کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

کوثرنامه

پایگاه اشعار مدح، مرثیه، سرود، و نوحه

تقدیم به شهید غلامحسین فتحی

کوثرنامه


اشعار مناجات ماه رمضان - 14
*************************

غلامرضا سازگار

کی ام من گنه کار بی بند و باری


ذلیلی خطا پیشه ای شرمساری


گرفتار و آلوده هر گناهی


سیه نامه ای سرکشی نابکاری


زخود گشته نومید از فرط عصیان


به درگاه عفو تو امیدواری


اگر پرده از جرم من می گشودی


به من بسته می شد در خلق آری


ندانم چه شد کآبرویم نبردی


و یا دادیم عزت و اعتباری


تو کردی عزیزم و گر نه عزیزان


مرا می شمردند کمتر زخاری


الهی تو بردار از دوش بارم


که سنگین تر از بار من نیست باری


اگر قصد سوزاندنم کرده بودی


چرا دادیم دیدۀ اشکباری


من ار مجرمم تو سریع الرضایی


من ار رو سیاهم تو پروردگاری


تو و باب احسان و دریای عفوت


من و دست خالی و احوال زاری


چه حاصل برد از وجودم جحیمت


گرفتم بسوزی مرا در شراری


نه اشکی نه آهی نه سوزی نه دردی


نه رنگی نه بوئی نه برگی نه باری


تهی دستم اما علی دوست بودم


ندارم به جز نام مولا شعاری


به دنیا به عقبی به محشر به میزان


مرا غیر مولا علی نیست یاری


به یک یک یا علی کز دهانم برآید


جحیم تو را میکنم لاله زاری


علی دوستم دوستان علی را


کجا روز محشر به خود واگذاری


به جز مدح مولا ز (میثم) نیاید


 ****************************


  سید رضا موید خراسانی


زین شوق که لطف کرده جانان با من


مهمان  من  است  اشک  دامن  دامن


گفتم به کجا روی کنم ؟ گفت اینجا


گفتم  که  ببخشد  گنهم ؟ گفتا  من


***


من  گر  چه  گنهکار  و  بدم   یا الله


از   درگه  خود   مکن   ردم   یا الله


گفتم که من و این همه عصیان چه کنم


گفتی   که   بیا   من   آمدم   یا الله


***


فکری که  به جز حق  نگزیند خواهم


نفسی که به جای خود نشیند خواهم


   از  لطف  محـمد  و  علی  و  زهرا


چشمی  که  به جز خدا  نبیند خواهم


****************************
  محمود ژولیده


 زیباتر از دعا و عبادت چه لذتیست


بالاتر امان الهی چه عزتیست


درمان درد های تمام  جهان دعاست


الحق گدای اهل مناجات قیمتیست


حال دعاء  حال بکا  حال زمزمه


وقت سحر به شرط اطاعت چه ثروتیست


گفتم به کوی قبله  حاجات رو کنم


دیدم کنار یار نه خواهش  نه حاجتیست


اصلا خوش است کوی  مناجات با حبیب


زیرا برای وقت ملاقات  فرصتیست


کاری برای دلبر خود که نکرده ایم


یادش میان اشک و دعا خود محبتیست


شاید عزیز فاطمه مهمان ما شود


روضه بپا کنید که دلدار  هیئتیست


با یک سلام تذکرۀ کربلا  دهد


با او اگر رویم به مقتل قیامتیست


ذکرش همیشه عمتی الزینب است وبس


با کعبة الرزیه به قلبش مصیبتیست


یاعمتی هنوز تنت درد  میکند؟


در علقمه هنوز علمدار غیرتیست


عمه هنوز جملۀ تو میکشد مرا:


محرم نمانده وقت سواری چه غربتیست


حلق بریده از ته مقتل مرا که خواند


لبیک یا حسین من اینک  ولایتیست


میآیم و رواست که در روز انتقام


اعلان کنم که بیرقم از جنس عصمتیست


 ****************************
 مصطفی کارگر


خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخشیدی


خطا کردم ولی با لطف خود هربار بخشیدی


گنهکاران عالم حال من را خوب می فهمند


گدای خسته را با روی خوش ای یار بخشیدی


هزاران مرتبه توبه شکستم باز برگشتم


تو اما بنده ات را بعد هر تکرار بخشیدی


همین که نور بسم الله دیدی روی لبهایم


شب اول کنار سفره ی افطار بخشیدی


تو گویا بیشتر از من به من مشتاق بودی که


به شوق اولین تسبیح استغفار بخشیدی


فراموشم نخواهد شد که با رحمت نه تنها من


جهانی را به عشق حیدر کرار بخشیدی


 ****************************
محـمد جواد پرچمی


در کوچه ی لیلاست که جان ها نمی ارزد


آزردگی از زخم زبان ها نمی ارزد


هم صحبت موسی شدی؛ هم دم چوپان


کی گفته مناجات شبان ها نمی ارزد


وقتی که نباشد دل تو با دل مهمان


تکریم و بفرما و بمان ها نمی ارزد


یا رب اگر این اشک سحر زود نبخشد


بی خوابی و این آه و فغان ها نمی ارزد


ما را ضرر این است که این بار بماند


درهم نخری سود و زیان ها نمی ارزد


در قحط خریدار چه کسبی چه متاعی؟


بی مشتری اجناس دکان ها نمی ارزد


باید که مرا کعبه به مقصود رساند


بی وصل که این سنگ نشان ها نمی ارزد


بخشید نگاهت همه را اول این ماه


پس دلهره ی دل نگران ها نمی ارزد


این چرب زبان بودن ما از سر عشق است


از ترس که این گونه بیان ها نمی ارزد


وقتی که جوارح همگی روزه نباشند


این بستن لب ها و دهان ها نمی ارزد


گر یاد محرم نکنم با لب تشنه


لب تشنگی این رمضان ها نمی ارزد


خوب است که همراه دعا روضه بخوانم


بی نام حسین اشک روان ها نمی ارزد


با روضه ی گودال دل فاطمه خون شد


وقتی که به همراه سری شمر برون شد


 ****************************
 حجت الاسلام محسن حنیفی


عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد


روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد


اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت


بنده ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد


در صدایم جوهره باقی نمانده ای خدا!


بد زبانی ام سبب شد که زبانم لال شد


قلب من گر چه به دست اشکهایم فتح شد


با نگاه سوی نامحرم، ز نو اشغال شد


ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت


ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد


کاش میگفتند روز اول ماه خدا


روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد


با لب خشکیده ام دادم سلامی بر حسین


باز هم با روضه اش از روزه استقبال شد


مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید


دستگیرم روضه خوانِ روضه ی گودال شد


 ****************************
 محمود ژولیده


باز آمد گدای شبهایت


من کجا سفره سحرهایت


این تو بودی که راه وا کردی


دردهای مرا دوا  کردی


این تو هستی لیاقتم دادی


نیمه شبها ضیافتم  دادی


من و هم سفرگی خوبانت


من و هم صحبتی جانانت


منکه لایق نبودم اینهمه را


لطف و مهر و رضای فاطمه را


از تو، با اینهمه گنه کاری


صله خواهم ز بس کرم داری


بر سر سفره مناجاتم


برسان رخصت ملاقاتم


گرچه ما را به دوست راهی نیست


نزد تو این زیاده خواهی نیست


دلِ تنگم امام میخواهد


بر امامم سلام میخواهد


من ز آقام فاصله دارم


من ز دست خودم گله دارم


منم آنکس که مانده از تو جدا


بار من را ببند چون  شهدا


کربلایی کن عاقبت ما  را


تا کنم شاد قلب زهرا  را


تو به ما داده ای سعادت را


هم عبادت و هم شهادت را


تو بما مشهدالرضا دادی


تو گشایش به کربلا دادی


اربعین را تو برملا کردی


همه جا را توکربلا کردی


راه شش گوشه جاودانی شد


راهپیماییِ جهانی شد


مرجعیت مسیر روشن ماند


با ولایت ز فتنه ایمن ماند


طرح مرصادِ دیگری داریم


پشت هر مرز لشگری داریم


این وطن با تمامی هیبت


ملک زهراست دارد امنیت


سیصد و سیزده هزار شهید


داده ایم از سیاه و سرخ و سفید


سیصد و سیزده نفر سهل است


اهل ایران سراسرش اهل است


سیصد و سیزده نفر سردار


یک علمدار و امتی پاکار


امت شیعه امتحان داده ست


درس عبرت به دشمنان داده ست


غرب را کاسه لیسی از ما نیست


شیعه ی انگلیسی از ما نیست


مطمئنیم با تو کشور ماست


پرچمت روی دوشِ رهبر ماست


خصم ما را تویی که با خاری


آنسوی مرزها نگهداری


مُلک ری مِلک سیدالشهدا ست


همه جا پر ز بیرق زهراست


روز و شب در تمام هیئت ها


فاطمه همنواست با شهدا


عبد زهرا همیشه بیدار است


زخم این سینه ها ز مسمار است


ذکرها یابن العسگری شده است


روضه اینجا سراسری شده است


روضه ی کوچه و در ودیوار


روضه ی کوفه و سر بازار


روضه ی روسری و چادر و خاک


روز بی معجری و دختر پاک


روضه ی قتلگاه و یک لشگر


روضه ی زینب و تن بی سر


روضه ی تازیانه و دشنه


روضه ی شیرخواره تشنه


روضه ی غارت خیام حسین


گریه ی ما و التیام حسین


 ****************************
غلامرضا سازگار


خارم ولی به دامن، جاری بود گلابم


پیش تو دور از تو، لب تشنه بین آبم


خواهی ببر به دوزخ خواهی بخوان به جنت


پیوسته کن عذابم امّا مکن جوابم


من مستحق قهرم تو خوانده ای زمهرم


در حیرتم ندانم بیدار یا که خوابم


مهرت گِل سرشتم ذکرت گُل بهشتم


در زیر سایه ی تو برتر زآفتابم


در پرده پوشی تو از بس گناه کردم


ترسم که شعله خیزد از پرده ی حجابم


شرمندگی و خجلت بالاترین عذاب است


یارب دگر مسوزان در آتش عذابم


تو می کنی عنایت از لطف بی دریغت


من می کنم تلافی با جرم بی حسابم


در ملک هستی تو ناچیزتر زهیچم


در بحر رحمت تو خالی تر از حبابم


محصول من گناه است پرونده ام سیاه است


دزوخ به خشم آید از خواندن کتابم


اعضای پیکرم را از یکدگر جدا کن


اما جدا مگردان از مهر بوترابم


"میثم" بگو به عالم من روضه خوان آلم


آل رسول از اول کردند انتخابم


 ****************************
 سید رضا موید خراسانی


پرهیز  کن  از  آنکه  نپرهیزد از گناه


کز پا فتاده است و نه برخیزد از گناه


خیر و فلاح جامعه ی ماست در ثواب


بر  اجتماع  رنج  و  بلا  ریزد  از گناه


با  دست   انتقام  الهی   ادب  شود


هر  ملتی  که  فتنه  برانگیزد  از گناه


در صحنه ی مبارزه  با نفس پر فریب


پیروز آن کسی است که بگریزد از گناه


یارب به اشک دیده ی شب زنده دارها


چشمی بده به من که بپرهیزد از گناه


با  مهر اهل بیت  "موید"  به روز حشر


 پرونده ی  تو  پاک  کند  ایزد  از گناه


****************************
 محـمد جواد شیرازی


 دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم


نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم


نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم


هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم


گناه کردم و از رو نرفتم و حالا


مرا زمین زده این کوله بار سنگینم


قساوت دل آلوده ام سبب شده است


امام عصر خودم را اگر نمی بینم


همیشه بر در این خانه محترم بودم


منی که مستحق ناسزا و نفرینم


خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم


ولی به رحمت پروردگار خوش بینم


درست نیست بیایم به خانه، می دانم


اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟


اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را


خوشم به لطف علی در صف محبینم


شنیده ام که علی همدم فقیران بود


در آرزوی علی سال هاست مسکینم


خدا کند که بیاید کنار من باشد


خدا کند که بیاید زمان تلقینم


مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست


که اشک روضه ی عباس هست تسکینم


شکسته ای کمرم را بلند شو برویم


سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟


هزار شکر که ام البنین نمی بیند


چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم


 ****************************


سید محـمد میرهاشمی


عمرت به سر آمد کجا بودی تو بنده ؟


از خالق خوبت جدا بودی تو بنده


از ما بدی دیدی مگر ای دلشکسته ؟


با ما چرا نا آشنا بودی تو بنده ؟


چشم انتظار توبه ات بودم بیایی


تا بخشم عصیانت ، کجا بودی تو بنده


همراه با اهل معاصی بوده ای تو


گاهی جسور و بی حیا بودی تو بنده


گاهی تجرّی در گناهانت فزون شد


مست معاصی و خطا بودی تو بنده


هر بار خواندم تا به شهرالله آیی


عازم به صحرای جفا بودی تو بنده


در ارتکاب جرم غرق شور بودی


بی حال هنگام دعا بودی تو بنده


یک نیمه شب رو سوی درگاهم نکردی


بی بهره از حال بکا بودی تو بنده


سرمایه ات جز کرده ی باطل نباشد


بی حاصل از یا ربنا بودی تو بنده


در نامه ی اعمال تو خیری نمانده


در زمره ی اهل ریا بودی تو بنده


جای زکات و خمس و ردّ مال ایتام


در رشوه خواری در ربا بودی تو بنده


نه حمد و تسبیحی ، نه شکریّ و نه ذکری


با نفس اما همنوا بودی تو بنده


با این همه زشتی تو را می بخشم آری


چون دوستدار مرتضی بودی تو بنده


در آتش قهرم نمی سوزد دلت چون


گریه کن خیرالنسا بودی تو بنده


از هر عذابم دور هستی که به هیئت


در حصن شاه کربلا بودی تو بنده


هر قطره اشکت شعله ها خاموش سازد


چون شیعه ی آل عبا بودی تو بنده


 ****************************
رضا قربانی


جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم


پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم


من خودم وضعم خراب است و گنه کارم ولی


این و آن را دائما دارم نصیحت میکنم


جای شاکر بودن و تسلیم امر تو شدن


تا بلایی میرسد فورا شکایت میکنم


تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام


چونکه تهمت میزنم یا اینکه غیبت میکنم


من خودم را میشناسم، رو نده گاهی بزن


اینقدر بخشش نکن دارم بدعادت میکنم


سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها، ولی


جای عبد تو شدن بر تو خیانت میکنم


کربلا رفتن برای من شده یک آرزو


اربعینی قسمتم کن التماست میکنم


قبه اش با مجلس اش فرقی ندارد باطنا


بین روضه کربلایش را زیارت میکنم


دوستان من همه گریه کن و سینه زن اند


من فقط با نوکران تو رفاقت میکنم


لحظه ی افطار تا آب گوارا میخورم


قاتلانش را هزاران دفعه لعنت میکنم


از عطش لبهای او مثل دو تکه چوب شد


تا زمین افتاد دور خیمه ها آشوب شد


****************************
محـمد مهدى عبدالهى


تا نشاندند سر سفره احسان، ما را


راه دادند در این روضه ى رضوان، ما را


یعنى از سمت سماوات ،بشارت دادند!


رمضان مى دهد آرامش قرآن ،ما را


کیست هر آینه در عرش ،پر از آوازست؟


نیمه شب خوانده به دل ،سورۀ انسان ، ما را!


فرصت عاشقى از جانب حق صادر شد!


محو عشق است نماز شب جانان، ما را


باز از مأذنه ،گلبانگ وفا مى آید


آه، بخشیده مگر حضرت سبحان، ما را!


با نسیم سحر و عطر ابوحمزه و اشک


ابر دل برده در اندیشۀ باران ، ما را


چشم دل وقت سحر منتظر دلدار است!


کاش پایان برسد روزۀ هجران ما را


****************************


محـمد جواد شیرازی


بنده ی نفسم شدم، سوز و نوایم رفت... رفت


از نفس افتادم و حال دعایم رفت... رفت


غفلتم توفیق توبه کردنم را برده است


از قنوتم رَبَّنٰا إغْفِرْ لَنٰایم رفت... رفت


بار من را آتش ناشکری ام سوزانده است


از کفم سرمایه ی روز جزایم رفت... رفت


عبد رسوایم... فقط دردسر مولا شدم


آبرویم پیش او وقتی حیایم رفت، رفت


در سحرها خلوتی با دلستانم داشتم


آن قدر بد کردم آخر از سرایم رفت... رفت


سوی نامحرم نظر کردن سلاحم را گرفت


برکت از این زندگی تا اشک هایم رفت، رفت


دل خوشم "صحن دلم" وقف علی و فاطمه است


گیرم اصلا جای دیگر دست و پایم رفت... رفت


کعبه، بی حیدر فقط سنگ است پس با این حساب


سوی "نی جف" هم اگر قبله نمایم رفت... رفت


با پر و بال شکسته مرغ قلبم هر سحر


در پی فطرس که سوی مقتدایم رفت، رفت


یاد کام تشنه اش یک عمر قلبم سوخت... سوخت


زیر خنجر دلبر درد آشنایم رفت... رفت


زیر گرمای بیابان پیکرش شد زیر و رو


روی نیزه رأس شاه سر جدایم رفت... رفت


 ****************************


وحید محـمدی


 از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید


در موج بلا یکه و تنها نگذارید


ما را به شهیدان برسانید دوباره


بر موج دلم حسرت دریا نگذارید


ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است


در ماه خدا، دل سرِ دنیا نگذارید


هنگامۀ توبه است، غنیمت شمریدش


هی توبه از امروز به فردا نگذارید


غیر از در این خانه کجا روی بیاریم


ما را به کسی غیر علی وا نگذارید


خوب است سر سفرۀ افطار به یاد


لب های حسین آب گوارا نگذارید


این حرف، خودش روضۀ گودال حسین است


اینقدر نمک بر دل زهرا نگذارید


آهسته تر ای لشکریان، فاطمه اینجاست


اینگونه روی حنجره اش پا نگذارید


****************************
محمود ژولیده


الهی من بدم  استغفرالله


گنه کار آمدم  استغفرالله


نگفتم با دلم برگرد  ای دل


چه کردم با خودم  استغفرالله


ندارد ناله ام  تأثیر دیگر


ز خود غافل شدم  استغفرالله


بجز کوی تو ای رب کریمم


به هر در سر زدم استغفرالله


خجالت میکشم حتی ز یاد


گناه بی حدم  استغفرالله


اگر چه من بدم عبد رضایم


اسیر مشهدم  استغفرالله


بزیر سایه ی  گلدسته هایم


و دور از گنبدم  استغفرالله


خدا را شکر  آقای رئوفم


نکرد از خود ردم استغفرالله (الحمدلله(


من آخر از گل کرب و بلایم


شهید مرقدم استغفرالله


مگر آن بی کفن دستم بگیرد


که من خیلی بدم استغفرالله


****************************
یوسف رحیمی


تشنگی رمضان با ابالفضل(ع)


***


شده تسبیحِ باران: یا اباالفضل


نوای چشمه ساران: یا اباالفضل


اگر که تشنگی جان بر لبت کرد


بگو با کام عطشان: یا اباالفضل


****************************
سید محـمد میرهاشمی


ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی


عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی


ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین


بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته


از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته


گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته


زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین


بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم


بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم


من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم


شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین


تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی


تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی


تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی


غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین


از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری


جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری


از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری


قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین


از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی


راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی


راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی


روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین


زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها


کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها


کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها


انت یا ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین


کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم


کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم


کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم


ای فدایت جان شیرین  ، یا غیاث المستغیثین


عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم


جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم


بیقرار کربلایم محو آوای حسینم


ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین


 ****************************
سید رضا موید خراسانی


  مناجات با خدا- شب جمعه


***


قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین


خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین


  طلوع  ماه  مبارک   مبارکش   باشد


کسیکه روزه ی خود سازد اقتدا به حسین


خوشا  به  روزه ی  مقبول  روزه  دارانی


که ابتدا به حسین است و انتها به حسین


اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان


به هر دعا که توانی خدای را به حسین


سلام  باد  بر  آن  روزه  دار  تشنه  لبی


که آب نوشد و گوید سلام ما به حسین


شروع و آخر  این ماه  با زیارت  اوست


چه عزت است که داده است کبریا به حسین


زیارتش   سه  شب   قدر  لذتی  دارد


شب علی است ولی باید التجا به حسین


خدای  عالمیان  می دهد  جوابش  را


دهد سلام هر آنکس زهرکجا به حسین


نما  روایت  ابن  شبیب  را  تفسیر


زاشک صبح و شب حضرت رضا به حسین


سه روز اگر تن او بود بر زمین داده است


فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین


تو ای خدای حسین و علی در این رمضان


قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین


موید از در  این  خانه  رو  نگرداند


قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین


 **************************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی