کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-30

***************

علی اکبر لطیفیان

نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو
عروج کردن سمت کمال یعنی تو

نشسته ام بنویسم تصورت، هیهات
فراتراز جریان خیال یعنی تو

محبت تو همان آیینه است و مهرت آه
تو آب و آیینه ای پس زلال یعنی تو

ز برگ‌های تو بوی رسول می‌آید
گل محمدی بی مثال یعنی تو

مسیر رد شدنت را کسی نگاه نکرد
جمال زیر نقاب جلال یعنی تو

تو نور و نورٌ علی نور و خالق النوری
تو از تصور خاکی نشین ما دوری

***

تو آن دعای رسولی که مستجاب شدی
برای خانه‌ی خورشید آفتاب شدی

 یگانه دختر احمد شدن مراد نبود
برای ام ابی‌هایی انتخاب شدی

تو مرتضی نشده این همه صدا کردی
تو مصطفی نشده صاحب کتاب شدی

علی به پای تو شد ذره ذره آب و سپس
تو هم به پای علی ذره ذره آب شدی

تو عادلانه‌ترین فیضی و دوتا نه سال
نصیب روح نبی و ابو تراب شدی

تو آفتاب رسولی و آسمان علی
تو روح سینه‌ی پیغمبری و جان علی

*** 

شب سیاه بگیرد تمام دنیا را
اگر ز خلق بگیرند نام زهرا را

 هزار سال به جز آستانه‌ی کرمت
نبرده ایم در خانه‌ای تمنا را

ز روی عاطفه خوابت نمی‌برد شب‌ها
اگر روا نکنی حاجت گدا‌ها را

قرار نیست به نان مدینه لب بزنی
ز سفره ات نگرفتند رزق بالا را

برای آنکه مقام تورا نشان بدهند
نموده اند فراهم بساط فردا را

دل رسول خدا را اسیر درد مکن
مگیر از سخن خویش لفظ «بابا» را

بگو پدر که نبی را حیات میبخشی
ز درد و غصه دلش را نجات میبخشی

*** 

زمین بدون نگاهت تب بهار نداشت
شبیه کوه بلندی که آبشار نداشت

 بعید نیست ببخشی همه قیامت را
نمیشود ز. تو اینگونه انتظار نداشت

دعای پشت سر تو مراد مولا بود
وگرنه هیچ نیازی به ذوالفقار نداشت

بهشت، منزل توست این همه طلب دارد
وگرنه هیچ کسی با بهشت کار نداشت

دوازده نخ وصله به چادرت دیدند
به ساده زیستی ات عمر روزگار نداشت

همه جهیزیه ات بود چند ظرف گلین
تجملات برای تو اعتبار نداشت

شب عروسی خود یاد قبر افتادی
شکوه رخت نو ات را به سائلی دادی

*** 

بهشت هستی و عطر معطری داری
همیشه آب و هوای مطهری داری

به نیمی از نفست انبیا بزرگ شدند
تو از قدیم دم ذره پروری داری

 صحیفه‌ی تو تماما تنزل وحی است
از این لحاظ تو قرآن دیگری داری

یتیم مکه بدهکار مهربانی توست
تو گردن پدرت حق مادری داری

یگانه علت غایی خلقتی زین رو
تو با تمامی خلقت برابری داری

ظهور ظاهرت انسان و باطنت حوراست
ولایتی که تو داری ولایت کبراست

 ***

نبینم از نفست آه آه میریزی

شبیه برگ گلی گاه گاه میریزی

 تو دست و سینه و پهلو می‌آوری، داری...
به پای شیر خدایت سپاه میریزی

 میان اینهمه درگیری، ‌ای شکسته غرور!
به دست بسته‌ی مولا نگاه میریزی

 چقدر فکر حسینی به فکر گودالی
چقدر اشک بر این بی پناه میریزی

صدای کشته‌ی گودال را بلند مکن
به گیسویی که کف قتلگاه میریزی

**************

علیرضا خاکساری

هر بهاری با گل رویش شکوفا می شود
غنچه با لبخند معصومانه اش وا می شود

"تین" و "زیتون" را میان گلشنش می پرورد
هرچه می خواهی در این گلخانه پیدا می شود

مادر آب است و الطافش همیشه جاری است
شک ندارم گر بخواهد قطره دریا می شود

مادری بر یازده خورشید عالم به کنار
پیش از این ها فاطمه ام ابیها می شود

یک نفر را دست حق هم کفو حیدر خلق کرد
گر نباشد، مرتضی تنهای تنها می شود

باء "بسم الله" اگر تأویل دارد با علی
"قل هوالله احد" تفسیر زهرا می شود

هرکسی تعریفی از بانو ارائه می دهد
در کتاب الله زهرا "قدر" معنا می شود

هیچ کم از بندگی حق ندارد فاطمه
کنه ذات مادرم دارد معما می شود

صفر تا صد آفرینش در مدار فاطمه ست
علت خلق دو عالم مادر ما می شود

قرب یعنی همنشینی با علی و فاطمه
"روزبه" در خانه  اش "سلمان منا" می شود

معجزه یعنی همین که سائل امروز او
با گدایی کردنش اقای فردا می شود

بی گمان همواره احیای ولایت کار اوست
تا قیامت ناجی "سیدعلی"ها می شود…..

****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی