اشعار ولادت امام حسین علیه السلام۸
************
امیر عظیمی
باز هم شعر سر شور و تغزّل دارد
دفتر من چقدر رایحه ی گل دارد
به نگاه تو قلم دست توسل دارد
جلوه ی ذات خدایی، لک لبیک حسین
دلبر کرببلایی، لک لبیک حسین
بر گِل شیعه نوشتند شما اربابی
ای گُل شیعه نوشتند شما اربابی
به دل شیعه نوشتند شما اربابی
دارد این زمزمه از عرش خدا می آید
لفظ "ارباب"، خدایی به شما می آید
ای که شد زائر تو، شمس و قمر، ارض و فلک
ای که هستی به سر سفره ی هر شیعه نمک
لعن شیعه: لَعَنَ الله قومً قَتَلَک
روز میلاد شما، روز عطا و کرم است
پر قنداقه ات ارباب، گنه پوش همه است
آی ارباب، بیا پای به دنیا بگذار
روی چشمان زمین، عرش خدا، پا بگذار
سر خود را به روی دامن زهرا بگذار
جرعه ی معرفت از سینه ی کوثر، تو بنوش
شیر توحید ز انگشت پیمبر، تو بنوش
غمت ارباب، دلیل تب پیغمبرهاست
نام تو ذکر نماز شب پیغمبر هاست
لب تو بوسه سرای لب پیغمبرهاست
زینت دوش نبی، آینه دار ثقلین
تو حسینی، تو حسینی، توحسینی، تو حسین
دست خالی من از لطف تو پر برکت شد
قلب من، خاته ی مهر تو شد و هیأت شد
در عبادات من این سینه زنی عزّت شد
بی حسین بن علی، دل چو خسی در باد است
با حسین بن علی، سینه حسین آباد است
شیعه از روز ازل بوده نمک گیر حسین
بنده یِ دلشده یِ پای به زنجیر حسین
مادرت خواسته نوکر بشود پیر حسین
کار زهراست که شد شیعه ی تو، نوکر تو
من جوانیم شده، نذر علی اکبر تو
عرش نوکر، بخدا سقف همین هیأت هاست
هر کجا شیعه ی مولاست، حسینیّه بپاست
داعشی کور شود، پرچم آقا بالاست
هیأتم بخشی از استان حسین است، حسین
کشورم، کشور ایران حسین است، حسین
تو که خود تشنه لب کرببلایی ارباب
عطش نوکر خود را به زلالی دریاب
این که گفتند شده مهریه زهرا، آب
پس چرا نام شما تشنه لب کرببلاست؟
حرم حضرت عباس چرا از تو جداست؟
***********************
ای که در مقــدم تـو بـاد صبــا گُل ریزد
پیـک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطـر آگیـن است
جبـرئیـل از در و از بـام و هـوا گُل ریزد
ای گُل سـرسبـد گلشـن زهـرا، جبـریل
گر به پـای تو نـریـزد به کجـا گُل ریزد
فطـرس از مقـدم تو شکـر خـدا می گوید
بـال بگشـوده و بر ارض و سما گُل ریزد
خبـری گر ز جمـال تـو بـه یوسف بـرسد
ز سـرشک شعف خود همه جا گُل ریزد
هرکسی نقش ببنـدد به لبش نام حسین
گـوئی از شـاخـۀ پُـربـار وفـا گُل ریزد
ای بقـا یـافتـه دین از تو، به پاس قدمت
خضـر پیـوستــه لب آب بقـا گُل ریزد
احتـرام حـرم از منـزلت و حُرمت توست
هاجر از شـوق تو در سعی و صفا گُل ریزد
هـر زمـانی کـه بـه محـراب نیایش آئی
روی سجّــادۀ محـراب دعـا گُل ریزد
گلفروش چمن عشقی و غیر از تو چه کس
در ره دوست گــه رنـج و بـلا گُل ریزد
تُربت اطهـر و ایثـار تو از بس خوشبوست
گـوئی ازخاک تو در کرب و بـلا گُل ریزد
می چکـد گر که ز چشمان «وفائی»اشکی
به روی خـاک تـو بـا اهـل ولا گُل ریزد
****************************
محمود ژولیده
دریای دُر از دلِ صدف می آید
تبریکِ سه نور ، با شعف می آید
خورشید و مَه و ستاره یکجا جمعند
عطرِ صلوات از نجف می آید
***
شعبان مَه با صفای خاتم باشد
میلاد سه آزادۀ عالم باشد
نذر قدم حسین و عباس و علی
ذکر صلواتِ ما دمادم باشد
************************
غلامرضا سازگار
منکه هستم سائلى بر خوان انعام شما
از ازل شیرین شده کام من از نام شما
اینکه من دیوانه باشم آن هم از عشق خدا
بوده در آغاز خلقت حُسن اقدام شما
گر شکسته بال میخواهى بیا بنگر مرا
فطرسى بشکسته پر هستم سر بام شما
اى که گفتى آب کم جو تشنگى آور به دست
اى که میریزد عطش از باده جام شما
تشنگى خواهم من امشب اى خداى تشنگى
تا که جان خود فدا سازم براى تشنگى
***
بى سرو سامان شدم تا که تو سامانم دهى
کافر محضم من امشب تا که ایمانم دهى
بى سوادم بهره از قرآن ندارم ذره اى
آمدم اى روح قرآن فهم قرآنم دهى
زنده جاوید گردد هر که باشد کشته ات
دوست دارم تا بمیرم از دمت جانم دهى
فطرسم، حرّم، گنه کارم، پشیمانم حسین
آمدم تا طعم شیرینى ز گفتارم دهى
احتیاج من ندارد انتها اى ذوالکرم
میبرم نام تو را تا که شود اینجا حرم
***
اى که هستى محور حبّ و ولاى اهل بیت
عشق تو ما را نموده مبتلاى اهل بیت
بى تو نامى از خدا هم در میان ما نبود
بى تو می افتاد از رونق صداى اهل بیت
اى که مردانه دل از پروردگارت برده اى
نیست عاشق بر تو مانند خداى اهل بیت
تا که نامت میشود جارى به لب ها یا حسین
جمع ما گیرد دگر حال و هواى اهل بیت
گر نبودى اسم غفّار خدا معنا نداشت
عفو و رحمت در میان هر دوعالم جا نداشت
***
شد مدینه کربلا تا که به دنیا آمدى
مادرت شد مبتلا تا که به دنیا آمدى
مصطفى شد بوسه چین از حنجر و حلقوم تو
چشمها شد پر بکا وقتى به دنیا آمدى
گفت این طفل ازمن است ومن ازاویم بینِ جمع
رازها شد بر ملا وقتى به دنیا آمدى
بهترین معناى رحمان و رحیم امشب بود
میدهد عیدى خدا وقتى به دنیا آمدى
عید عفو و رحمت آمد عید غفران آمده
ذکر تسبیح ملک زین پس «حسین جان»آمده
***
رمز صبر انبیاء عشق تو بوده یا حسین
نام تو صاحبدلان را دل ربوده یا حسین
میهمانى خدا گر خاص میشد بر رسل
حق پذیرایى به روضه مینموده یا حسین
اولین بارى که باب توبه واشد در جهان
نام زیباى تو این در راه گشوده یا حسین
هر که را حق از براى بندگى کرده جدا
نام تو بر قلب و جان او سروده یا حسین
جز سعادت نیست عاشق بر رُخ ماهت شدن
جز شهادت نیست راه خاک درگاهت شدن
***
حق آن لحظه که بوسیده پیمبر حنجرت
حق آن شورى که افتاده به قلب مادرت
حق بابایت على و گریه مردانه اش
حق آن جمعى که گردیده سراسر مضطرت
حق جبریل و سلامى که ز بالا آورد
حق فطرس آن دخیل گاهوار اطهرت
حق آن شیرى که از کام پیمبر خورده اى
حق اسمى که تو را گشته نصیب از داورت
یک گره بر دل بزن تا صد گره را واکنى
زشتى ما را به زیبایى خود زیبا کنى
********************
سوم شعبان سرور قلب انسان آمده
یا به جسم آفرینش از سما جان آمده
فطرسی با بال و پرهای ز آتش سوخته
بی سروسامان رسید، اکنون به سامان آمده
دارد این روز ولادت رنگ و بوی دیگری
جای شادی بر دلم حزن فراوان آمده
تا که روز سوم از ره میرسد حس میکنم
بر لبم سوز عطش با خون جوشان آمده
شب شده مادر کنار طفل استاده، ولی
حضرت حیدر به آه و قلب سوزان آمده
حین دنیا آمدن، حتی ز دنیا رفتنت
مادر محزون تو با چشم گریان آمده
اولین سینه زن حزن تو مادر گشته بود
فاطمه با نالۀ جانم حسین جان آمده
هم درون گاهواره، هم درون قتلگه
تا زدی تو دست و پا زهرا شتابان آمده
بر دل عشاق تو داغی قدیمی مانده است
لحظه ای که شمر با شمشیر بران آمده
************
**************
محمود ژولیده
روی سر سایه ی رحمان و رحیم افتاده
به سوی کوچه ی دل راه کریم افتاده
میکده باز شده مستی ام آغاز شده
بر مشام دل دیوانه شمیم افتاده
ماه دلبر خبر از سبط پیمبر آورد
چشم دل بر پسر خلق عظیم افتاده
با تو انگار بهشت از همه جا می روید
بی تو انگار بشر قعر جهیم افتاده
محرم کوی حسینم من و در حال طواف
چشم ارباب بر این عبد یتیم افتاده
گفتگویی است میان من و خالق هر آن
که حسین است حسین است قدیم الاحسان
مژده ای هم نفسان گاه تماشا آمد
همه ی زندگی حضرت زهرا آمد
این چنین است که کشتی نجات بشر است
مهد مصباح هدی نور سراپا آمد
آنکه با نهضت او دین خدا بیمه شود
چاره ساز نبوی با ید بیضا آمد
دیده گریان شود از نام قتیل العبرات
روزی روضه اش از عالم بالا آمد
این چه سری است که با ذکر انا العطشانش
پسر فاطمه شش ماهه به دنیا آمد
اشک شوق است که چون ابر بهاران ریزد
یا همان گریه زهراست چو باران ریزد؟
یار دلدارم و از یار دگر آزادم
بنده ی عشقم و در دام حسین افتادم
کربلا محرم خود کرد مرا روز الست
حاجی کوی حسینی است دل از بنیادم
از زمانی که شدم محرم غمهای حسین
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
جذبه حور و ملک نیست مراد دل من
جذبه عشق حسین است که زد فریادم
نه ملک بودم و نه خلد برین جایم بود
ذره ای بودم و شد عالم ذر امدادم
منکه از بتکده تا میکده را پیمودم
عشق چون بارقه ای آمد و شد استادم
دیده را اشک غمت شرب مدام است مدام
کشته عشق تو ارباب ، غلام است غلام
آسمان خالق خود را به زمین می جوید
ملک از هر طرف انگار چو گل می روید
اینک ای قوم بیائید که فطرس بشویم
نوکر از مقدم ارباب شفا می جوید
حاجت دل بنویسید به گهواره او
که نگفته به خدا پاسخ تان می گوید
این چه حالی است خدا ، گریه کنش پیفمبر
خون دل را به رخ از اشک بصر می شوید
پیش گهواره او فاطمه چون در خواب است
جبرئیل است که لالائی او می گوید
هرگز از مادر مظلومه ننوشید لبن
شیر مادر نکند خشک شد از سوز مَحَن
بوسه گاه نبوی شد سر و دست و بندش
کاش شمشیر جفا بوسه نگیرد ز تنش
چه دلاور پسری ساقی کوثر دارد
هیبت حیدری اش بین سلام حسنش
جامه ی سرخ حریر آمده او را ز بهشت
کاش غارت نشود جای دگر پیرهنش
ذکر لا حول شده مزد سخن گفتن او
که مبادا بشود طعمه نیزه سخنش
ترسم از بوسه بی وقفه به دستش آخر
صید ، انگشت شود جای عقیق یمنش
بر تنش جامه ی دیبای بهشتی اما
ترسم از عاقبتش اینکه نباشد کفنش
آنکه هر روز و شب آوازه ی مقتل دارد
در دل خویش حسینیه مفصل دارد
*********************
سید جلال یاسینی
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
ساقیا باده بده خود بنما سرمستم
زان میای کو به تن خسته ما جان آمد
ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
غنچهی دهر در این روز بخندید دگر
که به بستان علی نوگل خندان آمد
عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد
وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین ابن علی
مژدهی خامُشی آتش نیران آمد
باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد
حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا
بر تن خسته او ظلم فراوان آمد
بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر
خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد
ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد
غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد
*************************