کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

نوحه شهادت حضرت اباالفضل علیه السلام

*********

زمینه۱

کف العباس    غرق عطر یاس

دلمو برده        حرم عباس

*إرحم إرحم یا امیری أنا عبدالذلیل

حضرت باب الحوائج الدخیل الدخیل*2

*ساقی حرم   میکشی مرا

صاحب علم   میکشی مرا*2

یابن فاطمه

حال و روزم   دیگه طوفانی ست

عجلوا وقت   محتشم خوانی ست

تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلتی

تا بگیرم در بغل شش گوشه را ساعتی

سینه میزنم   با حسین حسین

ضربان دل   یا حسین حسین

جواد رمضانی

***************

نوحه ۱

(الا ای ساقی لشگر ابالفضل

سپهسالار نام آور ابالفضل)2

کنار هر دو دست غرق خونت

زنم دست اسف  بر سر ابالفضل2

زجا بر خیز ای سردارم –  گره افتاده در کارم

ببین بعداز تو بی یارم

علمدار  – رشید من  –  برادرجان

همه عشق و   – امید من  –  برادرجان

وای ابالفضل ابالفضل ابالفضل

****

چرا در بین خاک و خون نشستی

چرا ای ماه زیبا دیده بستی

صدای خنده از لشگر بلند است

ز داغ خود کمر از من شکستی

ز غم خون بارد از دیده –  سپاهم از هم پاشیده

به اشکم دشمن خندیده

برادر جان  – ببین حال  –  پریشانم

چه خواهد بر  – سرم آید   –  نمی دانم

وای ابالفضل ابالفضل ابالفضل

****

ندارم بعد تو یک راه چاره

شود هفت آسمان بی ستاره

پس از تو می شود خورجین دشمن

پر از خلخال پا و گوشواره

پس از تو خیمه می سوزد – عدو ظلمت می افروزد

هزاران کیسه می دوزد

بدون تو   – کند دشمن   – جسارت ها

کند زینب     – به تن رخت  – اسارت را

وای ابالفضل ابالفضل ابالفضل

مجتبی صمدی

*********************

زمینه نوحه

ای علمدار رشید لشکر من

ای یل دریا دل ِ آب آور من

تکیه‌گاه اهل خیمه، ای امید خواهر من

آه    ساقی جام بلایم، ای پناه کربلایم، یا اباالفضل

آه      دست‌هایت را بریدند، فرق نازت را دریدند، یا اباالفضل

ای ساقی طفلانم یا عباس یا عباس

جان دادی ای جانانم یا عباس یا عباس

***

منتظر در بین خیمه دختر من

از چه افتادی زمین ای لشکر من

پشت من در هم شکسته بعد تو ای دلبر من

آه  بین خیمه قحط آب است

بی تو بیچاره رباب است، یا ابالفضل

آه  پیکرت بر خاک افتاد

دشمن دونت شده شاد، یا ابالفضل

ای ساقی طفلانم یا عباس یا عباس

جان دادی ای جانانم یا عباس یا عباس

قاسم نعمتی

************************
ای اهل حرم میر علمدار نیامد

سقای حسین سید و سالار نیامد
فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت
شد ساقی اطفال عطش دار نیامد
آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود
آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد
بر وعده آبی که به طفلان حرم داد
چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد
خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت
هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد
خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل
شد جام وفایی که لب یار نیامد
دستان جدا مشک به دندان وامیدش
آن تیر جفا برد که سردار نیامد
تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست
از کثرت نامردی اغیار نیامد
آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار
سردار وفا سرور ایثار نیامد
در کرببلا دست علی داشت بر ایتام
کان مونس تنهای شب تار نیامد
طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل
گویند عمو از چه زپیکار نیامد
تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش
هرچند که می برد به اصرارنیامد
خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس
فرزند علی حیدر کرار نیامد
شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب
حقا که زکس همت این کار نیامد

*********************

حسین علاالدین

رخصت بده از داغ شقایق بنویسم

از بغض گلوگیر دقایق بنویسم

میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم

نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسم

دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد

"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد"

 

در هر قدمت هر نفست جلوه ی ذات است

وصف تو فراتر ز شعور کلمات است

در حسرت لبهای تو لبهای فرات است

عالم همه از این همه ایثار تو مات است

از علقمه با دیده ی خونبار نیامد

"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد"

 

سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت

دل ها همه مست رجز گاه به گاهت

هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت

دلواپس طفلان حرم بود نگاهت

سقای ادب جلوه ی ایثار نیامد

"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد"

 

افتاد نگاه تو به مهتاب دلش ریخت

وقتی به دل آب زدی آب دلش ریخت

فرق تو شکوفا شد و ارباب دلش ریخت

با سجده ی خونین تو محراب دلش ریخت

صد حیف که آن یار وفادار نیامد

"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد"

 

انگار که در علقمه غوغا شده آری

خونبار ترین واقعه بر پا شده آری

در بزم جنون نوبت سقا شده آری

دیگر پسر فاطمه تنها شده آری

این قافله را قافله سالار نیامد

"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد"

 

ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر

ای قصه دست تو غم انگیز، برادر

بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر

برخیز! حسین آمده برخیز! برادر

عباس ترین حیدر کرار نیامد

"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد"

حسین علاء الدین

***********************

واحد

دم به دم گوئیم بی حد و عدد

یابن حیدر یا ابوفاضل مدد

السلام ای ساقی جام ولا

ای علمدار شهید کربلا

السلام ای میر و سالار حسین

یارِ غمخوار و وفادار حسین

ای وفایت در دو عالم بی قرین

سر بلند از همتت ام البنین

بوی عطر یاس ، یبن المرتضی

سیدی عباس ، یبن المرتضی

رفته ای میدان که آبی آوری

چونکه تو سقایی و آب آوری

لیک در هنگام برگشت از جفا

هر دو دستت گشت از پیکر جدا

بسکه اینان بی حیایند و بَدَند

از جفا تیری به چشمانت زدند

ناله داری گوئیا بر روی خاک

تا قیامت یا اخا ادرک اخاک

آبِ مشکت ریخت چون روی زمین

شد خجل از فاطمه ام البنین

*************************

حضرت عباس

از جفا گشته جدا در                علقمه دست علمدار

خورده تیر فتنه ها بر                نرگسِ مست علمدار

بی همتا یا ابوفاضل                   ای سقّا یا ابوفاضل

یا مولا یا ابوفاضل...                    یا مولا یا ابوفاضل

 

در کنار نهر علقم                    دادی از کف راهِ چاره

شد اُمیدت نا اُمید و                مشکِ آبت پاره پاره

پسرِ بوترابی تو                 العطش را جوابی تو

شرمنده از رُبابی تو                 یا مولا یا ابوفاضل...

************************

حضرت عباس(ع)

ای علمدار من یا ابالفضل     میر و سالار من یا ابالفضل

ای سپهدار من یا ابالفضل    یار و غمخوار من یا ابالفضل

در،خون نشسته سقا  در،علقمه شد غوغا   از،عطر و بوی زهرا(س)

یا قَمَرَ العَشیرَه...

کرده خون گریه چشمان افلاک    بر علمدارِ من با دل چاک

ناله ی العطش در خیام و    ساقیِ تشنگان بر روی خاک

آه،غرق غم ربابه    در،فکرِ قدری آبه      آه،اصغرش بی تابه

یا قَمَرَ العَشیره.....

*************************

شور/زمینه – حضرت عباس علیه السلام

*ای پسر ام البنین ای یاس من/ای کعبه ی احساس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای رتبه ات بالا تر از هفت آسمان/ای گوهر والماس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای بر شب ِ غریبی ام سپیده/از داغت ای مرا چو نور دیده
خیز و ببین که قامتم خمیده/   آه و واویلا...ای خوب خوبان، ساقی طفلان...

***
*ای ساقی لب تشنه ی آل عبا/  ای پهلوان نینوا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
لب تشنه برگشتی تو از شطّ ِ فرات/سقای دشت کربلا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
دلگرمی و پشت و پناه لشگر/تو رفتی ای رزمنده ی دلاور
من ماندم و لبهای خشک اصغر/آه و واویلا...ای خوب خوبان،ساقی طفلان...

***
*ای آنکه هستی باب حاجات همه/لطف و کرم را خاتمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
از خجلت از روی سکینه یا اخا/داری دمادم زمزمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
خیز و ببین که اشک او روان است/خیز و ببین که قامتش کمان است
منتظر سیلی و خیزران است/آه و واویلا...ای خوب خوبان،ساقی طفلان...
****************************
حضرت عباس علیه السلام

بیا داداش ، ببین علقمه ، چه غوغا شده ، دوَ دست من از تن جدا شد

گل زهرا  ، بیا و ببین ، که فرق سرم ، به ضرب عمودی دوتا شد

سرخه اشک من ، وامصیبتا          خالیه مشک من وامصیبتا

گرفته علقمه       عطری از مدینه

شرمنده هستم از    دخترت سکینه

سیدی یا حسین ...

 

ابوفاضل ، میری ای داداش ، می مونه حسین ، با این لشگر بی مروت

به آل الله ، جسارت میشه ، اهانت میشه ، دل زینب و رنج و محنت

تازیانه و سیلی ِ جفا           گریه ی غربتِ آل مصطفی

جفای تحمیلی  ، یاس و رنگ نیلی

تا تو بودی عباس ، کسی نخورد ، سیلی

ای مهربان یارم ، تویی علمدارم ...

*******

حضرت عباس علیه السلام

عباسم ، رفتی و دل نوا ندارد ، آه حرم صدا ندارد ، دشمن دگر حیا ندارد

آه ، داغ فراقت ای برادر ، دستان صبرم را ببندد ، دشمن به اشک من بخندد

حسین دگر یاری ندارد، دیگر علمداری ندارد

من مانده ام تنهای تنها...واویلا واویلا واویلا ...

************************

حضرت عباس (ع)

واحد – زمزمه

جان تو ای علمدار در راه دین فدا شد

غرقه به خون شدی و دست از تنت جدا شد

با چشم تیر خورده دادی ز جان سلامم

ای خفته در یَمِ خون سقای تشنه کامم

زینب میان خیمه آه از غمت کشیده

چشمت ز تیر دشمن چون مشک تو دریده

جا دارد أَر گریبان گردد زماتمت چاک

افتاده ای ز مرکب بی دست بر روی خاک

با پهلوی شکسته با قد و قامت خم

زهرا به دیدن تو آمد ز عرش اعظم

*********************

عباس فدا شد ، در راه ولایت

بوده تا به آخر همراه ولایت

فرق او دوتا گشته ، دست او جدا گشته
واویلا واویلا واویلا واویلا ...

***

دارد او همیشه ، سوز غم به سینه

می کشد خجالت از روی سکینه

رفته صبر و تاب او   تیر و مشک آب او

واویلا واویلا واویلا واویلا

*************************

صلوات خدا و خلق خدا بر فرزند حیدر/اللهم صل علی محمد و آل محمد

خار چشم دشمنان حسین و علمدار لشگر/اللهم صل علی محمد و آل محمد

صلوات خدا بر آن آقایی که فرقش دو تا شد/اللهم صل علی محمد و آل محمد

کنار نهر علقمه دستش از پیکرش جدا شد/اللهم صل علی محمد و آل محمد

صلوات خدا بر آن آقایی که تشنه جان  داده/اللهم صل علی محمد و آل محمد

دستش شبیه پاره های قرآن بر زمین افتاده/اللهم صل علی محمد و آل محمد

****************************

اوج وفا و ایثار و تقوا

یعنی اباالفضل ، یعنی اباالفضل

لب تشنه ماندن در بین دریا

یعنی اباالفضل ، یعنی اباالفضل

غفلت نکرده لحظه ای از یاد ارباب

در علقمه زد دست رد بر سینۀ آب

***

تا علقمه رفت با اذن ارباب

باب الحوائج ، باب الحوائج

لبریز امید با قلب بی تاب

باب الحوائج ، باب الحوائج

دریا روان شد مشک تشنه روی دوشش

انی اَنَا العباس شد موج خروشش

**********************

نوحه

چشمان مشکت خون گریه میکرد

سقای عطشان ، سقای عطشان

دیدی سکینه چون گریه م یکرد؟

امید طفلان ، امید طفلان

صحرا کفن پوشیده بر جسم رشیدت

قربان چشم غرق خون و نا امیدت

 

ببین سکینه با چشم گریون

می پرسه از من کجاست عموجون

من چی بگم که خیمه ، آروم بگیره ب یتو

پاشو ببین که یاسم ، داره می میره بی تو

 

خدا می دونه که چی کشیدم

وقتی رو خاکا دستاتو دیدم

هم علم و هم مشک  آب آورم افتاده

با صورت از رو مرکب ، برادرم افتاده

 

چه کرده داغِ تو با دل من

تیر سه شعبه ، عمود آهن

تا افتادی از مرکب ، انگار پیچید بوی یاس

انگار با ناله مادر ،می گفت بنی عباس

**********

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی