کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-1

****************

محمود تاری

می خروشد از داغش دیده‌های توفانی
ریزد از گلو بیرون ناله‌های زندانی
قاسم سلیمانی پر کشید و رفت، اما
می جهد برون از دل خشم‌های ایمانی
خون او هزاران گل روی شاخه بنشانده
شد مکرر‌ای یاران قاسم سلیمانی
دست حق برون آید با نشانی از قدرت
می رود که بر چیند لانه‌های شیطانی
پایگاه آمریکا، پایگاه اسرائیل
محو می شود هر دو در طلوع بحرانی
آسمان بود شاهد می رسند موشک‌ها
بر زمین نمی ماند این خبیث سُفیانی
غُرّش مسلمانان، چون به جوش میآید
از عدو نمی ماند جز مسیرِ ویرانی

می چشد عدو یاران در خروش ناهنگام
ضربت عراقی ها، ضرب شصت ایرانی

*********************

محمدعلی مؤدب

تو از فریادها، شمشیر‌های صبح پیکاری
که در شب‌های دهشت تا سحر با ماه بیداری

تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت
که می‌روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری

دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدندند بر دستت کبوتر‌های بسیاری

چه خوش رم می‌کند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری

دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست
خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداری

ز ما در گریه‌های نیمه شب یاد آور‌ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخند‌های صبح دیدارى

*********************

نغمه مستشار نظامی

شهیدان غریبی پشت چشمان تو پنهانند
هزار آیینه در پلکت نماز صبح می‌خوانند

شب از شوق نگاهت سینه ریز از کهکشان دارد
به یادت اختران در هفت گردون مست و حیرانند

نگاه عاشقت از شاعران شهر دل برده
تبسم می‌کنی ابیات در تعبیر می‌مانند

سکوتت حرف‌ها دارد که در گفتن نمی‌آید
غزل‌هایم پر از آرامش اما قبل طوفانند

ببار ای ابر رحمت در دلم شوری ببار آور
کویرم، چشم‌های تشنه‌ام دلتنگ بارانند

تو سردار هزاران لشکر ملک سلیمانی
شهیدان در نگاه تو نماز عشق می‌خوانند

*********************

فاطمه رحمانی

هان، میشناسیدش؟ زیاران خراسانی‌ست
از نسل سلمان است اگر نامش سلیمانی‌ست
مردانِ حق، همپای او در جبهه‌ها ماندند
بدخواهِ او، تسلیم خواهش‌های شیطانی ست
در وقت میدان، او: اشداءُ علی الکفار
با دوستان، تفسیری از آیات رحمانی‌ست
شرحِ نگاهش با یلان کارزار قدس
توصیفِ او سنگینیِ اشعارِ خاقانی ست
در صبح رجعت خوب می‌دانم که او هم هست
در لشکری که جمع ایرانی و افغانی‌ست
در وصف او حتی قلم هم از نفس افتاد
راحت بگویم؛ آنچه می‌دانم و می‌دانی‌ست
**********************

سیدمحمد میرهاشمی

شب می‌رود و عطر سحر می‌گردیم
در صبح ظهور یار بر می‌گردیم

غم نیست که قاسم سلیمانی رفت
ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم

****

محمدمهدى عبداللهى

در ظلمت این مسیر غوغا کردى
‏بى پرده بهار را هویدا کردى

‏همراه مدافعان دشت گل سرخ
‏امنیّت باغ را مهیا کردى

*****************

مرضیه عاطفی

از دست خدا گرفت حاجت آخر
شد عاقبتش به خیر و برکت آخر
او مالک اشتر علی بود و رسید
در راه ولایت به شهادت آخر!

 

مصطفی کارگر

تیغ با درد به قلب همه بستان پیوست
رود جاری شد و آرام به طوفان پیوست

دست ابلیس برون از شب تاریک آمد
کهکشانی به شهاب رخ تابان پیوست

تا ابد رونق بازار شهادت زیباست
مرد نستوه به فرمانده ایمان پیوست

فصل تفسیر شهود و سفر و لبخند است
عاشق نور به خورشید درخشان پیوست

راه باز است بر آنان که تبسم دارند
راه باز است بر آن کس که به سامان پیوست

مادرش منتظرش بود بیاید قاسم
پسر شیعه به مهمانی سلطان پیوست

ابرها اشک بریزید سلیمانی رفت
مالک اشتر حیدر به شهیدان پیوست

شوکت خشم و خروش علوی در سر داشت
خون پاکش به شهیدان مسلمان پیوست

حاج قاسم به سلامت! که شهادت یعنی
راوی فتح به آوینی رضوان پیوست

****************

محمدجواد میری

جَزرِ این بغضِ فروخورده شبی مَد دارد
موج‌ طوفان‌زده بسیار بسامد دارد

ما که دل‌داده‌ی داغیم؛ بگو با دشمن
مستیِ دشنه‌ی بی‌شرم تو هم حد دارد

خصم را ریش نه... از ریشه بسوزیم اگر
قصدِ «شمعی که برافروخته ایزد» دارد

سفر عشق گُزیدیم و بلاها بردیم
تا که برگردد، هرکس به دلش بد دارد

«فتح خون» می‌دمد از بسمِل ما، بسم الله!
که برای همه این «فاتحه» آمد دارد!

ابرهای کدر آیینه‌‌ی باران هستند
حمله ابرهه پیغام محمد دارد...

*****************

حسن لطفی

 بوی حرم آمد و بیرق غم می‌کشیم

چشمِ ترِ خویش بر شانه‌ی هم می‌کشیم

گرچه چهل سال است ظلم و ستم می‌کشیم

راه حسین است و ما باز علَم می‌کشیم

ماکه قسم خورده‌ایم پایِ قسم می‌کشیم

 

آی شهیدانِ عشق  نوبت مهمانی است

عرشِ خدا تا بهشت غرقِ چراغانی است

منتظر یارِ ما پیرِ جمارانی است

آنچه که مانده کنون راهِ سلیمانی است

دشمنِ این خاک را ما به عدم می‌کشیم

 

خواسته‌ام از خدا تا که مُرادم دهد

مثل شهیدی که ماند عشق به یادم دهد

تا که پذیرد مرا تا که زیادم دهد

وای اگر رهبر حکم جهادم دهد

هرچه که مستکبر است زیر قدم می‌کشیم

یادِ تورا بعد از این بین حرم می‌کنیم

یاد علمدار با مشک و عَلم می‌کنیم

یادِ عمود و سر و دست قلم می‌کنیم

باش که این جمله را زود دودم می‌کنیم

بر روی نامِ ترامپ زود قلم می‌کشیم

*******************

علی معلم

بادها پیک شرارند، به پا می‌خیزند

 ابرها صاعقه بارند، ز جا می‌خیزند
هله زین باد و بلا بوی جنون می‌آید
 نوح ِ این واقعه، بر لُجۀ خون می‌آید

چشم‌های نگران، چشمۀ خون خواهد شد
غرق خون، صحن و سرا، سقف و ستون خواهد شد

سیل سرب آید و خون، تخته سواران در وی
سایه و برگ و شب و جنبش ِ ماران در وی

بادها نعره‌زنان، پویه‌کُنان در کَردَر
مادران موی‌کَنان، مویه‌کُنان در کَردَر

رقص کوه است که بر پشته فرو می‌غلتد
بر سر ریگ روان، کُشته فرو می‌غلتد

می‌دوانند یلان، مَرکبشان پی کرده است
دشت‌ها را تنشان بی سرشان طی کرده است

زیر باران، یله در سلسله، مردان بی سر
طبلها خامُش و در ولوله مردان بی سر

یل ِتکبیر سلاحیم در آن میدان، ما
ناگهان دست و گریبان شده با شیطان، ما

ره نه این است؛ ره آغشتۀ ما افتاده است
از ازل تا به ابد، کُشتۀ ما افتاده است

*****************

ایوب پرند آور

کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست ملیون قاسم آماده است، آمریکا ببین

بد رقم در سینه اش بغض تو را پرورده است،
در زمین هر کس که آزاده است، آمریکا ببین

امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است ، آمریکا ببین

**************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی