کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه

۸۷ مطلب با موضوع «بانوان و اصحاب اهل بیت (ع)» ثبت شده است

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-26

**************

 یوسف رحیمی

دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد

***
مزن آتش به جان ای نور عینم
مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم
چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟
حسینم وا حسینم وا حسینم

***
سرشته از غم زهرا گِلش بود
نگاه تار زینب قاتلش بود
نیفتاد از لبش نام حسینش
اگر چه داغ سقا بر دلش بود …

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-25

**************

مهدی نظری

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی
به علی مونس وهم خانه وهمسرباشی

قسمت این بود که در زندگی مشترکت
به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

آفرین برتو  که هنگام ورودت گفتی
آمدی خادمه خانه کوثرباشی

قسمت این بود که در بین تمامی زنان
توفقط صاحب یک ماه وسه اخترباشی

قمرت یک نفره لشگر انصارخداست
پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی

خاک این خانه تو را قبله حاجات کند
متعجب نشو گر شافع محشرباشی

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-24

**************

خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین

خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین

من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین

گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین

در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-23

**************

علی اکبر لطیفیان

آشفتگی گیسوی ما شانه کم داشت
لب‌های خشک ما فقط پیمانه کم داشت
وسع خریدار تو بسیار است، امّا

یوسف به ما دادند، ولی بیعانه کم داشت
من اختیاراً این همه حالم خراب است
گنجی که پیشم داشتی ویرانه کم داشت
دیشت قنوت تو به یاد من نیفتاد
تسبیح چل تایی تو یک دانه کم داشت
به لطف دیوار دم در تکیه می‌داد
آنکه برای گریه کردن شانه کم داشت
دیشب نبودم پیش تو فهمیدی اصلاً ...
که بازی شمع و گلت پروانه کم داشت
وقتی رسیدم جور شد بازی طفلان
سنگ سر کوچه فقط دیوانه کم داشت
چه خوب شد آب دهانت را مکیدم
این مسجدی که ساختم میخانه کم داشت
گفتم مرا زنجیر این خانه نمایید
کلب نگهبانِ در این خانه کم داشت
جان‌ها فدای آستان بانویی که
یک سایبان و چند سقاخانه کم داشت

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-22

**************

غلامرضا سازگار

گویند فقیری به مدینه به دلی زار

امد به در خانه ی عباس علمدار

زد بوسه بر ان درگه و استاد مؤدب

گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم

بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار

هر سال در این فصل از این خانه گرفتم

بر خرجی یکساله ی خود هدیه ی بسیار

گفتا به زنان ام بنین مادر عباس

با سوز دل سوخته و دیده ی خون بار

کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید

بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-21

**************

علی انسانی

گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود

قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود

منال ام بنین و ببال از عباس

تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود

سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست

فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود

ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت

که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود

به لرزه بود از او پشت هفت‌پشت ستم

یل تو یک‌تنه یک تن نبود، لشگر بود

به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت

ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-20

**************

قاسم نعمتی

تو شاهکار عشق بازی در زمینی

تو دست پنهان خدا در آستینی

اُمُّ الادب ،  اُمُّ الوفا ، اُمُّ البنینی

دلگرمی و وصف امیرالمونینی

در پیشگاه تو ادب تعظیم کرده

قرص قمر میر عرب تعظیم کرده

مانند نور آمدی تابیدی و بعد

با دست زهرا مورد تأییدی و بعد

خود را دم بیت ولایت دیدی و بعد

آن چارچوب سوخته بوسیدی و بعد

گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم

من آمدم دستان زینب را ببوسم

علی

نوحه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-8

**************

خادم زینب

زمینه

مدینه امشب داره        هوای ماتم بازم
سیرم از این دنیا و       وقت غروبه کم کم

بعد حسین این خونه          برامه دارالاحزان
باغ دل حید رو           گرفته دست طوفان

یتیمای فاطمه رو             کنیزی کردم و ولی
نشد که من فدا بشم          برا یتیمای علی

وای از داغ حیدرو          وای از غربت حسن
وای غم های فاطمه         وای رسیده آخر بمن

ای شفیعه ی روز جزا
یا فاطمه اشفعی لنا

علی

نوحه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-7

**************

مظاهر کثیری نژاد

زمینه

پر از صبر و یقین بودم عصای دست دین بودم
گذشته دیگه روزایی که من ام البنین بودم

ستون خیمه مو از جا در آوردن
به جای بچه هام چند تا سر آوردن

سرم بالاست
به کام بچه هام مرگو عسل کردم
وفا رو تا ابد ضرب المثل کردم
من اسماعیلهامو روی نی دیدم
که هاجر وعده داد و من عمل کردم

زمین کربلا خونه
عزاست یا عید قربونه

ادا شد نذرهای عید قربانم
تپش های دلم می گه حسین جانم

حسین جانم(۳)

علی

اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-3

 *******

حریم تو بوی خدا می دهد

شمیم خوش ربّنا می دهد

رواق تو رونق فزای بهشت

ضریح تو دل را جلا می دهد

نسیمی که از کوی تو می وزد

دل عاشقان را صفا می دهد

هر آن کو ، که شد زائر کوی تو

دلش بوی مهر و وفا می دهد

حدیثی دل انگیزم آمد بیاد

پیامی که آن مقتدا می دهد

که«مَن زارَ عَبدالعَظیم بِرِِی»

که«مَن زارَ کَرب و بَلا»می دهد

تو آن سرو بالا بلندی که عشق

بدستت گُل« هَل اَتی »می دهد

تو از نسل پاکان و پاکی تو راست

و حق نور تقوا تو را می دهد

محیط کریمانه ات سبز باد

که گنج سعادت به ما می دهد

علی

اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-2

 *******

خاک ری نالید در پیش خدا

کای حکیم السّر ، ولی الاولیا

صاحب هستی امیر کائنات

سرّ وحدانیّت ذات و صفات

آفریدی نور و نار و آب و خاک

در دو عالم "لیس معبود سواک

ای مسبّب از تو پیدا هر سبب

تو توانایی ، تو خلّاقی ، تو رب

انبیا را امر تو انگیخته

مهرشان با مهر تو آمیخته

بر گزیدی از میان آن همه

یک محمّد یک علی یک فاطمه

نسل شان شایسته و والا مقام

صاحب رایند و مولا و امام

از تبار آن نبی و آن ولی

خلق کردی یک حسین بن علی

علی

اشعار میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-1

******

افق فضل و شرف را قمری پیدا شد

یا که در طور ولایت شجری پیدا شد

باز از بحر ولایت گهری پیدا شد

نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد

درسماوات و زمین جشن عظیم است امشب

عید میلاد کریم ابن کریم است امشب

در ریاض علوی سرو روان این پسر است

نجل مولای کریمان جهان این پسر است

بهترین زاده ابناء جهان این پسر است

فخر دین ، قبله دل ، کعبه جان ، این پسر است

اوست سروی که بود دامن هستی چمنش

صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-16

**************

مرتضی طاهری

 

برای بعد وفاتت چه غصه ها داری

به روی گونه ی خود اشک غم چرا داری ؟

 

تو مادر همه ی هادیان ما هستی

چه جایگاه رفیعی میان ما داری 

 

شریعت نبوی را تو تقویت کردی

مقام یاوری مذهب خدا داری

 

توئی که مریم و آسیه در هوای تواند 

مقام مادری أفضل النساء داری

 

امیر عالم ایجاد محرم حرمت

مقام همسری ختم انبیاء داری

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-15

**************

علیرضا وفایی

 

تو را از جنس دریا آفریدند

سراپا نور دنیا آفریدند

تو را هم کفو طاها آفریدند

به دامان تو زهرا آفریدند

 

خدیجه بودنت خرج نبی شد 

تعالی لله که دامادت علی شد

 

به کوری حسودان محشری تو

ز زنهای جهان بالاتری تو

خروشنده شروع کوثری تو

به اهل بیت عصمت مادری تو

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-14

**************

 محمد فردوسی

والامقام ای مادر زهرا خدیجه

مادر بزرگ زینب کبری خدیجه

خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه

کوری چشم شور بعضی ها خدیجه

 

انگشتر عشق پیمبر را نگینی

الحق و الانصاف اُمُّ المومنینی

 

هم گوهر نابی و هم گوهر شناسی

ای تاجر خوش ذوق ، پیغمبر شناسی

تنها نه در مکه ، در عالم سر شناسی

از هیبتت پیداست که حیدر شناسی

 

عطر علی دارد سراپای وجودت

بانو مِیِ کوثر گوارای وجودت

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-13

**************

وای مادر

 

نگذار تنهایش در این غربت پیمبر را

بانو ببین حال دل بی تاب همسر را

با خود ببر بیرون از این شِعب پُر از سختی

خاتون مکّه , همرهت خاتون محشر را

داریم می سوزیم با غمناله ی زهرات

داریم می گِرییم این ساعات آخر را

شمع سحر های نبی سوسو نزن اینطور

اشکت درآورده ست اشک چشم دختر را

پیش محـمد سفره ی غم پهن خواهد شد

فردا که جمعش میکند از خانه بستر را

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-12

**************

بیچاره دستی که در این شب ها اسیرت نیست

یعنی دخیل دست های دستگیرت نیست

 

 باید برایت خاکساری را تمنّا کرد

بیچاره بال جبریلی که حصیرت نیست

 

هرگر نمی خواهم ببینم آن شبی را که

در سفره ی افطار ما نان و پنیرت نیست

 

 قربانی نامت شدن عین حیات ماست

مرده تر از مرده است هر کس که بمیرت نیست

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-11

**************

غمخوار پبمبر شدنت فایده دارد

محبوبه ی داور شدنت فایده دارد

 

اسلام توانمند شد از سیم و زر تو

بانوی توانگر شدنت فایده دارد

 

  گر فاطمه شد دختر تو، معجزه ات بود

شک نیست که مادر شدنت فایده دارد

 

 گیرم که ملامت بکند طایفه،اما

در نزد خدا سر شدنت فایده دارد

 

 از خانه ی تو عطر گل یاس می آید

الحق که معطر شدنت فایده دارد

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-10

**************

تو را می خواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی

 

خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمه ی کوثر، بهشتی در زمین باشی


خدا هرشب برایت می فرستد تهنیت هایی
که در تنهایی ات هم صحبت روح الامین باشی

 

تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی
زنی مثل تو دیگر نیست یعنی آخرین باشی

علی

نوحه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-3

*****************

زمینه - شور

حامی و یار دینی ، بی مثل و بی قرینی

همسنگر پیمبر ، تو اُمّ مؤمنینی

 یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه

******

قربان یا رب ِ تو ، دل اهل مذهب تو

خیر النّساء ِ عالم ، شاگرد مکتب تو

  یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-19

*********************

محـمـد جواد شیرازی

 

کریمان همه مات ام البنین اند

فقیر کرامات ام البنین اند

نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ

اسیر مناجات ام البنین اند

همه ساقیانی که صاحب سبویند

دخیل خرابات ام البنین اند

مریدان عباسِ او در دو عالم

به دنبال خیرات ام البنین اند

پسرهای او یار خون خدایند

دلیل مباهات ام البنین اند

پسرهای نور و تجلی نورند

تجلی آیات ام البنین اند

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-18

*********************

آهی کشیدی و رخ آیینه مات شد

اشک زلال چشم تو آب حیات شد 

خون دل تو خون دلم را به شیشه کرد

تا از تو خواستم بنویسم دوات شد

این شهر را ادامه دهی... آب می برد

بانو بقیع از ابر دو چشمت فرات شد 

ای نوحه خوان ممتدِ از صبح تا به ظهر

قدری نفس بگیر که وقت صلات شد 

وقت قنوت، اشک تو افتاد روی خاک

فردا خبر رسید که آنجا قنات شد

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-17

*********************

مهدی رحیمی

 

داغ، داغ چهارتا پسر است

داغ اما برای یک نفر است

گرچه افتاده است در بستر

چشم هایش هنوز هم به در است

همه بچه هاش چون ماهند

یکی از بچه هاش ماه تر است

مثل یک آسمان و یک مهتاب

یک بنی هاشم است و یک قمر است

روضه خوان غریب کرببلاست

این که امروز راهی سفر است

نقل قول از شنیده ها دارد

غم او چون ندیده،بیشتر است

راز ام البنینی اش این است

که شب مرگ خویش بی پسر است

«کربلا گرچه غایب است این زن»

«ولی ام المصائب است این زن»

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-16

*********************

حسن لطفی

 

قدِ مادرا از تمومِ غَما

چه زود از فراقِ پسر  میشکنه

اگه سَرو باشه زمین می‌خوره

که داغِ جونش کمر میشکنه

 

اگه درد اگه ناله تقدیرشه

چه غم داره مادر ، پسر گیرشه

فقط دلخوشیه‌ ی یِ مادر اینه

جوونش پیشِ مادر پیرشه

 

نگاهش به در مونده تو بستره

سر پیریه وقتِ بی بالیه

صداش می‌زدن مادرِ بچه‌ها

ولی دورِ ام‌البنین خالیه

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-15

*********************

غلامرضا سازگار
 

ای امیرالمؤنین را یـــار یــــا امّ البنین          ای سرا پا پــاکی و ایثار، یا امّ البنین

مکتب تو مهربانی؛ اسوه ی تــو فاطمه         داری از او همچنان آثار، یا امّ البنـین

دامنت عبّاس پرور؛همسرت مولا علی         مرتضی خو فاطمه رفتار، یا امّ البنین

بهــر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری         از تو آید ای عـلی را یار، یا امّ الــنین

از توبرد عبّاس میراث وفا وعشق را         تا که شـد سقّـا و پرچـمدار یا امّ البنین

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-14

*********************

علی صمدی

 

چادر خاکی به سر شیون فراوان می کند

گریه های بی هوا همچون یتیمان می کند

 

میرود بالای صورت های قبر

اهل شهر را به صرف روضه مهمان می کند

 

کار او گشته حضور و نوحه خوانی در بقیع

با همین کارش زیارت را چه آسان می کند

 

آمده از ره بشیر آن قاصد کرببلا

بین بصیرت را فدای حال شیران می کند

 

او نگفت هرگز ، بشیر احوال عباسم بگو

او سوالاتش فدای حال سلطان می کند

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-13

*********************

مردم بهم شیرآفرین نمیگن

داره من و میکشه این "نمیگن"

ام البنین چقد بهم می اومد

دیگه بهم "ام البنین" نمیگن

 

ام البنین شدن چه دردسر داشت

تابوتش و معلوم نشد کی برداشت

غریبیِ امروزش و نبینید

ام البنین ی روز چهار پسر داشت

 

بوی علی چارتاییشون می دادند

خیلی برا فاطمه جون می دادند

یادش بخیر دور و برم که بودن

همه من و به هم نشون می دادند

علی

نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها-6

 ********************

نوحه ی ام البنین، بعد داغ نینوا
میزنه چه آتشی، صبح و شام به قلب ما
آه ای دل
أولادی / و مَـن تَـحتَ الخَـضراء
کُـلُّـهُـم فِـداء/ لِـأبی عَـبدِالله
شد جدا ز تن، سر تک تک پسرام
نذر کرببلا، به فدای ثارالله
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
(پسرام، به فدای حسین)
علی

نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها-5

 ********************

یــــاور امیـرالمؤمنیــن            مظهـــر ادب امّ الـــبنین

واویلا...

****

هستی ای روح عشق و احساس         مــادرِ ابوالفضـلِ الْعبـاس

واویلا...

****

گفتــه‌ای، عــاشق و شیـدایم  مــن کنیــز بیت زهــرایم(س)

واویلا...

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۱۲

*************************

 رحیم ابراهیمی

بسیارخوب

وقتی تو دل نازک تر از ابر بهاری        حق داری از دوری گـلهایـت بباری

توهمچنان شمعی که بعد از آن وقایع        کارت شده یک عمرتنها گـریه زاری

تو پا به پـای زینب کـبــری هـمـیشه         یک گوشه در شهر مدینه روضه داری

با او تمام روضه ها را گریه کردی         ام المصائب را تـو تـنها غـمـگـساری

روزی که آمـد کــاروان غــم برایت         آن روز شد روز شـروع بی قـراری

معلوم شد عباستان در کاروان نیست        با اینـهـمه دیگر چـرا چشم انتظاری؟

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۱۱

*************************

حسن لطفی

به تیغی حیف گیسویت گسستند

دو بازویت دو بازویت گسستند

از آنجایی که من بوسیده بودم

بمیرم هر دو اَبرویت گسستند

***

انیس گریه هایم را گرفتند

توانِ دست و پایم را گرفتند

کمانی تر شدم از زینب افسوس

سرِ پیری عصایم را گرفتند

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۱۰

*************************

ای مادر ایثار و وفا مادر عباس(ع)
ناموس علی شیر خدا مادر عباس(ع)
هم ناله ء زینب شدی و همدم کلثوم
همدرد شدی با دل ما مادر عباس(ع)
در خانه ء سادات چنان عطر گرفتی
تا آنکه شدی روح دعا مادر عباس(ع)
هرگز نشدی وارد آن خانه مگر که
زینب به تو فرمود بیا مادر عباس(ع)
شرمنده شدی آب شدی در بر زینب(س)
تا فاطمه خواندند ترا مادر عباس(ع)

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۹

*************************

زبان حال حضرت ام البنین

مخوان جانا دگر ام البنینم

که من از محنت دنیا قرینم

مرا ام البنین گفتند چون من

پسرها داشتم زان شاه دینم

جوانان هر یکی چون ماه تابان

بُدندی از یسار و از یمینم

بنام عبدالله و عثمان و جعفر

دگر عباس آن درّ ثمینم

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۸

*************************

مهدی علی قاسمی

مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین»

ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین»

هرکسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول

قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»

مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار

بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۷

*************************

غلامرضا سازگار

من خاک بوس آستان مرتضایم

وقف شما از ابتدا تا انتهایم

هم نامتان هستم ولی در شأنتان نه!

باور کن این را از تکان شانه هایم

یاسم ولی در زیر پایت پا گرفتم

سبزم از آن وقتی که باریدی برایم

ممنونتانم این من چادر نشین را

در خانه پروانه ها دادید جایم

علی

نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها-4

 ********************

امیر عباسی

 زمزمه

 

خادمه هستم به بیتِ اهل‌بیت مصطفی

مــادر عبّــاسم و دلــدادۀ خــونِ خدا

حسین من

****

من حسینی هستم و یار امیرالمؤمنین

فاطمه نام من است و کنیه‌ام امّ البنین

حسین من

****

ای حسین جان ای گل گلزار زهرای بتول

از برای نوکری عبّاس من را کن قبول

حسین من

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۸

************************

محمود مربوبی

مائیم گدای حضرت معصومه

محتاج عطای حضرت معصومه

همراه رضا ز دیده خون می ریزیم

در روز عزای حضرت معصومه

***

آمد ز مدینه تا که در قم باشد

در مملکت امام هشتم باشد

یعنی که خدا نخواست تا مرقد او

مانند مزار فاطمه گم باشد

***

در سَر هوس دیدن دلبر دارد

بر سینۀ خود داغ برادر دارد

افسوس که تا دیار ساوه آمد

دیگر نتوانست قدم بردارد

***

زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت

از داغ برادرش مرتب می سوخت

هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد

می گفت: امان از دل زینب... می سوخت

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۷

************************

روح الله عیوضی

تشریف زهرآلود دست ناکسانی

کرده است باغ چهره ات را ارغوانی

رخت عزا بر قامت عمرت کشیده

یعنی همان از اولش هم در خزانی

دارد رضا از طوس می آید نه بانو...

باید که هر طوری شده زنده بمانی

غارت شدی داغ برادر دیدی امروز

فردا برادر را به داغت می نشانی

از عمر کوتاهت ندیدی خیر، اما

زهراترین صاحب مزار این زمانی


علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۶

************************

حسان

آیتى از خداست معصومه

لطف بى‏انتهاست معصومه

          جلوه‏اى از جمال قرآن را         

چهره‏اى حق نماست معصومه

عطر باغ محـمدى دارد

زاده مصطفى است معصومه

پرتوى از تلألوء زهرا

گوهرى پربهاست معصومه

ماه عفت نقاب آل کسا

دختر مرتضى است معصومه

اخترى در مدار شمس شموس

یعنى اخت الرضاست معصومه

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۵

************************

مهدی رحیمی

 از دل بی تاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت

از تنت تا بعد هفده روز ،سَم بیرون نرفت

خانه ی «موسی»* بدون طور،کوه نور شد

نور در واقع ز بیت النور هم بیرون نرفت

بعد شادی_آن رفیق نیمه راه_از سینه‌ام؛

هرچه گفتم غم برو ، غم از دلم بیرون نرفت

از همان روزی که با ذکر تو دم در سینه رفت

چونکه یا معصومه گفتم بازدم بیرون نرفت

چون دلم راهی مشهد گشت بر گرد ضریح

هم از این مجموعه بیرون رفت هم بیرون نرفت

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۴

************************

در پیش خواهر از برادر گفتن عشق است

پیش برادر هم ز خواهر گفتن عشق است

از دختر موسی بن جعفر گفتن عشق است

از شافع صحرای محشر گفتن عشق است

 

در ماتمش زهرا پریشان گریه کرده

سینه زنان ، شاه خراسان گریه کرده

 

زهراست اما پهلویش خنجر نخورده

دوشیزه مانده غصه ی همسر نخورده

پیشانیش محکم به چوب در نخورده

یک مرتبه به یک حرامی بر نخورده

 

اما شبیه فاطمه خم راه رفته

این چند روز آخرش کم راه رفته

 

با تازیانه پیکرش شد لاله گون ، نه!

با چوبه ی محمل سرش شد غرق خون ، نه!

خلخال را از پایش کسی کرده برون ، نه!

اصلا نامحرمی دیده قدش را تاکنون ، نه!

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۳

************************

حسن لطفی

رسیده ام به نفسهای آخرم دیگر

که دستهای خزان کرده پرپرم دیگر

 

میان سینه ی خود قلب پرپری دارم

نه سایه ی پدری نه برادری دارم

 

دو چشمِ من به در اما کسی نمی آید

برای دیدنم آیا کسی نمی آید

 

نشد که حرف دلم را به آشنا گویم

به روی بستر مرگم رضا رضا گویم

 

اگر چه داغ برادر شکست خواهر را

ولی به نیزه ندیدم سر برادر را

 

تمام زمزمه ام زینب است در دمِ مرگ

که دوخت سوی عزیزش نگاه آخر را

 

دوباره روضه به پا کرده ام در این خانه

دوباره می شنوم گریه های مادر را

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۲

************************

      دل تنگم دوباره بی بی جان
      آمده خدمت حریم شما
      بوده و هست این دلم بانو
      بر سر سفره کریم شما

      **
      گاه وقتی که دل پر از درد است
      مأمن بی قراریش هستید
      پر گناه است این دل غمگین
      شاهد گریه زاریش هستید

      **
      می چکد اشک تا که از چشمم
      می سپارم دلم به دست خدا
      نزدتان گریه می کند چشمم
      چون خجالت زده است پیش شما

      **
      شده دل،دشت پر زعصیان و..
      طالب چند قطره باران است
      راستش این دلم کمی تنگ
      حرم با صفای سلطان است

      **
      رفته از یاد این دل زارم
      آن سحر های ناتمام حرم
      شده ام من هوایی عشق و
      گریه در بین ازدحام حرم

علی

اشعار شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها-۱

************************

قاسم صرافان

و دانه ریخت بیایی کبوترش باشی

دوباره آینه‌ای در برابرش باشی

نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی

میان راه پرستوی پرپرش باشی

مدینه شهر غریبی برای فاطمه هاست

نخواست گم شده‌ای مثل مادرش باشی

خدا تو را به دل بی قرار ما بخشید

و خواست جلوه‌ای از حوض کوثرش باشی

به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را

چو دید آمده‌ای سایه‌ی سرش باشی

علی

سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 6

 ***********************

اهلِ دیارِ حضرتِ معصومه ایم ما ...

ایلُ و تبارِ حضرتِ معصومه ایم ما ...

عمری غبارِ حضرت معصومه ایم ما ...

در سایه سارِ حضرت معصومه ایم ما

اهلِ دیارِ حضرتِ معصومه ایم ما ...

ایلُ و تبارِ حضرتِ معصومه ایم ما ...

علی

سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 5

 ***********************

حمید رمی

کامل شده ماه ، شبهای رضا      مجنون سر راه ، لیلای رضا


خشکی میخونه ، دریا اومده       مجنون میخونه ، لیلا اومده


بازم میخونن ، زهرا اومده


شهر و چراغون کنید      آینه بندون کنید


بی بی ولیمه میده پس عالمو مهمون کنید


دسته ی گل بیارید       دل روی دل بکارید


مهمونتون از راه رسید ، سنگ تموم بذارید


بانو ، حضرت معصومه

علی

 سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 4

 ***********************

مجتبی صمدی شهاب

بازم از عرش داور جاری شد رود کوثر


انگار زهرا خوابیده روی دست موسی بن جعفر


این گل با عالمی ناز دلها رو داده پرواز


آی بچه سیدا باز براتون اومد روز مادر


گل دردونه ی خدا اومده


با یه عالم عشق و صفا اومده


همه عشق امام رضا اومده


مددی یاحضرت معصومه

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 16

***********************

حسین ایزدی

دلم برای خودم تنگ می شود با تو


چقدر فاصله افتاده بین من تا تو


کویر خشک پر از خار و خاک من بانو


بزرگ و پاک و مطهر شبیه دریا تو


همیشه وقت گرفتاری ام امیدی هست


پناه من وسط مشکلات تنها تو


هوای شهر تو مثل نجف گنه سوز است


نجات بخش من از هرچه رنگ دنیا تو


عقیلة العرب شاه طوس معصومه


یگانه دختر ناز جناب موسی تو

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 15

***********************

بانو سلام باد به روح مطهرت

بر چشمهای روشن آیینه گسترت


آیینه ها به سادگی ات غبطه می خورند


گل رشک می برد به حریم معطرت


دریا گشوده سوی تو دستی پر التماس


ما برکه ها دریغ نداریم باورت


گلدسته ی ضریح تو هر صبح می برد


ما را به آستانه ی پاک برادرت


ماه وستارگان به تماشا نشسته اند


تا آسمان طواف کند گرد پیکرت

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 14

***********************

السلام ای عزیزه ی حیدر
گل موسی سلاله ی جعفر
جلوه ای از تبار آئینه
عصمت الله و چندمین کوثر
لقبت ای کریمه هردم شد
سبب دلخوشی این نوکر
رو به من کرده بخت و اقبالم
که گرفته دلم به سویت پر
کن دعا تا الی الابد بی بی  
خادمت باشم ای گل اطهر  
که غلامی تو شرف دارد   
مثل گنجی که هر صدف دارد    

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 13

***********************

غلامرضاسازگار

ای غبار آستانت، آبروی اهل قم

داده زینت خاک زوارت بـه روی اهل قم

وصف تو محفل به محفل، گفتگوی اهل قم

روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم

آفتاب و ماه، تا در چـرخِ گیتی‌ پرور است

سایه ی‌ گلدسته‌هایت بر سرِ این‌کشور است

*****

دخت موسایی و صد موسی مقیمِ طور توست

وسعت ملک خــدا، غـرق شعـاع نور توست

عصمت و تقوی و پاکی و شرف، منشور توست

قم اگر گردیده مشهور جهان، مشهور توست

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 12

***********************

چشم دلم به سمت حرم باز می شود
با یک سلام صبح من آغاز می شود
 
پر می کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه ی پرواز می شود
 
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود
 
فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سبب ساز می شود
 
کو چشم روشنی که ببیند در این حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز می شود

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-9

**************

سید هاشم وفایی

 

همچنان موجی که بر یک صخره خود را بشکند

جای دارد از هجوم غم دل ما بشکند

 

باز طوفان غمی آمد که با غوغای خود

کشتی دل را میان موج دریا بشکند

 

کعبه با پیغمبر رحمت سیه پوشیده است

بیم آن دارم که طاق عرش اعلا بشکند

 

زلزله افتاد بر بطحا از این داغ عظیم

شیشه های مکه جا دارد که یکجا بشکند

 

در عزای بانوی ایثار و ایمان و خلوص

هر دلی نشکست در امروز فردا بشکند

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-8

**************

محسن کاویانی

 

آنقدر بخشیدی که دستانت

بخشندگی را هم هوایی کرد

 

ثروت به پاهای تو افتاد و

از تو غرورش را گدایی کرد

 

 من هم کنار آسمان بودم

وقتی نماز نور را خواندی

 

در روزهای غربت و سختی

مردانه پای عشق خود ماندی

 

 بانو کسی دیگر نمی‌گوید

مردانگی در سیرت زن نیست

 

مردانگی ها را نشان دادی

مردانگی تنها به گفتن نیست

علی

نوحه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-2

*****************

ای شده وقف ِ ره ِ دین،یاور ِ حضرت طاها

جان ما فدای نامت،مادر امّ ابیها

مولاتی جلوه ی حقّ الیقین،مشتاقت آسمانها و زمین

که شما هستی اُمّ المؤمنین

یا حضرت ِ خدیجه

غصه دار ِ ماتم ِ تو،قلب ِ بی صبر و قرار است

ثروت ِ تو بهر ِ اسلام،همطراز ذوالفقار است

در طینت نور داور بوده ای،تا آخر یار رهبر بوده ای

به هر جا با پیمبر بوده ای

یا حضرت ِ خدیجه

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-7

**************

من کنیز آسمانی اله العالمینم
بانویی یکتا پرستم همدل اهل یقینم
خلقتم از صلب های پاک یک یک منتقل شد
تاج دارم در سیادت پاکدامان و متینم
بانویی هستم که جبریلش سلام آرد ز بالا
من مخاطب از خدا با خطبه ی روح الامینم
اولین درد آشنای آستان هل اتایم
اولین بانوی اسلامم سعادت را نگینم
محرم اسرار بعثت راز دار بیت وحی ام
همسر آزاده ی درگاه ختم المرسلینم
هستی ام نذر نبوت، ثروتم وقف رسالت
یاور پیغمبر اعظم امین مؤمنینم

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-6

**************

ای خو گرفته با نفست عطر احمدی

ای پیشتر ز بعثت احمد محمّدی

ای بارها سلام تو را بر رسول خود

ابلاغ کرده ذات خداوند سرمدی

چون شمع با فروغ نبوّت گداختی

پیش از نزول وحی نبی را شناختی

ای بر تو لحظه لحظه سلام پیمبران

خاک در تو سجده گه خیل سروران

پیش از پیمبری پیمبر به روی او

چشم تو دید آنچه ندیدند دیگران

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۶

*************************

اهل عالم هنر خصلت عباس من است

عشق در سایۀ شخصیت عباس من است

منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین

هرچه دارم همه از دولت عباس من است

همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر

شیر مردان وله از صولت عباس من است

در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است

عکسی از نیم رخ صورت عباس من است

علی

نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها-3

*********************
محمد زنجانی

زمینه

دگر حال دل زارم غمین شد

شنیدم ماه من نقش زمین شد

مرا ام البنین دیگر نخوانید

چرا که نامم ام بی بنین شد

کنیزم دربیت مولا، شدم شرمنده از زهرا

نبودم در کرببلا

عمود آهن و فرق نگار من

بود دست جدایش افتخار من

آه، اباالفضل

علی

سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها -3

 ***********************

دریافت سبک:

گلباران شده از لطف داور/حریم بیت موسی بن جعفر

کریمه ی آل عبا آمد/آینه ی خیر النسا آمد

دخت پیمبری/آیات کوثری

مولاتی حضرت معصومه...

نشسته از تماشای دختر/خنده بر لب موسی بن جعفر

جلوه ی او مهر درخشان است/که خواهر حضرت سلطان است

جان ِ برادری/آیات کوثری

مولاتی حضرت معصومه...

قم باشد وعده گاه مشتاقان/می آییم سوی تو با دل وجان

درگه تو حج و صفای ما/مدینه،مشهد الرّضای ما

رزقی به ما بده/یک کربلا بده

مولاتی حضرت معصومه...

علی

شعر میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها

*******

  حضرتِ معصومه ما را کربلایی می کند

همچو بابش از مریدان دلربایی می کند

 

مردگان را زنده گرداند نگاهش تا ابد

نیست این بانو خدا اما خدایی می کند

 

نورِ حق سیمایِ حق آوایِ حق اُخْتُ الرِضا

بی سبب هرگز نباشد گر عطایی می کند

 

در حریمش دل بگیرد پَر چو مرغان در هوا

دُختِ موسی دم به دم ما را هوایی می کند

 

این حرم دارد به جنت تا به محشر سروری

مسِ جان داری بیاور... او طلایی میکند

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها

*******

شدم از قبل، مست و شیداتر

نیست از چشم من که دریاتر

پیش شاهان مقام و مرتبه ى

نوکری بوده است بالاتر

بین اسما هر دو دنیا از

فاطمه نیست با مسمّاتر

 

تکیه گاه همه است معصومه

جلوه ی فاطمه است معصومه

علی

نوحه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-1

*****************

هستی طاها،یاور ِ بابا،ماییم و اشک ماتم و شرار ِ غربت

داری میری ای،مادر ِ خوبم،چیکار کنه زهرا با این همه مصیبت

میری و دل ِ من بی شکیبه،بر لبم ذکر اّمّ الیُّجیبه

ای مادر بابا خیلی غریبه

ای مادر بابا خیلی غریبه

میری از اینجا،با قلب ِ مضطر،اشک چشام ز داغ تو روونه مادر

تو شِعب ِ غمها،چشای بابا،مرثیه ی فِراقت و میخونه بابا

با یادت هر دلی غم نصیبه،ای جانان درد جان بی طبیبه

ای مادر بابا خیلی غریبه

ای مادر بابا خیلی غریبه

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-5

**************

محمود ژولیده

 

مادر به نو نهالیِ زهرا قسم مرو

مادر تو را به عصمت طاها قسم مرو

بابا غریب تر شود از اینکه دیده ای

رحمی کن و به غربت بابا قسم مرو

یک دستِ مهربان به سرِ دخترت بکش

بر این یتیمِ بی کس و تنها قسم مرو

یک شهر بر علیه پدر نقشه می کِشند

ای بانوی بهشت به عقبا قسم مرو

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-4

**************

قاسم نعمتی

 

خدیجه زوج رسول است و مادر زهرا

خدیجه گوهر یکتا و درٌ بی همتا

ندیم ختم رسولان و یار پیغمبر

نبود در همه عالم کسی از او بهتر

خدیجه ای که پیمبر بود و را همسر

خدیجه ای که چو زهرا بود و را در بر

خدیجه ای که حسین و حسن نواده اوست

زنی که زینب و کلثوم خانواده اوست

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-3

**************

مهدی نظری

 

دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته

قطعاً نبی مثال تو همسر نداشته

دادی تمام ثروت خود را به راه دین

دین خدا شبیه تو یاور نداشته

وقتی وجود پاک تو شد مهد فاطمه

یعنی کسی شبیه تو مادر نداشته

بی بی خوشا به حال تو، چون هیچ مادری

داماد، مثل ساقی کوثر نداشته

چشمش همیشه دوخته بر دست ها بُود

هر کس ز خاک خانۀ تو بر نداشته

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-2

**************

شب گذشته کمی خوب شد سخن می گفت

برایم از خودش از حال خویشتن می گفت

از اینکه سنگ گرفته به معجرش به سرش

و یک به یک همه اش را برای من می گفت

به اهل بیت پیمبر چقدر ایمان داشت

کنار ما سه تن از پنج تن سخن می گفت

برایم از همه اموال و مال داشتنش

برایم از کفنی هم نداشتن می گفت

درست مثل کسی که خودش خبر دارد

فقط حسین حسین و حسن حسن می گفت

علی

نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها-2

 ********************

تسلیت بر آل خیرالمرسلین

رفتـه از دار جهان ام‌البنین

باز، داغ فاطمه     تازه شد بهر همه

***

حضرت عبـاس، ماه علقمه

دسته‌گـل آرد برای فاطمه

باز، داغ فاطمه     تازه شد بهر همه

علی

نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها-1

 ********************

حاج امیر عباسی

تموم افتخارمه، که مادر شهیدم

گفتند که دستت شد جدا،ولی خودم ندیدم

حالا روزها کنار چارتا شکل قبر خاکی

می خونم از غم های تو، دیگه نمونده باکی

با ناله از ته دلم         می خونم از مشک و علم

می خونم از دست قلم

وای پسرم وای پسرم

می خونم از چشمون تو      از چشم پر پیمون تو

دردهای بی درمون تو

وای پسرم وای پسرم

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۵

*************************

با نور استجابت و ایمان عجین شدی

وقتی که با ولی خدا همنشین شدی

عطر بهشت در نفست موج می‌زند

حالا دگر تو بانوی خلدبرین شدی

زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود

تو آمدی و این همه شور آفرین شدی

بی شک برای مادری زینب و حسین

شایسته ای که فاطمه ی دومین شدی

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۴

*************************

دگر به گوش، سرود حزین نمی آید
ز خوش صدای مدینه طنین نمی آید

دگر ز حنجره ی روضه خوان پیر حسین
نوای خسته ولی دلنشین نمی آید

ز جمع سینه زنان دم غروب بقیع
صدای ناظم شور آفرین نمی آید

غروب آمد و بغض سکینه بشکسته
که بانگ روضه ی امّ البنین نمی آید!

امید باغ خزان دیده هم خزانی شد
دگر بهار به گلزار دین نمی آید

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۳

*************************

ای فـلک یـک مه و سپهر سه اختر

ای فـلک یـک مه و سپهر سه اختر
شیرخدا را خجسته همدم و همسر
فاطمــه دوم بــهشت ولایـت
یـار عـلی، نایــب بتـول مطهر 
یوسف زهرا توجهش به تو بانو
زینب‌کبری تو را صدا زده مادر
امّ‌بنیــن، مــام شیـر خـداوند
امّ‌ادب، آفتاب خانـه حیـدر
خوانده کنیـز عزیز فـاطمه خود را
ای بـه ادب از همه زنان جهان سر
برده به میراث از تو عشق و ادب را
حضـرت عبـاس در حضــور بـرادر

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۲

*************************

غم با نگاه خیس تو معنا گرفته

غم با نگاه خیس تو معنا گرفته

یک موج از اشک تو را دریا گرفته

در فصل غم،فصل خسوف ماه خونین

خورشید هم مثل دلت گویا گرفته!

تا آسمانها میرود دلمویه هایت

کار دل خونت عجب بالا گرفته!

این روزها با دیدن حال تو بانو!

بغضی گلوی اهل یثرب را گرفته

هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی

یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته!

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 9

***********************

علی صالحی

لحظه ها لحظه های رویایی

چشمها چشمه های دریایی

 

ابرهای بهار می بارد

قلب های پُر خروش و شیدایی

 

آسمان محو تابش خورشید

چه طلوعی چه صبح زیبایی

 

دفتر باد لابه لای چمن

گرم نقاشی و گُل آرایی

 

و تو ای قبله ی دلِ مریم

روی دستِ مسیح می آیی

 

منّت خویش بر سرم بگذار

روی چشمم بیا قدم بگذار

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 8

***********************

 سفره دار قدیمی دنیا
ای کریمه!  شفیعه ی فردا
 
گنبدت را نگاه می کرم
خوش به حال پر کبوترها
 
پیش تو بی اراده می گویم
السلام علیک یا زهرا
 
طعم سوهان شهر تو برده است
تلخی کام روزه دار مرا
 
کار خورشید می کند آری
ذره ای را که می بری بالا
 
با همین شور و حال و تاب و تبم
راهی جاده ی سه شنبه شبم
 
سجده ها و قیام های منی
‌هدف احترام های منی
 
السلام علیک یا بانو
تو علیک السلام های منی
 
زینب دومی و بعد رضا
 
عمه جان امام های منی

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 7

***********************

قاسم نعمتی 
  
تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی 
مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی 
  
یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم 
قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی 
  
بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود 
چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی 
  
در میان شوره زار قم بهشتی ساختی 
مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی 
  
جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست 
در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی 
  
وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث 
مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی 
  
پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی 
با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی 

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 6

***********************

 عمری غُبارِ حضرتِ معصومه ایم ما

تا در جوارِ حضرتِ معصومه ایم ما

هرچند بارِ حضرتِ معصومه ایم ما

در سایه سارِ حضرتِ معصومه ایم ما

اهلِ دیارِ حضرتِ معصومه ایم ما

 

ای آرزویِ پنجره فولاد آمدیم

ای قبله گاهِ طاقِ گوهرشاد آمدیم

بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم

بابُ الجَواد حاجتِ ما داد آمدیم

حالا کنارِ حضرتِ معصومه ایم ما

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 5

***********************

خیر کثیر و معنی آیات کوثر است

قائم مقام حضرت زهرای اطهر است

او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است

عرش خدا به زیر قدم های او گم است

او دختر است، دختر یک نور بی حد است

او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است

او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است

هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است

موسای این قبیله به او فخر می کند

عالم به هر وسیله به او فخر می کند

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 4

***********************

بانو بهشت گوشه پنهان چشم توست

دریا همیشه تشنه باران چشم توست

با تو بهار ماندنی است و فرشته وار

تسبیح گوی خالق سبحان چشم توست

وقتی نسیم صحن تو بر صورتم نشست

دیدم تمام عشق غزل خوان چشم توست

پایین پای درس تو عمری نشسته است

مریم همان که جزو مریدان چشم توست

ای جانماز هرشبه ات بال جبرییل

قبله تمام مایل ایمان چشم توست

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 3

***********************

 تا دلم از نفس افتاد ، پناهم دادی

به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی

صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی

بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی

السلام ای همه ی دار و ندار دل ما

حضرت نور ، نگاه تو همه حاصل ما

 

روبروی حرمت گرم تماشا بودم

غرق در خلسه و در عالم بالا بودم

محو رخسار ضریح تو معلا بودم

آه... انگار که در مرقد زهرا بودم

ما که مدیون تو و لطف خدایت هستیم

همه دلخوش به همین چند روایت هستیم:

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 2

***********************

جواد محــمد زمانی 
  
تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا 
دسته گلهاست که بر دامن یار است اینجا 
  
هر طرف رایحه باغ تجلی دارد 
به گمانم سحر آینه زار است اینجا 
  
بالهایی که ملائک به طواف آوردند 
وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا 
  
هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده 
نکند منطقه ی باز شکار است اینجا 
  
بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم 
نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا 
  
تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست 
صلوات است که شایان نثار است اینجا 
  
این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا 
هرچه داریم نثار تو کریمه بادا 

علی

شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها- 1

***********************

ای خاک پاک ملک ری حریمت

قم قطعه ای از جنت نعیمت

هرکس که این منظومه را شناسد

اخت الرضا معصومه را شناسد

غم را جدا از بخت شیعه کردی

قم را تو پایتخت شیعه کردی

درگاه تو جنات عالمین است

شهرت سه باب از جنت الحسین است

آنانکه تاریخ تو را بدانند

ام ترا ام البنین بخوانند

وقتی گل زهراییت سرشتند

میلاد نوری ترا نوشتند

علی

سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها -2

 ***********************

اگه نوری نباشه ، خلایق میشن گمراه

اینه امشب نوای خوش ِ هر دل ِ آگاه

من ِ مسکین و ، عطا و لطف ِ، کریمه ی آل الله

ملیکه ی محشر ، گل پیغمبر ، به حیدر دختر ، به زهرا کوثر

به عصمت مظهر ، فروغ داور ، رضا را خواهر ، به بابا دلبر

بُوَد تفسیر واژه ی عصمت الله ، بخوان تبارَکَ الله

اگه نوری نباشه ، خلایق میشن گمراه

اینه امشب نوای خوش ِ هر دل ِ آگاه

من ِ مسکین و عطا و لطف ِ، کریمه ی آل الله

علی

سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها -1

 ***********************

(روشنی چشم پدر، جان برادر شده ای

فاطمه وار آمدی و وارث کوثر شده ای

آینه حیران تو شد، مدینه مهمان تو شد)

شب غم را چنان ماهی، به زمین گشته ای راهی

چه شود برسی به داد دل ما گاهی

(به خدا تا تویی یارم، چو به عشقت گرفتارم

نه غمی دارم از دنیا، نه غم از آخرت دارم)

(تویی آیینه ی زهرا...)

علی

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها-1

**************

همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه

بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه

ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم

ای یاور دیرینه ام کوه غرورم

ای تکیه گاه شانه زخمی احمد

ای هرقدم تصدیق تو یار محمد

علی

شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-۱

*************************

بانو سلام می کنم اینجا خوش آمدی

از خاک سمت عالم بالا خوش آمدی

ای تشنه ی بهشت به دریا خوش آمدی

من زینبم به خانه ی مولا خوش آمدی

پیداست در نگات که با نیت آمدی

اینجا به نیت کمک و خدمت آمدی

باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست

جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست

رزق تمام خلق فقط از دعای ماست

خلق تمام عالم و آدم برای ماست

علی

وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنیم

 

 

ام البنین مادر پسران

 

 

برای خاندان پیامبر، سرنوشتی شگفت رقم زده شده بود. بنی‌هاشم، در اوج عزت و بزرگواری، مظلومانه می‌زیستند. وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود. برادرش «عقیل» را که در علم نسب شناسی وارد بود و قبایل و تیره‌های گوناگون و خصلت‌ها و خصوصیت‌های اخلاقی و روحی آنان را خوب می‌شناخت طلبید. از عقیل خواست که: برایم همسری پیدا کن شایسته و از قبیله‌ای که اجدادش از شجاعان و دلیر‌مردان باشند تا بانویی این چنین، برایم فرزندی آورد شجاع و تکسوار و رشید.

 

علی