کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام۳

*******************

مسعود اصلانی

دل می رود به دل شدگان اقتدا کند

شاید کسی بیاید و او را سوا کند

از آیه های حمد مدد می شود گرفت

باید وسیله ای گره ی بسته وا کند

من خاک زاده ام و نشستم که یک نفر

این خاک تیره را به نظر کیمیا کند

تا زیر دست و پای گدایان دلم شکست

دستی بلند شد که دلم را دعا کند

جمعیتی ست پشت در خانه ی حسین

یعنی کریم آمده فکر گدا کند

امروز اولین پسرش را حسین دید

پس می رود عقیقه ی او را ادا کند

در آسمان شب زده مهتاب را ببین

ارباب زاده نه خود ارباب را ببین

عشق است مرغ عشق هوای علی شدن

مجنون شدن اسیر به پای علی شدن

ماه حسین! جان به فدای رسیدنت

این شغل ماست، شغل فدای علی شدن

چشم علی به چشم تو بی خود گره نخورد

چشمش تو را گرفت برای علی شدن

بی خود دل حسین برایت نمی طپید

این است رسم جاذبه های علی شدن

حالا که راه رفتن و طرز نگاه تو

مانند فاطمه است سوای علی شدن

وقتی تو را به سینه گرفته علی خوش است

راهی دشت کرب و بلای علی شدن

در گوش باد قصه ای از آسمان بگو

الله اکبر، اکبر لیلا اذان بگو

**************************

وحید قاسمی

قدم می زد تو میدون، مثلِ یه شیر بیشه

واسه علی اکبر، حریف پیدا نمیشه

سپاه شام و کوفه، نقشه هاشون بر آبه

آخه علی اکبر، نوه ی بوترابه

از هیبت و غرورش، کوفیا یکه خوردن

پیش علی تو میدون، بدجوری کم آوردن

صدای ضربِ تیغش، کوبنده مثلِ تندر

ملائکه می ترسن، میگن علی یواش تر

دشمن شده هراسون، پا به فرار میذاره

دستِ علی اکبر، انگاری ذوالفقاره

یه تارمویِ اکبر، به لشگری می ارزه

زمین به زیرِ پاهاش، ببین چطور می لرزه

لشگرُ داد فراری، با شمشیر برنده

این صحنه ها رو زینب، می بینهُ می خنده

چه گرد و خاکی کرده، تنهایی بین اعداء

تو آسمون پیچیده، نعره های یا زهرا

یک تنه مثلِ حیدر، خدایی کرده غوغا

شمشیر می زد با گریه، فقط به عشق زهرا

ضربه می زد به دشمن، بدون انعطافی

می زد به جای سیلی، می زد واسه تلافی

****************************
سید هاشم وفایی

در عرش فرشتگان چه غوغا کردند

بزم طرب و عشق مهیا کردند

با آمدن علی اکبر، با شوق

رخسار محــمدی تماشا کردند

***

یک غنچه ز گلخانۀ ایزد آمد؟

یا آن که بهشت سبز و سرمد آمد

با دیدن اکبرش چنین گفت حسین

یکبار دگر بوی محــمد آمد

*********************
 احمد سلطانی

مستِ صهبای توام دل چه خراب است خراب

مستِ خُم علی ام چاره ی من هست شراب

می زند بوسه حسین بر لب سرخ اکبر

مست گردیده پدر از قدح و آن مِی ناب

هست امید من غمزده دائم این که

به دو دست تو رسد نامه ی من وقت حساب

صید چشمان تو بودن به خدا بِه ز جنان

روی گرداندن تو از من آلوده عذاب

گر خداوند بپرسد که دلت عاشق کیست

روز محشر فقط اسم تو بیارم به جواب

لب گشا بهر دلم یک دو سه آیه تو بخوان

شاد کن حال دلم را که ثواب است ثواب

دانش آموخته ی رزم حسن هستی تو

ضربات تو به میدان زده برقی چو شهاب

می دهم سر به قدوم تو عزیز لیلا

چو ببینم سحری صورت ماه تو به خواب

 

شب  فرخنده ی میلاد علی اکبر شد

آن جوانی که به جمله شهدا سرور شد

 

چه قشنگ است اگر دیده یمان تر باشد

زیر پاهای نگار من و تو سر باشد

چه قشنگ است که عشق من و تو هست حسین

او که بر اهل بهشت سید و سرور باشد

ولی من مطمئنم قلب عزیز زهرا

عاشق و شیفته ی حضرت اکبر باشد

ندهم یک سر مویت به خداوند قسم

گر چه عالم همه یکپارچه از زر باشد

می زنم داد بدانند تمام عشاق

عشق تا روز ابد ، عشقِ تو دلبر باشد

روز اول به لبم بود فقط ذکر علی

کاش که نام تو هم صحبتِ آخر باشد

گفت در مجلس ترحیم شهیدی پدرش :

روضه خوان ! روضه فقط روضه ی اکبر باشد

پسرانم به فدای پسر خون خدا

جان و مالم همه نذر گل حیدر باشد

 

ای جگر گوشه ی لیلا دل من را دریاب

روزی ام کن سحری پایین پای ارباب

**************************

محــمدجواد خلیلی

به دل طبع ترم میل توسل زده است 

دل به دیوان دو چشم تو تفأل زده است

ای که باد از نفست راه وزیدن آموخت 

فطرس از بال و پرت شوق پریدن آموخت

ای دو صد جن و ملک مست اذان تو شده 

"عالم پیر دگر باره جوان" تو شده

آمدی و پدر از جلوه ی تو شاد شده

با تو این خانه دو چندان علی آباد شده 

تربت پاک نجف کام تو را باز نمود

از علی ولی الله سخن آغاز نمود 

حبه ی خوشه لولاک به خاک آمده است

جانشین پدر خاک به خاک آمده است

طبق لولاک عجین با ابدالدهر علی است 

زنده بر روی زمین تا ابدالدهر علی است

آمدی همره تو خیل ملک ریخت زمین 

طاق کسرا نه که صد طاق فلک ریخت زمین

جلوه ی ذات جوانیِ پیمبر شده ای 

تو از آن بدو تولد علی اکبر شده ای

منطقا خَلقا و خُلقا به نبی اشبه تر 

زور بازوی تو اما به علی اشبه تر 

در همین کودکی ات هم در خیبر شکنی 

پشت هر عبدودی را تو چه محشر شکنی

ذوالفقار تو دو ابروی حلالت شده است

لشگری کشته ی این حسن جمالت شده است

کار ابروی تو و تیغ علمدار یکی است 

زور بازوی تو با حیدر کرار یکی است

از صدای نفست معرکه طوفان شده است

لشگر از صوت اذان تو هراسان شده است

کشته ی چشم تو شد هر که سر راهت بود 

رجزت "اَنَّ علی ولی الله" ات بود

ای علی جان نگهت را چه خرامان بردی 

از پدر کندی و آن را سوی میدان بردی

مثل باز آمده ام تا که برت گردانم

آمدم تا صدقه دور سرت گردانم 

در همه دشت تمام بدنت گم شده است

تکه های دل و دست و دهنت گم شده است

ای که از داغ تو لیلاست که دیوانه شده 

"مثل تسبیح تنت یکصد و یک دانه شده"

"با تنت ذکر گرفتم که چه سازم پسرم"

بی تو کوتاه شود عمر درازم پسرم

****************

بخت بلند با دل ارباب یار شد
با نام نامی تو زمستان بهار شد
تو آمدی طلا زر هجده عیار شد
دلها برای آمدنت نونوار شد
روز جوان به یمن شما برقرار شد

هستی به ناخدا پسر ناخدا!شبیه
خلقا و منطقا به رسول خدا شبیه
خلقت جدا شبیه،مرامت جدا شبیه
نور نگاه توست به نور الهدی شبیه
نام پیامبر به علی ماندگار شد

از بوی موی تو شده مولی  الکریم مست
نیمی به هوش تا تو بیایی و نیم مست
مستی رسید از تو به عالم شدیم مست
با نام و یاد توست اگر می کنیم مست
مستی رسید از تو به عالم خمار شد

شیرش حلال آن که به تو ان یکاد داد
عمرش بلند آن که به تو رزم یاد داد
نامت امید گندم ری را به باد داد
درس بدی به لشگر ابن زیاد داد
دشمن به ضرب حیدریت تار و مار شد

ای از همه به جدت بزرگت شبیه تر
گل خنده هات از همه لبها ملیح تر
اشفع لناست چشمم و با یا وجیه تر
از گریه ام شده است تمام ضریح تر
قلبم خزان و چشم من ابر بهار شد

وقت است تا برای پدر دلبری کنی
دنیاش را به مقدم خود محشری کنی
باید برای مادر خود نوکری کنی
کنج عبات را به سرش روسری کنی
آن مادری که بعد غمت داغدار شد

تنهاترین موذن کرب و بلا علی
ورد زبان جن و ملک هست یا علی
خورشید آسمان دل عمه ها علی
بخت تو خورده است گره با عبا علی
آیینه ای و روی تو گرد و غبار شد

ای اول از همه به تو محتاج تر حسین
دیروز علی پدر... ،و کنارش پسر حسین
امروز علی پسر شد و اینک پدر حسین
دق کرده از فراق علی مستمر حسین
آه از دمی که آینه اش انکسار شد
مظاهرکثیری نژاد

*********************

وقت کَرَم همیشه گدا زود می رسد

زهرای مرضیه به خدا زود می رسد

تا در زدیم فاطمه تحویلمان گرفت

 

ساغر که کوثری ست دگر باده واجب است

بوسه به پای حضرت شه زاده واجب است

خورشید عشق در شب مهتاب آمده

 

پایین پای مرقدتان منبری شدیم

مثل خودت شدیم و علی اکبری شدیم

مدیون لطف و مرحمت بی حد حسین(ع(

 

زوارهای گریه مولا نشسته اند

با تاج گل به خدمت لیلا نشسته اند

الحق عروس ساقی کوثر شدن خوش است

 ************************

 ایکه آرام و قرار از جان بابا برده ای

با تبسم عقل و هوش از امّ لیلا برده ای

 پور لیلائی و خود لیلا و ما مجنون تو

صد دلِ مجنونِ لیلایی ، تو یکجا برده ای

 دل به دام حلقه ی زلفت اسیر و کوه به کوه

این اسیر عشق با زلف چلیپا برده ای

 ایکه در بازار حسن خویش با خال لبت

فوج فوج یوسف از بهر تماشا برده ای

پیش رویت درّ و مروارید سنگی بی بهاست

رونق از هر سرو با آن قدّ و بالا برده ای

 چهره ات یاد آور روی نکوی مصطفی است

چشم و ابروی قشنگت را ز طاها برده ای

 ای علی بن الحسین ای شیر شیر شیر حق

صولت و نام و شجاعت را ز مولا برده ای

نجم آل هاشمی از ماه آل هاشمی

با نگاه خود دل و دین را به یغما برده ای

 جان دهی یا جان ستانی از علی با هر قدم

این خرامان راه رفتن را ز زهرا برده ای

************************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی