کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت مهدی عجل الله فرجه۴

*******************

محمود ژولیده

باز از مَهد امامت خبری می آید

خبرِ تازه تر از تازه تری می آید

همه گویند بهم بخت جهان وا شده است

این خبر با سند معتبری می آید

بسته بود این در امّید به دل ها امّا

نور امّید ز هر بسته دری می آید

دوستان را پس از این منجی غم ها برسد

دشمنان را پس از این دردِ سَری می آید

پنج هادی شده تبعید که مهدی نرسد

غافل از آن که عجب تاج سری می آید

همه گفتند نباید پسر آید امّا

گفت ناگه پدری، گل پسری می آید

دشمن و دوست شنیدند که از بیت حسن

منجی دین خدا منتَظَری می آید

هاتفی گفت که طاووس جنان آمده است

با خبر باش که سلطان جهان آمده است

می شناسند دو عالم پسر زهرا را

می شناسد فلک این حیدرِ سر تا پا را

کاخ های ستم از هیبت او لرزانند

باز تکرار کند واقعه ی کسری را

به رَعایای خودش نیک نظر اندازد

دور سازد ز محبّین ستم اعدا را

صاف و شفّاف به یُمنش همه جا نور شود

او شود آینه سر تا سر این دنیا را

طاقتِ رنج و غمِ شیعه ندارد هرگز

بس به جانش بخرد درد و بلای ما را

شیعه بیمار شود در طلب آمدنش

لیک از حق طلبد عافیت آقا را

شیعه در سایه ی او مرد عمل می گردد

با شجاعت بزند از عدویش سرها را

دور تا دور حَرَمخانه ی نرگس امروز

باز کردند ملائک ره این مولا را

خرّم آن روز که راهش به حرم باز شود

پاکسازیِ حرم از حرم آغاز شود

آید آن روز که روز صُلحا خواهد شد

روز دیدار اَباصالحِ ما خواهد شد

می رسد این خبر از مشرق عالم آن روز

ایها الناس عدالت ز شما خواهد شد

کوفه را مرکز تعلیم و هدایت سازد

مُلک قرآن ز کجا تا به کجا خواهد شد

از دَم تیغ رَود هر که ببندد راهش

لشگر خصم طرف با شهدا خواهد شد

بعد از آن روز که شد کار مدینه یکسر

تازه او منتقم کرب و بلا خواهد شد

سر کفر است که در شام و حلب می ریزد

سرِ سَرکرده ی کفّار جدا خواهد شد

نه بماند اثر از آل صعود و نه یهود

کعبه از دست «بنی شِیبه»۱ رها خواهد شد

شاید از مُلک رضا هم گذری خواهد داشت

همه ایران به خدا مُلک رضا خواهد شد

یا لثارات! همه پشت سرش صف بکشید

تا توانید ز کفّار و منافق بکُشید

ای همه آل عبا جامِ جَمَت را عشق است

گل یاسین، صفای قدمت را عشق است

گفت بابات که این طفل صغیر است امام

در امامت به خدا سِنِّ کَمَت را عشق است

هر کجا هست وجود تو همان جا کعبه است

هر کجا می روی آقا حَرَمت را عشق است

می نویسی روی سربندِ خودت یا زهرا

رمز و رازِ رَجَزت را قلمت را عشق است

ای علمدارِ تو عباس – علمدار خدا !

یارت عباس که باشد عَلَمت را عشق است

آری آن خطبه ی پیغمبری اَت در راه است

سخَنَت را نَفَست را و دَمَت را عشق است

هیچ کس از کرَمِ دست توبی دولت نیست

ای تمامیِ سخاوت، کرمت را عشق است

بر لبت ذکر حسین است به هر شام و سحر

گریه ی صبح و مسا، درد و غمت را عشق است

گاه گریان حسن گاه حسینی آقا

همه ی عمر تو در راه حسینی آقا

***********************
سید هاشم وفایی

ای باد صبـا بوی حیــات آوردی

روحی به تمــام کـائنـات آوردی

درسـامره از گلشن نرگس ،بر ما

عطـر دگـری از صلــوات آوردی

********************
غلامرضا سازگار

الا الا هزارها، روان به لاله زارها

که لاله خنده میزند، بشیوه نگارها

هماره بر مشام جان شمیم خلد میدمد

قبای چاک چاک گل، بفرق شاخسارها

غزل بخوان نگار من که باغ با تو خنده زن

ز رشته رشتة چمن، بکف گرفته تارها

بگو بگو بدوستان، همه همه به بوستان

کنید شستشوی جان، بآب جویبارها

نشاط ریزد از سما، سرور خیزد از زمین

شمیم روح آید از غبار رهگذارها

دمیده صبحدم گلی که هر، شکفته بلبلی

برون ز سینه ریخته، نفس نفس بهارها

مهی ز طور عسگری، دمید و کرد دلبری

کلیم را مسیح را بخنده خنده بارها

نوید نصر آمده، امام عصر آمده

تو را تو را سرودها، مرا مرا شعارها

به چشم معرفت، نگر جمال بهترین پسر

بدست بهترین پدر، ز بهترین تبارها

امام و یار و دادرس که داده و گرفته بس

باولیاء امیدها، ز انبیاء قرارها

امید آل فاطمه، بنرگس است و نرگسش

که پر ز عطر او شود، مشام روزگارها

خدا خدا خدا خدا، بدین خجسته مقتدا

دهد بما جدا جدا، مقام و اقتدارها

زهی زهی تلاوتش تلاوت و حلاوتش

که بوسه از دهان او پدر گرفته بارها

بیار گل برای من طبق طبق چمن چمن

که من بکوی او کنم نثار جان نثارها

بمدح صاحب الزمان سرود گل بصد زبان

رسد باوج آسمان ز سنگ و کوهسارها

هجوم می‌برد ملک بسامره فلک فلک

که سرمه بهر چشم خود برند از غبارها

الا منادیان دل چو من شوید مشتعل

که میدهند متّصل ز جام نور نارها

بپای اوست از قضا چبین عزّ و اقتضا

بدست اوست از قدر زمام اختیارها

ببام زادگاه او ستاره ریخت جای گل

بِگرد گاهواره‌اش فرشته چون هزارها

حدیث دل روایتش صفای دل حکایتش

که داده با ولایتش به شیعه اعتبارها

به عرش عرشیان از او بفرش فرشیان از او

بدهر انس و جان از او کنند افتخارها

درخت دل برآورد همای جان پر آورد

که تیغ او برآورد ز دشمنان دمارها

سلاله پیمبران امام عدل گستران

ز سینة ستمگران برآورد شرارها

گل آورد ز خارها صفا دهد بنارها

به چنگ اوست تارها بدست اوست کارها

بدست او کلیدها بپای او امیدها

بروی او نویدها بکوی او نگارها

الا غمت قرار من بیا بیا بهار من

که ریخت برگ و بار من بفصل انتظارها

ولای تو است حاصلم فراق تو است قاتلم

بیا که بی تو شد دلم چو مرده در مزارها

منادی الست ما بسوی تو است دست ما

بدون تو است هست ما چو نقش بر جدارها

فلک مدار عشق تو جهان دیار عشق تو

بود بدار عشق تو نگاه سر بدارها

گذشت غم زحدّ خود قیام کن بقدّ خود

بگیر رأس جد خود ز دست نیزه‌دارها

وجود را قرار ده کویر را بهار ده

به نخل خشک بارده برآر گل ز خارها

سرور بخش و غم ستان ز سینه‌ام الم ستان

تو دلستان دلم ستان ز چنگ جمله یارها

نوا، زنم زدل چو نی فراق ماند و عمر طی

عزیز مصر تابکی بدشت و کوهسارها

به خلد باب باز کن ز رخ نقاب باز کن

بیا طناب باز کن ز دست داغدارها

هنوز تیغ خصم دون خورد بجای آب خون

هنوز هست نیلگون عذار گل عذارها

منم که «میثم» تواَم منادی غم تواَم

مؤیّد دم تواَم که داده‌ام شعارها

*******************
غلامرضا سازگار

مرغ جانم در قفس پرواز کرد

از خودیّت تا خدا پرواز کرد

خنده، زن، تقدیس کن، تکبیر گو

آشیان بگرفت در آغوش هو

در تجلّی از شرار طور شد

خویش را بر نار زد تا نور شد

تا شود هم صحبت دلدار خویش

نورها پاشید از منقار خویش

کرد بازی با دل و با جان من

دّر مضمون ریخت در دامان من

سلسله از بال فکرم باز کرد

تا دلم در سامره پرواز کرد

گفت کم کن های و هو، هوئی بکش

یاس نرگس باز شد، بوئی بکش

خود رها از قید  قیل و قال کن

در کنار مهد مهدی حال کن

خویش را در خویش گم کن هو بجو

حسن هو را در جمال او بجو

امشب از بیت الحسن خورشید تافت

تیر نورش قلب ظلمت را شکافت

این که تابد در دل شب بی نقاب

آفتاب است آفتاب است آفتاب

دوستان هنگام بینائی شده

طلعت مهدی تماشایی شده

این امید هر نبی و هر ولی است

پای تا سر هم محــمد هم علیست

این به فلک آفرینش ناخداست

این خدا را عبد و عالم را خداست

این پسر چشم و چراغ فاطمه است

این گل امّید باغ فاطمه است

شمع جمع عالمین است این پسر

طالب خون حسین است این پسر

این چراغ بزم، در قلب شب است

این نوید انتقام زینب است

این امام عصر کلّ عصرهاست

صاحب نصر تمام نصرهاست

بردگان موسی به عالم آمده

مردگان! عیسای مریم آمده

شعله ها گل گشت و بت رفت از میان

آمد براهیم ابراهیمیان

کعبه! امشب، دور سامرا بگرد

گرد مهد مهدی زهرا بگرد

جام چشم یار، مستم می کند

یا جنون، مهدی پرستم می کند

خیزد از نای درون یا مهدیم

هر کجا رو آورم با مهدیم

دم به دم اعجاز نرگس می کنم

بوی گل از شعر خود حس می کنم

حبّذا روح القدس، پر باز کن

در بهشت ذوق من پرواز کن

وصف آن شیرین شور افکن بگو

هر چه می دانی بگو، با من بگو

گفتن از تو بازگو کردن زمن

ای به قربان لبت بگشا دهن

لب گشا تا من گل افشانی کنم

تو بِدَم تا من ثنا خوانی کنم

کیست مهدی؟ یار مظلومان دهر

کیست مهدی؟ نور مهر و نار قهر

کیست مهدی؟ کعبۀ جان همه

کیست مهدی؟ آرزوی فاطمه

کیست مهدی؟ زخم دل را التیام

کیست مهدی؟ آخرین مرد قیام

کیست مهدی؟ همدمی نشناخته

خلق نادیده به او دل باخته

کیست مهدی؟ نور انوار خدا

کیست مهدی؟ انبیا را مقتدا

کیست مهدی؟ آنکه ذات لم یزل

خوانده ختم الاوصیایش از ازل

کیست مهدی؟ یاور مظلوم ها

کیست مهدی؟ حامی محروم ها

کیست مهدی؟ پور عمران بنده اش

جان صد عیسی بن مریم زنده اش

کیست مهدی؟ حجّت ثانی عشر

کیست مهدی؟ منجی کلّ بشر

سینۀ ظالم نشان تیر او

تکیه مظلوم بر شمشیر او

عدل ها خاک سمند پیک او

پاسخ فریادها لبّیک او

پیش برق ذوالفقارش روز حرب

کار ناید از سلاح شرق و غرب

نور عزّت خیزد از تکبیر وی

نار ذلّت ریزد از شمشیر وی

گور هر فرعون، نیل خشم او

جان صد موسی اسیر چشم او

روح ها مشتاق و سرگردان او

نوح ها غرق یم احسان او

قبلۀ آدم خدائی منظرش

عرض حاجت برده حواّ بر دوش

بتگران در عزّ توحیدش ذلیل

بی تبر آید از او کار خلیل

با نگه کار مسیحا می کند

بی عصا لعجاز موسی می کند

پیر کنعان عاشق دیدار او

ماه کنعان بَرده در بازار او

از همه محبوب ها محبوب تر

و زهمه خوبان عالم خوب تر

هر چه دارند انبیا و اولیا

در وجودش آفریده کبریا

ای خوش آن روزی که آن خورشید نور

از کنار کعبه فرماید ظهور

قلب ها را مهر هم عهدی زند

وز حرم بانگ اناالمهدی؟زند

تا همه عالم صدایش بشنوند

هر صدائی ددر جهان گردد خموش

هیچ آوائی نمی آید به گوش

یاورانش گِرد رخ گَردند جمع

همچنان پروانه ها بر گرد شمع

ذوالفقار حیدری در مشت او

خاتم توحید در انگشت او

پرچم ثاراللَّهی گیرد به دوش

یالثارت الحسینش دُرِّ گوش

مکه مست عطر و مست بوی او

کعبه می گردد به دور کوی او

چاه زمزم را بود این زمزمه

مرحبا لبیک یابن الفاطمه

با قدوم آن عزیز مصطفی

هم صفا هم مروه می گیرد صفا

گر چه در مکه اقامت می کند

بر همه عالم امامت می کند

خاک ذلّت، گور ظالم می شود

قسط و عدل و داد حاکم می شود

ای تمام آرزوی اهل بیت

وی ظهورت گفتگوی اهل بیت

ای امام عدل و داد و انتقام

آخرین شمشیر قرآن در نیام

ای ضمیر خلق در آئینه ات

وی همه فریادها در سینه ات

ای تو را بر کل خلقت رهبری

مهدی موعود یابن العسکری

چند ما را در فراقت سوختن

وز شرار دل چراغ افروختن

بی تو خون دل فشاندن تا به کی

صبح جمعه ندبه خواندن تا به کی

چند ذکر اولیا و انبیا

نالۀ مهدی بیا مهدی بیا

ای مسیح آدمیّت خنده کن

آدمیّت را دوباره زنده کن

نسل آدم خویش را از یاد برد

پردۀ حجب و حیا را باد برد

آفتاب ای آفتاب ای آفتاب

تیرگی ها کشت امّت را، بتاب

شیعه را در بیکسی چون تو کس است

ای امید! شیعه خون دل بس است

شیعه با تو داده از آغاز دست

می کشد بار بلا را هر چه هست

شیعه از روزی که حیدر شد امیر

با تو بیعت کرد در خمّ غدیر

شیعه نوری از تجلاّی شماست

شیعه برقی از تولاّی شماست

شیعه راهش بوده راه فاطمه

هرگز از سیلی ندارد واهمه

شیعه پیمان بسته زاوّل با علی

نیست حرفی بر لبش جز یا علی

شیعه مثل شمع در تاب و تب است

شیعه فریاد حسین و زینب است

شیعه بین خارها یاس است و بس

شیعه راهش راه عباس است و بس

شیعه آتش را گلستان می کند

خار غم را سرو بستان می کند

مهدی و شیعه چو جان و پیکرند

جان و پیکر هر دو با یکدیگر

شیعه کی گردد جدا از آن مقتدا

تن بمیرد چون شود از جان جدا

هر که عهد خویش با مهدی شکست

چارده معصوم را داده زدست

وآن که نشناسد امامش را درست

پایۀ ایمان او سست است سست

سر به قعر چاه دوزخ برده است

با مرام جاهلیّت مرده است

تا حیات عالم است و آدم است

راه اهل البیت راه (میثم) است

**********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی