کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-3

****************

ایوب پرندآور

پای ما محکم بر این جاده است، آمریکا ببین
صف به صف این امت آماده است، آمریکا ببین

قدرت شیطان کجا و قدرت ایمان کجا
قوت ما را خدا داده است، آمریکا ببین

تکیه چون بر بیرق عباس دارد رهبرم
پرچم از دستش نیفتاده است، آمریکا ببین

سر اگر بر نی نباشد لایق معراج نیست
نام ما با کربلا زاده است، آمریکا ببین

کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست ملیون قاسم آماده است، آمریکا ببین

بد رقم در سینه‌اش بغض تو را پرورده است
در زمین هرکس که آزاده است، آمریکا ببین

امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است، آمریکا ببین

*****************

مهدی جهاندار

تشهّد سحر شاهدان کرب ‌و بلایی
شهود هرشبه‌ آیه‌های سرخ خدایی
شهادت آینه و بازتاب آینه‌هایی
شهید را خودت آیینه‌ی تمام‌نمایی
خلاصه اینکه دلاور خلاصه‌ شهدایی

در این میانه بنازم مدافعان حرم را
شناختند چه رندانه خاندان کرم را
که جای پای شهیدان گذاشتند قدم را
به دست خوب کسانی سپرده‌اند علم را
مدافع حرم عشق با تمام قوایی

بدا به سالک عرفان اگر فساد بگیرد
و سبک زندگی‌اش بوی انجماد بگیرد
خوشا کسی که سر دار اجتهاد بگیرد
رسد به رتبه‌ حلاج و از تو یاد بگیرد
به حاج همّت و چمران قسم، خود از عرفایی

بتاز تا صف آل ذلیل را بشکافی
سر قبایلی از این قبیل را بشکافی
سپاه ابرهه و فرق فیل را بشکافی
و قدس منتظر توست، نیل را بشکافی
برای حضرت موسای این زمانه عصایی

در آن طرف حججی‌ها خراب چشم سیاهش
در این طرف دل جامانده‌هاست چشم به راهش
و قاسمان سلیمانی‌اند خیل سپاهش
درآب‌های کف دست کیست چهره‌ ماهش
پس ای بهار، پس ای برق ذوالفقار کجایی؟

*******************

سعید بیابانکی

افتاده در این راه، سپر‌های زیادی
یعنی ره عشق است و خطر‌های زیادی
بیهوده به پرواز میندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پر‌های زیادی
این کوه که هر گوشه آن پاره لعلی است
خورده است بدان خون جگر‌های زیادی
درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانه تو شانه به سر‌های زیادی
از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبر‌های زیادی
راهی است پر از شور، که میبینم از این دور
نی‌های فراوانی و سر‌های زیادی
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزین به هنر‌های زیادی
بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده است به، اما و اگر‌های زیادی
جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و در‌های زیادی

*******************

غلامرضا سازگار 

ننگتان یک پیام قرآنی است
شاهدم سید خراسانی است

مورها ادخلوا مساکنکم
کشور ما پر از سلیمانی است

*****************

ولی الله کلامی زنجانی

فنا فی‌الله شد اما بقا دارد سلیمانی
مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانی

شهید فی سبیل الله، عزیز جان روح الله
بلی در قلب حزب الله جا دارد سلیمانی

ز جان باید سلامش کرد اطاعت از امامش کرد  
مرام عاشقی چون اولیا دارد سلیمانی

به رضوان کرد کاشانه به دنیا بود بیگانه
که میثاق وفا با آشنا دارد سلیمانی

بحق تسلیم مولا بود بلی سردار دلها بود
ارادت بر علی المرتضیا دارد سلیمانی

همای رحمت ایزد به اوج آسمان پر زد
خوش آوازه چو پرواز هما دارد سلیمانی

بُو‌َد آن کشته‌ی توحید همیشه زنده و جاوید
به گوش جان سرود دلربا دارد سلیمانی

سپاه قدس را فرمانده لایق، بلی عاشق
نشان باشکوه مرحبا دارد سلیمانی

عراق وشام از او ایمن نشد تسلیم اهریمن
پیام نور بر اهل وفا دارد سلیمانی

برادر استقامت پیشه‌ی مردان حق باشد
که ثابت کرد شور کربلا دارد سلیمانی

***********************

محمود ژولیده   

ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار

داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خونِ مظلوم اثر کند ما را

گر چه این قلب رهبرم خون شد
همتِ انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد

ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قیامتشان

رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرَد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اینک جزم
که زمان فرج بیاید زود

رفت با خونِ مالکِ اشتر
اقتدارِ نظام، بالاتر
به ولایت قسم، اَلا قاسم
بی تو تنها نمانَد این رهبر

یارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "مَن یَنتَظِر" ابو مهدی
به یقین لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی!

حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد

ای علمدارِ جبهه ی اسلام
ای به وقتِ نیازها، اقدام
نزدِ زهرا به فاطمیه شدی
با علمدارِ کربلا اکرام

آنکه فرمانِ شامِ هجرت داد
نیمه ی شب، طلوعِ فجرت داد
ای امیرِ مدافعانِ حرم
موسم زینبیه اَجرت داد

ایکه معشوق، هم کلامت باد
جانِ ما نذر انتقامت باد
سرِ سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد

ای دلت غرقِ حضرتِ معبود
عهدِ ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت برگرد
باز همراهِ مهدیِ موعود

*******************

میلاد عرفان پور  

آن لحظه که جان می رود از دست، حسین!
دیدار تو آخرین امید است، حسین!

تا همت عشق است چرا منت مرگ؟!
باید به شهیدان تو پیوست، حسین!

*******************

پیمان طالبی

خبر بده به زمین، آسمان شهید شده ست
سیه بپوش که خورشیدمان شهید شده ست

به غنچه تسلیتی و به سرو تعزیتی
خبر رسیده ز باغ، ارغوان شهید شده ست

چقدر خاطره از بدر یا حنین و جمل
چقدر خاطره از نهروان شهید شده ست

چراغ روشن آن آشیانه کن خاموش
که آن قناری بی آشیان شهید شده ست

بگو رقیه بداند که برنخواهد گشت
بگو به زینب قامت کمان: شهید شده ست

به دوش ماست کنون بار ای گران‌جانان!
که آن برنده بار گران شهید شده ست

علم ز دست علمدار ما نمی‌افتد
چقدر پیر شهید و جوان شهید شده ست

***

کجاست صور بشارت؟ بشیر را کشتند
سیه بپوش که ماه منیر را کشتند

خبر رسید که با کشتن کریم آنک
فقیر را و یتیم و اسیر را کشتند

نگاه کن به سندهای روشن تاریخ
که این قبیله صغیر و کبیر را کشتند

فغان که اهل سقیفه به پشت آن در باز
به قصد کشتن حیدر، غدیر را کشتند

همان مجاهد هر راه صعب و دور و دراز
همیشه حاضرِ هر دور و دیر را کشتند

یگانه مرد کویری! نواده کرمان!
به کشتن تو نه ما را! کویر را کشتند

قرار بود اگر راه گم شود، می‌شد
چقدر راهنمای دلیر را کشتند

***

مگر به دست حسن واقعه مرتب شد
ببین دو مرتبه قاسم فدای زینب شد

چنان که خون تو بر خاک ریخته هر سو
ز خون پیاله تو گوییا لبالب شد

خبر رسید که تقصیر گندم ری بود
شریح قاضی اگر فکر مال و منصب شد!

چه خون دمید به پیکر مرا؟ که می‌جوشد
چنان که آخر سر رشک هر مرکب شد

به صبح واقعه گفتم نبارمت ای مرد!
چنان به گریه نشستم غروب شد، شب شد

سرم فدای سر روی نی مقیمِ حسین
فدای آنکه فدایی راه زینب شد

***

به گریه می‌نگرم بر حیات بعد از تو
شهادت است برایم ممات بعد از تو

زکات خون مرا داده است شریانت
که فرق کرده برایم زکات بعد از تو

تفاوت است برای هر آدمی بینِ
حیات قبل از تو با حیات بعد از تو

بهل به مرگ به بستر بمیرد آنکس که
نکرده است به خون التفات بعد از تو

نمی رود دگر آب خوش از گلو پایین
اگر که باز شود هم فرات بعد از تو

قلم به خون من آغشته می‌شود زین پس
مگر که رنگ بگیرد دوات بعد از تو

الا که سوی خدا صبح جمعه پر زده ای!
نشسته ام به دعای سمات بعد از تو

پس از تو اشک یتیمانه جانگدازتر است

*******************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی