کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۶

*******************

مهدی علی قاسمی

امشب دوباره مست شدم در هوای تو

امشب دوباره شعر سرودم برای تو

مجنونم و جنون من از حد گذشته است

من حاضرم که سر بدهم در هوای تو

یک عمر آمدم درِ میخانه ، ای حبیب

کی می شود که من بشوم آشنای تو؟

این جشن ها بدون شما گریه آور است

ساقی! میان میکده خالیست جای تو

آقا بیا که نیمه ی شعبان رسیده است

دل بسته ایم بر کرم و بر عطای تو

حالم بد است و منّت درمان نمی کشم

خود را کشانده ام دمِ مهمانسرای تو

از یمن مقدت قلم عفو را کشید...

...بر جرم شیعیان تو امشب خدای تو

رحمت بر آن کسی که شده سائل شما

رحمت بر آن که کرد مرا مبتلای تو

قربانی رَهَت پدر و مادرم شوند

اصلا تمام زندگی من فدای تو

ابلیس هم دوباره شود سر به راه اگر...

...امشب رسد به او برکات دعای تو

آیا شود که زنده بمانیم و بشنویم

آید ز سمت خانه ی کعبه صدای تو؟

در وقت مرگ منتظر مقدم تو ام

شاید شود که بوسه زنم من به پای تو

وقتی که صبح و شام گریه بر ارباب می کنی

پس واجب است گریه کنم پا به پای تو

*************************
غلامرضا سازگار

سامره امشب ز شب های دگر زیباتری

در جلال و در شرف امّ القرای دیگری

سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری

جنّة الفردوس یا باغ محــمد پروری

کعبۀ دل قبلۀ جان یا که شهر حیدری

مهدی از تو تو دل از خلق دو عالم می بری

هست و بود کبریا را در بغل بگرفته ای

جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته ای

سامره امشب چو باغ لاله از هم واشدی

کعبه را در بر گرفتی قبلۀ دلها شدی

با صفاتر از حرم خرّم تر از سینا شدی

روحبخش روح عیسی طور صد موسی شدی

نور بخش چشم خورشید جهان آرا شدی

الله الله زادگاه یوسف زهرا شدی

خویش را محو جمال شاهد اقبال کن

خنده زن با لاله خندان نرگس حال کن

آخرین مرد قیام اهلبیت است این پسر

وارث خون تمام اهلبیت است این پسر

گفتگوی صبح و شام اهلبیت است این پسر

صاحب کلّ مقام اهلبیت است این پسر

تیغ بیرون از نیام اهلبیت است این پسر

بلکه دست انتقام اهلبیت است این پسر

انتقام خون مظلومان به دین اوست دین

از شب میلاد گوید یالثارات الحسین

عاشقان با بذل جان گلبانگ جانان بشنوید

بانگ تبریک از خدای حیّ منّان بشنوید

ذکر جاء الحق ز نخل و باغ و بستان بشنوید

نام مهدی از زبان هر مسلمان بشنوید

وصف آن گل راز مرغان خوش الحان بشنوید

اهل قرآن از زبانش صوت قرآن بشنوید

سورۀ قدر از دهان او طنین انداخته

شورها در آسمان و در زمین انداخته

این چراغ آرزوی دودمان آدم است

این نه یک آیت که در معنی کتاب محکم است

انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است

این نه یک طفل زمینی پیر عرش اعظم است

این مسیحای عزیز یازده عیسی دم است

ای حکیمه احترامش کن که جان عالم است

این همه بود و هم هست امام عسکری است

همچو قرآن بر سر دست امام عسکری است

ای عروس بیت آل فاطمه مادر شدی

مادر تنها انید آل پیغمبر شدی

عطر زهرایی گرفتی کوثر کوثر شدی

الله الله در پسر زادن ز مریم سر شدی

بحر موّاج شرف را از شرف گوهر شدی

اسمان احمدی ماهی خدا منظر شدی

حبّذا مرآت ذات ذوالجلال آورده ای

چارده معصوم را در یک جمال آورده ای

ای کویر دل بهار از ابر رحمت بار تو

ای چراغ آفرینش روشن از رخسار تو

ای صفای انتظار از دامن گلزار تو

آفتاب آورده سر بر سایه دیوار تو

شهریارا شهریاران بَرده ی بازار تو

عید ما یک لحظه، آهن لحظۀ دیدار تو

تیره گی ها عاقبت مغلوب نورث می شود

شام صبح از نور خورشید ظهورت می شود

باغبانا تشنه گلهای بهارت تا به کی

حملۀ باد خزان بر لاله زارت تا به کی

زاغ های زشت گرد شاخسارت تا به کی

آفتاب کعبه، کعبه بی قرارت تا به کی

چشم مظلومان عالم اشکبارت تا به کی

پرچم ثاراللّهی چشم انتظارت تا به کی

کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود

با ظهورت آیه ی اکمال دین کامل شود

ای خدا را دست و بازو دست بر شمشیر کن

آیۀ فتحاً مبین را بر همه تفسیر کن

آفرینش را پر از گلواژۀ تکبیر کن

سرکشان را دست وپا در حلقۀ زنجیر کن

کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن

نار عاشورائیان را نور عالمگیر کن

ای خدا را دست قدرت ای علی را نور عین

تا به کی فریاد ما این الحسن این الحسین

یابن طاها داد دندان پیمبر را بگیر

داد عترت داد قرآن داد حیدر را بگیر

داد احمد داد محسن داد مادر را بگیر

داد زینب داد ثارالله اکبر را بگیر

همچو قرآن در بغل آن جسم بی سر را بگیر

انتقام اکبر و عبّاس و اصغر را بگیر

زیر و رو کن کاخ استبداد و حکم داد کن

از اسارت عمّه های خویش را آزاد کن

سیّدی انسیّةُ الحورا صدایت می زند

بین آن دیوار و در زهرا صدایت می زند

صحنه ی خونین عاشورا صدایت می زند

دور مقتل زینب کبرا صدایت می زند

کودکی در دامن صحرا صدایت می زند

تشنه ای گم کرده سقّا را صدایت می زند

ای ظهورت بر همه میلاد هم عهدی بیا

نخل «میثم» می زند فریاد یا مهدی بیا

**********************
ولی الله کلامی زنجانی

دلدار موید است  مهدی

سردار سر آمد است مهدی

یوسف نرسد به گرد راهش

چون عین محــمد است مهدی

***

رفت از رخ ماه گرد امشب

برد از دل شیعه درد امشب

آن دلبر و شاهد حجازی

در سامره جلوه کرد امشب

*************

ای به دامان ستاره ی نرگس

آمدی ماه پاره ی نرگس

ای ز شب تا سحر به خاطر تو

لحظه ها هم شماره ی نرگس

همه هستی در انتظار تو بود

ای رسول هزاره ی نرگس

عالمی مست نرگس مستت

ای به سینه شراره نرگس

همه کس غرق نیمه ی شعبان

همه جا جشنواره ی نرگس

ای حروف مقطع قرآن

ای سرود هماره ی نرگس

میم و حا، میم و دال، یعنی تو

ای خبر ای گزاره ی نرگس

ای دل آرای سیزده معصوم

چارده استعاره ی نرگس

پرسش مخفیانه ی بابا!

پاسخ با اشاره ی نرگس!

مثل حیدر تولدت پنهان

کعبه ات در کناره ی نرگس

همه اسماء نور را خواندی

یک به یک تا شماره ی نرگس

اولین سجده ی تو دیدن داشت

پیش بهت نظاره ی نرگس

بهتر از آن، شهادتینت بود

بهترین یادواره ی نرگس

که ز بَدو تولدش، نورش

می رود تا ستاره ی نرگس

از لبت غنچه ی دعا می ریخت

شیعه را تا بهاره ی نرگس

مادرت را به نام می خواندی

تا که بی استشاره ی نرگس

بوی یاس آمد و گل زهرا

رفت از گاهواره ی نرگس

رفت تا آسمان هفتم تا

گل کند ماه پاره ی نرگس

ماند تا ساعتی دگر بر لب

خنده ی نیمه کاره ی نرگس

آن سزاوارتر ز نرگس کیست؟

که برد شیر خواره ی نرگس

شاید او پیش مادرش زهراست

بی نیاز از نظاره ی نرگس

به خدا می برد پناه اما

شد مجاب استجاره ی نرگس

غیبت کوچکش به سر آمد

چاره شد انتظاره ی نرگس

ای رخت غائب از نظر برگرد

چاره ای ای ستاره ی نرگس

مادرت را به هوش آوردی

ای حیات دوباره ی نرگس

وای از نرگس خیام حسین

که ز کف رفت چاره ی نرگس

گاهواره دوباره خالی شد

این کجا، گاهواره ی نرگس

روی دست حسین بر می گشت

جگر پاره پاره ی نرگس

چه ربابی چه مادری ای وای

معجر و گوشواره ی نرگس

*********************

نسیم امشب پیام آسمانی با خود آورده

فضا امشب فروغ جاودانی با خود آورده

فلک با آن همه پیری جوانی با خود آورده

عروس شب لباس شادمانی با خود آورده

به شادی خضر، آب زندگانی با خود آورده

نویدی خوش تر از جان، یار جانی با خود آورده

که امشب از زمین سامره خورشید می تابد

مهی که نور حق در آن توانی دید می تابد

به لوح آفرینش نقش بست امضای پیروزی

طنین افکنده در گوش جهان آوای پیروزی

زمین و آسمان پر گشته از غوغای پیروزی

ملایک را بود سرمستی از مینای پیروزی

به پرواز است در اوج فضا عَنقای پیروزی

که زنجیر اسارت باز شد از پای پیروزی

بر آن دستی که باید گلشن دین را دهد رونق

برون از غیب، دستی آمد و بنوشت جاء الحق

خدا در هر سری شیرین ترین شور آفرید امشب

بر اندام جهان پیراهن نور آفرید امشب

بهپاس نصرت اسلام منصور آفرید امشب

ابرمرد دو گیتی را بهین پور آفرید امشب

به چشم اهل دل نورٌ علی نور آفرید امشب

جنایت پیشگان را، آتشین گور آفرید امشب

که هستی داد داور، عدل و داد جاودانی را

بسوزانید آن آتش فروزان جهانی را

زهی نرجس که از آغوش شب خورشید آوردی

خطا گفتم خطا، آئینۀ توحید آوردی

سحر پیش از طلوع فجر، صبح عید آوردی

تو فرزندی که دادارش کند تمجید آوردی

تو ممدوحی که معبودش کند تأیید آوردی

تو مرآت خدا، شبهه و تردید آوردی

همه گویند نرجس، نازنین دُردانه آورده

عروس فاطمه بر فاطمه ریحانه آورده

به هستی نام باطل از قلم افتاد، جاء الحق

که هستی از درون دل زند فریاد، جاء الحق

شده آزادی از حبس ابد آزاد، جاء الحق

فنا شد ظلم و باقی ماند عدل و دا، جاء الحق

خدا با وحی منزل این بشارت داد، جاء الحق

اَلا ای پیروان حق مبارک باد، جاء الحق

به چشم مردم آزاده روح انقلاب آمد

گریزان گشت تاریکی به جایش آفتاب آمد

چو روشن کرد با نور جمالش ملک امکان را

فراری داد با برقی شب بیداد و طغیان را

در آغوش پدر نیکو تلاوت کرد قرآن را

پدر لبخند زد بوسید آن لب های خندان را

به مهد ناز جا دادند آن خورشید تابان را

به ناگه گِرد وی دیدند در پرواز، مرغان را

به شور و نغمه و پرواز، هوش از دیگران بردند

زمهد ناز، مهدی را به سوی آسمان بردند

مسیحائی که جان بخشد به افکار بشر آمد

دل آرائی که دل را می دهد نوری دگر آمد

اهورائی که بر اهریمنان با رد شرر آمد

جهانگیری که جِیش او قضا هست و قدر آمد

درخت آرزوی آدمیّت را ثمر آمد

امام عصر ما، با رایت فتح و ظفر آمد

فروغ از پرتو رخ داد جان آدمیّت را

تکامل داد جان کاروان آدمیّت را

خدا را دست قدرت، نک برون از آستین آمد

رسول الله را احیاگر قرآن و دین آمد

فروغ چشم زهرا و امیرالمؤمنین آمد

حسن حُسنی که بخشد نور بر اهل یقین آمد

حسینی نهضتی با صبر زین العابدین آمد

به علم باقر و صادق امام راستین آمد

جلال موسوی حلم رضا جود جوادی بین

نقی و عسکری را در سرور و وجد و شادی بین

*******************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی