کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 7

***********************

قاسم نعمتی 
  
تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی 
مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی 
  
یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم 
قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی 
  
بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود 
چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی 
  
در میان شوره زار قم بهشتی ساختی 
مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی 
  
جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست 
در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی 
  
وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث 
مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی 
  
پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی 
با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی 
  
ناز چشمان تو و ذکر فداهای پدر 
کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی 
  
خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند 
بر حسین خانواده زینب کبری شدی 
  
خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا 
بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا 
  
از همان اول دلت گشته گرفتار رضا 
بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا 
  
جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست 
عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا 
  
یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ 
عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا 
  
در تمام عرضه های بندگی پاک تو 
همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا 
  
تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی 
کاملا باشد کلامت عین گفتار رضا 
  
آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی 
در حریم عاشقی باشی علمدار رضا 
  
هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند 
تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا 
  
ای کریمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم 
دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا 
  
روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من 
آبرو داری بود کار تو و کار رضا 
  
دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم 
خاکساری تو می گردد شفیع محشرم 
  
تا که دل را آه سینه راهی قم می کند 
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند 
  
آه چون از دل برآید کار آتش می کند 
بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند 
  
آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل 
حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند 
  
هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده 
هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند 
  
با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد 
کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند 
  
نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم 
ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند 
  
لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا 
خون زینب در رگان تو تلاطم می کند 
  
کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش 
جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند 
  
با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود 
بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند 
  
قاسم نعمتی 
************************

امیرعباسی
سائلم، لطف دمادم خواهم 
نفس آلوده‌ام و دم خواهم 
کَم تو نیز چو اقیانوس است 
قانعم، از کرمت ، کم خواهم 
بی کسم در ره تقوی و عمل 
از عنایات تو همدم خواهم 
تا نَیُفتم به ته چاه گناه 
از تو یک رشتۀ محکم خواهم 
راه من تا به حرم طولانی است 
بهر خرجی، دو سه درهم خواهم 
بغض عشقم شده پنهان به گلو 
به گل چشم، چو شبنم خواهم 
خواهر حضرت سلطان رئوف 
اَبرم و بارش نم نم خواهم 
بوی عطر شهدا می آید 
بهر دل نوحۀ ماتم خواهم 
جشن میلاد تو از درگه تو 
رزق و روزیِ محرم خواهم 
می رسد عطر و بوی کربلا 
راهیم کن به سوی کربلا 
************************

یحیی نژاد سلامتی 
  
در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفت 
مثل کبوتری به حریم تو جا گرفت 
  
گرد و غبار دور و بر صحن این حرم 
گرد و غباری از دل آیینه ها گرفت 
  
باران،قنوت،اشک،کبوتر،کنار تو 
در این میانه نور تو دست مرا گرفت 
  
وقتی نگاه من به تو افتاد این دلم 
حال و هوای باب جوادِ، رضا ع گرفت 
  
جسمم کنار خواهر و قلبم صحن رضاست 
اشکم تمام فاصله ها را فرا گرفت 
  
این خادمان کوی تو گفتند میشود 
از دست مهربان شما کربلا گرفت 
  
یحیی نژاد سلامتی
***********************

مهربانی ، کریمه ای خانم

بانوی بی بدیل ؛ معصومه

التماس قنوت گریه ی من

الدخیل الدخیل معصومه

**

شرف الشمس شهر قم هستی

از تبار و ذراری خورشید

پای دَرست ملائکه حاضر

ای پناه مراجع تقلید

**

صحن بالا سر تو منزل نور

مهبط جبرئیل این صحن است

بال جمله ملائک عرشی

زیر پاهای زائرت پهن است

**

حرم اهل بیت صحن شماست

حرم خانواده ی زهرا

کربلا و مدینه و مشهد

نجف و کاظمین و سامرّا

**

وقت تجدید عهد با زهرا

شهر یثرب اگر نشد قم هست

گره هایم نگفته واشده است

تا قسم به امام هشتم هست

**

گرچه چنگ خزان به جان تو و

جان ایل و تبارت افتاده

پاره پاره ولی نشد هرگز

نامه ای که رضا فرستاده

**

بین این کوچه ها خدا را شکر

محترم مانده گوشواره ی تو

لاأقل هلهله نشد بر پای

چشم گریان و پر ستاره ی تو

**

گرچه خم شد قدت ز فاصله ها

ذبح اطفال را ندیدی تو

حضرت زینب امام رضا

تلّ و گودال را ندیدی تو

**

تشنه ای را که زیر یک دشنه

دست و پا میزند که جان بدهد

حق او نیست شمر با پایش

جسم زخمیش را تکان بدهد

محسن حنیفی

***************************

باز اشکم به دیده ام دریا است

باز هم بین سینه ام غوغاست

زا‌یرم زایر شکسته دل

بانوی قم که زاده موسی ست

حرمی کز جلالت و از قدر

قبلگاه و مطاف اهل ولاست

یک نگاهش به درد ما درمان

ذکر نامش کلید باب شفاست

یکی از زایران او موسی

وان یکی نوح و آن یکی عیسی است

او نگین حلقه برترین زنها

مریم و ساره وان یکی حواست

بی سبب تو کریمه اش که مخوان

همه دم خوان جود او بر پاست

جای گلبوسه ملک همه جا

از میان ضریح او پیداست

گر نگاهت به گنبدش افتد

به گمانت که بارگاه رضاست

این همان دختر است که بارها

گفته بابا فدای او باباست

این همان عالمه است که از طفلی

پاسخش بر همه درست و به جاست

آفرین بر کلام ناب ٬٬حسان٬٬

زایران یک در بهشت اینجاست

هر که آید دراین حرم گویا

زایر قبر مخفی زهراست

خواهری بر برادرش دلسوز

غم او را برای خود می خواست

آخرین ذکر او فقط این بود

بارالها برادرم تنهاست

برسرش کسی نزد سنگی

گرچه ثانی زینب کبری ست

با دو چشمش دگر نظاره نکرد

سر خونین میان طشت طلاست

پهلویش را کسی دگر نشکست

که گناهت حمایت از مولاست

مجید احدزاده

***********************

 حسن بیاتانی

دلم - شاید یکی از کفتراتون-

حسابی خو گرفته با هواتون

 شبا وقتی که می بندن درارو

دلم می مونه تو صحن و سراتون

یه عمره عاشقونه هر شب و روز

توی شادی و غم کردم صداتون

صُبا گفتم : سلام ، خورشید بانو !

شبا گفتم : سلام ، مهتاب خاتون !

ببخش از اینکه گفتم عاشقونه

نه خانم ، ما کجا و عاشقاتون ؟

سر راه حرم گاهی اگر چه

دوتا شاخه غزل چیدم براتون...

همه ش تقصیر خوبیتونه خانم

که کرده ما بَدارم مبتلاتون

همیشه درد دل کردیم و رفتیم

نشد با ما بگید از ماجراتون

اگر چه ؛ تو دلا می پیچه گاهی

مناجات رضا جانم رضا تون

وَ یا بین صدای ندبه خونا

صدای ناله ی آقا بیاتو ن

یه عمره سائلم اما یه بارم

شما چیزی بخواین از این گداتون

 مگه تا کی قراره زنده باشم

بیام تا کی بگم جونم فداتون ؟

چی می شه زیر پاهاتون بشم خاک

منی که عمریه پایین پاتون ...

*********************

اسماعیل شبرنگ

با صد امید دربه دَرِ خانه ات شدم 

محتاج یک نگاه کریمانه ات شدم

روز ازل، نگاه شما شد نصیبِ ما

 از این سبب کبوتر آستانه أت شدم

نانی که می خورم همه از برکت شماست

 مدیون لطف آب و همان دانه أت شدم

عشق رضا، چو ارثیه ای، از شما رسید

 مدیونِ ارثِ کامل و جاودانه ات شدم

شمع محبتی که به ما نور می دهی

 از لطف یک نگاه تو، پروانه أت شدم

هستی شفیعه ی همه در موسم جزا

دست مرا بگیر، تو ای خواهر رضا

وقتی میان صحن شما می زنم قدم

 انگار در بهشت خدا می زنم قدم

آری بَدَم ، ولی به هوای تو آمدم

 با ذکر تو، به صحن و سَرا می زنم قدم

در باز کن ، رسیده گدا تا کرم کنی

کنج حرم به شوق عطا می زنم قدم

فرقی که نیست بین حریم تو و رضا

 پیش تو در کنار رضا می زنم قدم

شب های جمعه در حرم با صفای تو

 انگار بین کرببلا می زنم قدم

بانو میان لطف و عطای شما گُمیم

شکر خدا که زائر معصومه در قُمیم  

باز آمدم زیارتِ بالا سَرِ شما

 با دست خالی آمده ام بر دَر شما

این روزها که غرق عزای تو عالَمی است

 شد روضه خوان ماتم تو، نوکر شما

امّا اگر که جان شما روی لب رسید

 دستی نداشت نیّت آن معجر شما

از روی بام که سنگی به تو نخورد

 یا خیزران نخورد، لبِ سرور شما

گیرم که زهر تاب و توانِ تو را گرفت

 امّا نشد کبود، که بال و پَرِ شما

تا آمدی نثــارِ شما شد ســلام ها

کِی؟ سنگ برتو زد کسی از پشت بام ها

قم از نگاه لطف تو بانو بها گرفت

 با مهر تو وجود مراهم خدا گرفت

شب های جمعه در حرَمَت غلغله به پاست

 آری دوباره از تو کسی کربلا گرفت

اسماعیل شبرنگ

************************

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
 
نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد
 
بانو سلام کاش زمان با همین سلام
در آستانه در ساعت بایستد
 
و گردش نگاه تو در بین زائران
روی من – این فتاده به لکنت – بایستد
 
تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام
در محضر شما دو سه رکعت بایستد
 
بانو اجازه هست که بار گناه من
در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟
 
در این حرم هزار هزار آیه عذاب
هم وزن با یک آیه رحمت بایستد
 
باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما
زیر رواق‌های کرامت بایستد
 
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
 
آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است
در روز حشر هم به شفاعت بایستد
 
تو خواهر امام غریبی و این غزل
با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد
 
من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم
حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد
 
این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو
مستی که روی پاش به زحمت بایستد
 هادی جانفدا
***********************  

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی