کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها-19

******************

قل هو الله احد را کی توان توصیف کرد

شرح الله الصمد را کی توان تعریف کرد

نازم آن یکساله دختر را که از دامان وحی

تا عروجش ((یا احد)) را بر خودش تکلیف کرد

عقل را تسخیر دل کرد و عقیله نام یافت

جهل را با تیغ تدبیرش عجب توقیف کرد

تا دل ما را مشرّف کرد بر اوصاف حق

عشق را در سینۀ ما صاحبِ تشریف کرد

خواهر ابن الکریم است و چو دلدار کریم

از کرم در نامۀ اعمال ما تخفیف کرد

نهضت قلب صبورش ساخت دین را ماندگار

تا کتاب عشق را با صبر خود تألیف کرد

با امامش همسفر شد در ره عهد و وفا

امت اسلام را بر اصلاح از تحریف کرد

می نویسم این غزل را چون خدایش می خرد

هر که حتی یک ورق درباره اش تصنیف کرد

مِهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حبّ او حب الحسین و مادر کرب و بلاست

دختر خورشید را باید ز آل او شناخت

کوثر توحید را وصف خصال او شناخت

آن مُسبِّح را که سبحانش ستایش می کند

از همین تسبیح باید شرح حال او شناخت

کیست زینب ، ماه بانویی که تمثال علی است

کعبه را باید به ذات بی مثال او شناخت

دختر زهرا کجا و عقل بی ادراک ما

از عقیله ذرّه ای شاید کمال او شناخت

خیری از دنیا ندیده زینب اما  می شود

عالَمِ ایجاد را دربست مال او شناخت

قلّۀ صبر و تحمل را به واقع می توان

در مصائب از شکوه و از جلال او شناخت

مادرش دارد مدال افتخار از عصمتش

دخترش را نیز باید زین مدال او شناخت

آنکه دل را از چهل منزل چهل قرن ، آب کرد

باید او را از همین کوتَه جمال او شناخت

مِهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حب او حب الحسین است و مادر کرببلاست

 (ما رایت الا جمیلا) چون نمایان می شود

با نگاه زینبی عالم گلستان می شود

هر کسی که ساخت سبک زندگی را زینبی

زن اگر باشد یقیناً مرد میدان می شود

شکر نعمت قدر دانی از مقام زینب است

نعمت حق بی ولای اوست کفران می شود

پیرو زینب تصرّف در طبیعت می کند

هرکه گردد عبد او آری سلیمان می شود

خلقِ زینب بود ، حق فرمود(زینا السماء)

روزیِ اهل جهان با اوست یکسان می شود

می دهد دلها شهادت بر تو ای دخت علی

فطرت ما روز و شب با تو مسلمان می شود

چون شود قاری قرآنِ خدا رأس الحسین

کار زینب بی گمان تفسیر قرآن می شود

تا بگیرد انتقامش را ز دشمن منتقم

بعد از آن عالم به کام اهل ایمان می شود

مهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حب او حب الحسین و مادر کرببلاست

چون خداوند جهان امر امامت می کند

زینب کبری در این عالم قیامت می کند

از دل گودال تا ویرانه بین دو امام

دختر زهرای اطهر هم امامت می کند

دختر پیغمبر است و همچنان پیغمبرست

با هزاران معجزه کشفِ کرامت می کند

زینب آن بانو که با دستان بسته سر بلند

چون علی تا حشر بر عالم زعامت می کند

منشاء دستور (قالو ربنا الله) است او

با همین یک آیه عمری استقامت می کند

در شب هفتاد و دو داغ شهید کربلا

با نماز نافله اِستاده قامت می کند

بین مقتل کنج زندان گوشۀ ویرانسرا

در ره دین خدا قصد اقامت می کند

آنچنان سر سخت می جنگد کلامش با یزید

کز خطابش دشمن اظهار ندامت می کند

مهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حب او حب الحسین است مادر کرببلاست

**********************
رضا تاجیک

ماه یکتایى و بی همتا به دنیا آمدی

هم ردیف نور اعطینا به دنیا آمدی

مثل حیدر عالی اعلی به دنیا آمدی

تو شبیه حضرت زهرا به دنیا آمدی

روز میلاد تو در تقویم روز باور است

روز عشق و روز تکریم مقام خواهر است

 

آمدی و می رسد بانگ مبارک بادها

بی معلم می شوی فرزانه ی استادها

ای علمدار حقیقت  بانی فریادها

ای دلیل کاف و ها و یا و عین و صادها

هرچه دارد کربلا در اختیار جبر توست

پرچم شاه شهیدان هم به سوی قبر توست

 

آمدی تا که بگویی قصه ی پرواز را

تا کجاها برده ای این شور انسان ساز را

ای رسول عشق می بینم ز تو اعجاز را

زنده کردی نهضت هفتاد دو سرباز را

 شام در زیر قدمهای تو در تاب و تب است

این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است

 

آمدی تا انتهای جاده ی عشق و جنون

هم ردیفت بعد زهرا کس نبوده تاکنون

گامهایت در مسیر آیه ی والسابقون

خواهر صبر و کرم ای دختر والراکعون

آمدی در دفتر دلدادگان یکتا شوی

آمدی اسطوره ی میدان عاشورا شوی

 

ای درخت استوار ، ای اسوه ی شب زنده دار

شد ردیف شرح تو در هر قصیده (اقتدار)

با حضورت شاه مردان حرز میخواهد چکار

(آمدی مستانه تر صف می شکافد ذوالفقار)

دختر شیری و یک جلوه ز الله الصمد

مادری کردی برایش حضرت بنت اسد

 

حاصل پیوستن دریا به دریا زینب است

چشمهایی که ندید الا جمیلا زینب است

نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است

لافتی الاعلی لا عشق الا زینب است

باز هم رو سوی بانوی وفا آورده ام

شصت و نه دفعه به لب نام تو را آورده ام

 

واژه ی ایثار را باید به پای تو نوشت

در مقام صبر هم باید برای تو نوشت

شاه را مشتاق و بی تاب دعای تو نوشت

بعد او کرببلا را کربلای تو نوشت

جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

 

خیرها از تو رسیده دست ما خیر کثیر

عشق دارد در کنار تو مراعات نظیر

حضرت ام الحیا اخت الحسن بنت الامیر

ای اسیری که اسارت شد به دست تو اسیر

از میان محملت نور خدا تابیده است

دشمنت یک لحظه هم آه تو را نشنیده است

 

عقل را بازی گرفتی عشق حیرانت شده

مرتضی هم محو در تفسیر قرآنت شده

هر که دیده جلوه هایت را مسلمانت شده

هر که نامت را شنیده بعد گریانت شده

چند وقتی هست پای تو جنون دلباخته

مرز بین حق و باطل را حریمت ساخته

 

کاش قابل بودم و از یاورانت می شدم

با نشان زینبیون بی نشانت می شدم

با دو جرعه عشق از لب تشنگانت می شدم

از شهیدان دفاع از آستانت می شدم

ما همان سیل خروشانیم در راه بلا

کلنا اصحابک لبیک بنت المرتضی

*************************

محمود ژولیده

نازم قدم نایبة الزهرا را

ماه حرم انسیة الحورا را

میلاد شریکة الحسین آمده است

تعظیم، امام بعد عاشورا را

***

سرمایۀ آل مصطفایی، زینب

آرامش جان مرتضایی، زینب

هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین

تو یک تنه لشگر خدایی، زینب

***

ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم

جزو سپه عظیم زینب هستیم

شیعه است مدافع حرم،با جانش

ما جان به کف حریم زینب هستیم

***

ای شیعه به اقتدار زینب صلوات

هر روز به روزگار زینب صلوات

با اوست که دل در انتظار مهدیست

بفرست به افتخار زینب صلوات

********************

محمود ژولیده

اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است

توحید ناب در همه عالم مشخص است

بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست

یک یک در آن عشیرۀ خاتم مشخص است

از بعد پنج تن، به خداوندیِ خدا

تفسیر گوی سورۀ مریم مشخص است

در حرفِ صادِ سوره، ببین صبرِ زینبی

سرتاسرِ مصیبت اعظم مشخص است

از یک نگاهِ سِرّیِ خواهر، برادری

تا روز حشر، خیمه و پرچم مشخص است

تا چشم، کار میکند از خانۀ علی

تا نینوا صفوف منظم مشخص است

مژده بده، عقیلۀ آل علی رسید

آئینۀ جمال و جلال علی رسید

 

حمد و ثنای نور که آسان نمیشود

وصف خدای عشق، بدینسان نمیشود

آن خانه ای که«یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ»در اوست

شرحش به شعر و نظم و به دیوان نمیشود

آنکس که در کتاب خدا مدح میشود

مدحش به غیر آیۀ قرآن نمیشود

آن تربیت شده، سرِ دامان فاطمه

جز با زبان فاطمه اذعان نمیشود

گنجینۀ نهان معارف شد آشکار

ورنه عیان، معارفِ پنهان نمیشود

سلطان عشق، گفت که این خواهر من است

هر دختری که خواهر سلطان نمیشود

دلهای بی قرار به سامان رسیده اند

تا زینب و حسین ز رضوان رسیده اند

 

اینجا نگاه آینه هم، حرف میزند

گفتارِ عاشقانه چه کم، حرف میزند

وقتی شوند عاشق و معشوق روبرو

بوسه، بجای نوحه و دَم حرف میزند

دیدار اول است،ولی مثل آخر است

گویا کسی ز قامت خم حرف میزند

عمق نگاه پاک پیمبر به زینبش

از شعلۀ خیام حرم حرف میزند

فرمود: احترام به این طفل واجب است

دارد نبی ز غصه و غم حرف میزند

آرامش حسین بهم ریخت ناگهان

چشمان خیسِ فاطمه هم حرف میزند

قنداقه چونکه دست بدستِ حسین شد

زینب عجیب، واله و مست حسین شد

 

کودک، کنار سیبِ بهشتی نفس کشید

یک بوی سیب آمد و آهی سپس کشید

این بوی سیب تا تهِ گودال هم رسید

وقتی تنِ برادرش از خار و خس کشید

نیزه شکسته های تنش را کنار زد

بیرون، تنِ نهان شده را از قفس کشید

رگها بریده بود و گلویش دریده بود

لب را بر آن گلوی عطش دیده بس کشید

پس دست بُرد زیرِ بدن، رو به آسمان

شکرِ خدا نمود و ز دیدار دَس کشید

اوباشِ کوفه بر سرِ بانو که ریختند

نعره ز ناقه آمد و بانگ جرس کشید

با ناقه های تازه نفس، بی جهاز رفت

از کربلا به کوفه و شام و حجاز رفت

 

امروز تلِّ زینبیه، قبله گاهِ ماست

یعنی حریم حضرت زینب پناه ماست

آری، حرم چو در خطر افتد،به او قسم

اول، حریم زینبیه قتلگاه ماست

ما راهیان کوی حسینیم و بیدرنگ

هر بقعه ای که در خطر افتاد، راه ماست

آل سعود، مثل زباله ست زیر پا

هیئت، زمان حمله به دشمن، سپاه ماست

ما تخت و تاج پادشهان زیر و رو کنیم

شاه نجف، همیشۀ تاریخ شاه ماست

ما اقتدا به پرچم عباس میکنیم

پیوسته در نگاه ولایت نگاه ماست

روزی که بر سلالۀ زهرا فدا شویم

با قهرمان کرب و بلا آشنا شویم

*****************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی