چشم نرگس به شقایق نگران افتاده

عالم پیر دگرباره جوان افتاده

هاتفی گفت سحر می رسد از راه بیا

همچو عباس قمر می رسد از راه بیا

باز عالم شده سرمست و غزلخوان امشب

پهن شد سفره ی احسان کریمان امشب

بس که شد لطف خداوند فراوان امشب

می شود هر چه گدا هست سلیمان امشب

جلوه ی کوثری حضرت زهرا آمد

آخرین حیدر کرار به دنیا آمد

آمده بر دو جهان حضرت دریا به به

بر رخش جلوه ی آقایی طاها به به

دلبری کرده به لبخند ز بابا به به

آمده در بر نرگس گل زهرا به به

عسگری در بر خود نور جلی را دارد

یا پیمبر به بغل باز علی را دارد ؟

با نگاهش دل غمدیده صفا بردارد

چشم یعقوب چو آیینه ضیا بردارد

از غبار قدمش درد دوا بردارد

آمده حضرت عیسی که شفا بردارد

انبیا از قبلش قرب الهی گیرند

با گدایی درش منصب شاهی گیرند

در رخش جلوه ی آیات خدا بسیار است

سیزده آینه در آینه در تکرار است

چو علی قبله عالم شده و سیار است

پسر حیدر کرار خودش کرار است

عرش می لرزد اگر یک دو قدم بردارد

دیدنی باشد اگر تیغ دو دم بردارد

کاش گل باز به دیدار چمن برگردد

از دل خاکی صحرا به وطن برگردد

یوسف فاطمه آن پور حسن برگردد

بهر یاری به همه اهل یمن برگردد

چون حسین بن علی هست چو کشتی نجات

تا که این عید شود عید ظهورش صلوات

*********************

ای طلوع صبحدم نور دگر آورده ای

آفتابی بهتر از شمس و قمر آورده ای

شاهدی از جان و دل محبوبتر آورده ای

یا که وجه الله بر اهل نظر آورده ای

مصلح کل حجّت ثانی عشر آورده ای

مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام

آسمان امشب چه سیمای تو روحانی شده

دامنت چون قلب نرگس پاک و نورانی شده

سینه ات لبریز از انوار ربّانی شده

صحنه هایت روضۀ سر سبز رضوانی شده

ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده

تا طلوع صبح دور سامره گردد مدام

ای زمین آغوش جان بگشا که جانان است این

سامره تطهیر کن خود را که قرآن است این

آسمان در بر بگیرش یک جهان جان است این

سیزده معصوم را روح است و ریحان است این

قلب قرآن، هستی دین، رکن ایمان است این

خود امام و یازده آباء معصومش امام

ای ز آوای تو قرآن مفتخر قرآن بخوان

ای دمت از فیض عیسی خوبتر قرآن بخوان

ای شده پروانه ات مرغ سحر قرآن بخوان

ای یگانه مصلح کلّ بشر قرآن بخوان

ای نوایت خوشتر از جان، بر پدر قرآن بخوان

تا ببوسد لعل لبهای تو را با احترام

سامره جان شد که این نوزاد جانان من است

نرجس پاکیزه دامان گفت ریحان من است

عسکری بوسید لب هایش که قرآن من است

عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است

شب ندا در داد این ماه فروزان من است

صبح گفتا از زمین تابید خورشیدم به بام

پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام

سر و قد گل چهره شورانگیز لب شیرین کلام

کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام

فاطمی خو مجتبایی حلم ثارالله قیام

مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام

تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام

کعبه می خندد که آغاز ظهورش در من است

مکّه می بالد که آثار عبورش در من است

کوفه می نازد که تشریف حضورش در من است

کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است

دل ندا در داد کاین خورشید نورش در من است

جان به طوف مهدا و چون زائر بیت الحرام

دُرّ دندان پیمبر انتظارش می کشد

صورت خونین حیدر انتظارش می کشد

سینۀ مجروح مادر انتظارش می شکد

مجتبی با سوز دیگر انتظارش می کشد

زخم ثارالله به پیکر انتظارش می کشد

تا نیاید او نیابد زخم قرآن التیام

ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور

ای فروغت کرده پیش از خلقت عالم ظهور

ای وجودت غایب و خلق جهانت در حضور

یابن کوثر یابن طاها یابن یاسین یابن طور

تو به ما نزدیکتر از مایی و ما از تو دور

ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام

باغبانا بار دیگر در گلستان باز گرد

یوسفا از چاه کنعان سوی کنعان باز گرد

موسیا بر کشتن فرعون و هامان باز گرد

عیسییا تا جان دهی بر جسم بی جان باز گرد

احمدا بر یاری اسلام و قرآن باز گرد

حیدرا در دست تو زیباست تیغ انتقام

کعبه ی کعبه صفا بخش صفا رکن حرم

آسمان جود، باران عطا، ابر کرم

باز آی ای از گل عدلت جهان رشک ارم

دین شده بی احترام و کفر گشته محترم

قبلۀ قومی نساء و دین افرادی درم

هر حرامی بین حلال و هر حلالی را حرام

ای وصالت آرزوی دوستان، هجران بس است

ای بباغ آفرینش باغبان، هجران بس است

ماه کنعان، آفتاب مصر، جان هجران بس است

سیّدی الغوث الغوث الامان، هجران بس است

مصلح کل مهدی صاحب زمان، هجران بس است

تا به کی میثم بریزد بی تو خون دل به جام

**********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی