کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-5

****************

مهدی مقیمی

در دل خون و خاک خوابیدن
تازه گاهی شروع بیداریست
پیش چشمان عمهء سادات
اربٱ اربٱ شدن چه تکراریست

راستی روضه خوان شدن ساده است
باز، آتش به جانمان افتاد
عکس انگشتر تو هر کس دید
یاد انگشت و ساربان افتاد

حاج قاسم، اگر چه سربسته
گفته بودی، شهید خواهی شد
حرفی از سوختن نبود اما....
آخر روضه خیمه گاهی شد

التماس دعا، چه حال خوشی
چه دل روشنی، چه معراجی
در دل شعله ها، شب جمعه
زایر  کربلا شدی حاجی

عزت و غیرت و شکوه و شرف
در رگ و خون هر چه ایرانیست
قاسمی رفت و قاسمی مانده
کشور ما پُر از سلیمانیست

حنجر این دیار تا محشر
جز سرود ظفر نمی خواند
بر تن قطعه قطعه ات سوگند
پرچمت بر زمین نمی ماند

*********************

محمدمهدى عبداللهى

از فتنه پاییز در این باغ ،پیام است
این حادثه سرخ سرآغاز قیام است

سبز است قیامى که در این چله عزت
در معرکه ها سرخ ولى گام به گام است

هرچند که تلخ است به دل،داغ شهیدان
در فصل شهادت فقط ایام به کام است

این نهضت امّید چهل ساله شد امروز
در سایه خورشید، پر از شور مدام است

سرخیم در این باغ پر از خون سپیدار
هستیم بر آن عهد که در جان کلام است

بى شبهه عدو نقشه کشیده ست چهل سال
دوران بزن در رواِشان نیز تمام است

غم نیست که سردار سلیمانىِ ما رفت
زیرا که علمدار، نگاهش سوى شام است

خونخواه شهیدان سفر کرده مى آید
مى آید از آن دور ،یقین حسن ختام است

******************

امیر عظیمی

خبر آمد که ماه را زده است
تیره‌روزی پگاه را زده است
نور چشم سپاه را زده است

آتشی زد به قلب ایرانی
خبر قاسم سلیمانی

با شهادت دلش مراد گرفت
فیض را وقت بامداد گرفت
راه را از حسین یاد گرفت

تاج عزت مبارکت سردار
این شهادت مبارکت سردار

نه فقط کشورم برایت سوخت
دل هرچه حرم برایت سوخت
رهبرم، رهبرم برایت سوخت

گرچه در سینه‌ها غمت باقی‌ست
رفتی اما مقاومت باقی‌ست

قاتلت پایمال خواهد شد
قبر خود کنده، چال خواهد شد
گرچه ترسیده، لال خواهد شد

رهبرما اگرچه دلریش است
انتقامی بزرگ در پیش است

ای امیر حماسه‌ساز سلوک
با تو موسیقی شهادت کوک
لعن الله اُمه قتلوک

این شعار امام و روح خداست
مرگ بر قاتلت که امریکاست

روز جمعه، دل امام زمان
سوریه تا عراق تا ایران
در عزای تواند سینه‌زنان

ای عقاب حرم پرت پاشید
ای علمدار پیکرت پاشید

بر دل ما زده است باز شرر
عکس یک دست دور از پیکر
از تو ای مرد باوفا افسر

چشم تو روضه، پیکرت روضه
دست و انگشتر و سرت روضه

روضه‌ شاه بی کفن شده ای
پاره پاره تن و بدن شده ای
قاسمی، گرم سوختن شده ای

پیکری پاره سوخت در شعله
پشت‌در، فاطمه، خطر... شعله

***************

زهرا آراسته نیا

شده عطر شهادت باز احساس
شهادت میکشه ما رو به پرواز
شهادت انتهای راه هم نیست
مسیر مرگ ظلمت میشه آغاز

نگاهش قاسم حق و بدی بود
سلیمانی که قالیچه ش دل ماست
در اوج سادگی ها مقتدر بود
همونجوری که توو قاموس دریاست

برام آسودگی معنی نداره
من و دل هم قسم تا نور هستیم
تو عالم هرچی تاریک و سیاهه
برای محوشون مامور هستیم

پر از اشکه پر از خونه دلامون
ولی آتیشه تو فریادهامون
نگامون موشکه تو قلب دشمن
همیشه منتقم بوده خدامون

برای انتقام خون عاشق
همه خوبای عالم پا به کارن
تمومه قصه سازش که دیگه
تموم کوچه هامون مرد دارن

تموم دشمنا اینو بدونن
که ققنوسی توی آتیش رفته
بمیرید از هجوم ترسهاتون
شجاعت توو رگامون پیش رفته

مسیر حق از اول پر خطر بود
گذشتن از سر اینجا رسم بوده
اگه ترسوی خائن هست اما
دل ما شعر بیداری سروده...

****************
محمدحسین ملکیان

سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد
شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد

امتیاز ماست‌‌ مُردن! می کُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شد

سنگ اگر هم صحبت آیینه های ما شود
ما زبان هامان از این بُرّنده تر خواهند شد

چون‌جواب صخره تکراری ست، پرسش های موج
بعد از این از صخره ها کوبنده تر خواهند شد

چشم هایی که پی میراث ما افتاده اند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!

اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد

ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفه ها، تزیین شده، زیبنده تر خواهند شد

رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست

«بی تفاوت ها» فقط شرمنده تر خواهند شد!
 
**********************

سیدمهدی موسوی‌تبار

بدین‌سان که بودی خوشا زندگانی
خوشا زیستن، دائم و جاودانی

خوشا نیمه شب، التماس و تضرع
و در روز روشن، یلی، قهرمانی

و ویرانگر خانه‌های شیاطین
شده بود بر بی‌کسان سایبانی

چگونه بگویند این شاعران با
کدامین بیان و کدامین زبانی

سخن از تو و دست جامانده‌ای که
گرفت از علمدار نام و نشانی

***
و عهدی است با خون تو تا همیشه
که در هر زمانی، که در هر مکانی

بگیریم سخت انتقامی که پیچد
صدایش همیشه به گوش جهانی

****************

موسی عصمتی

ما گریه‌ای از جنس بهاران داریم
ما گریه از این دست، فراوان داریم

ما هرچه سر افرازی و سر سبزی را
از برکت خون این شهیدان داریم

***

ما آینه‌ دوباره‌ تاریخیم
تکرار هزار باره‌ تاریخیم

فردوسی و مولوی و حافظ از ماست
ما ملت پر ستاره‌ تاریخیم

***
اسطوره‌ پاک تیر آرش از ماست
گودرز و تهمتن و سیاوش از ماست

تو خرمن پنبه‌ای و می‌دانی که
پایان غریب قصه، آتش از ماست

*****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی