کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-10

**************

تو را می خواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی

 

خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمه ی کوثر، بهشتی در زمین باشی


خدا هرشب برایت می فرستد تهنیت هایی
که در تنهایی ات هم صحبت روح الامین باشی

 

تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی
زنی مثل تو دیگر نیست یعنی آخرین باشی

 

برای طعنه ی کفار در اوج نداری ها
تو باید پاسخ دندان شکن در آستین باشی

 

تو از معروفِ تجاری ولی در شعب بیماری
فداکار آنچنان بودی، وفادار اینچنین باشی

 

علی تنها علی باید امیر المؤمنین باشد
و تنها تو سزاواری که ام المؤمنین باشی

 

محـمد مهدی خانمحـمدی

 ****************************

 مرغ دل ما میل بال و پر زدن کرد
یعنی اویس این بار هم یاد قرن کرد

 

جَبری میان سوختن با پر زدن نیست
پروانه از اول هوای سوختن کرد
صحرا به صحرا رفت مجنون، آخرِ سر
در بینِ این آوارگی رو به وطن کرد

 

دردِ ولایت، دردٍ دین، معنایش این است
هرکس امامی داشت، با غم ساختن کرد

 

هرکس که تنها شد شبیهِ اُمِ زهرا
در حَصرِ غربت، یادی از دریا شدن کرد

 

آن بانویی در اصل اُمُّ المومنین است
که ثروتش را خرج راه پنج تن کرد

 

آن بانویی اول مسلمان نبی شد
که در رَحِم با دخترش زهرا سخن کرد

 

آن بانویی همراه احمد بود هر جا
که غُصه ها را از پیمبر ریشه کن کرد

 

آن بانویی دین خدا را رنگ و بو داد
که سینه اش را در بلا بیت الحَزَن کرد

 

امشب که این بانو ز دنیا گشت راحت
زهرا لباس مشکیِ خود را به تن کرد

 

زهرا کنار جسم مادر بغض کرد و
گریه برای روضه های خویشتن کرد

 

چشم ترِ زهرا که چون سِیلی روان بود
قلب پیمبر را از این غم پُر محن کرد

 

قبل از کفن های بهشتی که بیاید
آقا عبای خویش را بر او کفن کرد

 

اما شبیهِ روز عاشورا نداریم
خواهر تنِ ارباب ما یک پیروهن کرد

 

آن پیروهن هم که به غارت رفت، زینب
اینجا چگونه رو به سوی آن بدن کرد

 

بالای گودال از نفس افتاد زینب
بوسه به حلقوم بریده داد زینب

 

رضاباقریان

 ****************************

ای وجودت همه ایمان خدا
ای بدهکار دو چشمت دریا
ای به ظاهر جلواتت بانو
ای به سجاده تمامت حوراء

 

خنده هایت همه اش نزد رسول
اشکهایت همه در شب به خفا
خانه ات راه عبور ملک و
ثروتت داده به اسلام بقا
دانش آموز کلاست مریم
دامنت محفل انس زهرا (س)
یک نخ معجرتان از نرگس
جنس روبنده تان از طوبا
هر زمانی که زمسجد آمد
هر زمانی که نبی دید جفا
هر زمان بعد رسیدن از جنگ
یا پس از  دفن و وداع شهدا
عالمی غم به دلش گر می بود
با وجود تو گرفته است جلا
ولی افسوس تورا داد زدست
وای از آن دم که نچرخد دنیا
وای از غصه ی بی مادری و
وای از داغ دل دخترها
مادری رفت به دختر چه گذشت
بین آن جمعیت بی پروا
تازه داماد عزیزِ امروز
علیِ خانه نشینِ فردا
دختر تازه عروس مادر
نوگلی هم وسط آن بلوا
آخر قصه ی ما هم داغی
که به جا ماند به روی دلها

 

عبدالحسین مخلص آبادی

 ****************************

 مومنون آیه های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند
یا نوه یا نتیجه اند همه
بچه های خدیجه اند همه

سایه اش مستدام بر سر ماست
خانه اش قبله گاه دیگر ماست
نامش آرامش پیمبر ماست
مادر فاطمه است، مادر ماست

مادرم! ای امام مادرها
بفدایت تمام مادرها

گرمی آشیان پیغمبر
همسر مهربان پیغمبر
یاد تو در روان پیغمبر
نام تو بر زبان پیغمبر

خاطرات تو گرمی شب اوست
یاد تو آه حسرت لب اوست

زن، ولی مردتر ز هر مردی
جگر کفر را درآوردی
قد علم کرده پیش هر دردی
تو بر اسلام مادری کردی

نه فقط ام مومنین هستی
ام اسلام، ام دین هستی

به تو جبریل احترام کند
پیش پایت نبی قیام کند
به تو باید خدا، سلام کند
و تو را صاحب مقام کند

باید اینگونه منجلی بشوی
مادر همسر علی بشوی

با نبی گرچه همنشین بودی
قبل از اسلام بی قرین بودی
بین زنها تو بهترین بودی
در زمین آسمان نشین بودی

اشک تو ای خدیجه غرا
ریخته گریه ملائک را

مثل ابر بهار گریه مکن
انقدر گریه دار گریه مکن
از بد روزگار گریه مکن
مادر بیقرار! گریه مکن

در سرت فکر کیست می دانم
گریه ات مال چیست می دانم

در عذار گلت چه می بینی
که چنین بی قرار و غمگینی
نگران هجوم گلچینی
یا که رنجور دست سنگینی

آه از دست… آه از آن آزار
آه از آن کوچه… آه از آن دیوار

محـمدعلی بیابانی

 ***********************

 به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد
مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد

 

امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود
خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد

 

چه کنم با غم فقدان تو که می دانم
بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد

 

خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه
این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد

 

همه دارایی تو خرج در اسلام شده
پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد

 

میروی نیستی آن روز ببینی که چطور
سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد

 

شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه
از نفس های پر آهم پسرم می سوزد

 

سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب
با همین شعله دل اهل حرم می سوزد

 

محـمد حسن بیات لو

****************************

 

بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان یا چه؟
یقینا ماه، وصفش خارج است از درک دریاچه

 

مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را
چه باید خواند غیر از مادر ام ابیها؟ چه؟

 

سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم
که باید از شب معراج چیزی گفت…اما چه؟

 

حسودان قریش او را رها کردند، حق میخاست
که رأس المال او عشق نبی باشد، به اینها چه؟

 

همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر
چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟

 

چه عمری، نیم آن چشم انتظار و نیم آن حامی
کتاب وحی شصت و پنج صفحه داشت دیباچه

 

شد از پی غم بر آن عاشق روان، چون رفت از دنیا
عجب دردیست، تسکین میدهد پیغمبرش را چه؟

 

کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز
به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟

 

مسعود یوسف پور

 ****************************

به فرض اینکه قلم داشت تاب جولانش
قوای واژه چگونه شود غزل خوانش؟

 

بیان ناقص ما نیست در خورش وقتی
به او سلام فرستاده حی سبحانش

 

کسی که نام نبوت به او بدهکار است
چه غم اگر که جهانی کنند کتمانش

 

برای فخر محـمد به دیگران بس بود
زنی به نام خدیجه شود مسلمانش

 

یقین از آتش دوزخ جدا کند ما را
کسی که فاطمه را پرورانده دامانش

 

زنی که ام ابیهاست دخترش،شاعر
همیشه با صفت “امِ مومنین” خوانش

 

به لطف تیغ علی بود و ثروتش،بی شک
که دین کمر نشکسته میان میدانش

 

شکست هم کمر و هم غرور و هم بغضش
نبی کشید چو بر شانه بار فقدانش

 

نوشته اند کفن بر نداشت وقت سفر
حدیث غربتش این است، جان به قربانش

 

بگو به یاد که افتادی ای دل بیتاب؟
فدای غربت شاه و لبان عطشانش

 

در آفتاب قیامت کسی نمیسوزد
که اشک ریخته بر داغ جسم عریانش

 

حدیث بی سرو سامانی است، زینب دید
به روی نیزه سرش، روی خاک سامانش

 

سید محـمد مظلومان

 **********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی