اشعار شهادت امام صادق علیه السلام -13
***********************
چشم وقتی آرزوی اشک نم نم میکند
میرود اول بساطش را فراهم میکند
میرود اول سراغ روضه ای جانسوز و بعد
از دل خود التماس یک جهان غم میکند
مینشیند گوشه ای زانوی غم میگیرد و
صحبت از هرچیز غیر از اشک را کم میکند
روضه بسیار است اما چشم تارم روضه ی
پیرمردی با دل خون را مقدم میکند
روضه میخواند ز قبر بی چراغ و زائرش
آرزوی سنگ قبر و صحن و پرچم میکند
میکشد طرحی شبیه گنبد شاه نجف
گنبد و گلدسته ای زیبا مجسم میکند
آتش افتاده بجان در دوباره شعله اش
صحنه را در پیش چشم خلق مبهم میکند
سن بالا پابرهنه در پی مرکب یقین
قامت یک پیرمرد زار را خم میکند
باز دستی در طناب و باز هم زخم زبان
یادی از دست کبود عمه اش هم میکند