کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام-۲۴

********************

مظاهر کثیری نژاد

 

ای ضامن اجابت اشک و دعای ما

ای با تو زیر و رو شده حال و هوای ما

خورشید روی تو شده شمس الضحای ما

امشب کنار قبر تو خالی ست جای ما

عشق السلام ، یا حسن مجتبای ما

 

جبریل کل کنان به نشان ولادتت

از عرش آمد از هیجان ولادتت

امشب نبی ست بانی خوان ولادتت

کامل شده ست ماه زمان ولادتت

شادی نبود بیشتر از این برای ما

 

چشم تو غم فروخت ، به جایش خرید عشق

قبل از تولد تو نیامد پدید عشق

ماه خدا به نیمه رسید و رسید عشق

از بوی زلف توست که رنگش پرید "عشق"

رنگی نداشت بی تو یقینا حنای ما

 

ای بانی کرامت و ای بانی عطا

در سایه ی عطات نباشیم، ویلتا

روزی ماست دست تو ، والسیف و الشتا

از ما اگر چه این همه سر می زند خطا

با معرفت ! نگیر غلامی به جای ما

 

حب دل تو کرده مرا دل پریشتر

میلیاردها ملک خدمت، بلکه بیشتر

ترسا به دین تو شد و چشم کشیش تر

خشمت شبیه نیست ، نه حتی به نیشتر

چون خشم توست معنی خشم خدای ما

 

چشمت خداست، کفر تو نفی سبیل نیست

مولا تویی و جز تو که نعم الوکیل نیست

بی تو به قعر رفتن ما بی دلیل نیست

ما را شجاعت گذر از رود نیل نیست

از دست رفته معجزه های عصای ما

 

پلکی زدی زمین و زمان را تکانده ای

عشاق را به ورطه ی مستی کشانده ای

بر زانوی کریم،گدا را نشانده ای

وجه ضمان شیعه ی در راه مانده ای

وقتی تو را خرید خدا در ازای ما

 

تو رونق عبادت و سجاده ای حسن!

شالوده ی هزار "حسن زاده" ای حسن!

هم لذت شرابی و هم باده ای حسن!

گر ره دراز، تو بلد جاده ای حسن!

پشت سرت نبود اثر رد پای ما

 

ای معنی تعبد و سوز دعا حسن

اسمت دوای سینه و ذکرت شفا حسن

خیری نبود در رمضان بی تو یا حسن

بلکه بکای تو برود تا خدا حسن

شب را نکشته است سلاح بکای ما

 

ای شاه قصر سبز ، شه کشور بقیع

هر روز صبح زود کنار در بقیع

زانو زدم ادب شوم از منبر بقیع

فیض تمام نیست به جز محضر قیع

امشب شده مدینه ی تو کربلای ما

مظاهر کثیری نژاد

 

********************

مجتبی شکریان

 

رها کردم از سینه ام آه را

صدا کردم آن یار دلخواه را

 

میان بساط دل خسته ام

فقط دارم این آه کوتاه را

 

به دادم برس ای امید دلم

نشانم بده جاده و راه را

 

من این راه ها را بلد نیستم

هدایت کن این عبد گمراه را

 

برای اجابت خدا داده است

به من وعده نیمه ماه را

 

خدا گفته در نیمه ماه من

بیا تا درِ بارگاه حسن

 

بیا در مدینه صفا را ببین

در خانه مرتضی را ببین

 

در آغوش پر مهر خیر النسا

تجلی نور خدا را ببین

 

در این کوچه عشق چشمی گشا

غریبه ببین آشنا را ببین

 

در این کوچه تقوا ملاک است و بس

پس ادغام شاه و گدا را ببین

 

به عشق نگاهی به روی حسن

بیا و صف انبیا را ببین

 

همه بر در مجتبی رو زدند

بزرگان در این خانه زانو زدند

 

به لبخند تو می دمد آفتاب

بتاب از مدینه به عالم بتاب

 

مدینه پر است از حسود و بخیل

مبادا که برداری از رخ نقاب

 

صدایت قرار دل فاطمه

نگاهت صفای دل بوتراب

 

دعا کن برایم عزیز علی

دعا بر زمین خورده دارد ثواب

 

دعا کن امام زمانم مرا

برای سپاهش کند انتخاب

 

برای ظهورش امام زمان

به روی دعای تو کرده حساب

 

تو را هر زمانی صدا کرده ام

جواب مرا داده ای با شتاب

 

به روز قیامت محبان تو

ندارند با تو کمی اضطراب

 

خدا گر سوالی از آنها کند

خودت می دهی جای آنها جواب

 

در آن روز چشم من و یاری ات

فدای تو و آن هواداری ات

 

دلم پر زده روی بام حسن

به من خورده بویی ز جام حسن

 

سلامی به او دادم و مانده ام

به عشق جواب سلام حسن

 

پیمبر علی فاطمه گفته اند

به ما واجب است احترام حسن

 

از آن دم که از مادرش شیر خورد

پر از حلم گردیده کام حسن

 

میان اسامی اهل کرم

فقط می شناسیم نام حسن

 

من و یک نگاه کریمانه ات

پناهم بده گوشه خانه ات

 

تو هستی امید گنهکارها

تویی راه حل گرفتار ها

 

تویی محرم رازهای علی

علی با تو می گفت اسرارها

 

تو هستی صفای سحرهای ما

تویی طعم هنگام افطارها

 

به جز خوبی از تو ندیدند هیچ

تو را گر چه دادند آزارها

 

به یاد غریبی تو روز و شب

به خود گفته ام جمله ای بارها

 

"اگر در غم مجتبی بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی"

 

به هر جا که نامت علم می شود

حسینیه ای محترم می شود

 

کسی که نرفته است راه تو را

دو پایش قیامت قلم می شود

 

به راه خدا گر تویی دستگیر

وصال خدا یک قدم می شود

 

من از قبر تو  کرده ام این سوال

مگر کعبه هم بی حرم می شود

 

به ماها رسیده است احسان تو

حسن جان محبت سرم می شود

 

من از کودکی نه، که روز ازل

ز دست کریم تو خوردم عسل

 

علی داشت دائم هوای تو را

نبی خوانده صد جا ثنای تو را

 

به دست تو گلبوسه داده حسین

و عباس بوسیده پای تو را

 

اگر تو نبودی کنار علی

کسی پر نمی کرد جای تو را

 

خودت دعوتم کرده ای آمدم

که امشب بگیرم عبای تو را

 

ولی من کجا و نگاه کریم؟

لیاقت ندارم عطای تو را

 

همین بس مرا ای شه خونجگر

معطل نکردی مرا پشت در

 

مجتبی شکریان

*********************

کسی که نیمه ی ماه از پسر گدایی کرد

مسلماً شب قدر از پدر گدایی کرد

 

به آستان رفیعت رسید آنکس که

به آستین خود از چشم تر گدایی کرد

 

به رویش عاقبت کار باز خواهد شد

فقط اگر که گدا پشت در گدایی کرد

 

برای مملکتی مثل باهنر بشود

کسی که نزد خدا با هنر گدایی کرد

 

دو دست نیمه ی این ماه از تو و با اشک

دو چشم آخر ماه صفر گدایی کرد

 

همیشه اوج گدایی ست سجده ات ، یعنی

به غیر دست و به جز چشم ، سر گدایی کرد

 

برای اشک محرم به روضه رو نزند

کسی که در رمضان هر سحر گدایی کرد

 

نگفته رفته خودش بیشتر به کرب و بلا

کسی که پیش حسن بیشتر گدایی کرد

*********************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی