اشعارشهدا و دفاع مقدس-9
اشعارشهدا و دفاع مقدس-9
*********************
این روزها
این روزها حس میکنم حالم پریشان است
از صبح تا شب در دلم یکریز باران است...
گاهی دلم مثل مصلّی غرق تنهاییست
چشمم قم است و قلب دلتنگم خراسان است
یا حضرت معصومه! قم تنهاست این شبها
شمسالشموسِ من ببین! حالم پریشان است
در خانهها و کوچهها دردیست پنهانی
هر لحظه بُهتی تازه در چشم خیابان است...
از کوچه آیینهها آرامتر بگذر!
در شهر ما در هرقدم آیینه پنهان است
تابوتها و دوش تنهایان! چه میبینم؟
آیا خیابانها خیابانهای تهران است؟
در ما حسینِ تشنهای را سر بریدند آه
حس میکنم این روزها شام غریبان است
ما با حسینیم و علی، با هادی و مهدی...
دنیا پر از آلزیاد و آلمروان است
این روزها مردان مرد از بین ما رفتند
این روزها مردن خدای من! چه آسان است
هر روز میمیریم و هر شب زندهتر هستیم
هر روز ما را میکشند و عید قربان است
کاری کنید آه! ای مسلمانان مسلمانان
دنیای ما در دست مشتی نامسلمان است...
هندوی افراطی به جان مُسلم افتادهست
این کید ابلیس است و فکر و مَکرِ شیطان است...
بازیخور شیطان اکبر! وقت جولان نیست
بسیار فتنه پشت این شمشیر پنهان است
تیغ از غلاف فتنه بیرون کردهای، هیهات...
آهستهتر! آرامتر! این بازیِ جان است
شیطانِ اکبر، سامری گوساله را ماند
نطقی اگر قی میکند وسواس شیطان است
دنبال غصب عقل و عشق ماست اسرائیل
حس میکند دنیا بلندیهای جولان است
ما هفتخان را در خطر طی کردهایم، امّا
این هشتمین خان است، آری! هشتمین خان است
سهراب من! گُردآفرید من! سپر بردار
رستم کجایی؟ هان! تهمتن! روز میدان است
وا میشود قفل لجوج هرچه دشواری
وقتی کلید کارها دست کریمان است
قاسم نمیمیرد، سلیمانی نمیمیرد
در جان ابراهیم آتشها گلستان است
ای اُف به آنانی که از عکس تو میترسند
ای اُف به دنیایی که از نامت هراسان است
مانند ابراهیم اَدهم تشنه خواهم ماند
زمزم نخواهم خورد تا از دلوِ سلطان است
بشکن شب خاموش دل را نازنین! بشکن
دل را چراغان کن، نترس این شب، چراغان است
بیرون بیا از خانه با لبخند و با امید
بی چتر و بارانی بیا در کوچه باران است
سر در گریبانی چرا؟ بشکن زمستان را
لبخندهامان شیشه عمرِ زمستان است
اسپند و کندر دود کن! عودی بسوزان باز
هرچند از داغ عزیزان سینه بریان است...
روز پریشانی نماند و شام دلتنگی
شام نکوکاریست این یا روز احسان است
در کوچهها آلوچهها گل میکنند از نو
در کوچه لبخند و گل و باران فراوان است
شکر خدا سجادههای عاشقان پهن است
شکر خدا در سفرههای عاشقی نان است...
قصد عبور از نیل و طوفان کن خدا با ماست
این ناخدا نوح است یا موسیبنعمران است
با ما خلیل است و مسیح و صالح و یوسف
با ما شعیب و احمد و با ما سلیمان است
آیین ما درد است و ایثار و خردورزی
میراث ما عشق است و ایمان است و قرآن است
این خاک خاک حافظ و سعدی و فردوسیست
این ملک ملک بیزوال، این ملک ایران است...
پایان غمهامان همین نوروز خواهد بود
آغاز شادیهایمان در بیت پایان است
**************
شعر ضد استکبار
یادگار حسین
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
چشم بستم درون خود باشم
کربلای غمش مُجسّم شد
رشتۀ اتصال ما و حسین
نخ پرچمسیاه هیأت بود
شهدا خوب یادمان دادند
کربلایی شدن به هِمّت بود
یاد آنان که در سیاهی شب
ماه بودند و روسفید شدند
خوش به حال رفیقهامان که
پای این حرفها شهید شدند
«ما تَرکناک!» با تو میمانیم
وقت تجدید بیعت و یاریست
خاصه این روزها که عطر حرم
در حسینیۀ شما جاریست
خبری آمد و نسیم انداخت
از لب حوضِ خانه گلدان را
چند وقتیست خوب میفهمد
شهر من، غربت شهیدان را
خیره ماندم به نام سرخ شهید
راز سربند کوچه سربستهست
زمزمه میکنند در گوشم
کوچۀ بیشهید بن بست است
خط به خط، جبهه جبهه، خون دادیم
گام اول شروع همعهدیست
ما به فرمانده اقتدا کردیم
گام دوم نماز با مهدیست...
نسل «تَبَّت یَدا اَبی لَهَب» است
هر که با دست حق در افتاده
همگی شاهدیم اسرائیل
به نفسهای آخر افتاده...
صلح با شمر تا ابد ممنوع
درس عباسها مذاکره نیست
حال ما وصف خیبر و بدر است
شیعه امروز در محاصره نیست
در یمن، شام، کربلا، بحرین
شورِ حُبُ الحُسَین یَجمَعُناست
از همین اتحاد معلوم است
روزهای زوال آمریکاست...
یک قدم مانده تا سپیدۀ صبح
آخرین روزهای تاریک است
آمده در زبور، بعد از ذکر
اندکی صبر، صبح نزدیک است
شیعه با کربلا بزرگ شده
مقتدایش شهید بیکفن است
خون مظلومها اثر کرده
ردّ پای ظهور در یمن است
صدر اخبار میشود روزی،
آفتاب ظهور سر زده است
کعبه یک صبحِ جمعه میبیند
یادگار حسین آمده است
چه حسینی که ظهر عاشورا
پر شد از تیغ و نیزه دور و برش
چه حسینی که سر به نی داد و
زیر بار ستم نرفت سرش...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سروده مشترک جمعی از شاعران:
آقایان محسن ناصحی، محمدعلی کاروان، سیدحسن رستگار
صادق میرصالحیان و داود رحیمی
**************
تا صبح ظهور
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
این نهضت فاطمی چهل ساله شدهست
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهراییست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
با روبهکان ز صولت شیر بگو
با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو
تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید
کوبندهتر از همیشه تکبیر بگو
تا نام حسین بر لب مردم ماست
در معرکهها شکست دشمن پیداست
معنای بلند لعن بر شمر و یزید
«امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
گفتند بترسید که صد بیم آمد
تسلیم شوید چون که تحریم آمد
تا کور شود دشمن دون، ما فردا
پر شورتر از همیشه خواهیم آمد
در اوج صلابت است این پرچم پاک
دور است نگاه اجنبی از این خاک
هیهات که تن به ترس و ذلت بدهیم
یاران حسین را، ز تحریم چه باک؟
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
***************