شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-23
**************
علی اکبر لطیفیان
آشفتگی گیسوی ما شانه کم داشت
لبهای خشک ما فقط پیمانه کم داشت
وسع خریدار تو بسیار است، امّا
یوسف به ما دادند، ولی بیعانه کم داشت
من اختیاراً این همه حالم خراب است
گنجی که پیشم داشتی ویرانه کم داشت
دیشت قنوت تو به یاد من نیفتاد
تسبیح چل تایی تو یک دانه کم داشت
به لطف دیوار دم در تکیه میداد
آنکه برای گریه کردن شانه کم داشت
دیشب نبودم پیش تو فهمیدی اصلاً ...
که بازی شمع و گلت پروانه کم داشت
وقتی رسیدم جور شد بازی طفلان
سنگ سر کوچه فقط دیوانه کم داشت
چه خوب شد آب دهانت را مکیدم
این مسجدی که ساختم میخانه کم داشت
گفتم مرا زنجیر این خانه نمایید
کلب نگهبانِ در این خانه کم داشت
جانها فدای آستان بانویی که
یک سایبان و چند سقاخانه کم داشت
**************
مادر روزهای دلتنگی
بانوی گریههای طولانی
میشد از موج اشک هر روزت
اسمان مدینه طوفانی
بسکه با سوز روضه میخواندی
پا به پایت مدینه مینالید
چشمهای غسی مروان هم
گاهی از گریهی تو میبارید
اسمان را به گریه وا میداشت
چشم ابری و اه هر روزت
چشم خاکی و غصه دار بقیع
مینشسته به راه هر روزت
کربلا بود و روسفیدی تو
لحظه امتحان سخت خدا
پسرانت یکی یکی رفتند
شیر مردان درسهای شما
گرچه با چشم خود ندیدی که
کربلا را چه ماجرایی بود
زندگی تو بعد عاشورا
گریه در گریه کربلایی بود
حسن کردی
**************
تو زیبا شدی کوه و دریا شدی
یه باغی پر از عطر گلها شدی
یه همدم تو غمها برای علی
یه زهراترین بعدِ زهرا شدی
توموندی کنار علی یک تنه
تو گفتی که زهرا پناه منه
نذاشتی علی بت بگه فاطمه!
نذاشتی که زینب دلش بشکنه!
نخ چادرت دلبری میکنه
تورو فاطمه یاوری میکنه
واسه بچه هاش مادری کردی و
واسه بچه هات مادری میکنه
چقد مثل زهرا شده شوکتت
چقد مثل زهرا شده غیرتت
ایشالا نشه دست و بازوت کبود
ایشالا که نیلی نشه صورتت
ایشالا که آتیش نیاد سوی تو
نشینه غلافی به بازوی تو
همیشه بمونی کنار علی
الهی نبینم که پهلوی تو….
واست کوچه رو دلربا میکنن
پر از عطر خوب خدا میکنن
قدم میزنی تا توی کوچهها
پسرهات برات کوچه وا میکنن
الهی نبینی غم حیدرو
نبینی غم ساقی کوثرو
نداره دلی خوش زدیوار و در
امیری که کنده در خیبرو
میترسم بخونم برات روضه من
فقط اینه دیگه دعام دائماً
ایشالا توی کوچه عباس تو
نبینه چیزایی که دیده حسن
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
خدا محسنو برده پیش خودش
به جاش داده عباس نام آوری
تویی اوج زنهای مردآفرین
شدی بعد زهرا تو زهراترین
تو ام الوفایی، تو ام الادب
شدده نام زیبایت ام البنین…
محسن کاویانی
**************
چه گام استواری در دفاع از اصل دین داری
به راهی که در آن هستی بدون شک یقین داری
تو هم ام الادب هستی و هم ام البنین هستی
ارادتهای دیرین بر امیرالمومنین داری
هنر داری جگر داری قمر داری پسر داری
تو آن ماهی که دامانی به حق ماه آفرین داری
خودت را از زمانی که کنیز فاطمه خواندی
عزیز زینبش گشتی مقامی اینچنین داری
به دستت پرورش دادی علمداری بدون دست
یقین دارم که تو دست خدا در آستین داری
برای هر حروف حا و سین و یا و نون خاتون
چهار عاشق به مانند رکاب آن نگین داری
مزارت عرش اعلا شد زیارتگاه سقا شد
اگر چه مرقدی از خاک روی این زمین داری
محسن صرامی
**************