کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-2

****************

حسین مفیدی فر

عشق من قاسم سلیمانی است
او که نامش نماد ایرانی است

آن دلیری که خارج از ایران
پیشه اش از وطن نگهبانی است

او که بر دشمنان فقط نامش
باعث وحشت و پریشانی است

آن دلاور نظیر نادر شاه
حمله هایش سریع و طوفانی است

تیر آرش به دست او امروز
در قلوب جنود شیطانی است

بر کند ریشه های داعش را
هرزه ای را که انگلستانی است

افتخارم بود که سربازم
تحت امر کسی که قرآنی است

در رکابش شهادتم فردا
از عنایات و فیض ربانی است

******************

داعش برو این حرم نگهبان دارد

بر ابرهه ها عذاب سوزان دارد

پایت نرسد به کربلا ای ملعون

تا یک نفر از شیعه به تن جان دارد

 ****************

علی معصومی
بهای لاله ی خون خفته پر ثمر تر گردد

شهید عاشق این بیشه زنده تر گردد

نماز کعبه ی دل آیه ی وفاداری است
که سینه اش سپر نیزه ی خطر گردد

خوشا به حال گلی از ترانه های شبش
نسیم صبح امید و دم سحر گردد

طبر بساق صنوبر چه می زنی نادان؟
که ریشه برکشد از خاک و بارور گردد

چو جان ز پیکر خاکین خود رها بیند
برون ز واهمه سیمرغ بال پر گردد

مزن به شعله آتش که رونق این باغ
به روی دوش بهاران دوباره بر گردد

ز داغ سینه ی گل ها شقایقی روید
که پهنه پهنه صحرایی از شرر گردد

هزار تازه نفس چون جوانه خواهد رُست
ز سمت جاده خوبان و همسفر گردد

*******************

مسعود فریدونی

گوش عالمی کَر شد از بلندی نامت
نقش آب تا کردی نقشه های شیطانی

این صدای آمریکاست؛ این صدای اسرائیل؛
اعتراف را بشنو هر یکی به عنوانی:

اوست مرد در سایه له کند دواعش را
دشمنان شدند از ترس لشکر هراسانی

منطقه فقط چرخد با همان سر انگشت
یک ابر دلاورمرد؛ قاسم سلیمانی

خار چشم هر ظالم، نور چشم مظلومان
بین دشمنان و دوست، تو شدید و رحمانی

تار و مار رزم تو مشرکین شرق و غرب
حربیان تکفیری؛ سلفی و اخوانی

آن سپیدْکاخی که جایگاه دجّال است
ای خلیل ویران کن بت شکن به دورانی

قلع و قمع کن قاسم خار و ریشه و خس را
داعشی و وهّابی این درخت عصیانی

آن حرامیانی که نطفه های شیطانند
پاک کن زمینها را از وجود سفیانی

ای شجاع و باغیرت وارثی ز عاشورا
کربلا پدید آید چون شوی به میدانی

باکری و صیّادی؛ همتی و طهرانی
کاظمی و مغنیه؛ جمله ی شهیدانی

تا که ظلم پابرجاست این مبارزه باقیست
تا تویی علمدار حضرت جمارانی

بیرق صدور این انقلاب را بردار
این صدور قرآن است پس تو رحل قرآنی

دشمنان زمینگیرت در عراق و در شامات
ذوالفقار مولانا سیّد خراسانی

هر نیابتی جنگی در حوالی مرز است
با اشاره ی رهبر، سختْ پاسخ آنی

در مسیر او ثابت بر ولایتش قائم
فانی علی هستی انتهای عرفانی

کربلا ز سمت قدس تا همیشه راه ماست
تا شعیب ما باقیست در سپاه ایرانی

عشق ملّت ما نیست جز نبرد با صهیون
روز جنگ می بینند تو یک از هزارانی

روز واقعه نزدیک، بوی یار می آید
به به از یمن پیچید این شمیم روحانی

تکیه میزند بر خود کعبه ی خداوندی
ذکر حضرت ارباب مطلع سخنرانی؛

گوید ایّها العالم جدّ من حسین است و
آمدم که بستانم انتقام عطشانی

بعد از آن من و این سَر پای دلبر افتادن
کاش میشد این صحنه ایستگاه پایانی

قطره قطره‌ی خونم در هوای تو جاریست
پس قدم قدم تا مرگ میروم به آسانی

عهد ماست بر خون و، حرف ماست جانبازی
تشنه ی شهادت را ساقیِ حسین بانی

مرگ نزد قاسم ها از عسل چو شیرین تر
روضه را همین تشبیه بُرد سمت جانانی

دِین مجتبایی را بر عمو ادا کرد و
این امانت آخر شد؛ جانفدا و قربانی

آنچنانکه در میدان سیزده تن افتاده
بسکه نیزه ها خوردند پیکر پریشانی

بعد هم نشد دیری آن عمو به صحرا ماند
خاکها به لب خواندند روضه های عریانی؛

تا سه روز بر خاک داغ کربلا ماندی
کوفیان ادا کردند خوب رسم مهمانی!

تا سه روز بر خاک گرم مهر خوابیدی
خاکها کفن بودند بر تنی بیابانی

 *******************

مرحبا سپاهی مرد شرزه شیرکرمانی
داو برد دیو اوژن قاسم سلیمانی‌

ای جبال بارز را خود نمون‌های بارز
در خروش رودارود با شکوه و طغیانی

حبذا یل ناورد‌ای حماسه طوفان مرد
از تو می‌شود آرام این کران طوفانی

جنگ اگر که خون افشان، دست از آن نمی‌شویی
خصم اگر چه رویین تن، روی از آن نگردانی

تیغ مالک اشتر، زهد مالک دینار
اول صف پیکار، آخر مسلمانی!‌

ای دل مسلمانان، در پناه نامت گرم
خاطر بداندیشان، از تو در پریشانی

هار اگرسگ داعش بر جگر نهی داغش
فیل فحل تکفیری گردنش بپیچانی

تا تویی در این میدان، سرشکسته اسراییل
در امان بود جولان تا تو گرم جولانی

گرز و برز وبازو نیست گوهرمصاف امروز
عصر، عصرتدبیر است، آنچنان که میدانی

خدعه میکنی باخصم در ذکاوتی پیدا
عجز دشمنان اینجاست: نقشه‌های پنهانی

حرز جانت از حافظ مصرعی بلند آمد:
در پناه یک اسم است، خاتم سلیمانی

*******************

عبدالرحیم سعیدی راد
مرحبا شیر مرد کرمانی

مرحبا قاسم سلیمانی

مردی از نسل ذوالفقار علی
با خروشی همیشه طوفانی

مالک اشتر است بی تردید
عزّت شیعه در مسلمانی

مثل عمار مانده در میدان
یاور سید خراسانی

شیر مردی همیشه آماده
تا کند جان خویش قربانی

مردی از جنس همت و صیاد
کاظمی، باکری و تهرانی

مردی از نسل پاک خرّازی
با نگاهی دقیق و چمرانی

سوریه یا عراق یا لبنان
مقصدش جلوه گاه انسانی

پهلوانی همیشه توفنده
در نگاهش غرور ایرانی

در رکابش چه خوب می‌جنگند
شیعیان سپاه افغانی

مثل عباس می رود محکم
تا کند از حرم نگهبانی

هم‌رکابش مدافعان حرم
همقطارش بلند پیشانی

از همین رو، سپاه تکفیری
در هراس اند و در پریشانی

داعش اما برای او دارد
دائما نقشه‌های شیطانی

او ولی در سکوت می‌رزمد
چون پلنگان بیشه پنهانی

از حلب تا دیاله و کرکوک
رد پاهای اوست نورانی

این یل قهرمان و رزمنده
این چنین است و آنچه می‌دانی

***************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی