کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت امام کاظم علیه السلام-9

***********************

امام و رهنما

حضرت موسی بن جعفر رهبر راه ولاست
باطن نورانی‏اش آیینه ایزدنماست
مطلع غیب الغیوب و مظهراللّه‏ نور
در سماوات حقایق رازدار کبریاست
عالم و فاضل سخیّ و کاظم و باب المراد
بوده آن فرزند پیغمبر امام و رهنماست
او غلامان را به راه عشق حق آزاد کرد
مکتب او مکتب توحید و ایمان و صفاست
حضرت باب الحوائج نور جان جعفر است
در جهان معرفت او نایب خاص خداست
صابرا، دست طلب بر دامن فیضش بزن
حضرت موسی بن جعفررهبر شاه و گداست

**************

وارث مُلک تبسم، کاظم است

عشق عالمتاب هفتم، کاظم است

آفرینش، سوره ای از مهر او

بر لب هستی، تبسّم کاظم است

مُصحف اخلاص و قاموس یقین

بحر عرفان را تلاطم، کاظم است

مُقتدای آسمان مردان سبز

قبله ی آیینه مردم، کاظم است

ترجُمان وحدت دل های ما

تابش مِهر تفاهم، کاظم است

مِی پرستان! وقت سرمستی رسید

در میستان هفتمین خُم، کاظم است

آسمان! تبریک، فصل هفتم است

مِهر عالمتاب هفتم، کاظم است

*************************

هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود

مور هم باشد اگر روزی سلیمان می شود

سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است

دردها در این حرم ناگفته درمان می شود

این کریمان لطفشان هر چند آماده ست، لیک

نام مادر که وسط باشد دو چندان می شود

ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید

در رجب ها کاظمین ما خراسان می شود

نیستی پیغمبر اما ظاهراً پیغمبری

هر که می بیند تو را، از نو مسلمان می شود

نسل موسایی تو طبع مسیحا داشتند

یک نفر از آن همه پیر جماران می شود

این دلِ ما، سینه ی ما، عرش ما، حتی بهشت

هر کجا موسی بن جعفر نیست زندان می شود

نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد

لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود

 ***************

اون نگا تو عشقه، صحن و سرا تو عشقه
صحنِ با صفایِ، باب الرضا تو عشقه

سحَرا تو عشقه، باغِ دعا تو عشقه

نغمه ی اذان و صوتِ خدا تو عشقه
گنبدِ طلا و، گلدسته ها تو عشقه

تو همون ماه ترین صورتِ خودِ خدایی
این تو رو بس که تو، بابایِ امام رضایی

آقا موسی الرٌَضا جونم به قربانِ تو
 تو حرم می پیچه صدایِ قرآنِ تو

شبِ میلادِ تو عالم فدایِ تو باد
لبِ پیغمبران مدح و ثنایِ تو باد

تو همون ماه ترین صورتِ خودِ خدایی
این تو رو بس که تو، بابایِ امام رضایی

ای بهاری که از تو دل صفا می گیره
با نامِ قشنگت، جونم شفا می گیره

امشبی لطفِ تو ز آسمون می باره
زائرِ کویِ تو دلایِ بیقراره

تو همون ماه ترین صورتِ خودِ خدایی
این تو رو بس که تو، باباے امام رضایی

هستی محرابی

*********************

صالح‌ترین عبد خدا موسی بن جعفر
حق است هرکس هست با موسی بن جعفر

 

ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر
محتاج‌ها گویند یا موسی بن جعفر

در پای جودش اغنیا محتاج هستند
قربانیش در ماه حج حجاج هستند

مستیم مست باده باب الحوائج
هستیم ما دلداده باب الحوائج

 

قربان خانواده باب الحوائج
آقاست آقا زاده باب الحوائج

با بچه هایش صاحب سرمایه هستیم
با مشهد و شیراز و قم همسایه هستیم

بال ملائک هست فرش زیر پایش
ایزد مسخّر کرده هستی را برایش

 

هستند در ایران ما فرزندهایش
معصومه‌اش آمد به دنبال رضایش

انوار او تقسیم شد بر مشهد و قم
او را زیارت میکنم در مشهد و قم

او آیت عظمای آیات خدا بود
شب تا سحر گرم مناجات خدا بود

 

مات رخش شد عرش او مات خدا بود
واضح‌ترین تصویر از ذات خدا بود

او جلوه رب بود، اما بندگی کرد
انسان کامل بود و ساده زندگی کرد

«والکاظمین الغیض»، صبرش حد ندارد
خوب است و در بین صفاتش بد ندارد

 

در مومنینش یک نفر مرتد ندارد
در صحبتش با خادمان «باید» ندارد

خاری رَوَد در پای فرزند عزیزش
اخمی نخواهد کرد بر روی کنیزش

تابوده این بوده ست «آقا- تو، گدا- من»
مدح تورا گفتن کجا آقا کجا من؟

 

تو جان بخواه و مابقی کار با من
بدکاره آمد محضرت شد پاک دامن

با دیدنت ذکر خدا ورد لبش شد
از تو سرودن کار هر روز و شبش شد

تو آمدی از عرش بر دامان مادر
دست تو را دادند بر دستان مادر

 

مثل طلای خالص است ایمان مادر
جان امام کاظم است و جان مادر

وقت ولادت مادرت تکبیر می‌گفت:
این عالمه بهر زنان تفسیر می‌گفت:

در عشق حق عاشق‌ترین عاشق تو هستی
مجرای فیض عالمی، رازق تو هستی

 

هرچند مخلوقی، ولی خالق تو هستی
تنها وصی حضرت صادق تو هستی

علم لدنّی پدر در سینه توست
جود و کرامت عادت دیرینه توست

تا پای جانت پای قرآن ایستادی
در فتنه‌ها،‌ای کوه ایمان ایستادی

 

رودرروی بدعتگذاران ایستادی
با رنج و زحمت کنج زندان ایستادی…

…تا یازده رکعت نماز شب بخوانی
در کنج زندان روضه زینب بخوانی

جان‌ها فدای آستان عمه جانت
دارد میآید کاروان عمه جانت‌

 

ای کاش بودم در زمان عمه جانت
تا می‌شدم قربان جان عمه جانت

تا روضه گودال‌ها چیزی نمانده
تا غارت خلخال‌ها چیزی نمانده
آرش براری

****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی